تور لحظه آخری
امروز : یکشنبه ، 17 تیر 1403    احادیث و روایات:  امام موسی کاظم (ع):کم گویی ، حکمت بزرگی است ، بر شما باد به خموشی که آسایش نیکو و سبکباری و سبب تخفی...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

اتاق فرار

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

پیچ و مهره

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

میز جلو مبلی

هتل 5 ستاره شیراز

آراد برندینگ

رنگ استخری

سایبان ماشین

قالیشویی در تهران

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

شرکت حسابداری

نظرسنجی انتخابات 1403

استعداد تحلیلی

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ووچر پرفکت مانی

خرید سی پی ارزان

خرید ابزار دقیق

بهترین جراح بینی خانم

تاثیر رنگ لباس بر تعاملات انسانی

خرید ریبون

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1805160938




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

اول تربیت، بعد انتگرال!


واضح آرشیو وب فارسی:ایسنا: یکشنبه ۲۹ آذر ۱۳۹۴ - ۱۰:۵۴




1426834645016_KIMIYA NIK -26.JPG

زهرا ممتاز (قمشه‌ای) - جامعه‌شناس آیا آنچنان که شایسته است اصول تربیتی و اخلاقی را به کودکانمان که آینده‌سازان کشور هستند انتقال می‌دهیم ؟ آیا صنعت آموزشی و سیستم‌های تربیتی ما از قبیل خانواده، مهدهای کودک، آموزش و پرورش و دانشگاهها، نسل‌های آینده را فارغ از اینکه چه شغلی خواهند داشت، مسئولیت‌پذیر، اجتماعی، با اخلاق، اهل ریسک و خلاقیت، دارای انضباط اجتماعی، میهن‌پرست و بافرهنگ کار بار می‌آورد؟ این‌ها پرسش‌هایی هستند که در همواره ممکن است از خود بپرسیم و هریک بر اساس دانش و شناخت خود به آن‌ها پاسخ دهیم. اما برای پاسخگویی به این پرسش‌ها باید برخی نگرش‌های تربیتی را بررسی و اصلاح کنیم: خانواده اصل تربیت را در کودک می‌آفریند و آموزش و پرورش و مدرسه آن را توسعه می‌دهد و تثبیت می‌کند یا حتی می‌تواند برخی از اصول را که خانواده آموزش نمی‌هد (مثلا رفتار صحیح ترافیکی ) را در افراد جامعه نهادینه‌سازی کند. اکثر جامعه‌شناسان در بحث "اجتماعی‌شدن" و "جامعه‌پذیرکردن" نقش آموزش و پرورش را از همه قوی‌تر می‌دانند و بسیاری از جامعه‌شناسان مطرح آمریکا برای جامعه‌پذیری مباحث مختلف حتی سیاسی، از آموزش و پرورش کمک می‌گیرند و سعی می‌کنند برنامه‌ریزی و جهت‌گیری‌ها را به سمت تحقق اهداف از پیش تعیین‌شده هدایت کنند؛ به خصوص در سال‌های اولیه آموزش در مقطع پیش دبستانی و ابتدایی بیشتر روی جامعه‌پذیرکردن کودکان هدف‌گذاری شده تا اینکه فوجی از محفوظات و اطلاعات و ریاضی را در ذهن کودک فرو کنند. این رویکرد به وضوح از اندیشه "لستروارد" الهام می‌گیرد که در فصل آخر کتاب خود "جامعه‌شناسی پویا" در باب آموزش و پرورش سخن رانده و آن را سرچشمه پیشرفت جامعه و حلال مشکلات آن تلقی کرده است. افزون بر آن، اصلاح‌طلبان تعلیم و تربیت که از فلسفه عملگرایی ( Pragmatism) "ویلیام جیمز" و "جان دیویی" به ویژه کتاب "مدرسه و جامعه" (School and society) ملهم بودند، با انتشار کتب و رساله‌هایی که عمدتا آن‌ها را جامعه‌شناسی تربیتی قلمداد