تور لحظه آخری
امروز : چهارشنبه ، 11 مهر 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):تو را سفارش مى‏كنم به مداراى با مردم و احترام به علما و گذشت از لغزش برادران (دينى...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1819988114




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

ارث زن و مبانی تفاوت حقوق مالی او با مرد - بخش اول اشتراکات تکوینی و تشریعی مرد و زن


واضح آرشیو وب فارسی:فارس: ارث زن و مبانی تفاوت حقوق مالی او با مرد - بخش اول
اشتراکات تکوینی و تشریعی مرد و زن
باورهای نادرست و نظریات افراطی در مقوله زن، شبهه ای در اذهان ایجاد کرده است که اسلام برای زنان حقوق کمتری نسبت مردان قایل است.

خبرگزاری فارس: اشتراکات تکوینی و تشریعی مرد و زن



  چکیده برای تبیین مبانی تفاوت‌های زن و مرد در حق مالی ارث، شایسته است ابتدا خاستگاه اصلی تفاوت زن و مرد در حوزه تکالیف و حقوق فردی و اجتماعی بررسی گردد، سپس مبانی اختلاف مالی آن دو در باب ارث واکاوی شود. ضرورت بررسی مذکور بر این اساس است که اشتراکات و اختلافات زن و مرد در دو حوزه تکوین و تشریع مطرح می‌شود؛ همان‌گونه که وجوه اشتراک تکوینی زن و مرد زمینه‌ساز اشتراکات تشریعی آن دو می‌شود، وجوه افتراق تکوینی آنها نیز منشأ یک سلسله تفاوت‌های تشریعی در حقوق و تکالیف آنها می‌گردد. از این‌رو تفاوت سهم ارث زن و مرد ریشه در تفاوت‌های تکوینی آن دو دارد. روشن استکه وجود تفاوت‌های تکوینی و تشریعی برای شکل‌گیری و تداوم حیات اجتماعی انسان‌ها، اعم از زن و مرد، ضروری است.                                                       
مقاله حاضر براساس سیر مذکور سامان یافته است و برآمد آن ضمن تبیین تفاوت سهم ارث زن و مرد و کشف حکیمانه و عادلانه بودن اختلاف مذکور، در پاسخ‌گویی به شبهه‌افکنان (مبنی بر ظالمانه بودن قانون ارث در اسلام) کاربردی خواهد بود. کلید‌واژه‌ها: حقوق، مال، ارث، زن، مبانی، تفاوت. مقدمه بحث حقوق زن و مرد سال هاست که در محافل اسلامی و غیر اسلامی مطرح است و پا به پای تاریخ و زمان پیش می رود. در طول تاریخ، زن از دیدگاه های مختلف، موضوع بحث نظریات افراطی بوده و عده ای تفاوت های زن را از لحاظ اندام و جهات دیگر نشانه ناقص بودن او پنداشته اند. در مقابل، عده ای او را از هر حیث، مساوی مرد می دانند. باورهای نادرست و نظریات افراطی در مقوله زن، شبهه ای در اذهان ایجاد کرده است که اسلام برای زنان حقوق کمتری نسبت مردان قایل است. از جمله موضوعات مهم در این زمینه، تفاوت ارث زن و مرد است که ذهن بسیاری را به خود معطوف کرده است؛ با این بیان که شارع مقدس زنان را جنس دوم دانسته و سهم کمتری از مال متوفا برای آنان در نظر گرفته است. این شبهه پیشینه تاریخی بلندی دارد و حتی در زمان ائمّه معصوم ( علیهم السلام ) نیز مطرح بوده است. برای مثال، در روایتی ابن ابی العوجاء ـ که مردی ملحد بود ـ با لحن اعتراض آمیزی از امام صادق ( علیه السلام ) پرسید: چگونه زن بیچاره، که ناتوان تر از مرد است، باید یک سهم ارث ببرد و مرد، که تواناتر است، از دو سهم برخوردار شود؟ امام ( علیه السلام ) فرمودند: این گونه تقسیم ارث بین زن و مرد به آن دلیل است که اسلام جهاد را از عهده زن برداشته است، مهریه و نفقه او را بر عهده مرد قرار داده و در برخی جنایات، که خویشاوندان جانی عهده دار پرداخت دیه هستند، زن از شرکت با مردان در پرداخت دیه معاف شده است (حرّعاملی، 1409، ج17، ص436ـ438). لازم به ذکر است که شبهه مذکور با تحلیل وضعیت زنان در جهان معاصر، که خود درگیر مسائل اقتصادی و اشتغال شده اند و چه بسا تشکیل خانواده نداده اند تا مسئولیت مالی آنان بر عهده شوهر قرار گیرد، تشدید شده است. از سوی دیگر، نگاه مساوات طلبانه حقوق بشری نیز به این امر دامن می زند. اما به راستی، مبنای این تفاوت ها چیست؟ آیا وجود تفاوت بین زن و مرد در بهره مندی از انواع حقوق با انسجام و دوام حیات اجتماعی سازگار است؟ آیا این تفاوت ها همیشه به ایجاد شکاف بین این دو گروه و پیرو آن، در اعضای جامعه منتهی می شود؟ یا می توان با تبیین آنها در جهت استحکام خانواده ها، که پیکره آنها از اجتماع زن و مرد تشکیل می شود، گام برداشت؟ لازمه عدالت و حقوق فطری و انسانی زن و مرد، تفاوت آنها در برخی حقوق است و آنچه در قوانین ـ از جمله در بحث ارث ـ وجود دارد در حقیقت، «تفاوت است، نه بی عدالتی. تفاوت در حقوق ناشی از تفاوت در استعدادهای زن و مرد است. خالق متعال مردم را با استعدادهای متفاوت و شرایط گوناگون آفریده است و اگر همه در یک سطح از استعداد و قدرت بودند، نظام هستی متلاشی می شد؛ چون کارها گوناگون است و کارهای گوناگون را باید استعدادهای گوناگون بر عهده بگیرند. از این رو، باید بین مخلوقات و از جمله بین زن و مرد تفاوت باشد. بنابراین، در مکتب حقوقی اسلام، برخی از حقوق و تکالیف زن و مرد به اعتبار استعداد و توانایی آنها با یکدیگر متفاوت است. با اندکی دقت، روشن می شود که آنچه بیشتر محل بحث و اشکال قرار گرفته، اصل تفاوت حقوق و تکالیف آن دو نیست، بلکه برتری یکی بر دیگری و مخفی ماندن علل و مبانی این تفاوت ها ست که موجب ورود شبهاتی در این زمینه گشته است. به نظر می رسد در صورتی می توان به مبانی تفاوت های زن و مرد در حقوق مالی ـ از جمله حق ارث ـ پرداخت که ابتدا خاستگاه اصلی تفاوت های زن و مرد را در حوزه حقوق و تکالیف فردی و اجتماعی بررسی کنیم، سپس اختلاف مبنایی آن دو را از لحاظ ارث واکاویم. از این رو، مقاله حاضر در سه بخش «خاستگاه تفاوت های زن و مرد در حقوق و تکالیف، «مبانی تحلیلی ـ عقلی تفاوت ارث زن و مرد و «مبانی فقهی تفاوت حقوق مالی زن و مرد این موضوع را بررسی می کند. اول. خاستگاه تفاوت حقوق مالی زن و مرد «نظام حقوقی معتبر نظامی است که احکام و قوانین آن مبتنی بر مصالح و مفاسد نفس الامری باشد. در نظام حقوقی اسلام، پشتوانه اعتبار احکام و قوانین اسلامی مصالح و مفاسد واقعی است و خواست مردم در آن نقشی ندارد. اسلام در این زمینه، به جهات مشترک مرد و زن ـ که اقتضای حقوق و تکالیف مشترک دارد ـ و جهات اختصاصی آن دو ـ که مقتضی حقوق و تکالیف متمایز است ـ توجه کرده است (مصباح، 1388، ص181). از این رو، در دو بخش جهات مشترک مرد و زن و تفاوت های تکوینی میان آن دو، که در تعیین حقوق و تکالیفشان مؤثر است، بحث می شود. 1. اشتراکات تکوینی و تشریعی مرد و زن اشتراکات تکوینی و تشریعی مرد و زن را طبق آیات قرآن کریم، می توان این گونه فهرست کرد: الف.