واضح آرشیو وب فارسی:ایسنا: چهارشنبه ۲۵ آذر ۱۳۹۴ - ۱۷:۵۸
مجموعهای از شعرهای فیروز ناجی منتشر شد. به گزارش خبرنگار ادبیات و نشر ایسنا، «سرخوش از غمی که هرکجا پنهان» عنوان این اثر است که با در برداشتن سه دفتر، شعرهای ناجی را در دورههای گوناگون شامل میشود: «نامهای بسیار» (1353) ، «دورنمای زمستانی با یک سگ و صاحبش» (1359) و «راههای دزدیده» (1372). انتشارات رشدیه، ناشر این مجموعه در معرفی شاعرِ این دفترها آورده است: «بیتردید فیروز ناجی، یکی از نامهای مهم و اثرگذارِ شعر ایران است که صدای متمایز او در همه ادوار شعر معاصر، از نیما تا امروز، به گوش رسیده است. شاعری که در 1348 حضورش، اعتباری برای بیانیه شعر حجم بهشمار میآمد و «شعر دیگر» وامدار شاعرانگی و زبان و لحن متفاوت او بوده و هست. اِشراف فیروز ناجی به تئوری و تاریخ شعر و آشناییاش با ادبیات سایر ملل، او را به حیطه نقد و نشریات ادبی آن روزگار کشاند، چه اینکه فعالیت او در مطبوعات، زمینهای فراهم کرد تا شاعرانی جوان و نوجو، پا گیرند و شعر را نه تفنن که دغدغهای جدی و درونی بشمارند. حضور فیروز ناجی در مجلاتی همچون «تماشا» و سرپرستی صفحات پربار شعرِ این نشریات، بیشک بهترین ادوارِ آنها را رقم زده است. در سال 1351 هنگامی که انتشارات 51 قربانیِ اختناقِ ساختاری شد که هر استعاره و نماد و تشبیه را سیاسی میپنداشت و رأی به سانسور و توقیفشان میداد، مجموعه اشعار فیروز ناجی نیز به سرنوشت دیگر آثار این نشر دچار شد و پس از چاپ، برگبرگش خمیر و نابود شد، اما این نابودی، نه تنها مرگ این جریان نبود، که سرآغازی شد برای تولد صدا و شعری دیگر. آن آثار در 1359 بار دیگر منتشر و در مدت زمانی کوتاه، کمیاب و سپس نایاب شدند. دو دفتر شعر فیروز ناجی یعنی «نامهای بسیار» و «دورنمای زمستانی با یک سگ و صاحبش» در همین سال چاپخش شد.» در ادامه متن این ناشر آمده است: «از آن سال تاکنون، فیروز ناجی که در خلوت و بهدور از حواشیها و هیاهوهای عبثِ فضای ادبی، زندگی را در جوار شعر و ادبیات میگذراند، هیچ مجموعه شعری منتشر نکرده است. «سرخوش از غمی که هرکجا پنهان» تنها اثری است که پس از گذشت بیش از 30 سال، با رضایت و ویرایش شاعر به طبع رسیده و با جمع داشتنِ سه دفتر، تصویری کامل از سیر تطور زبان و لحن فیروز ناجی به دست میدهد: «هرچه از ماست، بیدریغ، به فرجامی کودکانه میرسد، بارِ دیگر به خیالِ رُستنیها میروییم و، بارور از میوهها و برگها، دوباره آفتاب میگیریم. بیگمان شبی ستاره ندادهست، چه این مسافرانِ کجاندیشِ آسمان بر شانهام نشستهاند سوگوار. آه، کودکیم، کودکیم، که آرزوی سفر میداشتی... حال، سحرگاه، در خیالی از ابر، میگذرم؛ و بازی بازیگری، در جامه جادوگری، بپاست... بر بالینم، چیزی از این صبح نمیخوابد مگر خُنکای نَفَسهای بلور. از پنجره روی میگردانم به نقشهی دیوار. تا پلک گشودی، گُلهای مینا از تهِ دریاچه میشکفتند. و این صبح بود، که برمیخاستم...» اصالت تجربههای فیروز ناجی و آنچه او و همراهانش چون بیژن الهی و بهرام اردبیلی به آن میاندیشند و بر آن پای میفشردند، امروز پس از گذشت سالها عیان میشود. در میان اغتشاش امروزِ شعر ایران و در برابر تجربههای عقبافتاده شاعران خودخواندهای که شعر (!) میگویند، آنچه پیشگامان شعر معاصر ایران و شاعرانی همچون فیروز ناجی بهروی کاغذ آوردند، بهخاطرمان میآورد که شعر چگونه باید افقهای تازهای پیشِ روی زبان بگشاید و شاعر چگونه میتواند با شناختِ قاعده، به شکستن قواعد دست زند؛ به گونهای که به گرداب هرز و هذلگویی نیفتد، آنچه شوربختانه صفحاتِ پرشمارِ کتابهای شعرِ شاعرانِ امروز، مشحون از آن است. انتشارات رشدیه پیشتر، «دوچرخه آبی» سرودهی حسن عالیزاده را از مجموعه دفترهای شعرش منتشر کرده است و «سرخوش از غمی که هرکجا پنهان» دومین مجموعه از دفترهای شعر این ناشر است. این ناشر قصد دارد در ادامه این مسیر، آثاری از هوشنگ آزادیور، محمدرضا اصلانی، سیروس رادمنش و شاعرانی جریانساز از این دست را منتشر کند، شاعرانی که اگر امروز چیزی بهنام شعر ایران، وجودی قائم به ذات خویش دارد، مرهونِ هنر و تجربه آنان است.» انتهای پیام
کد خبرنگار:
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ایسنا]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 23]