تور لحظه آخری
امروز : یکشنبه ، 9 دی 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):حق، سنگين و تلخ است و باطل، سبك و شيرين و بسا خواهش و هوا و هوسى كه لحظه اى بيش...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

اجاره سند در شیراز

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

دوره آموزش باریستا

مهاجرت به آلمان

بهترین قالیشویی تهران

بورس کارتریج پرینتر در تهران

تشریفات روناک

نوار اخطار زرد رنگ

ثبت شرکت فوری

تابلو برق

خودارزیابی چیست

فروشگاه مخازن پلی اتیلن

قیمت و خرید تخت برقی پزشکی

کلینیک زخم تهران

خرید بیت کوین

خرید شب یلدا

پرچم تشریفات با کیفیت بالا و قیمت ارزان

کاشت ابرو طبیعی

پرواز از نگاه دکتر ماکان آریا پارسا

پارتیشن شیشه ای

اقامت یونان

خرید غذای گربه

رزرو هتل خارجی

تولید کننده تخت زیبایی

مشاوره تخصصی تولید محتوا

سی پی کالاف

دوره باریستا فنی حرفه ای

چاکرا

استند تسلیت

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1846145968




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

لاله افتخاری: سختگیری‌های فرهنگی را نباید کم کرد/ سینمای مطلوب یعنی «سیب‌وسلما» و «عروسی‌خوبان»


واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین:


لاله افتخاری: سختگیری‌های فرهنگی را نباید کم کرد/ سینمای مطلوب یعنی «سیب‌وسلما» و «عروسی‌خوبان» فرهنگ > سینما - تماشاگران امروز نوشت: لاله افتخاری که از اعضای جبهه پایداری محسوب می‌شود متولد 1338 در شاهرود است. دکترای علوم قرآنی دارد و سه دوره پیاپی نماینده تهران بوده. سه دوره یعنی دوازده سال. یک عمر.

 لاله افتخاری که در مجلس به خاطر اظهارنظرهایش در مورد مسائل بین‌المللی، فرهنگی، زنان و خانواده شناخته می‌شود، از امضاءکنندگان طرح جریمه وحبس برای بدحجابی و جریمه دارندگان آنتن ماهواره بوده است. او در روزهایی که مجلس داشت لایحه حمایت از خانواده را بررسی می‌کرد، به شدت حامی تصویب لایحه بود و ابراز نظراتش با انتقادات فراوانی از طرف فمینیست‌ها و فعالان حقوق بشری مواجه شد. در همان زمان بود که لاله افتخاری گفت:«ما نباید آنچه را که مجامع بین‌المللی می‌خواهند، بگوییم زیرا بر اساس حکم خدا و شرع مقدس هیچ شرطی مبنی بر الزام رضایت همسر اول برای ازدواج مجدد نیامده است.»

و معلوم است که  حالا برای جناح اصولگرا یک سلبریتی محسوب می‌شود. اما اینها همه حاشیه است و موضوع چیز دیگری است. برای اینکه بفهمید همه این سال‌ها در مجلس چه می‌گذشته، که نمایندگان مردم چه دل‌مشغولی‌هایی داشته‌اند، چه کاراکتری دارند و چطور به دنیا و مافی‌ها می‌نگرند، شاید لاله افتخاری یک نمونه مثال‌زدنی باشد.

لاله افتخاری که به رسول صدرعاملی می‌گوید زیاد فیلم نمی‌بیند و یک‌بار درباره توقیف فیلم‌های مورد انتقاد کمیسیون فرهنگی مجلس گفته بود خودش فیلم‌ها را ندیده، در این مصاحبه به ما حرف‌های متفاوتی می‌زند. لاله افتخاری ابایی ندارد که از موافقت‌اش با سختگیری‌ها بگوید و همه اینها در حالی است که اصرار دارد بگوید نظر خود را جامع نمی‌داند و به تکثر عقاید و آراء هم معتقد است.

اینکه کدام بخش از صحبت‌های خانم دکتر را باید جدی‌تر گرفت، اینکه در نهایت رأی او به سختگیری، محدودیت، توقیف و جریمه خواهد بود یا ترجیح می‌دهد به تنوع افکار و سلایق رأی بدهد، اینکه چقدر هنرمندان، جوانان، زنان و کلا آحاد جامعه را مستقل می‌داند یا چقدر آنها را نیازمند اصلاح و تربیت به حساب می‌آورد، همه سوال‌هایی بود که می‌خواستیم از او بپرسیم.

اینکه چه اندازه راحت و چقدر با صراحت پاسخ می‌دهد را در ادامه خواهید دید. پرهیزش از بیان مصادیق و تمایل‌اش برای کشیدن هر بحث به گرداب کلیات پایان‌ناپذیر، نشان‌دهنده هوشمندی نماینده‌ای است که یک‌بار نشستن مقابل صدرعاملی برایش کافی بوده تا بداند چطور باید جواب پرسش‌های بی‌تعارف را بدهد، یا ندهد. با خانم لاله افتخاری برای یک مصاحبه مفصل‌تر صحبت کرده بودیم. اما او دقایقی که از مصاحبه گذشت، گفت فرصت زیادی ندارد و باید زودتر برود. این حرف‌ها قبل از بحران عربستان زده شد و ترسیدیم اگر دیرتر منتشرش کنیم بخوریم به انتخابات و روزهای تبلیغات. البته خانم افتخاری نیازی به تبلیغات ندارد. دوازده سال نمایندگی برای اینکه مردم با افکار و علایق نماینده‌شان آشنا شوند، کافی نیست؟ ‌ چه شد که تصمیم گرفتید برای همسر اردوغان نامه بنویسید؟ شب اربعین بود. من هم احساس کردم که باید با الهام گرفتن از حرکت حضرت زینب(س) بیکار ننشینیم و حق را بیان کنیم، چون خیلی‌ها حق به گوش‌شان نمی‌رسد، دچار اشتباه و توهم می‌شوند یا به بیراهه می‌روند، بنابراین پیش خدا نباید جوابی بدهند. من احساس کردم باید از این ظرفیتی که وجود دارد استفاده کنم، بنابراین یک نامه خواهرانه با استفاده از دیپلماسی زنانه نوشتم.  ‌ بهانه شما عکسی بود که از پسر اردوغان و سران داعش منتشر شده بود؟ آن عکس بهانه بود. ‌ ولی آن عکس بعدا تکذیب شد. معلوم نیست که تکذیب آن عکس هم تأیید شود. به فرض که تکذیب‌ها هم تأیید شود باید کسانی که فریب خورده‌اند و با داعش همراه شده‌اند را نجات بدهیم و به آنها بگوییم واقعیت کجاست. همان‌طور که امام حسین(ع) هم تا آخرین لحظه نمی‌خواستند یارگیری کنند، در حقیقت می‌خواستند روشن‌گری کنند که حتی اگر شده یک نفر را جذب کنند و حق را بهتر بفهمانند. ‌ شما برای این جذب حداکثری برنامه دارید؟ بله چون تکلیف ماست و حتی اگر شده به گوش یک نفر حرف حق را برسانیم حق نداریم از آن صرف‌نظر کنیم. ‌ خیلی‌ها این عکس را بهانه کردند برای اینکه بگویند خانم افتخاری بدون اینکه مطمئن شوند آن سند درست است نامه نوشتند و چون آن سند تکذیب شده دیگر کسی به محتوای نامه هم توجهی نمی‌کند. خیلی‌ها توجه کردند؛ برای مثال از آیت ا... صافی گلپایگانی تا افراد جامعه نه‌تنها افراد بسیار مومن و متعهد که جای خود دارند، افراد عادی که می‌توانیم در جامعه آنها را به عنوان قشر خاکستری یا حتی کمرنگ‌تر در نظر بگیریم، اینها به خودشان زحمت دادند حضوری یا پیامکی یا تلفنی یا به هر طریقی که شده از من تشکر کردند. حتی نماینده‌های مسیحی و آشوری مجلس کتبا نامه دادند و از این نامه من تشکر کردند. البته اسنادی هم وجود دارد حتی اگر آن عکس هم تکذیب شود، حمایت‌های ترکیه از داعش را نمی‌توانیم منکر شویم. آنها در کنار تکذیب عکس حمایت خود از داعش را هم منکر شدند که بعد آقای پوتین هم گفتند ما اسناد زیادی از این حمایت‌ها داریم و خود ما هم می‌دانیم که مسائلی هست. ‌ آیا اطلاع دارید که بازتاب این نامه آن طرف چه بوده؟ یعنی اصلا در ترکیه بازتابی داشته؟ این نامه سرگشاده بود و الان دارد ترجمه می‌شود و فکر می‌کنم مذاکرات معاون اول رئیس‌جمهور با اردوغان و مطالبی که مطرح شد، حکایت از این دارد که کاملاً به قول معروف ضمیر مرجعش را پیدا کرده است.   ‌ چطور می‌شود که امروز ما به جایی رسیده‌ایم که هم کلامی مان با آقای پوتین بهتر از آقای اردوغان است؟ من فکر می‌کنم گاهی اوقات بعضی مسائل مصلحت اندیشی‌ است، ولی اشتباه می‌کنیم اگر اجازه دهیم باعث ‌ تغییراتی در نگرش یا رفتار ما شود. آن مصلحت‌اندیشی‌ها گاهی کل پیشینه ما را خراب می‌کند. ‌ شما در حج بودید. هم در حج بوده‌ام و هم هشت نه سال مشاور دبیر کل مجمع جهانی تقریب مذاهب بوده‌ام، یعنی حرکت خانم‌ها را از صفر به جایگاه بالایی در دنیا رساندم. اجلاس‌های مختلفی برگزار کردیم. سند زنان مسلمان را تهیه کردیم. خود من در اولین روزهای درگیری‌های سوریه پیش‌نویس اجلاس زنان مسلمان پارلمان‌های کل کشورها را به آنجا بردم و بعداً این در اندونزی و سودان به صورت سند درآمد.  یک بار در یک سازمان بین المللی سخنرانی کردم، بعد از حرف های من بعضی کشورهای دیگر یکی دو دقیقه از وقت سه دقیقه‌ای‌شان را به تمجید یا تأیید مطالبی که من گفته بودم پرداختند.   ‌ شما به انگلیسی تسلط دارید؟ بله هم در سازمان ملل و هم در اجلاس روسیه به انگلیسی سخنرانی کردم. اگر هم جایی لازم شود به عربی هم مسلط هستم و جایی هم که قرار باشد تشریفات رعایت شود فارسی صحبت می‌کنم، ولی در همان‌جا یک سخنرانی به زبان انگلیسی داشتم. یکی دو بار از سخنرانی فارسی خیلی استقبال کردند. یکی در اجلاس بود و دیگری در نشست سران گروه‌ها و... بود. رئیس سنای روسیه ریاست نشست را برعهده داشت که سومین شخص روسیه بعد از رئیس‌جمهور و نخست وزیر است. من واقعیت‌های کشورمان را مکتوب با مستندات ارائه دادم که خیلی استقبال کردند. بقیه هم از حرکت ما الهام گرفتند. اینها در کنفرانسی که برگزار کردند به دنبال همان نگاه ما یعنی «حقوق و مسوولیت» بودند. دنیا الان به دنبال نگاه سومی است که آقا هم می‌فرمایند؛ یعنی از نگاه تفریطی که زن را کامل کنار بزنیم دوری کنیم. در هیچ جای مکتب وحی و در قرآن هم چنین چیزی نیست. بنابراین آن نگاهی که زن را به حاشیه می‌راند از نظر ما مطرود است. نگاهی هم که فقط می‌گوید زن‌ها بیایند که استفاده ابزاری از آنها و احساسات‌شان است-که بخشی از آنها ممکن است بحق باشد- ولی اکثراً استفاده ابزاری است مطرود است. من فکر می‌کنم دیپلماسی‌ای که ما در این چند سال در بحث نگاه زنان و خانواده داشته‌ایم که کل جامعه را دربرمی‌گیرد توانسته جای خودش را باز کند. شاید به خاطر همین حرکت‌‌هاست که مثلاً در آمریکا می‌بینیم یک کمپین رو آوردن دختران به حجاب و عفاف به وجود می‌‌آید. البته شاید حجاب هم نباشد بیشتر عفاف مطرح است و می‌خواهند یک سری ارزش‌های انسانی را رعایت کنند که مدت‌ها از آن غافل بوده‌اند. ‌ اگر بخواهیم یک مقدار مصداقی‌تر پیش برویم باید بگوییم به خاطر الگوی فرهنگی ایران شکست و گسست خانواده خیلی زیاد داشته‌ایم. ما که بعضی ارزش‌ها را به همه دنیا ترویج می‌دهیم چرا خودمان دچار این معضل شده‌ایم؟ یکی اینکه ما نیامدیم خانواده‌ها و به ویژه خانم‌ها را با آن چیزی که باید آشنا کنیم. یعنی آقای ما تکلیف خودش را نمی‌داند خانم هم همین‌طور. روزی حرف از طلاق، جشن طلاق یا مسائل اینطوری بود و ما فکر می‌کردیم اینها افراط‌گری یا یک سری توهمات است ولی الان می‌بینیم همین‌ها در جامعه خودمان وارد شده. یعنی ماهواره ها هم برای زندگی، سبک خوراک، نگرش، ارتباط با افراد خانواده و غیر محارم و جامعه و... برنامه‌ریزی می‌کند، حتی نگرش به عزادارای‌ها را تغییر می‌دهد. ‌ خیلی دوست دارند که عزاداری‌های ما به کارناوال تبدیل شود. بله یک عزاداری صوری و شعاری، نه شعوری. چون شعاری به کسی ضربه نمی‌زند. ‌ چون شما در کمیسیون فرهنگی هستید این بحث را با شما مطرح می‌کنیم. می‌توانیم بگوییم یک بخشی از این معضل به مردم برمی‌گردد، ولی به نظر می‌رسد یک بخشی از این معضل هم به دلیل قصور دستگاه‌های نظارتی است. به‌هر‌حال یکی از بزرگترین آسیب‌ها منبری‌هایی هستند که خرافه را رواج می‌دهند یا بعضی مداح‌ها که مثلاً روضه می‌خوانند همان آهنگ فلان خواننده لس‌آنجلسی است...   ما نمی‌خواهیم کسی را تطهیر کنیم. همه قصور داشته‌ایم و اگر نگوییم عمدی بوده حداقل سهوی و غفلت بوده است. الان یک بخشی بودجه است. بودجه هم می‌تواند کمک کند و هم هدایت کند و جهت بدهد. در بودجه‌های ما گاهی تا نه ده ماه از سال به بودجه فرهنگی که برای کار فرهنگی خاص در نظر گرفته شود توجه نمی‌شود. فیلم‌های سینمایی ما هدف‌گذاری نمی‌شوند. ما هنرمند خوب و توانا کم نداریم. سینمای قوی داریم. آقا هم همین را فرموده‌اند که ما هنر خوب و هنرمندان خوب و سینمای قوی داریم، ولی باید محتوا را درست کنیم. اما چقدر در این زمینه سرمایه‌گذاری کرده‌ایم. چقدر از هنرمندی که واقعاً می‌خواهد بیاید حمایت کرده‌ایم. شاید خودش هم خیلی باور نداشته باشد ولی دلش می‌خواهد حمایت شود. ما باید بیاییم به او بگوییم نیاز جامعه این است، نیاز مخاطب این است، چارچوب سینما و تئاتر و هنر انقلاب این است، شما اگر بر اساس اینها کار انجام بدهی حمایت می‌شوی. ما می‌گذاریم هر کس با فکر خودش برود هر جور که شد فیلم بسازد. ما با یک بنده خدایی یک نشستی داشتیم...    ‌ آقای صدرعاملی؟ بله من نمی‌خواستم اسم ببرم. ایشان می‌‌آید می‌گوید من دو ساعت پیش هواپیمایم خراب شد و این‌طور فکر کردم. گفتم یعنی سینمای ما اینقدر بدبخت است که اگر هواپیمای شما درست می‌شد فیلم‌نامه یک جور نوشته می‌شد حالا که خراب شد یک جور دیگر؟ ‌ خلاقیت هنرمند در لحظه بروز می‌کند. بله خلاقیت هست ما هم بی‌هنر نیستیم. ولی چیزی که هست بنا نیست که هرچه من به ذهنم آمد یا هرچه پیش آمد بسازم. ما باید برای هنرمند هدف‌گذاری کنیم، او با خلاقیتش بسازد. ‌ یعنی شما خلاقیت را در اولویت نمی‌دانید؟ نه باید به خلاقیت جهت داد. من الان به عنوان کسی که هفت هشت سال است مسوول حمایت از فراکسیون مخترعان هستم می‌گویم بسیاری از مخترعان ما سرخورده شده‌اند چون آب هست تشنه هم هست ولی این دو با هم هماهنگ نیستند. ما نیامدیم ببینیم که اگر هنرمند نداند جامعه‌‌اش چه نیازی دارد و اگر مسوولان ندانند چه سیاستی تعیین کنند همین می‌شود. ما آمدیم شورای توسعه را راه انداختیم. برای فیلم و سینما هم پیشنهاد من همین است. در بنیاد روایت هم گفتم. در سینما هم به آقای صدرعاملی گفتم. ما در کارهای قرآنی هم آمدیم بخش مردمی، متخصصان در حوزه‌های مختلف، مسوولان دولتی، مجلسی، صاحب‌نظران، دستگاه‌های ذی ربط و... را دور یک میز جمع کردیم. اینها باید اولویت‌شناسی و سیاست‌گذاری کنند. ‌ یعنی در سینما باید دقیقاً چه کنند؟ باید دور یک میز بنشینند و... ‌ الان شورای عالی سینما داریم. نتوانسته کار خودش را انجام بدهد و جامعیت را داشته باشد که هم هنرمند احساس امنیت کند و هم نظام بداند که بالاخره از چه کسی باید حمایت کند. ‌ خرده‌ای که آقای صدرعاملی به شما گرفتند این بود که شما خودتان گفتید که فیلم نمی‌بینید. فقط از یک ساعت و 25دقیقه حرف من و ایشان همین را برداشتند. این را هم برای این گفتم که ایشان داشت وقت‌کشی می‌کرد، مثلاً شما می‌گویید الان شب است، من هم می‌گویم درست می‌گویید شب است بقیه حرف‌تان را بگویید؛ وگرنه شاید چهار روز نبود که فیلم را دیده بودم. ‌ کدام فیلم؟ ایشان می‌گفت خود شما فیلم نمی‌بینید، من چون دیدم ایشان رودست‌خورده و دارد وقت‌کشی می‌کند گفتم درست می‌گویید...  ایشان هم تا دو سه روز نتوانست چیزی بگوید، آن طرفِ آبی‌ها کمکش کردند. البته در موضوع نامه‌ای که به خانم اردوغان دادم آن طرف آبی‌ها خیلی زودتر فعال شدند و سه چهار ساعت بعد در خبر بی‌بی‌سی گفته شد، ولی در مورد آن موضوع دیرتر اقدام کردند. من اگر می‌دانستم ایشان می‌خواهد اینقدر سوءاستفاده کند همان‌جا فیلم‌هایی که دیده بودم را برایش لیست می‌کردم. ‌ در تماس خبرنگار «تماشاگران امروز» در همان روزها که اکران رستاخیز را لغو کردید، گفته بودید فیلم را ندیده‌اید و فقط به گفته همکارتان که فیلم را دیده اکتفا کرده‌اید. من خیلی از آنها را دیده بودم. ‌ امسال چه فیلمی دیده‌اید؟ الان بحث ما این نیست. بحثی که هست درباره این موضوع است که نباید من یا آقای صدرعاملی فکر کنیم جامع همه نگاه‌ها هستیم. ‌ فکر نمی‌کنیم کسی چنین نگاهی داشته باشد. چرا. بالاخره من در این چند سال مخاطبم را شناخته‌ام. من حق ندارم نظر خودم را درباره این استکان چای، جامع ببینم. باید بدانم همین‌قدری که می‌بینم از نگاه خودم است. ‌ اینکه می‌گویید خیلی خوب است ولی معمولاً خیلی از حرف‌های شما جامعیت داشته. یعنی هر وقت نظری داشته‌اید آن را به کل مردم تعمیم داده‌اید. نه. به این دلیل است که حرف تقطیع می‌شود. لااله الا ا... را اگر تقطیع کنید می‌شود لا اله و آن معنی که باید داشته باشد را نمی‌دهد. وقتی حرف‌ها با هم جمع بشود از آنها چیزی درمی‌آید ولی وقتی مقداری را گرفتیم و بقیه را رها کردیم خراب می‌شود. یک‌بار من درباره یک خانم گفتم چطور می‌شود خانم فلانی هم هنرمند باشد هم جامعه‌شناس هم مسائل دینی را بداند و هم مسائل فرهنگی را. آن خانم می‌گفت حرفی که من می‌زنم این است و جز این نیست. من می‌گفتم شما نمی‌توانی چنین ادعایی کنی اگر هم این ادعا را داشته باشی رد می‌شود. ‌ شما خودتان در فراکسیون‌های مختلف از مسائل بین‌المللی تا فرهنگی، مسائل زنان و غیره هستید. مثلاً به خانم اردوغان نامه می‌نویسید، در حالی که عکسی که بهانه آن نامه بود به کل رد می‌شود. اشکالی ندارد. آن کسی که می‌خواهد بفهمد می‌فهمد داعش کیست و جهاد نکاح و... چیست. ‌ شما اگر می‌دانستید این عکس سندیت ندارد باز هم این کار را می‌کردید؟ شاید بهانه ‌گیر نمی‌آوردم. خدا خواست و این بهانه‌ای شد برای آن نامه، که جای خودش را هم باز کرد. ‌ شاید به این دلیل گفتند آقای صدرعاملی روبه‌روی شما بنشیند که دو فیلم اجتماعی خوب درباره خانم‌ها ساخته؛ مثلاً شما فیلم من ترانه 15سال دارم و دختری با کفش‌های کتانی را دیده‌اید؟  نه ندیده‌ام، ولی خود ایشان هم خیلی روی این مسأله تأکید نداشت. تأکید ایشان بر این بود که از در که وارد شدی باید هرچه را دیدی فیلم بسازی. مثلاً من نماینده الان هرچه را اینجا دیدم باید بروم در مورد آن قانون بگذارم. در صورتی که این‌طور نیست و من ده بیست مدل کارشناس را دعوت می‌کنم که اصلاً ببینم این قانون خوب است یا بد.  ‌  شما جزو کسانی بودید که وقتی آقای سلحشور آن انتقاد را از بانوان سینما کردند حرف‌هایشان را تأیید کردید. اینطور نیست. اتفاقاً بعضی از آنها الان خودشان از بهترین مبلغ‌های ما هستند. من بارها هم در کمیسیون گفته‌ام که هنرمندها هنرمندهای ما هستند، ما باید بنشینیم و مشخص کنیم از این هنر حمایت می‌شود و از این خیر. شاید این خانم عقیده نداشته باشد ولی در جهت کارش لازم می‌بیند این کار را انجام بدهد. ‌ شما به حجاب هنرپیشه‌های سینما انتقاد داشتید. مسائل، فراتر از حجاب است. من به خود هنرپیشه کار ندارم آن چیزی که در فیلم‌ها می‌‌آید بعضی وقت‌ها مسلمان هم که نباشی مصلحت نمی‌بینی که خانواده‌ات بروند ببینند. من خیلی وقت‌ها بی‌سروصدا رفته‌ام در سینما نشسته‌ام. گاهی حتی جلسه‌ای را لغو کرده‌ام و یک فیلم را دیده‌ام. گاهی واقعاً دلم به حال هنر می‌سوزد که تضعیف می‌شود. ‌ خانه پدری چرا نباید اکران شود؟ از پیش از شروعش تا پایانش نشستم و دیدم. ‌ مشکلش چیست؟ اگر من بیایم آن را نقد کنم...  ‌ به نظر شما چه نکته‌ای در آن ایراد داشت؟ خانه پدری یک تناقضاتی داشت؛ مثلاً دوستان آن دخترخانمی که خودکشی کرده بود خیلی ریلکس بودند و هیچ واکنشی نداشتند. یک سری مسائل اخلاقی در فیلم وجود داشت. ‌ مطمئنید درباره فیلم خانه پدری صحبت می‌کنید؟ این فیلم صحنه خودکشی ندارد؟ بله مطمئنم! ‌ احتمالا با فیلم دیگری اشتباه گرفته اید. نه همان فیلم است. مثلا کسی که آمده بود سر قبر قرآن بخواند انگار فقط منتظر بود یک نفر بمیرد تا به یک نوایی برسد. من خیلی به سینما علاقه دارم و گاهی سی دی فیلم‌ها را می‌گیرم و می‌بینم. ‌ اینکه یک فیلم را ببینید و فکر کنید ایراد دارد و اجازه اکران به آن ندهید، با صحبت شما که می‌گویید من همه چیز را جامع نمی‌بینم، در تناقض نیست؟ وقتی که گفتند من رفتم دیدم و دیدگاه همه افرادی که هر کدام از زاویه‌ای دیده بودند را جمع کردم. ‌ شما یک فیلم را می‌بینید و می‌گویید به آن نقد دارید اما می‌شود از این منظر هم نگاه کرد که کارگردان هم از نگاه دیگری فیلم را ساخته. من خودم دیدم و نظر جامع دیگران را هم دیدم. ‌ یک جاهایی تعریف ما از دموکراسی این است که مثلاً می‌گوییم ملت هر نظری دارند مهم نیست و من چهار پنج نفر را می‌شناسم که نظر آنها خیلی مهم است. در رابطه با آن جامعیتی که می‌گویید در جامعه سینما یا خانه سینما به عنوان مثال تعداد زیادی از کارگردان‌ها می‌گویند این فیلم از نظر سینمایی ایرادی ندارد حرف آنها برای شما مرجعیتی دارد؟ به اندازه خودش وزن دارد. فقط به اندازه وزن هنری آن مطرح است. ‌ وزن هنری هم که ظاهراً زیاد برای شما مهم نیست. تخصص من نیست. ‌ اینکه گفتید چهار نفر از مرگ یک نفر ناراحت نمی‌شوند ایراد هنری است، رئال نیست. شما رئال نمی‌بینید. من پا در کفش هنرمندها نمی‌کنم، ولی بحث این است که من می‌بینم خانواده‌هایی که از اینجا بیرون می‌روند چند نفر به هم مشکوک می‌شوند و...  من پیش از نمایندگی مشاور بودم و هنوز هم هستم. خیلی‌ها مشاوره‌های خانوادگی‌شان را پیش من می‌آورند و من دوازده سال محل رجوع مردم بودم. شاید شما ندانید بارها به زندان‌ها رفته‌ام و با زندانبان و خود زندانیان صحبت کرده‌ام. بر اساس واقعیت‌هایی که دیده‌ام نظر می‌دهم...  ‌ شما می‌گویید این واقعیت‌ها را اگر نگوییم اوضاع بهتر می‌شود یا باید بگوییم تا اوضاع بهتر شود؟ خیلی از این چیزها را نباید گفت. ‌ فکر می‌کنید الان وضعیت از نظر اجتماعی.... با همین کارها قبح‌زدایی کردیم. گاهی اینها در ذهن بعضی از مخاطبین نمی‌گنجد. ممکن است برای فلانی که ماهواره می‌بیند یا فلانی که خودش هیچ حد و مرزی را رعایت نمی‌کند اینها قداست داشته باشد ولی باید فکر کنیم مخاطبان ما تنها آنها نیستند خیلی‌ها ذهن‌شان پاک است. ‌ اگر آمار سه سال پیش آقای ضرغامی را که گفته بودند 64 درصد مردم ما ماهواره دارند در نظر بگیریم پس 50 درصد مردم ما این سریال‌ها را می‌بینند، آن وقت اگر اینجا جلوی فیلم‌ها را بگیریم آیا اثر دارد؟ نکته‌ای این است که باید ببینیم آیا می‌خواهیم ذهن پاک مخاطبی که نمی‌خواهد پای ماهواره بنشیند.... ‌ اینکه شما می‌گویید بهتر است مخاطب فیلم بهتری ببیند بدیهی است. ما می‌گوییم بالاخره برای ما مهم است که مخاطب را بکشیم بیاید فیلم ببیند یا خیر؟ برای من اینکه به هر قیمتی بخواهیم مخاطب را به سینما بیاوریم اصلاً اهمیتی ندارد و قابل قبول نیست. این مهم است که ما به مخاطبی که به سینما آورده‌ایم چه می‌خواهیم بدهیم؟ آیا چیزی به او می‌دهیم که به نفعش باشد؟  ‌ می‌توانید بگویید سینمای مطلوب شما و فیلمی که دوست داشته‌اید چه فیلمی است؟ سیب و سلما خوب بود. عروسی خوبان و بعضی از فیلم‌های دیگری که الان حضور ذهن ندارم بگویم. ‌  آیا این فیلم‌هایی که شما می‌گویید توانسته آن کارکردی را که مد‌نظر شماست داشته باشد؟ خیلی از دوستان شما می‌گویند سینمای آقای سلحشور یا آقای شمقدری، آنها هم که فیلم می‌سازند مخاطبی ندارد. من می‌گویم مخاطب من که به سینما می‌‌آید باید چیزی دستش بیاید نه اینکه چیزی دستش آمد زمین بیاندازد. ما باید چیزی داشته باشیم که مخاطب را به سینما بیاوریم. فیلم‌های قشنگی که مخاطب هم داشته باشد.... ‌ مثال بزنید. من الان فکر نکرده‌ام.  یعنی یکی از فیلم‌هایی که مورد تاییدتان باشد و بیننده هم پسندیده باشد نمی‌توانید مثال بزنید. بخواهم بگویم لازم است فکر کنم. ‌ ما الان با یک پدیده‌ای هم روبه‌رو هستیم. تا الان مردم فیلم‌های ترکیه‌ای می‌دیدند، ولی الان بچه‌های خودمان دارند می‌روند در آن فیلم‌ها بازی کنند.  ما اگر آن هنری را که گفتم درست عرضه کرده بودیم بچه‌های خودمان آنجا نمی‌رفتند. تمام چیزی که سینما و فرهنگ ما تا الان نشان داده سراب بوده. آب به اینها نشان ندادیم که تشنگی‌شان برطرف شود، یعنی تحت تأثیر هنر بیگانه و دیگران آن را به نمایش گذاشتیم. مثلاً در یک حبه قند، روحانی، دست و پا چلفتی است و رزمنده، نیازمند است، آن وقت شخصیت آمریکا رفته‌‌اش منجی می‌شود. همین است که فکر می‌کنند منجی باید آن طرف آب باشد. به نظر من ما بعضی سریال‌ها و فیلم‌های خوب داشته‌ایم و مردم هم به سمت آن آمده‌اند. ‌ شما آثار تلویزیون را ارزشمند می‌دانید؟ بخشی خوب است و بخشی نه. من همیشه خودم را جای مخاطب می‌گذارم نگاه می‌کنم می‌بینم من اگر جای این پدر یا مادر بودم که مثلاً امشب خواسته با فرزندش به سینما بیاید الان از این فیلم چه می‌فهمد و چه سؤالاتی در ذهنش می‌‌آید. آیا پدر و مادر می‌توانند جواب بدهند؟ ‌ با همه این توصیفی که شما از خودتان، زن و فرهنگ کردید آیا ما می‌توانیم با گشت ارشاد فرهنگ حجاب را در ذهن دخترها بیاوریم؟ این هم مثل همان مبحث سینماست. یک گوشه‌ای از آن گشت ارشاد است. اولا بقیه کاری نکرده‌اند، ناجا وظیفه خودش را انجام داده. نمی‌گویم نمره‌‌اش بیست است، گاهی هم ممکن است خطایی صورت گرفته باشد. باید روی آن نظارت باشد. ‌ جدیت آن را مناسب می‌دانید؟  ما باید فرهنگ‌سازی کنیم که مثلاً از روی خط عابر پیاده عبور کنیم یا سرعت مطمئنه داشته باشیم یا کمربند ببندیم و... اینها فرهنگ‌سازی است. یکی هم مبحث هم جریمه است برای کسانی که نمی‌خواهند این فرهنگ را قبول کنند. هر دوی اینها لازم است، ولی اگر ما فرهنگ‌سازی نکردیم و فقط جریمه کردیم نتیجه‌‌اش همین می‌شود که می‌بینیم. ‌ فکر می‌کنید ناجا برخوردهای اجتماعی را تا کی باید ادامه بدهد؟ ناجا کارش را می‌کند آنها (بقیه ارگان‌ها) باید بیایند و همپای این بشوند. ‌ و اگر آنها نیامدند؟ وظیفه من و همکاران من است که آنها را جریمه کنیم. چرا من وقتی به بعضی کشورهای دیگر می‌روم می‌بینم در فرودگاه تعداد زیادی محجبه خوب دارند ولی ما این وضعیت را داریم، به خاطر اینکه بالاخره آنها به این قضیه رسیده‌اند. چرا یک نفر در آلمان مروه شریفی می‌شود که گرچه به شهادتش می‌رسانند ولی حجابش را رعایت می‌کرده و تا این حد خطر را به جان می‌خریده. ‌ اینکه می‌گویند از همان ابتدای انقلاب سخت‌‌گیری زیاد باعث شده بعضی‌ها حجاب را پس زدند.. ما بد رفتار کرده‌ایم. ‌ سخت‌‌گیری نکرده‌ایم؟ سخت‌‌گیری جای خودش را دارد. ‌ الان مثلاً در مورد همین بازیگرهایی که رفته‌اند یک عده می‌گویند آنقدر برای‌شان محدودیت وجود داشته که مجبور شدند بروند. شما فکر نمی‌کنید اگر یک مقدار کمتر سخت گرفته می‌شد فضای بهتری ایجاد می‌شد؟ من سخت‌‌گیری کمتر را قبول ندارم. فرهنگ‌سازی را قبول دارم. فرهنگ‌سازی نشده. قران کریم یک آیه را که می‌آورد هم وعده بهشت می‌دهد و هم از جهنم می‌ترساند. این‌طور نیست که بگوید شما در بهشت هستید هر جا خواستید بروید. یا بهشت است یا جهنم است ولی دلیل برایش می‌آورد. آموزه‌های حضرت لقمان را ببینید؛ سخت‌ترین چیزها را به زبان خود فرزندش می‌گوید علت هم می‌آورد. ‌ اما شایدکسی که  دائما به او سخت‌‌گیری می‌شود و تنبیه هم می‌شود کمتر مسأله برایش جا می‌افتد. ما مادر هستیم می‌دانیم باید بچه را چطور تربیت کرد. باید به او محبت کرد. گاهی هم که لازم شد یکی پشت دستش بزنیم. ‌ اما به نظر می‌رسد بیشتر تنبیه است و محبت کمتر. من گفتم سخت‌گیری باید سرجایش باشد و محبت هم باید باشد. از خدا مربی بهتری نداریم. از قرآن هم کتاب تربیتی بهتری نداریم. وظیفه پلیس سر چهارراه سخت‌‌گیری است. نمی‌تواند همه ماشین‌ها را نگه دارد تا به یک راننده بفهماند که نباید این چراغ را رد می‌شدی. اگر صداوسیما و بقیه نهادها فرهنگ‌سازی نکرده‌اند به پلیس مربوط نیست. پلیس باید وظیفه خودش را انجام دهد.

۵۸۵۸

کلید واژه ها: سینمای ایران - کمیسیون فرهنگی -




یکشنبه 20 دی 1394 - 13:42:27





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 82]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


سینما و تلویزیون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن