واضح آرشیو وب فارسی:فارس: هوشنگی در نشست «سلفیگری و وهابیت»
نباید اینطور تصور کرد که سلفی یعنی وهابی و حنبلی/ ۲ جریان فکری نوسلفیها
عضو هیئت علمی دانشگاه امام صادق(ع) گفت: نباید اینطور تصور کرد که سلفی یعنی وهابی و حنبلی! امروز نفوذ سلفیها در جهان اسلام با پشتیبانی عربستان کاملا فراتر از حنبلیگری رفته و حساسیتهای اصلی آنها آشکار شده است.
به گزارش خبرنگار آیین و اندیشه خبرگزاری فارس، نشست تخصصی «سلفیگری و وهابیت؛ جهان مدرن و پسااستعماری» پیش از ظهر امروز (یکشنبه یکم آذر) با سخنرانی حسین هوشنگی عضو هیئت علمی گروه فلسفه دانشکده الهیات دانشگاه امام صادق(ع) در پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات برگزار شد.
هوشنگی در ابتدای این نشست با اشاره به اینکه نوسلفیگری تحتالشعاع رویارویی جهان اسلام و غرب، جریان استعمار و فرهنگ غرب پدید آمده و هویت جدیدی برای خود پیدا کرده است، عنوان کرد: اساساً سلفیه یا تعبیر نوسلفیه و بنیادگرایی - که نوعی همپوشی هم بینشان وجود دارد، حتی آنها که در شیعه پایههای نوبنیادی دارند - یک نوع جریان واکنشی هستند، یعنی ابتدا به ساکن وجود نداشتند بلکه یک مرتبه و واکنشی پدید آمدند. وی در ادامه یادآور شد: حتی ریشههای تاریخی این جریان هم به فضای تنشآلود و گسستهای جهان اسلام باز میگردد. یکی از بزرگترین متفکران این جریان «ابن تیمیه» است، وی در دورهای زیست که شرق جهان اسلام به دنبال فتوحات مغول دچار مشکل شده بود، غرب توسط هلاکو فتح و آندلس از جهان اسلام جدا شد و مرکز جهان اسلام - که همان شامات باشد - دچار تشنج بود. *مواجهه نوسلفیها با استعمار و فرهنگ غرب هوشنگی در تعریف دیگری از نوسلفیت گفت: نوسلفیها مواجهتی با استعمار، وجه علمی غرب، روشنفکران و وقوف و خودآگاهی به انحطاط و عقب ماندگی در جهان اسلام داشتند. متعاقب این وضعیت ما چند مواجه با جهان اسلام را شاهد هستیم، نخست یک مواجهه تسلیم است به این معنا که باید این فرهنگ را بپذیریم، یک جریان تجددگراها هستند که بدنبال تجدیدنظر در برخی مبانی و پذیرش دیگر معانی مدرنیته هستند، جریان دیگر که اکنون محل بحث ما است، نوعی مواجهه عمدتاً نفیی و سلبی است. نوسلفیها سه نوع مواجهه با فرهنگ غرب داشتند نخست تسلیم، دوم تجدید نظر و سوم مواجهه نفیی و سلبی است
وی از مهمترین متفکران جریان آخر را «سید قطب» عامل ایجاد جریانات تند القاعده به شمار آورد و افزود: گفتمان مهم نوسلفیها، جاهلیت عصر مدرن در تقابل با غرب است، البته مظاهری از غرب و محصولات آن را نیز دارند. *2 جریان فکری نوسلفیها هوشنگی یادآور شد: نوسلفیگری دو طیف دارد؛ یک طیف معتدل آنها سلفی ـ صوفی هستند که «دهلوی» متفکر بزرگشان است، حتی خود «حسن البنا» مایههای صوفیانه داشت بنابراین اخوان المسلمین تحت تأثیر این جریان است. به طور کلی جریان هند، مصر، مغرب و سودان معتدلتر و وجه سیاسی و خشونتشان کمرنگتر از جریان دیگر است. این مدرس دانشگاه با تأکید بر اینکه جریان دیگر محمد بن عبدالوهاب و جریان سلفی ـ وهابی است که سید قطب هم با اختلافاتی با این جریان اما به لحاظ مؤلفههای اصلی در همین جریان قرار میگیرد، افزود: نوسلفیها را حتی در غیر اهل سنت در زیدیها هم میبینیم، در فرق مختلف اهل سنت مثل حنفیها و مالکیها هم میبینیم. نباید اینطور تصور کرد که سلفی یعنی وهابی و حنبلی! امروز نفوذ سلفیها در جهان اسلام با پشتیبانی عربستان کاملاً فراتر از حنبلیگری است، یعنی حساسیتهای اصلی آنها آشکار شده است. وی با اشاره به اینکه طیفهای مختلف نوسلفی یک وجوه مشترکی دارند و آن بازگشت به قرآن و سنت است، افزود: البته این اصل بین همه مسلمانان است اما اینها تأکید زیادی بر این نکته با وجه سلبی دارند، چرا که سلف صالح یک منبع اصلی و اصل راهنما در کنار کتاب و سنت برای آنهاست. مصداق سلف هم که همان صحابه پیامبر (ص)، تابعین و تابعین تابعین هستند. اما بُعد سلبی کتاب و سنت، نفی تفسیرهایی است که از سوی علمای اسلام به نام اجماع و همینطور فقه در دوره میانه شده است، اگر میبینیم که اینها به نام توحید با زیارت اهل قبور، توسط، ساختن گنبد و محراب مخالف هستند، ادعایشان این است که سلف اینطور عمل نمیکرده است. سلف صالح یک منبع اصلی و اصل راهنما در کنار کتاب و سنت برای نوسلفیها است. مصداق سلف هم، صحابه پیامبر (ص)، تابعین و تابعینِ تابعین هستند
هوشنگی در ادامه اظهار داشت: نکته دیگر اهمیت بحث تهذیب برای نوسلفیها به معنای پیراستن است ادعایشان نیز این است که به نام علم فقه، اصول و قرآن و کلام اموری به اسلام نسبت داده شده که جزو اسلام نیست، با وجود اینکه اینها به بدعت و خرافات به لحاظ عملی مخالف هستند اما معتقدند باید به نام تهذیب اینها را کنار گذاشت و نُک پیکانشان نیز به سمت شیعیان است، لذا همین الان هم داعش حرفش این است که «العدو القریب» کیست و با چه کسی باید جنگید و یک نقطه تفاوت داعشیها و القاعده همین است. این استاد دانشگاه درباره بحث «دیگری» در تفکرات نوسلفی ها گفت: در حال حاضر بنده خودم این دغدغه را دارم که بگویم اینها این دیگری را شیعه تعریف کنند و اساسا این نزاع و شکاف شیعه و سنی بشود، این خطر واقعاً وجود دارد و مسئله سوریه و یمن نیز به این بحث دامن میزند. بنابراین تقابل بین ایران و عربستان باعث شده که شاید دستهایی عملا شکاف را به این سمت میبرند در هر حال ما گروههای طالبان و داعش را نمیتوانیم نفی کنیم، اینها عملیاتهایی در غرب هم دارند اما باید مراقب باشیم این شکاف به سمت ما منتقل نشود. *ویژگیهای نوسلفیها وی با بیان اینکه در جریانات شیعه بنیادگرا مخالفت با علما و اجماعهای فقهی و سنت فقهی و تفسیری را نیز شاهد هستیم حتی نمونه ضعیف شده این تفکرات را در نهضتهای آرمان مستضعفین و مجاهدین خلق در ایران نیز مشاهده کردیم، یادآور شد: یک خصوصیت دیگر نیز همین نفی مذاهب در حال نفوذ در تعالیم نوسلفی است و در این امر موفق هم شدهاند و به یک چالش بزرگ برای ما شیعیان تبدیل شدهاند. هوشنگی اظهار داشت: نکته دیگر نیز بحث اجتهاد است که مبارزین اهل سنت معتقدند امتیاز شیعه باز نگه داشتن باب اجتهاد است حتی شاگردان سید جمال را هم میبینیم که به دنبال این هستند تا باب اجتهاد باز بماند و اجتهاد فراتر از چارچوب مظاهر اربعه با تکیه بر روح تعالیم اسلام باید باشد، اینجا شاهد هستیم که از دل عقب ماندگی یک نوع روشنفکری بیرون زده است. وی درباره دو طیف دیگر نوسلفی ها گفت: به لحاظ نظری دو طیف بین نوسلفیها است یک جریان «سلفی عقل گرا و اصلاح طلب» که از سید جمال نشئت گرفته و خود او پایه گذار آن بوده است که به اخوان المسلمین رسیده است، اینها عقل را نفی نمیکنند و معتقدند جهان اسلام باید علم داشته باشد و جریان دوم «سلفی ـ وهابی» که بیشتر بر نص قرآن تاکید دارند و برای عقل جایگاهی قائل نیستند. بنابراین سیدجمالالدین اسدآبادی از اولین مسلمانانی است که به نوعی معتقد شد جهان اسلام دچار انحطاط شده و این تفکر هم اکنون نیز پیش می رود. عضو هیئت علمی دانشگاه امام صادق(ع) در ادامه افزود: وجوه مخالفت نوسلفیها با مدرنیته غرب بحث سکولاریسم، اومانیسم، دموکراسی و مادیت است. آمریکا با اینکه 74 درصد جامعه دینی دارد اما این دین در خدمت اومانیسم است، با این حال علم جدید از سوی داعش نفی نمیشود چرا که به لحاظ ساختاری، تبلیغاتی و رسانهای از آن استفاده میکنند. *ظهور نوسلفیت از دل بحران هویت و استعمار وی با بیان اینکه نوسلفیها از دل بحران هویت و استعمار بیرون آمدند چرا که از مدتها قبل تفکرات اینها در حاشیه بود و حتی تفکر ابن تیمیه جریان قالب نبود، اظهار داشت: جریان استعمار با حقارتی که برای جهان اسلام آورد حس سرخوردگی، تحقیر را افزایش داد و بازخورد آن نوسلفیگری و جریانات بنیادگرا است. هوشنگی یادآور شد: عثمانی آخرین امپراتوری اسلامی است که در قرن نوزدهم اجزائش از هم جدا شد، این یک تحقیر برای جهان اسلام بود و واکنشش در قالب بنیادگرایی سلفی بروز کرد. اگر در این مسائل دقت کنیم میبینیم که ما هم در ایران در بسیاری از این بحرانها نظیر سکولاریسم، اومانیسم و بحران هویت سهیم هستیم اما باید مراقب باشیم که این مشترکات برای ما تهدید نشود اگر ما مرزهای خود را با این حوزهها برجسته نکنیم ما هم در این تله خواهیم افتاد. وی در پایان اظهار داشت: نوسلفیها نخستین دشمنشان را ایران میدانند منتها هنوز نتوانستهاند به دلیل درگیریها به سمت ایران بیایند. جریاناتی در داخل ایران از جمله جریانات اخباری، شریعتیسم، جریان آیتالله برقعی قمی، احمد کسروی و علی اکبر حکمیزاده تحت تأثیر سلفیها بودند که اینها هم چالشی هستند که نباید با توجه به فضای ارتباطی و فکری جهانی آنها را دست کم گرفت. انتهای پیام/ک
94/09/01 - 13:48
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 26]