می‌کردند، به ترویج این رویکرد دامن زدند. پیش از آنکه جامعه‌شناسان و روان‌شناسان اجتماعی بر شناخت و رشد شخصیت تاکید کنند، برخی جامعه‌شناسان تربیتی به کل فراگرد جامعه‌پذیری کودک، به عنوان قلمرو مطالعه جامعه‌شناسی تربیتی نظر داشتند. در نتیجه، توجه خاص آنان معطوف به این موضوع بود که چگونه از طریق تسلط بر فراگردهای آموزشی و پرورشی می‌توان به رشد و پرورش بهتر شخصیت نائل آمد که در این باب هم بحث می‌شود. تربیت در خانواده: اما خانواده که کانون اصلی شکل‌گیری شالوده‌های اصلی شخصیت و تربیت است و برای شکل دادن به رفتارهای اجتماعی افراد نقش زیادی دارد نیز مهم است و باید به آن توجه کرد. دوستی می‌گفت: تمام حرفها و رفتارهای ما شالوده رفتاری کودکمان را در آینده می‌سازد. او در این بحث اشاره‌ها و مثال‌های ظریفی داشت که قابل تأمل است: 1-به طور مثال مادری را در نظر بگیرید که با فرزند سه یا چهارساله‌اش در مطب منتظر ملاقات دکتر نشسته. کودک بهانه‌جویی می‌کند، حوصله‌اش سر رفته و مدام سعی می‌کند به وسایل مختلف دست بزند. در حالت اول- مادر- مانند گرامافونی که سوزنش روی یک کلمه گیر کرده باشد - بچه را از هر گونه جنب و جوش منع و مدام امر و نهی و تکرار می‌کند " بشین بچه" ، " آرام بگیر "، " دست نزن بچه"، میگم نکن" و... گاهی هم کار به جای باریک می‌کشد و مادر با گرفتن نیشگونی کودک را روی پای خود منکوب می‌کند و صدای گریه در فضا می‌پیچد و حاضران با تاسف سری تکان می‌دهند. اما درستش این است: مادر در کیف خود یک بسته مداد رنگی یا پاستیل با یک تکه مقوای سفید داشته باشد، به محض شروع بی‌حوصلگی کودک این وسایل را به کودک می‌دهد و او را تشویق می‌کند که یک نقاشی بکشد و خودش با ذوق و شوق کودک را همراهی می‌کند. او ذهن کودک را به خلاقیت معطوف می‌کند و حواسش را به توجه و تدبر در محیط وا می‌دارد. در حالت اول کودکی ناراضی، بی‌توجه، بدون خلاقیت، مستبد و نق‌نقو بار می‌آید که توان هیچ‌گونه تغییری در محیط پیرامون خود را ندارد و با سبک تربیتی مستبدانه و دنباله‌رو تربیت می‌شود. 2- پدر و مادری را در نظر بگیرید که در فروشگاه بزرگی به همراه یک فرزند خردسال سه تا شش ساله مشغول خرید وسایل و لباس عید نوروز هستند. خرید وقت‌گیر و طولانی است، کودک خسته شده و از این خرید لذتی نمی‌برد؛ لذا شروع می‌کند به بهانه‌جویی و اذیت‌کردن . حالت اول: پدر و مادر به با وعده کودک را به آرامش دعوت می‌کنند که اگر ساکت باشی " برایت بستنی می‌خرم" ،" فلان اسباب بازی گران‌قیمت را می‌خرم " و... اگر به وعده عمل کنیم به فرزندمان یاد می‌دهیم در ازای یک کار بدیهی باید رشوه دریافت کند و این را در ذهنش نهادینه می‌کنیم که هر کاری را در ازای جایزه و وعده و رشوه انجام بده! " تصور کنید این کودک اگر فردا پزشک شود زیرمیزی می‌خواهد. کارمند شوند لای پرونده مربوطه باید رشوه‌ای دریافت کند و ...اگر هم آن وعده را عملی نکنند به کودک دروغ و حرف کذب را می‌آموزند؛ یعنی یاد می‌دهند که حرف بزند ولی عمل نکند ... حالت درست این است که پدر و مادر حواس کودک را به مسائل مختلف پرت کنند ، در این صورت از کودک خود می‌پرسیم "من در خروج از فروشگاه را بلد نیستم آیا به من نشان می‌دهی؟ از کجا باید بیرون برویم ؟ و... در این صورت کودک حس اعتماد به نفسش را افزایش می‌دهد و سعی می‌کند آنچه را از محیط پیرامون کشف کرده به پدر و ماد یاد بدهد. 3- پدر و مادری را تصور کنید که کودکی بدغذا دارند و او به سختی غذا می‌خورد. مادر با ظرف غذا دنبال کودک می‌دود و هر دفعه به زور به او خوراک می‌خوراند ( اجبار کودک به کاری که دوست ندارد) یا او را بین پاهای خود محبوس می‌کند و غذا را به زور به حلق کودک می‌ریزد (بدترین نوع شکنجه روحی کودک، سلب آزادی و اختیار و اراده انسانی از کودک) یا اینکه مادر ( البته بیشتر مادربزرگ‌ها از این روش‌ها استفاده می‌کنند ) قاشق غذا را به سمت دیگری مثلا پدر یا برادر و خواهر می‌برند و می‌گویند : الان غذا را می‌دهم به ...بخورد " . بعد قاشق را تا نزدیک دهان طرف می‌برد و بعد به طرف بچه می‌برد و می‌گوید " نه تو نخور! به تو نمی‌دهم ! بچه من بخوره و..." یعنی با تحریک و زنده‌کردن حس حسادت کودک به او چند قاشقی می‌خورانند. در این صورت ما ناخواسته در ذهن فرزندمان نهادینه می‌کنیم که همیشه تو بخور و نگذار دیگران بخورند. این حس بعدها و در بزرگسالی به حس بخل و خساست تبدیل می‌شود. افرادی که می‌خواهند خودشان بخورند برای اینکه دیگران نخورند در ادارات و محل کار دست به زیرآب‌زدن و آدم‌فروشی و ...می‌زنند. حالت صحیح این است که غذا را نزد کودک بگذارند و فضا را جوری مهیا کنند (با پهن‌کردن پارچه‌ای یا صندلی مخصوص غذای کودک و ظروف زیبا با نقوش قشنگ ) تا خودش هر چه می‌خوهد و با هر شیوه‌ای بخورد و از غذا لذت ببرد. کودکی که غذایش را خودش می‌خورد زودتر به یادگیری سایر مهارت‌های زندگی دست پیدا می‌کند و مستقل و با اعتماد به نفس بار می‌آید. این کودک قدرت تمیز و ریسک‌پذیری دارد و در آینده می‌تواند با قدرت ریسک کارآفرین موفقی باشد. 4- وقتی کودکی تازه‌پا بر زمین می‌افتد و یا پایش به چیزی گیر می‌کند، تعادلش به هم می‌خورد و می‌افتد، اطرافیان سریع به سمتش می‌دوند ، او را با نوازش از زمین بلند و برخی هم سعی می‌کنند با ضربه‌زدن به زمین و فرش و انداختن تقصیر به گردن فرش و مقصر قلمدادکردن اجزاء دیگر اتاق مانند میز و صندلی و...گریه او را آرام و با این کار حس انتقام‌گرفتن و تقصیرات را به گردن دیگری انداختن و فرار از مسئولیت را در ناخودآگاه ذهن فرزند خود ایجاد کنند. شیوه درست توجه‌نکردن زیاد به کودک است؛ البته باید او را از دور زیر نظر داشت و در ضربه‌ای که ناچیز و یواش است اصلا توجهی نکرد تا کودک خودش برخیزد و اگر اندکی ضربه بیشتر بود و به گریه‌افتادن کودک منجر شد، او را به بلندشدن و برخاستن بدون کمک دیگران تشویق کنند تا یاد بگیرد به خود اتکاء کند و تقصیرات را به گردن دیگران نیندازد، فرافکنی و کارهایش را توجیه نکند و... مثال از این دست زیاد است. شما می‌توانید با کمی تفکر مثال‌ها و مصداق‌های دیگری را در ذهن خود تداعی نمایید؛ رفتارهایی از پدران و مادران که روی ذهن ناخوداگاه فرزندان تاثیر گذاشته و رفتارهای اجتماعی و شهروندی آنها را در آینده شکل می‌دهد، باید مواظب رفتارهایمان باشیم. اما این مباحث پایان قضیه نیست، همانطور که در