تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 24 شهریور 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):نماز قلعه و دژ محکمی است که نمازگزار را از حملات شیطان نگاه می دارد.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

طراحی کاتالوگ فوری

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

وکیل کرج

خرید تیشرت مردانه

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ابزار دقیق

خرید ریبون

موسسه خیریه

خرید سی پی کالاف

واردات از چین

دستگاه تصفیه آب صنعتی

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

خرید نهال سیب سبز

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

دیوار سبز

irspeedy

درج اگهی ویژه

ماشین سازان

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

شات آف ولو

تله بخار

شیر برقی گاز

شیر برقی گاز

خرید کتاب رمان انگلیسی

زانوبند زاپیامکس

بهترین کف کاذب چوبی

پاد یکبار مصرف

روغن بهران بردبار ۳۲۰

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1815665242




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

باید فاتحه زیارت را خواند! +تصاویر


واضح آرشیو وب فارسی:شمال نیوز: ناهارخوران را با درختان تنومندی می شناختند که در دلش روستایی با خانه های چوبی قرار داشت اما اکنون این روستا به شهرکی از آپارتمان های نیمه کاره تبدیل شده که حتی اسب ها در آن جایی ندارد! شمال نیوز: کمتر کسی است که درباره جاده ناهارخوران چیزی نشنیده و یا تصاویری از آن ندیده باشد. تصاویری که در بهار و تابستان و حتی زمستان چنگلی را نشان می دهد که از وسط آن جاده ای رد شده که در دو طرفش درختها قدشان را به رخ یکدیگر می کشانند و از شاخه های هم بالا می روند تا جایی که اجازه تابیدن آفتاب را به آسفالت جاده نمی دهند. در انتهای این جاده روستایی وجود داشت سرسبز. با خانه هایی ساخته شده از چوب که اگر از بالای کوه نگاه می کردی، در میان درختان سبز مکعب هایی قهوه ای به چشم می خورد از جنس همان درختان. این تصویر خیلی دور نیست. تا همین ۸ سال اخیر می شد پا در این روستا گذاشت و در بالکن یکی از این خانه های چوبی نشست و در کاسه ای چینی به سبک زیارتی ها چای خورد و کوهی سبز را پیش رو دید. می شد در پاییز به این روستا آمد و جنگل هزار رنگ را مشاهده کرد. اما حالا وقتی پا به جاده می گذاری اولین چیزی که توی ذوق می زند، حرص سازمان های دولتی است که هر کدام می خواستند برای خود در این جنگل اداره ای، ساختمانی و یا سازمانی داشته باشند و به همین دلیل سعی کرده اند از یکدیگر سبقت گرفته و نزدیک به جنگل ساختمان سازی کنند حتی سازمان محیط زیست. روستای آپارتمانی! پس از آن در جاده به جای درخت، رستوران ها و مغازه های پفک و آش فروشی رشد کرده و سرتا سر جاده را گرفته و زمانی که این هیاهوی کاذب را رد کنی می رسی به روستای «زیارت». همان اول اگر تا به حال به روستا نرفته باشی دنبال روستا می گردی اما آپارتمان های سر به فلک کشیده گمراهت می کنند و به شک ات می اندازند. آمده ای به روستا یا شهرکی تازه تاسیس که هنوز ساختمان هایش تکمیل نشده است. فرقی ندارد حتی اگر به بالاترین نقطه روستا هم بروی باید به حال زیارت تاسف بخوری دیگر خبری از روستا نیست. چه راست گفت مدیرکل میراث فرهنگی استان گلستان:«باید فاتحه زیارت را خواند!» انتظار حضور گردشگر در آپارتمان ها! اما همین اداره کل وقتی مالک یکی از قدیمی ترین خانه های سه طبقه ای و چوبی روستا در چند سال پیش به سراغشان رفت تا بگوید این خانه در حال تخریب است، کمک کنید تا سقفش را درست کنم و آن را به همین شکلی که هست نگه دارم، گفتند پول نداریم که بدهیم تا شما سقف خانه ای که در فهرست میراث ملی نیست را درست کنید! راننده تاکسی زیارت تا گرگان می گوید: حالا همه، ساخت و سازهای نیمه کاره در روستا را می اندازند گردن روستاییان. این معترضان ۸ سال پیش کجا بودند وقتی تب آپارتمان سازی، «زیارت» را گرفت؟ چرا همان موقع جلوی مجوزها را نگرفتند. کجاست آن نماینده مردم در مجلس که پا می کوبید و می گفت چرا باید در مازندران ویلا ساخته شود و در زیارت نه! سلیقه ها برای ساخت خانه در روستا متفاوت است او هم مانند بسیاری دیگر از اهالی روستا از حال و روزهای این روستا تاسف می خورد و می گوید: بعد از چند سال با ساختمانهای سیمانی نیمه کاره ای رو به رو شده ایم که نه مجوز می دهند بسازیم و نه می توانیم آن را تخریب کنیم. مردم روستا به جای زمین های کشاورزی خود، آپارتمان ساخته اند. روزی همین کشاورزان و دامداران به جهاد کشاورزی رفته بودند و می گفتند که آب برسانید و کمک کنید تا کشاورزی مان رونق بگیرد اما کسی برایشان کاری انجام نداد. حالا جهاد کشاورزی مدعی شده که نباید در زمین کشاورزی ساخت و ساز می کردید و دیگر ادامه کار را به آنها نمی دهد. به همین دلیل مردم از آنجا رانده و از اینجا مانده شده اند. نه زمین کشاورزی دارند و نه آپارتمانی تکمیل شده! بیشتر خانه های ساخته شده چراغ خاموشند! به جای اسب و قاطر، جلوی هر ساختمان پراید و وانت پارک شده است و اگر اسب و مرغ و خروسی باقی مانده باشد، باید برود به پارکینگ و لای سیمان و بشکه ها بماند. برخی از اهالی روستا برای اینکه حوصله شان در آپارتمانهای زیارت سر نرود. باغچه ای کوچک را در بیرون از خانه درست کرده اند به یاد باغ و زمین های کشاورزی شان. عروس یکی از همین زمین داران، مغازه ای در روستا دارد او می گوید که وقتی فیلم عروسی ۱۰ سال پیشم را نگاه می کنم می بینم که آن روزها روستا چقدر زیبا بوده ما به روی تپه ها می رفتیم تا در فیلم عروسی مان سرسبزی روستا دیده شود. وی در مغازه اش مقداری اسفناج هم می فروشد پدر شوهرش در باغچه ای کوچک آنها را پرورش داده است؛ «او دیگر کار نمی کند، کشاورز بود. نه اینکه ناتوان شده باشد. نه. به جای زمین کشاورزی آپارتمان ساخت . در خانه می نشیند و منتظر مسافر می شود که خانه را به او اجاره بدهد. همه همین کار را می کنند. جوانان روستا هم کاسب شده اند. آنها که مثل مردهای قدیم نیستند ماه ها در آفتاب زحمت بکشند و آخر سر به دلیل قیمت بالای سبزی غرولند بشنوند.» حتی هتل ساخته شده نیز سنخیتی با روستا ندارد اهالی آپارتمان می سازند و منتظر گردشگر می نشینند. گردشگری که اگر یک بار به زیارت بیاید بار دوم آنجا را انتخاب نمی کند. آسمان این روستا را ساختمان های سیمانی گرفته اند. ساختمانهایی که معماری شان هیچ سنخیتی با روستا ندارد و چراغ بیشتر آنها خاموش است چون بیشترین مالک این ساختمانهای چند طبقه گرگانی، تهرانی، اصفهانی هستند. شاید از یک ساختمان ۸ واحدی تنها یک یا دو واحد آن متعلق به زیارتی ها باشد. البته مردم روستا می گویند ساختمانهای بیرون روستا همه برای غیر زیارتی هاست. دیگر به آنها اجازه ساخت و ساز نمی دهند. ساخت وسازها ادامه دارد ولی دیر شده است. مالک یا باید خانه اش را تخریب کند و نخاله اش را هم به جایی ببرد که اثری از آن در روستا باقی نماند و یا سرمایه اش را همین طور نیمه کاره رها کند به تاوان ساخت و ساز در جنگل! گردشگرانی که به روستا می آیند یا باید بگردند دنبال خانه هایی در بالادست که هنوز می توان نمونه هایی از بافت قدیم روستا را در آنجا دید و یا همین آپارتمانها را با شبی ۱۰۰ تا ۱۵۰ هزار تومان اجاره کنند. گزینه دیگر رفتن به هتلی است که نمای آن کامپوزیت کار شده و شبی ۱۲۰ هزار تومان است و اگر گردشگر نباشد اتاقش به قیمت کمتر نیز فروخته می شود. در این هتل می توان تصاویری از بافت قدیم روستا را با خانه های چوبی دید. همان زمان که همه افراد خانواده در یک خانه زندگی می کردند و دیگر مانند الان نبود که اگر دختر و یا پسری ازدواج می کند، باید خانه ای جدا داشته باشد. برخی اهالی سعی کرده اند نمای خانه شان را همرنگ روستا کنند پیرمرد مغازه دار می گوید: الان هر ۴ تا بچه یک خانواده چهار اتاق می خواهند. خانه های قدیمی جای زیادی نداشت. ساختیم تا جای بیشتری داشته باشیم. دختر و پسرمان ازدواج کردند. آنها برای خودشان خانه ای جدا می خواستند. دیگر مانند قدیم نیست که عروس پیش مادرشوهرش زندگی کند. چشم و هم چشمی روستا را عوض کرد. هر کسی میخواست مدرن زندگی کند. آشپزخانه اپن داشته باشد. چشم و هم چشمی روستای ما را کشت! این خانه هم در انتظار تخریب است مالکان خانه های آپارتمانی از شر موریانه چوب ها و بوی بد طویله و خاک و خاشاک راحت شدند. «نگهداری از خانه های چوبی سخت بود. چوب هایش را عوض می کردیم. موریانه می زد. در زمستان سرد بود. قدیمی شده بود. زشت بود. شریک شدیم و فروختیم. گفتیم می رویم در خانه ای که با یک چراغ گرم و با یک کلید سرد می شود. بچه ها اتاق می خواستند. دخترها می رفتند به شهر و می آمدند کنار مرغ و جوجه ها. دیگر جلوی شهری ها خجالت می کشیدند. حالا آپارتمان نشین شدیم. اپر حوصله مان سر برود. پارچه سنتی می بافیم و یا گلیم. طبقات دیگر آپارتمان را به گردشگران می فروشیم. هر چند تعدادشان کم شده است. اما به هر حال منبع درآمد است دیگر. بهتر از این بود که بچه ها از روستا مهاجرت می کردند به شهر. حالا بچه هایمان را پیش خودمان داریم. آنها به شهر نرفتند. در خانه نشسته اند .منتظر گردشگر.» اینها را زنی می گوید که سالها در این روستا کشاورزی کرده و به همراه شوهرش به چرای دام رفته است. از زندگی در روستا خسته شده و آپارتمان نشینی برایش خوش نشینی است. آپارتمان او هم نیمه کاره است. او مرغ و جوجه هایش را در پارکینگ جا داده است! گردشگران از این خانه عکس می گیرند این روستا بین ده و شهر معلق مانده است. حالا از روستای زیارت بوی بلاتکلیفی می آید. برخی از اهالی روستا که روزگار دیگران را دیده اند سعی می کنند خانه شان را با همان شکل و شمایل قبل حفظ کنند. یکی از نجارهای روستا درحال ساختن در و پنجره برای خانه های قدیمی روستاست. مالکان خانه های قدیمی می گویند گردشگران این خانه ها را بیشتر دوست دارند. از ما می پرسند خانه تان را اجاره می دهید؟ آنها نمی خواهند از آپارتمان های خودشان به آپارتمانهای روستا نقل مکان کنند. گردشگران می ایستند جلوی خانه های چوبی باقی مانده و عکس یادگاری می گیرند. منبع:  مهر


یکشنبه ، ۱۳دی۱۳۹۴


[مشاهده متن کامل خبر]





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: شمال نیوز]
[مشاهده در: www.shomalnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 11]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن