واضح آرشیو وب فارسی:فارس: بادداشتی بر شعر علیمحمد مودب
نگاهی گذری به لحظه سرایش شعر
هیچ کس نمیداند مودب در شعر چه جریان نوشتاری را پشت سر گذاشته است. فضای روایی و تصاویر متفاوت شعر نمونههایی خوبی برای بیان این مساله است که شاعر به هیچ عنوان به فرم و بدنه اصلی شعر در ابتدا فکر نکرده است.
خبرگزاری فارس-گروه ادبیات انقلاب اسلامی: بسیاری از شاعران در هنگام خلق شعر، حرکتی نقطهای دارند و تصویر به تصویر یا مزمون به مزمون پیش میروند. به گونهای که ماشین کلمات و یا معنا میچرخد و به فرمان شاعر میایستد و آنجا که ایستاد اگر مورد پسند شاعر بود گزیده میشود و اگر نبود دوباره جریان میابد. شاعر با توجه به منتخبهای خود تصویر را میسازد و چنین است که بدنه شعر شکل میگیرد. در مورد معنا نیز ممکن است چنین باشد. شاعر تصویری را برگزیند و آن را از حالت ایستا به پویا درآورد و در لحظه با توجه به خیال شاعرانهاش، تصویر را به جریانی بلند بدل کند. اما این تنها یک نوع از شعر نوشتن است. گونهای دیگر از شاعران هستند که اعتقادی به حرکت نقطهای ندارند. یا اگر دارند آن را در ذهن میپرورانند و نهایتا یک کلیت را به روی کاغذ میکشند. شاعرانی که در ابتدای آفرینش به بدنه شعر و یا فرم اصلی و یا حتی محور عمودی فکر میکنند. پس از خلق آن است که سطرها را میآفرینند و گزیده گویی میکنند و هر بند و تصویر و سطری که در جریان کلی شعر کارایی مناسبی داشت را اجازه ورود میدهند. علی محمد مودب با استناد به مجموعه «عاشقانههای پسر نوح» از جمله شاعران دسته اول است. شاعرانی که نقطه به نقطه حرکت کردهاند و پس از اتمام شعر و یا حتی در اواخر شعر به بدنه اصلی و کلیت متن رسیدهاند. من تنها هفتاد و دو ساعت دیرتر رسیده بودم که تو در مقنعه سرمه ایات منتظرم نبودی که تو در مقنعه سرمه ایات گریسته بودی بق کرده و اخمو مثل همین قوطی کنسرو که شاید تنها هفتاد و دو ساعت گذشته باشد از تاریخ مصرفش زمزمه مرا نمیدانستی از همهمهء آن همه فریاد آشنا خانه را فریاد پدر برداشته بود تو را اندوه مادر تلفن را کسی برنمی داشت از نگاهم نمیخوانی که پیرمرد نیکوکار قصه هم تنها نگاهم کرد و به بازی دست تکان داد از ایوان بیگلدان خانه شلوغش
کودکی که بازی میکند گاهی گم میشود اما کودکی که گم میشود هیچگاه بازی نمیکند (صفحه ۴۷ و ۴۸) هیچ کس نمیداند علی محمد مودب در شعر بالا چه جریان نوشتاری را پشت سر گذاشته است. اما شعر نشانههایی دارد که ما را به فرضیاتی میرساند. فضای روایی و تصاویر متفاوت شعر نمونههایی خوبی برای بیان این مساله است که شاعر به هیچ عنوان به فرم و بدنه اصلی شعر در ابتدا فکر نکرده است. چه بسا اگر این چنین بود کلمه «هفتاد و دو» سرانجام دیگری پیدا میکرد (البته با توجه به سبقه و نگاه ایدئولوژیک شاعر) و یا کلمه قوطی کنسرو. حتی با جستاری ساده در فضای مجازی مشهود است که در بعضی وب سایتها شاعر و یا طرفداران وی شعر را تکه کردهاند و تنها بند آخر را به نمایش گذاشتهاند. این فرم نقطهای و یا حرکت تصویر به تصویر در بیشتر مواقع دست شاعران را برای خیالپردازی و جهشهای تصویری بازتر میگذارد. شعر شماره ۳۷، ۲۳، ۱۹، ۲۰، ۱۱ و... بهترین شاهد مثالها برای بیان این نوع تبلور شاعرانه در مجموعه «عاشقانههای پسر نوح» هستند. مجموعهای که خود نیز سرانجامی این چنین داشت. ابتدا از انتشارات دفتر شعر جوان رخ نمایی کرد و چند سال بعد به شهرستان ادب رسید. مجموعهای با سی و نه شعرکه بیش از صد تصویر شاعرانه و مجزا را میتوان از آن جدا کرد و به یادگار نگه داشت. میبینی / ابری تنها مثل من / فقط آسمان را دلگیر میکند / هر قدر هم که بزرگ باشی (صفحه۱۲) باغبانها اگر باد میکارند / بر میخیزند طوفانها / به هواداری گلهای سرخ (صفحه۶۴) تنها من میدانم / حال غاری را / که تنهاییاش را متبرک میکنی / با چشمان مقدست (۷۳) چوپانی ساده دل / که همیشه زیر دندانهایت داری / مزه برف تربت جام را (صفحه ۹۷) یادداشت: مجید سعدآبادی
94/10/14 - 14:18
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 31]