واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین:
عاملیت و مسئولیت پذیرى دراقتصاد/مولفه های توسعه اقتصادی کدامند؟ اقتصاد > اقتصاد سیاسی - مرتضی ایمانی راد اقتصاددان در کانال تلگرام موسسه بامداد نوشت به نظر می رسد نقد حاکمیت از درون به یک معضل جدى براى رشد اقتصادى کشور شده است و اگر این دایره نقد شکسته نشود توسعه کشور متوقف مى شود.
وقتى مشكلات زياد مى شود و وقتى در هم تنيدگى روابط بسيار گسترده باشد ، كه معمولا هست ، بهترين راه حل براى سبك كردن بار روانى مشكلات پيدا كردن مقصر و كسى يا چيزى را عامل مشكلات كردن است . اين مساله نه تنها در روابط ساده خانوادگى و سازمانى بلكه در سطح كشور هم بسيار با معنى است . قدرت يك سياستمدار به اين است كه در موضعى بايستد كه خود را عامل مشكل به وجود آمده بداند. در اين صورت قدرت تغيير مساله به وجود آمده را خواهد داشت و ضعف يك سياستمدار موقعى است كه همه مشكلات پيش رو را به كسى ، يا چيزى و يا حادثه اى منسوب كند. رشد و توسعه اقتصادى مستلزم "عامليت " است و عامليت نيز يك موضع قدرتمند شخصى است .عامليت يعنى من مشكلات را از ناحيه خودم ميبينم . معناى اين حرف اين نيست كه ديگران و شرايط هيچ نقشى ندارند، نقش حتما دارند ولى عامليت من را در موضع قبول مشكلات از ناحيه خودم قرار مي دهد. ما معمولا اين كار را ميكنيم چون خودمان بخشى از مشكل هستيم .
من وقتى بخشى از مشكل هستم تمايل زيادى دارم كه مشكل را در ديگران ببينم . وقتى عامليت در فضاى سياسى و اقتصادى از بين مى رود آيا رشد اقتصادى متصور است ؟ آيا وقتى من معتقدم كه مشكلى كه در سيستم من وجود دارد مربوط به دوره قبل است و يا مربوط به شرايط بيرونى است چگونه من مي توانم عامل تغيير باشم . متاسفانه در شرايط فعلى شركتهاى دولتى شركتهاى خصوصى را متهم به سوداگرى مي كنند و شركتهاى خصوصى هم شركتهاى دولتى را متهم به رانت مي كنند و همه مشكلات خود را هم در شرايط طرف مقابل مي بينند. اين وزارتخانه مشكل را ناشى از عملكرد سابق مي داند و يا از مشكلاتى كه در سازمانهاى مرتبط است و يا شرايط را مسئول مشكلات به وجود آمده مي داند."توپ را در زمين ديگرى انداختن " و اين استراتژى را ناشى از زرنگى دانستن عين فقدان عامليت و ضعف و بى مسئوليتى يك مدير است .
در زمان دانشجويى استاد اقتصاد مثال زيبايى از ساموئلسن برايمان تعريف مي كرد. او مي گفت كه كارناوال زيبايى در خيابانها در حركت بود. مردم هم در پياده رو ها ازدحام كرده بودند. يك نفر براى بهتر ديدن كارناوال روى پنجه پا ايستاد. نفر بعدى هم ياد گرفت و روى پنجه پا ايستاد و افرادى كه پشت سر آنها بودن هم مجبور شدند روى پنجه پا بايستند. پس از مدتى همه مردم در پياده روها روى پنجه پا بودند و لى هيچ كس وضعيتش بهتر نشده بود. چون همه روى پنجه پا بودند. يعنى همه در وضعيت بدترى قرار داشتند. عين همين وضعيت در كشور ما است كه همه به دنبال انداختن مشكل در زمين ديگرى هستند و نتيجه چنين حركتى اين است كه همه دارند ضرر مي كنند. همه روى پنجه پا ايستاده اند. حتى وضعيت به شكلى شده است كه از كابينه مي توان يك گروه اپوزيسيون قوى درست كرد. اين مساله سالها از اقشارى از مردم شروع شده و به سازمانها كشيده شد، و بعد به سطوح بالاى سازمانى و الان به هيات حاكمه كشيده شده است .
در اين فضا رشد اقتصادى به سختى اتفاق مى افتد و توسعه بسيار سخت مى شود. در ايران و در اين شرايط ، يكى از نقاط قوت يك سياستمدار، سياستگذار و يا روشنفكر نقد حاكميت است . هر چند كه نقد حاكميت براى سالم سازى فضاى سياسى بسيار خوب است ، ولى كساني كه بيرون از حاكميت هستند نمي توانند شرايط را نقد كنند و خود را در موضع مخالف قرار دهند.
الان به نظر مي رسد نقد حاكميت از درون به يك معضل جدى براى رشد اقتصادى كشور شده است و اگر اين دايره نقد شكسته نشود توسعه كشور متوقف مى شود. از طرف ديگر مردم هم خود را عامل نمي بينند. آنها نمي بينند كه تغييرات سياسى بدون مشاركت و عامليت آنها به هيچ نتيجه اى نمى رسد. ولى متاسفانه همه منتظر تغييرات سياسى هستيم تا تغيير در وضع زندگى مردم داده شود.
حال شرايط فرضى را در نظر بگيريد كه همه خود را عامل بدانند و مسير پيشرفت خود را در رشد اقتصادى كشور بدانند. ( كه البته ما در كشور در دورانهايى اين شرايط را داشته ايم ) ، توسعه خود بخود اتفاق مى افتد.
چون انرژى حركت در جامعه وجود دارد. چون هر سياست دولت در يك بستر مناسب قرار مي گيرد و خيلى سريع نتيجه مي دهد. حال شما سرمايه گذارى خارجى را در نظر بگيريد. چگونه ممكن است سرمايه گذارى خارجى در كشور وجود داشته باشد و رشد كند ، بدون اينكه عامليت وجود داشته باشد.
عامليت عنصر اساسى غير اقتصادى رشد اقتصادى است . بدون آن هيچ سياستى جواب درست نمي دهد. يا حداقل اثر گذارى آن بسيار محدود مى شود. شايد بهتر باشد سال آينده را سال عامليت و مسئوليت پذيرى بگذاريم و در اين زمينه سياست ها و سيستم هاى مقتدرانه اى اعمال كنيم . حاصل اين سياست ها اين است كه هر شخص و يا هر مسئولى به بخشى از راه حل تبديل شود. توسعه اقتصادى كشور منتظر اين تغييرات است و هر چه ديرتر شود حل آن با سياست گذارى مشكلتر مى شود.
3535
کلید واژه ها: اقتصاد ایران - توسعه پایدار -
شنبه 5 دی 1394 - 07:09:18
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 20]