واضح آرشیو وب فارسی:جوان آنلاین: من خوردهام زمين كه زمينخوارهات شوم!
نویسنده : اولاد آدم
ديگر كسي به اولاد آدم نميگويد كه زمين نخوري! يعني با اينكه بعد از زمينخواري، سنت حسنه كوهخواري و جنگلخواري آمد، بعدش درياخواري و باند هواپيماخواري و حالا كويرخواري! باز هم همه اين فعل و انفعالات، زمينخواري محسوب ميشود و اولاد آدم كه ميان هفت آسمان يك ستاره هم ندارد بايد دست به كار شود و بالاخره زمين بخورد. خوردن، خوردن است ديگر. مخصوصاً اينكه هنوز، هر كي به هر كي است و وقت دارد تمام ميشود و معلوم نيست دوره بعدي، دوره چه كسي باشد.
تازه علاوه بر اين، اگر دست اولاد آدم به امضاهاي طلايي ميرسيد، الان، جريمه بابك زنجاني را هم ميتوانست پرداخت كند و اموال او را هم در اقصي نقاط دنيا بخورد. اما افسوس كه اولاد آدم، تدبير لازم را براي دسترسي به مقامات ندارد. لااقل اگر ازدواج نميكرد، الان از طريق وصلت كردن با آنها، ميرفت جلو و ميگفت: من خوردهام زمين كه زمينخوارهات شوم! آنها هم ميگفتند عروس نميتوانسته است برقصد و ميگفته كه زمين كج است، حالا عروس رفته لب ساحل، يا كوير، يا كوه، يا جنگل تا زمين را صاف كند، بيا تا ميخواهد برگردد اين امضاي طلايي را بگير و با لودر و غلتك برو دنبالش....
بله! انگار همين ديروز جشن تولد 10 سالگي زمينخواري در كشور بود و لابد دود فوت كردن شمعش چشمان شما را هم آزار داده... اين پديده پُرخورنده، حالا بزرگ شده و در طول مسير رشد و فربه شدن خود، از حالت پوپوليستي ساده به حالت پوپوليستي راه راه و جامعه مدني تو در تو، تغيير ماهيت داده و هرچه قواي سهگانه ميگويند كه در مبارزه با اين پديده، خود را تجهيز ميكنند، خورندگان هم شگردهاي مال مفتخوري خاص خود را در پيش ميگيرند و سر بخشدارها و شهردارهاي مردمي و كار راهانداز را هم شيره ماليده و رويش دستمال ميبندند كه آنها هم دردمندند! شهردارها هم تازه برايشان دعا ميكنند و ميگويند: الهي تا زمين دارد حرارت، بماند اين رفاقت تا قيامت...
البته اولاد آدم شنيده است كه نماينده تامالاختيار وزير راه و شهرسازي در امور اراضي و حفظ حقوق بيتالمال يك كارهايي كرده و گفته است كه: «طي هشت ماه گذشته در استان تهران پنج ميليون و 200 هزار مترمربع از اراضي تصرف شده، خلع يد و تخريب شده، اما با اين حال در مازندران وضع خوب نيست. همه سواحل را گرفتهاند و جاي خالي به ندرت يافت ميشود. در بندرعباس، جزيره كيش و قشم متأسفانه يك حالت اپيدمي در تصرف اراضي ايجاد شده كه سازمانها و ارگانها بايد فعال شوند. امروز دولت و دستگاههاي قضايي وارد شدهاند، اما بايد اين انرژي را با يك برنامه مدون، هوشمند و علمي پيش ببريم.»
يادش به خير! مادرم ميگفت: اگر همه گفتند نان و پنير، تو سرت را بگذار زمين و بمير! حالا اولاد آدم هم كه ميداند منظور از برنامه مدون و هوشمند و علمي يعني كشك و فقط بايد جلوي آن امضاهاي طلايي را گرفت تا به اولاد آدم هم زمين براي خوردن برسد و اولاد آدم به همه مقامات بگويد زمين خورده شما هستيم! بله! اولاد آدم گوشش به اين حرفها بدهكار نيست. اصلاً حالا چرا راه دور برويم؟ مگر معاون قضايي دادستان كل كشور هم، امضاهاي طلايي را از مهمترين دلايل ايجاد زمينخواري نميدانست؟
حسين ذبحي گفته بود: «كساني كه مجوز ساخت در اراضي ملي و طبيعي صادر ميكنند و ما آنها را صاحبان امضاهاي طلايي ميدانيم، نبايد خود را مصون از قانون بدانند، كساني كه در اراضي و منابع طبيعي مكاني را احداث ميكنند و ميگويند ما مجوز از بخشدار، شهردار و غيره گرفتهايم تكليفشان چيست؟ بعضيها فكر ميكنند نظام بايد پاسخگوي اين مسئله باشد در حالي كه نظام بيتقصير است. هر مسئولي كه در اثر صدور مجوز غيرقانوني خلافي انجام دهد بايد شخصاً از لحاظ حقوقي و مدني پاسخگوي خسارات وارده به فرد زيانده باشد.»
مي بينيد. همهاش به علم نيست. بلكه به علم است. طرف علم دارد و ميداند كه كسي نميآيد و يقهاش را نميگيرد، پس امضاي طلايياش را ميچسباند به پيشاني زمينخوار عزيز و او هم شروع ميكند به خوردن. حالا نخور، كي بخور! بله! از قديم گفتهاند كه دشمن دانا بلندت ميكند، بر زمينت ميزند امضاي طلايي نادان دوست!
البته بماند كه ورود در اين موضوع زمينخواري براي اولاد آدم كارگشا نيست كه نيست! چراكه اولاد آدم ميداند كه گر زمين و زمان به هم دوزد، ندهندش زياده از روزي. مخصوصاً حالا كه داريم ميرويم توي سال آخر تدبير و مقامات كه با اتوبوس آمده بودند، نميدانند كه رفتنياند يا ماندني؟ با اتوبوس آمده بودند و ميخواستند با هواپيما برگردند، اما بليت هواپيما گران شد و حالا شايد بمانند....
منبع : روزنامه جوان
تاریخ انتشار: ۱۶ آذر ۱۳۹۴ - ۲۱:۴۶
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جوان آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 12]