ابتدای این یادداشت نیز اشاره شد خیلی از مباحث تربیتی و پرورشی که به رشد اجتماعی و رفتارهای نسل‌های آینده قوام و تداوم می‌بخشد بایستی در مدارس پیاده شود و مدرسه نقش مهمی در جامعه‌پذیری کودکان خواهد داشت. مدرسه می‌تواند رفتارهایی را در آحاد جامعه نهادینه سازد که هم فرد و هم جامعه در آرامش و آسایش باشند. رفتارها و فرهنگ‌هایی چون کار گروهی، داشتن مسئولیت اجتماعی، مواظبت از محیط زیست و حیوانات و جانوران، کمک در امور خیریه و به درماندگان جامعه، رانندگی بر اساس اصول قانونی راهنمایی و رانندگی، داشتن وجدان کاری و فرهنگی مبتنی بر کار و تلاش، رفتار صحیح سازمانی با دیگران در محیط کار، شیوه‌های کسب و کار اخلاقی، فرهنگ شراکت و همکاری و تعاون، مواظبت از اموال عمومی و اموری از این قبیل و خلاق و ریسک‌پذیر بودن و دادن فضای کار به شایستگان به جای حسدورزی، تصمیم‌گیری بر اساس عقلانیت، مشورت‌پذیری، اهل نوآوری بودن، اهل اصلاح فرآیندها به جای پذیرش اقتضائات و تقدیرات و یا هر چه دیگران برای ما مهیا کرده‌اند و... تمام اینها جزء مباحث جامعه‌پذیرنمودن کودکان محسوب می‌شود و همین رفتارها و منش‌ها و بینش‌های اصولی و صحیح است که باعث رشد، پیشرفت و توسعه کشور خواهد شد. آرزو می‌کنم برنامه‌ریزان درسی در آموزش و پرورش به جای گسترش هر ساله کتاب‌ها و گنجاندن مباحث سخت‌تر ، به معلمان زحمت‌کش بگویند به کودکان سرزمینم امور فوق را یاد بدهند و حداقل تا کلاس پنجم یا ششم که تمام کودکان این سرزمین از فقیر و غنی به مدرسه می‌روند آنقدر این موارد را با روش‌های متنوع ، شاد و مفرح را تکرار و تکرار کنند تا در کودکان نهادینه شود. معتقدم اگر کتاب‌های درسی کودکان باهوش سرزمینم هر سال سخت و سخت‌تر نشود، اگر مسائل سخت ریاضی را به جای کلاس پنجم در کلاس هفتم بیاموزند هیچ اتفاقی نمی‌افتد، اگر معادله دو مجهولی و سینوس و انتگرال را یکی دو سال دیرتر بیاموزند تاثیری بر توسعه کشور ندارد ولی اگر یکی نانوایی بشود و برای زودتر آماده‌کردن خمیرش در آن جوهر قند بریزد، بداند که مطرود مصرف‌کنندگان خواهد شد. درس‌های اصلی آسان باشد ولی در عوض معلمان را آموزش بدهند که به کودکان سرزمینم بیاموزند وقتی بزرگ شدند هر شغلی داشتند خوب کار کنند. اگر کارخانه‌دار شدند دنبال سود نباشند دنبال کیفیت باشند، اگر دکتر شدند به مریض‌ها به شکل اسکناس نگاه نکنند و طبابت کنند، اگر کارگر شدند وجدانی خوب کار کنند و جنس باکیفیت بسازند، اگر کارمند شدند از کارشان ندزدند و اگر.... در کشورهایی که آنها را توسعه‌یافته می‌خوانیم گاهی می‌پرسیم چرا با پیشینه اندک تمدنی در این 200 یا 100 سال اخیر ، مانند ماشینی با سرعت 320 کیلومتر در ساعت از ما جلو زده‌اند؟ آنها به سیستم آموزش و پرورش خود توجه می‌کنند و اصول جامعه‌پذیری را در مدارس به کودکانشان یاد می‌دهند؛ چون لزوم مدرن‌شدن آموزش و پرورش بر این اساس است که کودک برای جامعه تربیت شود. مثال‌هایی از جامعه‌پذیری و فرهنگ‌سازی کودکان در کشورهای مختلف می‌آورم. امید که مورد توجه برنامه‌ریزان درسی نظام آموزشی کشور قرار گیرد: در آلمان: اولین درس کتاب زبان مادری آلمانی‌ها با عکس کارخانه و کارگری در حال کار است و به کودکان یاد می‌دهند و می‌فهمانند برای توسعه و برقراری کشور همه آحاد باید کار و تلاش کنند. در آلمان کودکان به همراه والدینشان در تصمیم‌گیری‌های مدرسه مشارکتی فعال دارند. در ژاپن : در اولین درس نقشه کوچک سرزمینشان را می‌گذارند و می‌گویند ما جزیره کوچکی هستیم که هیچ‌گونه ثروت و منابع و معادنی نداریم . منبع ما فقط تلاش و کار و کوشش شماهاست. در مدارس این کشور شغلی به نام "مستخدم مدرسه " یا همان "بابای مدرسه" ندارند که مثل کودکان ما آشغال‌هایشان را بریزند و بعد فرد دیگری جمع کند! کودکان یاد می‌گیرند که اولا هیچ زباله‌ای را در مدرسه نریزند به نوبت مدرسه و کلاس‌هایشان را با کار گروهی تمیز می‌کنند و در این میان، کار گروهی را نیز می‌آموزند. در این کشور فرهنگ همکاری را از همان روزهای آغازین به کودک می‌آموزند. مثلا در مدارس و مهدهای کودک‌ ما می‌گویند اسم کودک را روی تمام وسایل و حتی روی مدادها بنویسید. اما در ژاپن روز اول تمام کودکان بسته‌های مدادرنگی را باز می‌کنند و همه را در یک سبد می‌ریزند و همه موظفند در حفظ و استفاده صحیح از مدادها بکوشند؛ چون همه در این سبد شریکند. در هندوستان : هندوستان کشور پرجمعیت و بسیار شلوغی است. به کودکان جامعه‌پذیری، مهربانی، همکاری و مثلا در همان مدرسه عبور و مرور و از سمت راست حرکت کردن را می‌آموزند. در هنگام تعطیلی کلاس‌ها به ترتیب از سمت راست خارج و در مسیرهای خط کشی شده حرکت می‌کنند و حتی ایست و چراغ قرمز هم دارند...فرهنگ کار گروهی نیز به اشکال مختلف آموزش داده می‌شود. در ایالات متحده آمریکا: کودکان معلول جسمی را از کودکان سالم دیگر جدا نمی‌کنند، آنها با هم به یک مدرسه می‌روند. با این روش هم حس اعتماد به نفس کودکان معلول را بیشتر می‌کنند و هم کودکان سالم یاد می‌گیرند که این کودکان توانایی شبیه آنها و یا حتی بیشتر دارند و به راحتی آنها را در جمع خود می پذیرند. هدف اصلی برنامه‌های آموزش ابتدایی آمریکا کسب مهارت‌، دانش و گرایش‌های مثبت و تأکید بر رشد فردی است. در فرانسه و سوئیس نیز روال بر همین منوال است. در ترکیه : اهداف و برنامه‌ریزی بر ایجاد دانش پایه و آموزش راه و رسم زندگی، مهارت‌ها و عادات لازم به کودک است برای تبدیل او به شهروندی خوب . در پایان بر روی این موضوع تأکید می‌شود که در سال‌های اولیه آموزش بایستی بر رشد شخصیت، اجتماعی کردن و آموزش اصول اساسی رفتار خوب شهروندی تأکید کرد. باید ابتدا خود معلمان برای جامعه‌پذیرکردن کودکان آموزش داده شوند و سپس برای تربیت اجتماعی کودکان سرزمین‌مان با جدیت کار کنند؛ چیزی که جایش با سخت‌تر شدن کتاب‌های درسی و کم‌شدن یک روز در هفته از ساعات آموزشی در ساختار آموزش و پرورش کشور ما خالیست؛ چون نظام آموزشی آن‌قدر برای محفوظات مختلف کتاب گذاشته است که معلمان فرصتی برای پرورش ندارند. امیدواریم که برنامه‌ریزان آموزشی تجدید نظر کنند. انتهای پیام
کد خبرنگار:







این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: ایسنا]
[مشاهده در: www.isna.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 13]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن