واضح آرشیو وب فارسی:ایرنا: 30 امین سالگرد عروج سردار شهید یادگار امیدی / جام وجود از حسرت دیدار تو لبریز شد ایرنا - ایلام - انگار همین دیروز بود که او را خندان در حیات منزل یا قاب چوبی در می دیدیم، پدری که با خنده های مان می خندید و پابه پای ما در کوچه های کودکی مان بازی می کرد و ما تمام زندگیش بودیم، پدرم را می گویم، یادگار ماندگار جبهه ها.
اما به یکباره وقتی شیپور جنگ در همه جا نواخته شد، دنیای شاد ما نیز همچون خیلی های دیگر جایش را به غم، ترس، امید و انتظار داد و با شروع جنگ ناخواسته و رفتن پدر شادی ها نیز از خانه کوچک ما رخت بربست.هر بار که از جنگ باز می گشت، انگار دنیا را به ما می دادند، از سر و کول خسته و زخمی اش بالا و پایین می پریدیم، بچه بودیم و چیزی از جنگ و بازی بزرگان نمی دانستیم، فقط آمدن گاه و بیگاه و کوتاه مدت پدر را در گوشه دل مان و کنج لب مان جشن می گرفتیم. ولی انگار همین دیروز بود که با قامت استوار و یل مانندش برای آخرین دفعه با مادر صبورمان خداحافظی کرد و نگاه با محبتش را برای واپسین بار بر روی سر و صورت مان پاشید و صورت مان طعم آخرین بوسه اش را چشید.وقتی رفت نمی دانستیم که دیگر برنمی گردد و نگاه هایمان آخرین تلاقی خود را تجربه می کند، هر چند ما پدر را برای خود می خواستیم اما، او نظر کرده و انتخاب شده پروردگار بود و خداوند سرنوشتی بهتر از خواست ما برایش رقم زده بود.درست 30 سال پیش و در چنین روزی بود که پدر سوار بر بال ملائک و سبک بار و با آرامش خاطر سفر ابدی خود را آغاز کرد، در چنین روزی بود که شجاعانه با تاسی از مولای متقیان و شاگردی شهدای کربلا سینه سرشار از یاد خدایش را سپر هجوم دشمن دون و مذوران جاهلی کرد که چشم طمع به خاک و ناموسش را داشتند و دلاورانه از سرزمینش در برابر تجاوز دشمن بعث و همپیمانانش دفاع کرد.قفس تاریک تن دیگر گنجایش و تحمل روح بزرگش را نداشت، زندگی در پستوی خانه امن را ننگ و عار می دانست در حالیکه دشمن زبون قصد دست درازی به زادگاه و ناموسش را داشت، شوق پرواز در آسمان نیلگون ملکوت او را به وادی بهشت آسای مهران فراخوانده بود و برای پریدن و اوج گرفتن چه جایی بهتر اززمین لاله گون این دیار. بی هیچ تکلفی و اجباری برای دفاع از حریم سرزمینش و با گام های استوار رهسپار جبهه های از گرما تفتیده مهران شده بود، ترس و ذلت در قاموسش جایی نداشت، شیرمرد دلاوری که کوه باصلابت قلاقیران در برابرش کرنش می کرد. یادگار همیشه ماندگار جبهه ها، شهید یادگار امیدی در پاییز برگ ریز سال 1364 در هشتمین روز از آذر در حالیکه تنها 30 بهار از عمرش می گذشت در منطقه عملیاتی "کولگ مهران" در مصاف با مزدوران از خدا غافل فرسان موسوم به گوش برها، لباس سرخ فام شهادت را جایگزین لباس خاکی رنگ فرماندهی اطلاعات عملیات جنگ کرد و شادمانه و سبک بال به دیدار معبودش پر کشید.نکته قابل ذکر اینکه در زمان تشیع پیکر پاک و مطهر این فرزند دلاور خطه ایلام برای نخستین بار سپاه از گروه موزیک و مارش نظامی استفاده کرد و حضور نیروهای ارتش در کنار سپاه در آن روز بسیار چشمگیر بود.از شهید یادگار امیدی دو فرزند دختر و یک فرزند پسر به یادگار مانده است، دو برادر این شهید بزرگوار نیز افتخار جانبازی در راه میهن و کشور را از آن خود کرده اند.روحش شاد و یادش گرامی7172/9002
08/09/1394
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ایرنا]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 20]