تبلیغات
تبلیغات متنی
رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید
آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت
تاثیر رنگ لباس بر تعاملات انسانی
محبوبترینها
بررسی دلایل قانع کننده برای خرید صنایع دستی اصفهان
راه های جلوگیری از جریمه های قبض برق
آشنایی با سایت قو ایران بهترین سایت آگهی و تبلیغات در کشور
بهترین شرکتهای مهندسی در آلمان
صفر تا صد حق بیمه 1403! فرمول محاسبه حق بیمه
نقش هدایای سازمانی در افزایش انگیزه و تعهد کارکنان
کلینیک پروتز و ساخت اندام مصنوعی دکتر اجرائی
چگونه میتوانیم با ترانسفر وایز پول جابجا کنیم؟
بهترین مدلهای [صندلی گیمینگ] براساس نقد و بررسی کاربران
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1804138387
پادشاه یمنی که قبل از بعثت به پیامبر اسلام ایمان آورد
واضح آرشیو وب فارسی:هم اندیشی: پادشاه به عبدالمطلب گفت: از پسرت مراقبت کن و او را از یهودیان بر حذر دار که آنان دشمن او هستند، اما خداوند راهی برای آنان به سوی او نمی گشاید، من می دانم که پیش از بعثت او، مرگ مرا درمی یابد، وگرنه با سپاهیانم به راه می افتادم و به یثرب، یعنی سرای فرمانروایی او می رفتم تا او را یاری کنم، اگر از آن نمی ترسیدم که به او آسیبی برسد، چون کم سال است، همین الان امر او را آشکار می کردم و به دنبال او گردن کشان عرب را به زیر می کشیدم...پایگاه تحلیلی خبری هم اندیشی: مردم یمن به شهادت تاریخ و بر اساس روایات عدیده از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله، در زمره پرافتخارترین اقوام بشری در امر احیای دین اسلام و به خصوص تشیع هستند. از جمله اقتخارات آنها این روایت علامه مجلسی در بحار الانوار به نقل از شیخ صدوق در کتاب کمال الدین است که می نویسد: ابن عباس روایت می کند: چون سیف بن ذی یَزَن حاکم مقتدر یمن دو سال پس از میلاد پیامبر صلّی الله علیه و آله در حبشه پیروز شد، هیئتی از مردم و اشراف و شعرای عرب نزد او رفتند تا به او تبریک بگویند و او را مدح گویند و از نیک قدمی و انتقام گیری او [از دشمنان] سخن گویند. در آن اوان هیئتی از قریشیان به همراه عبدالمطّلب بن هاشم و اُمیّة بن عبدشمس و عبدالله بن جُذعان و اسد بن خُوَیلد بن عبدالعُزّی و وَهب بن عبدمَناف در میان سران قریش نزد او رفتند و در صنعاء بر او وارد شدند و اجازه ورود خواستند. او در بالای کاخی به نام غُمدان نشسته بود. دربان سیف نزد او رفت و او را از آمدن آنان باخبر کرد. او اجازه ورود داد. چون بر او وارد شدند، عبدالمطّلب نزدیک او رفت و از او اجازه سخن خواست. سیف به او گفت: اگر از کسانی هستی که در حضور پادشاهان سخن می گویند، به تو اجازه می دهیم. عبدالمطّلب به او گفت: ای پادشاه! خداوند تو را در جایگاهی والا و ایستا و استوار و سرفراز و ارجمند نشانده و تو را همچون درختی با بیخ و بُنی پاک و دلپذیر و ریشه های استوار و شاخه های برافراشته در گرامی ترین مهد و پاکیزه ترین رستنگاه رویانیده است، تو آن پادشاه عرب هستی که از هر نفرینی به دور است و بهار مردمان عرب هستی که از او سرسبز می شوند، تو ای پادشاه! آن سرآمد عرب هستی که از او فرمان می برند و آن ستون عرب هستی که به او تکیه می کنند و آن مأمن عرب هستی که بندگان به او پناه می¬آورند، پیشینیان تو بهترین پیشینیان بودند و تو بهترین فرزند آنان برای ما هستی، کسی که تو گذشته اش باشی پنهان نمی ماند و کسی که تو جانشینش باشی از بین نمی رود، ای پادشاه ما اهل حرم خداوند هستیم و خادمان خانه اوییم، آنچه ما را سوی تو فرستاده آن است که به دست تو سختی هایی که بر ما سنگینی می کرد از میان رفت و ما را شادمان کرد، پس ما برای تبریک آمده ایم نه برای اندوه. پادشاه گفت: تو کیستی ای سخنران! گفت: من عبدالمطّلب بن هاشم هستم. پادشاه گفت: یعنی خواهرزاده ما؟ گفت: آری. پادشاه گفت: نزدیک بیا. او نزدیک شد. آن گاه پادشاه رو به او و آن قوم کرد و گفت: خوش آمدید و مشرّف کردید و منّت گذاشتید، پادشاه سخن شما را شنید و خویشاوندی تان را دانست و قدوم تان را پذیرفت، شما مردان شب و روز هستید که هرگاه مقیم شوید ارجمندی با شماست و هرگاه رهسپار شوید ارمغان ها به سوی شماست. سپس آنان به میهمان سرا رفتند و یک ماه در آن جا اقامت کردند و دیگر به محضر او نرسیدند و او اجازه هم نداد بازگردند. باری از آنان یاد کرد و کسی را نزد عبدالمطّلب فرستاد و او را به مجلس خود فراخواند و با او خلوت کرد و سپس به او گفت: ای عبدالمطّلب! من از اسرار دانش خود امری را به تو می-سپارم که اگر کسی جز تو بود هرگز آن را نزد او روا نمی دیدم، اما تو را جایگاه نیکی برای آن سرّ می بینم و از این رو تو را از آن آگاه می کنم، باید نزد تو پنهان بماند تا این که خواست خداوند درباره آن فرا برسد چرا که خداوند این امر را برآورده می سازد. پادشاه ادامه داد: من در کتابی نهان و دانشی پنهان که آن را برای خود برگزیده ایم و فقط خودمان از آن باخبر می شویم، خبری بزرگ و امری شگفت یافته ام که ارزش مرگ و زندگی عموم مردم و همه قوم تو و به ویژه خودت در آن خبر است. عبدالمطّلب گفت: ای پادشاه! مردی همچون تو اهل شاد کردن و نیکی کردن است، بادیه نشینان همه قومی پس از قوم دیگر فدایت شوند آن خبر چیست؟! پادشاه گفت: در تهامه پسری زاده می شود که میان کتف هایش خالی هست، امامت برای اوست و به یمن وجودش شما سروری می یابید تا روز قیامت. عبدالمطّلب گفت: نفرین از تو دور باد! با این سخن من با نیک ترین هدیه ای که مسافری می تواند بگیرد بازمی گردم، اما اگر نبود شکوه و بزرگواری و بلندمرتبگی پادشاه، از او می خواستم از اسرار خود بر من بیافزاید و مرا شادمان کند. سیف بن ذی یزن به او گفت: اکنون زمانی است که او یا زاده شده و یا زاده می شود، نامش محمد است، پدر و مادرش می میرند و جدّ و عمویش سرپرستی اش را به عهده می گیرند، او را نهانی به دنیا آورده-اند و خداوند او را آشکارا برمی انگیزد و از میان ما برایش انصار و یاورانی قرار می دهد و با آنان دوستان خود را عزت می بخشد و دشمنان خود را خوار می کند، با آنان از مردم بی نیاز می شود و جایگاه¬های گران قدر زمین را با آنان فتح می کند، بت ها را می شکند و آتش ها را خاموش می کند و خداوند رحمان را می پرستد و شیطان را دور می راند، کلامش فصل خطاب است و حکمش عدالت است، به نیکی امر می کند و خود به آن عمل می کند، از ناپسندی باز می دارد و خود آن را باطل می کند. عبدالمطّلب گفت: ای پادشاه! بختت بلند باد و مقامت والا باد و مُلکت برجا باد و عمرت دراز باد! آیا ممکن است پادشاه روشن¬تر گوید و به من نشانه¬ای بدهد؟ ابن ذی یزن گفت: سوگند به خانه دارای پرده¬ و سوگند به نشانه های آن خانه، تو ای عبدالمطّلب بی-هیچ دروغ جدّ او هستی. ناگاه عبدالمطّلب به سجده افتاد. ابن ذی یزن به او گفت: سرت را بلند کن که سینه ات شادمان شد و مقامت والا، آیا از آن چه برایت گفتم چیزی احساس کرده ای؟ عبدالمطلب گفت: من پسری داشتم که به او می بالیدم و به او مهر می ورزیدم، دختری ارجمند از دختران قوم خود یعنی آمنه بنت وهب را به همسری او درآوردم، او پسری آورد و او را محمد نامیدم، پدر و مادرش درگذشتند و من و عمویش سرپرستش شدیم. ابن ذی یزن گفت: ابن همان کسی است که برایت گفتم، از پسرت مراقبت کن و او را از یهودیان بر حذر دار که آنان دشمن او هستند، اما خداوند راهی برای آنان به سوی او نمی گشاید، آن چه را برایت گفتم نزد خود نگهدار و مگذار قومی که همراهت آمده اند چیزی از آن بفهمند، زیرا من آسوده نیستم که این امر ارزشمند که او به ریاست می رسد به گوش آنان برسد، و خودشان یا فرزندانشان او را به دردسر بیاندازند و برایش دام بگذارند، من می دانم که پیش از بعثت او مرگ مرا درمی یابد، وگرنه با سپاهیانم به راه می افتادم و به یثرب، یعنی سرای فرمانروایی او می رفتم تا او را یاری کنم، من در آن کتاب گویا و دانش پیش گو یافته ام که یثرب سرای فرمانروایی اوست که در آن امر خود را استوار می دارد و یاوران او در آن جایند و آرامگاه او نیز در همان جاست، اگر از آن نمی ترسیدم که به او آسیبی برسد، چون کم سال است، همین الان امر او را آشکار می کردم و به دنبال او گردن کشان عرب را به زیر می کشیدم، اما من بدون این که کوتاهی کرده باشم، از این کار چشم پوشیدم و رو سوی تو و همراهانت آوردم. سپس فرمان داد تا به هر یک از افراد آن قوم هدایایی ارزشمند بدهند و به عبدالمطّلب ده برابر آن ها بدهند. آن گاه گفت: هرگاه سال نو شد، نزد من بیا. ابن ذی یزن پیش از آن که سال نو فرا برسد درگذشت و عبدالمطّلب پیوسته می گفت: ای جماعت قریش! من به این خاطر خوشحال نیستم که پادشاه به هر یک از شما مال بسیار عطا کرد، زیرا این مال از بین می رود، من به خاطر آن چه که نام و ارزشش پس از من برای من و فرزندانم باقی می ماند خوشحال هستم. وقتی قریشیان به او می گفتند: آن چه می گویی چه موقع روی می دهد؟ می گفت: آن چه می گویم پس از مدت زمانی، برایتان آشکار خواهد شد. (منبع: بحار الانوار ج 15 ص 186 به نقل از کمال الدین ص 105 و اعلام الوری ص 10 و کنزالفوائد ص 82 ) م
شنبه ، ۱۲دی۱۳۹۴
[مشاهده متن کامل خبر]
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: هم اندیشی]
[مشاهده در: www.hamandishi.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 10]
صفحات پیشنهادی
پیامبر اسلام در دوران قبل از بعثت چه دینی داشتند؟
مورّخان درباره دوران قبل از بعثت نوشته اند در آن دوران هفده نفر بودند که شرک نمی ورزیدند به زیارت کعبه می رفتند کارهای خلاف عقل و شرع نمی کردند مرتکب جرم و جنایت نمی شدند به گزارش مشرق مدیریت فرماندهی امور نظامی فرمایشات درباره آداب معاشرت با مردم امور اخلاقی اجتماعی سدین پیامبر اسلام قبل از بعثت چه بود؟
مورّخان درباره دوران قبل از بعثت نوشته اند در آن دوران هفده نفر بودند که شرک نمی ورزیدند به زیارت کعبه می رفتند کارهای خلاف عقل و شرع نمی کردند مرتکب جرم و جنایت نمی شدند به گزارش فرهنگ نیوز مدیریت فرماندهی امور نظامی فرمایشات درباره آداب معاشرت با مردم امور اخلاقی اجتمبعثت پیامبرِ رحمت، نوری در دل اسلام+ صوت
بعثت پیامبرِ رحمت نوری در دل اسلام صوت بعثت پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم یا برانگیخته شدن آن حضرت به مقام رسالت مهمترین فراز از تاریخ اسلام بوده و نزول قرآن کریم نیز از این زمان آغاز میگردد کلمه بعثت به معنای برانگیخته شدن بوده و در اصطلاح به مفهوم فرستاده شدن انسانیبعثت پیامبرِ رحمت، نوری در دل اسلام+مداحی
بعثت پیامبرِ رحمت نوری در دل اسلام مداحی بعثت پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم یا برانگیخته شدن آن حضرت به مقام رسالت مهمترین فراز از تاریخ اسلام بوده و نزول قرآن کریم نیز از این زمان آغاز میگردد کلمه بعثت به معنای برانگیخته شدن بوده و در اصطلاح به مفهوم فرستاده شدن انسانخبر گزاری فارس - همزمان با سالروز ولادت پیامبرگرامی اسلام (ص) صورت میگیرد اقامه نمازهای جماعت به امامت مراجع
همزمان با سالروز ولادت پیامبرگرامی اسلام ص صورت میگیرداقامه نمازهای جماعت به امامت مراجع تقلید در مسجد مقدس جمکرانمعاون فرهنگی مسجد مقدس جمکران با اشاره به برنامههای مسجد مقدس جمکران در 17 ربیعالاول گفت نماز مغرب و عشاء در شب میلاد پیامبر ص به امامت آیتالله نوریهمدانی وشعر امروز انعکاس وجه کاربردی شخصیت پیامبر اسلام است
شعر امروز انعکاس وجه کاربردی شخصیت پیامبر اسلام است شعر امروز به دلیل توجه هر چه بیشتر شاعران به انعکاس ابعاد شخصیتی پیامبر اسلام انعکاس وجه کاربردی شخصیت حضرت محمد ص است مصطفی محدثی خراسانی شاعر در خصوص میزان توانایی شعر معاصر در پردازش به شخصیت پیامبر اسلام به خبرنگار پیام روحانی به سران کشورهای اسلامی به مناسبت میلاد پیامبراکرم(ص)
پیام روحانی به سران کشورهای اسلامی به مناسبت میلاد پیامبراکرم ص اکنون بیش از هر زمان دیگر ضروری است تا کشورهای اسلامی با همکاری و تلاش مضاعف و با ارائه چهره واقعی اسلام رحمانی که رافت عطوفت و رعایت حقوق همگان از اساسی ترین اصول آن است تفسیر و تصویر نادرستی از دین مبین اسلامهاشمی: بلایی که دولت قبل بر سر کشور آورد از خسارات جنگ بدتر بود
هاشمی رفسنجانی شور و هیجان نام نویسی برای نامزدی در دو انتخابات را نشانه آمادگی مردم و به ویژه زنان دانست و گفت خانم ها که توانایی های خود در عرصه های علمی سیاسی اجتماعی و مدیریتی را ثابت کرده اند به عنوان نیمی از افراد جامعه نشان داده اند که ایران و انقلاب برای آنان مهم استتا دقایقی دیگر و در سالروز میلاد با سعادت پیامبر اعظم (ص) مسئولان نظام و سفرای کشورهای اسلامی با رهبر معظم انق
تا دقایقی دیگر و در سالروز میلاد با سعادت پیامبر اعظم ص مسئولان نظام و سفرای کشورهای اسلامی با رهبر معظم انقلاب دیدار میکنندمسئولان نظام و سفرای کشورهای اسلامی تا دقایقی دیگر در سالروز میلاد با سعادت پیامبر اعظم ص با رهبر معظم انقلاب دیدار میکنند به گزارش خبرگزاری فارس به نتنها «حواریون» ایمان آورد ند
روز جمعه چهارم د ی ماه جاری میلاد حضرت عیسی مسیح ع بود د ر آستانه این روز فرخند ه د ر حکیمانه روزهای سه شنبه و چهارشنبه هفته گذشته د استان زند گی حضرت مریم ع ماد ر بزرگوار حضرت عیسی ع را منتشر کرد یم د ر آن د استان روزهای منتهی به تولد عیسی ع را به نقل از قرآن کریم بازنش-
گوناگون
پربازدیدترینها