اشتراک در ماهیت انسانی: بحث حقوق زن و تساوی یا عدم تساوی حقوق، از رهگذر جامعه بین المللی و نیز روابط با دولت های اروپایی به کشورهای اسلامی راه یافت و افکار عمومی را به خود مشغول ساخت. دشمنان اسلام و بیگانگان با شیوه های گوناگون از جمله با بهره مندی از رسانه های گروهی مثل رادیو و تلویزیون به سم پاشی پرداختند و کوشیدند تا اسلام را مخالف آزادی، استقلال و حقوق اجتماعی ـ انسانی زن معرفی کنند، در حالی که اندیشه یکسانی و یگانگی ماهوی زن و مرد، اندیشه ای قرآنی است.  در تفکر قرآنی، زن همپای مرد تکامل پذیر است و در پرتو علم و عمل، به معراج می رود؛ زیرا این دو از نفسی واحد آفریده شده اند؛ یعنی نفس آن دو برابر است: «یا أَیُّهَا النَّاسُ اتَّقُوا رَبَّکُمُ الَّذِی خَلَقَکُمْ مِنْ نَفْسٍ واحِدَه وَ خَلَقَ مِنْها زَوْجَها (نساء: 1)؛ ای مردم، از پروردگارتان بپرهیز که همه شما را از نفسی واحد آفرید و همسر وی را نیز از جنس او خلق کرد. طبق آیه مذکور، مرد و زن از لحاظ ماهیت و لوازم آن یکسانند؛ یعنی هر دو انسانند. نهایت اینکه در عین داشتن وحدت نوعی، به دو صنف منطقی یا به تعبیر دیگر، به دو جنس تعلّق دارند. برای توضیح، می توان گفت: اشتراک حضرت آدم و حوا در فریفته شدن با وساسوس شیطانی بیانگر اشتراک سرنوشت آنان است. به عبارت دیگر، فریفتگی آن دو در عرض یکدیگر قرار دارد و مرد و زن در انسانیت و لوازم آن برابرند (مصباح یزدی، 1388، ص182). بنابراین، همه انسان ها از هر صنف، خواه زن و خواه مرد، از یک ذات آفریده شده اند و اولین زنی که همسر اولین مرد است، از همان ذات و گوهر عینی خلق شده است (جوادی آملی، 1374، ص35). ماهیت انسانی مشترک زن و مرد، چهره خود را در اجرای برابر برخی مجازات ها نیز نمایان کرده است. در اسلام، مجازات بسیاری از جرایم درباره زن و مرد، یکسان اجرا می شود. برای مثال، قرآن کریم مجازات سرقت آن دو را با جمله «السَّارِقُ وَ السَّارِقَه فَاقْطَعُوا أَیْدِیَهُما قرین هم بیان نموده و کیفر زنای آنها را با جمله «الزَّانِیَه وَ الزَّانِی فَاجْلِدُوا کُلَّ واحِدٍ مِنْهُما مِائَه جَلْدَه مساوی خوانده است. همان گونه که گذشت، با مروری اجمالی در آیات قرآن، این نکته به خوبی اثبات می شود که زن و مرد از یک حقیقت هستند و قرآن بدان تصریح دارد. اصل بیستم قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران نیز در این خصوص مقرّر می دارد: «همه افراد ملت، اعم از زن و مرد، یکسان در حمایت قانون قرار دارند و از حقوق انسانی، سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی با رعایت موازین اسلام برخوردارند. در مقام اجرای این حق، قانون مدنی در ماده 958 مقرّر می دارد: «هر انسان متمتّع از حقوق مدنی خواهد بود، لیکن هیچ کس نمی تواند حقوق خود را اجرا کند، مگر اینکه برای این امر اهلیت قانونی داشته باشد. بنابراین، قانون اساسی و قوانین عادی انسان بودن زن و مرد را بدون توجه به جنسیت آنان، در حمایت قانون قرار داده اند، به گونه ای که نه تنها دیگران، حتی خود انسان نیز حق سلب حقوق خویش را ندارد، هر چند می تواند جزئی از حق خویش را سلب کند که در بحث اهلیت تمتّع و استیفا مطرح می شود. از این رو، حمایت یکسان قانون از زن و مرد در حقیقت، حمایت از حقوق مشترک و اختصاصی آن دو است (کاظم زاده، 1382، ص30). ب.تساوی در تکامل: مرد و زن با عبودیت خدای متعال و به انجام رساندن تکالیفی که بر عهده شان است، به طور مساوی استکمال می یابند. راه رسیدن به کمالات انسانی و تقرّب به خدای متعال، برای هر دو باز است. خدای متعال می فرماید: «وَمَنْ یَعْمَلْ مِنَ الصَّالِحَاتِ مِنْ ذَکَرٍ أَوْ أُنْثَى وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَأُولئِکَ یَدْخُلُونَ الْجَنَّه وَلاَ یُظْلَمُونَ نَقِیراً (نساء: 124)؛ هر کس کاری شایسته کند، خواه مرد باشد و خواه زن، در حالی که ایمان داشته باشد، چنان کسانی داخل بهشت می شوند و کمترین ستمی به آنها نخواهد شد. با این آیه، خداوند متعال به همه اهل تکلیف ـ اعم از زن و مرد ـ وعده داده است که هرگاه اهل ایمان باشند و خدا را به یکتایى پرستش کنند و پیامبر گرامى را تصدیق نمایند، آنها را داخل بهشت گرداند و در آنجا سکونت دهد و از ثواب و مزدى که استحقاق دارند به اندازه ذرهاى نکاهد (طبرسی، 1372، ج3، ص177). ج.تساوی در ایمان و کفر: آنچه انسان ها را، اعم از مرد و زن، در دو جناح حق و باطل جای می دهد، ایمان حقیقی و کفر باطنی و نفاق است. مرد یا زن بودن موضوعیت ندارد. قرآن می فرماید: «زنان خبیث براى مردان خبیث، و مردان خبیث براى زنان خبیث، و زنان پاک براى مردان پاک، و مردان پاک براى زنان پاک هستند (نور: 26). این معنا از امام باقر و امام صادق ( علیهِما السَّلام )نیز روایت شده است؛ فرمودند: این آیه نظیر «الزَّانِی لا یَنْکِحُ إِلَّا زانِیه أَوْ مُشْرِکَه... است که گروهى از مردان می خواستند با زنان بدکاره ازدواج کنند و خداوند آنها را از این کار نهى کرد و این کار را براى ایشان مکروه شمرد (طبرسی، 1372، ج7، ص213). د. اشتراک در تکالیف: بسیاری از تکالیف میان مردان و زنان مشترک است. بیشتر خطاب های قرآنی ناظر به مردان و زنان است و هیچ اختصاصی به مردان ندارد (بقره: 83). از دیگر موارد اشتراک زن و مرد، می توان به «حق مشارکت سیاسی همان گونه که مرد حق مشارکت در فعالیت های سیاسی و اجتماعی دارد، زن نیز در این عرصه مستقل است، مگر در مواردی که مربوط به تفاوت های جسمی و روانی آنان می گردد. بنابراین، زن در پذیرش اسلام، هجرت، بیعت، شرکت در انتخابات واظهار نظر در مسائل و مشکلات اجتماعی و نظایر آن استقلال کامل دارد (ر.ک.ممتحنه: 10-12) و «حق مالکیت در اسلام، به موجب تعالیم قرآنی، از چهارده قرن پیش، حق مالکیت و سهم ارث زنان به رسمیت شناخته شده است. (ر.ک: نساء: 32 و 33) اشاره کرد که برای رعایت اختصار، از ذکر تفصیلی آنها خودداری می شود. جمع بندی: از لحاظ فلسفی، زن در ماهیت انسانی با مرد اشتراک دارد؛ یعنی زن مانند مرد، انسان است. پس همه اموری که از نظر تکوینی و تشریعی برای انسان به لحاظ انسان بودن، ثابت است برای زن نیز ثابت است. موارد تکوینی و تشریعی، که زن در آنها با مرد تفاوت دارد، ربطی به انسانیت ـ که وجه اشتراک مرد و زن است ـ ندارد. 2. تفاوت های تکوینی مرد و زن تفاوت زن و مرد، هم از نظر جسمی و بدنی و هم از نظر روحی و عاطفی، آن قدر روشن است که انکار آن همچون انکار بدیهیات است. با شناخت این تفاوت ها، می توان به تنظیم روابط حقوقی عادلانه بین زن و مرد اقدام کرد (دانش پژوه، 1383، ص142). ضرورت شناخت تفاوت های منظور از آن روست که با شناخت آن، حقوق دانان و جامعه شناسان در تعیین جایگاه زن به کج راهه نمی روند و دچار افراط و تفریط نمی شوند (کاظم زاده، 1382، ص47). همان گونه که وجوه اشتراک تکوینی مرد و زن زمینه ساز اشتراکات تشریعی آن دو است، وجوه افتراق تکوینی نیز منشأ یک سلسله تفاوت های تشریعی در حوزه فردی و اجتماعی می گردد. به بیان دیگر، خاستگاه حقوق و تکالیف اجتماعی خاص هر یک از زن و مرد، ناهمانندی های تکوینی و طبیعی آنان است (مصباح، ج2، ص2074). علت آن این است که حقوق و تکالیف انسان ها باید بر اساس مصالح و مفاسد نفس الامری و واقعی تعیین شود. بنابراین، اختلاف در مصالح و مفاسد به ناچار، سبب تفاوت در حقوق تکالیف خواهد شد؛ زیرا تفاوت های مزبور سبب آثار اجتماعی گوناگون می گردد و چگونگی مشارکت زن و مرد را در امور اجتماعی ناهمانند می سازد. بدین روی، می توان در مواردی تفاوت در حقوق و تکالیف را به سبب تفاوت تکوینی و طبیعی دانست. اما اگر اختلاف به گونه ای باشد که در مصالح و مفاسد تأثیرگذار نباشد موجب تفاوت در حقوق و تکالیف نیز نخواهد بود. پس در زمینه حقوق، اختلاف در «هست ها ـ فی الجمله ـ منشأ اختلاف در «بایدها می شود (مصباح یزدی، 1388، ص206). استاد مطهری درباره تفاوت های زن و مرد چنین می گوید: قانون خلقت این تفاوت ها را به این منظور ایجاد کرده است که به دست خود، حقوق و تکالیف خانوادگی را میان زن و مرد تقسیم کند. قانون خلقت تفاوت های زن و مرد را به منظوری شبیه منظور اختلافات میان اعضای یک بدن ایجاد کرده است. اگر قانون خلقت هر یک از چشم و گوش و پا و دست و ستون فقرات را در وضع مخصوصی قرار داده است، نه از آن جهت است که با دو چشم به آنها نگاه می کرده و به یکی نسبت به دیگری جفا روا داشته است، بلکه خواسته است تناسب بیشتری میان زن و مرد به وجود آورد (مطهّری، بی تا، ص159-161). بنابراین، اختلافات تکوینی مرد و زن در تبیین حقوق و تکالیف آن دو بسیار مؤثر است؛ زیرا براساس رابطه فلسفی و منطقی میان «هست و «باید، همان گونه که اشتراکات تکوینی زمینه ساز همانندی در تشریع است، تفاوت های تکوینی نیز موجب تفاوت در تشریع است. اکنون برای هرکدام از تفاوت های جسمانی و روانی ـ به ترتیب ـ یک نمونه بیان می گردد: الف. اندام تولید نسل: یکی از تفاوت های جسمی مرد و زن، تفاوت اندامی مربوط به تولید نسل است. بر اساس این تفاوت طبیعی، نقش پدر در تولد فرزند بسیار ضعیف تر و کم اهمیت تر از نقش مادر است که می بایست در مدتی طولانی، قریب به 9 ماه، جنین را پرورش دهد؛ یعنی زن به گونه ای آفریده شده که به طور طبیعی، قادر است فرزند خود را در دو مرحله، به بهترین شکل تغذیه کند و بهترین غذاها را در اختیار او قرار دهد: یکی مرحله جنینی و تغذیه جنین از خون مادر، و دیگری مرحله پس از تولد و تغدیه طفل از شیر مادر می باشد (دانش پژوه، 1383، ص143). ب. تأثیرپذیری: شاخص ترین اختلاف روحی بین زن و مرد غلبه تأثیرپذیری و انفعال در وجود زنان است. این غلبه با وضع روحی مردان متفاوت است. این روحیه موجب می شود که زن زودتر از مرد به خنده درآید یا به گریه بیفتد یا دست خوش سایر انفعالات روحی گردد. یکی از آثار انفعالی تر بودن روحیه زن، ضعف نسبی دوراندیشی در اوست. زمانی که انسان دست خوش عاطفه یا انفعال شدیدی از قبیل غم، شادی، غضب، شهوت و ترس شود، قدرت تفکر و داوری صحیح را از دست می دهد. بدین روی، سنجش ها و داوری های او غالباً ظاهربینانه است، در حالی که همه این خصلت ها در مرد، به مراتب ضعیف تر از زن وجود دارد (مصباح یزدی، 1388، ص218). البته برخورداری زن از عواطف قوی تر و شکوفاتر نقصی در بدنه جامعه بشری ایجاد نمی کند، بلکه وجود آن ضرورت است؛ زیرا به لحاظ اهمیت والای فرزند داری، تربیت و خانواده، آنچه در تکوین شخصیت فرزندان و سالم سازی محیط خانواده و گرمی آن نقش اصولی دارد و بر نقش عقل گرایی خشک برتری می یابد، بعد عاطفی زن است. از این رو، زنان در جایگاه اصلی کانون خانواده و مربّی اصلی فرزندان، باید در این زمینه، از مردان، پیشرفته تر و تکامل یافته تر باشند و همین موجب می شود به مسائل فکری و عقلی پیچیده گرایش کمتری داشته باشند و هدایت عاطفی را برتر از هدایت عقلی دانسته، به زندگی خانوادگی لطافت بیشتری می بخشند. 3. تفاوت های تشریعی زن و مرد مهم ترین تفاوت های تشریعی زن و مرد در دو زمینه اجتماعی و خانوادگی است: الف. اختلافات اجتماعی: مهم ترین تفاوت های حقوقی اجتماعی میان زن و مرد عبارت است از: اختصاص جهاد ابتدایی به مردان، اولویت مردان بر زنان در جهاد دفاعی، اختصاص حکومت و امارت و تصدّی امر قضا به مردان، و اختصاص مرجعیت تقلید به مردان. از دیدگاه قرآن کریم، میان مرد و زن در زمینه اجتماعی، دو تفاوت حقوقی وجود دارد: یکی اینکه نبوّت مختص مردان است: «وَ ما أَرْسَلْنا مِنْ قَبْلِکَ إِلاَّ رِجالاً نُوحِی إِلَیْهِمْ (یوسف: 109)؛ پیش از تو جز مردانی که به ایشان وحی می کردیم، نفرستادیم. دیگر اینکه شهادت دو زن هم تراز شهادت یک مرد است: «وَ اسْتَشْهِدُوا شَهِیدَیْنِ مِنْ رِجالِکُمْ فَإِنْ لَمْ یَکُونا رَجُلَیْنِ فَرَجُلٌ وَ امْرَأَتانِ مِمَّنْ تَرْضَوْنَ مِنَ الشُّهَداءِ أَنْ تَضِلَّ إِحْداهُما فَتُذَکِّرَ إِحْداهُمَا الْأُخْری (بقره: 282)؛ دو گواه از مردان خویش به گواهی گیرید، و اگر دو مرد نباشند یک مرد و دو زن از گواهانی که از آنان خرسندید، تا اگر یکی از آن دو از یاد برد، یکی از آن دو به یاد آن دیگر بیاورد. از جمله اختلافات حقوقی زن و مرد، مسئله اختلاف در شهادت است. از نظر قرآن کریم، شهادت دو زن معادل شهادت یک مرد است. قرآن اصل را بر شهادت دادن مرد گرفته است. دلیل آن این است که شاهد گرفتن و ادای شهادت بدین منظور است که حقی پایمال نشود. پس شهادت دو شرط دارد: یکی اینکه شاهد در مقام ادای شهادت، هوشیار و زیرک باشد و موضوع را به دقت و درستی ضبط کند. دیگر آنکه در مقام ادای شهادت، تحت تأثیر احساسات و عواطف واقع نشود و هرچه را شاهد بوده، بی کم و کاست بازگو کند و شهادت دهد.  ممکن است شاهد در مقام ادای شهادت، آنچه را ناظر بوده است، باز گوید و شهادت دهد؛ چنان که ممکن است شاهد تحت تأثیر احساسات قرار گیرد و به هر دلیلی، حق را زیر پا بگذارد و برخلاف واقع شهادت دهد. خدای متعال می فرماید: «یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا کُونُوا قَوَّامِینَ بِالْقِسْطِ شُهَداءَ لِلَّهِ وَ لَوْ عَلی أَنْفُسِکُمْ أَوِ الْوالِدَیْنِ وَ الْأَقْرَبِینَ إِنْ یَکُنْ غَنِیًّا أَوْ فَقِیراً فَاللَّهُ أَوْلی بِهِما (نساء: 135)؛ ای کسانی که ایمان آورده اید، به دادگری رفتار کنید و برای خدای متعال گواهی دهید؛ اگر چه به زیان خودتان یا پدر و مادر و نزدیکانتان باشد. اگر کسی که به سود او گواهی می دهید توانگر یا مستمند باشد، خدای متعال به (رعایت حال) ایشان شایسته تر است. با این وصف، اگر جنس زن و مرد مقایسه شوند، معلوم خواهد شد که مردان در هر دو جهت، از زنان قوی ترند. بنابراین، برای تحمّل و ادای شهادت، مردان از زنان شایسته ترند (مصباح ، 1388، ص252-253). روشن است که عامل فراموشی مذکور ـ یعنی تأثیر احساسات و عواطف ناشی از حوادث، به ویژه حوادث کیفری که به مراتب ناگوارتر است ـ در زنان بیش از مردان یافت می شود و این حقیقتی غیر قابل انکار است. البته رقّت قلب و عاطفه شدید در زنان در جای خود، یکی از نعمت های الهی است که به زنان اعطا شده است. همین رقّت قلب و عاطفه شدید در زنان موجب شده است تا ایشان در مسائل خانوادگی و بسیاری از حوادث تاریخی، نقش بسیار مهمی ایفا نمایند. ب. اختلافات خانوادگی: خانواده مهم ترین نهاد حقوقی در اسلام است. در رویکرد اسلام، زن و مرد مکمّل یکدیگرند. ازدواج قانونی، تقسیم کار، قانون ارث (نساء: 32) و مدیریت مرد (نساء: 34) راه کار هایی هستند که برای استحکام خانواده، محل عنایت شارع بوده اند. توصیه اسلام این است که هر یک از زن و مرد به جای اعتراض، باید واقعیت را بپذیرد و آرزوی تغییر تفاوت های تکوینی یا تشریعی تأثیری در واقع ندارد. مهم آن است که هر انسانی استعداد و توانایی خود را در مسیر تکامل به کار بگیرد. اسلام خانواده را هسته اولیه تشکّل و تکوّن جامعه می داند. در این رویکرد، خانواده خاستگاه همه مصالح و مفاسد اجتماعی است. با عنایت به جایگاه رفیع این نهاد باارزش، اسلام سعی کرده است از طریق ازدواج مشروع و ترویج آن، بنیان خانواده را مستحکم کند و برای تأمین مصالح فردی و اجتماعی انسان ها، خدای متعال احکام را براساس مصالح بندگانش تشریع کرده است. منابع امینی، ابراهیم (1384)، آشنایی با وظایف و حقوق زن، قم، بوستان کتاب. جوادی آملی، عبدالله (1374)، زن در آئینه جلال و جمال، چ چهارم، تهران، نشر فرهنگی رجاء. دانش پژوه، مصطفی و قدرت الله خرمشاهی(1383)، فلسفه حقوق، قم، مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی ( ره ). حکمت نیا، محمود (1390)، حقوق و مسئولیت های فردی و اجتماعی زن، قم، پژوهشگاه فرهنگ واندیشه اسلامی. حرعاملی، محمدبن حسن (1409ق)، وسائل الشیعه، تهران، منشورات مکتبه الاسلامی. طباطبائی، سیدمحمدحسین (1417ق)، المیزان فی تفسیر القرآن، قم، مؤسسه مطبوعاتی اسماعیلیان. طبرسی، حسن بن فضل (1372)، تفسیر طبرسی، تهران، ناصر خسرو. کاظم زاده، علی (1382)، تفاوت حقوقی زن و مرد در نظم حقوقی ایران، تهران، میزان. مصباح، محمدتقی (1388)، نگاهی گذرا به حقوق بشر از دیدگاه اسلام، تدوین عبدالحکیم سلیمی، قم، مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی ( ره ). جزوه حقوق و سیاست در قرآن، قم، مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی ( ره )، بی تا. مجلسی، محمدتقی (1410)، بحارالانوار، بیروت، مؤسسه الطبع و النشر. مکارم شیرازی، ناصر (1374)، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیه. مطهری، مرتضی (بی تا)، نظام حقوق زن در اسلام، تهران، صدرا. سیدکاظم مصطفوی‌نیا: استادیار دانشگاه حضرت معصوم سلام‌الله‌علیها.                                                             داود بصارتی: کارشناس ارشد حقوق خصوصی مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره). فصلنامه معرفت حقوقی - سال دوم، شماره دوم، پیاپی 4، ادامه دارد...

http://fna.ir/72H7M1





94/09/30 - 04:49





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 34]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


اقتصادی

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن