واضح آرشیو وب فارسی:فارس: داوری اردکانی در نشست «حکمت و معنویت»
اختلاف حکیم و فیلسوف چیست/در عصر حاضر حکیم نمیشناسم/ضرورت ندارد که هر حکیمی، فیلسوف باشد
رئیس فرهنگستان علوم گفت: بنده حکیمی در عصر حاضر نمیشناسم البته معتقد نیستم که حکیم وجود ندارد چرا که بنده نظیر شیخ شهید، سهروردی به حکمت جاویدان معتقدم و میدانم که هیچگاه زمین خالی از حجت نیست اما بهرحال من حکیمی نمیشناسم.
به گزارش خبرنگار آیین و اندیشه خبرگزاری فارس، همایش روز جهانی فلسفه با عنوان «حکمت و معنویت» بعد از ظهر دیروز (دوشنبه، 25 آبان) با حضور حجتالاسلام عبدالحسین خسروپناه رئیس مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران، دکتر رضا داوری اردکانی رئیس فرهنگستان علوم، غلامحسین ابراهیمیدینانی چهره ماندگار فلسفه، آیتالله حسن رمضانی استاد عرفان حوزه علمیه، آیتالله سیدمصطفی محقق داماد استاد حقوق دانشگاه شهید بهشتی، حجتالاسلام حسین غفاری و سیدحسن شهرستانی از اعضای مؤسسه حکمت و فلسفه ایران و تنی چند از اساتید حوزه حکمت و فلسفه با همکاری انجمن و مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران برگزار شد. رضا داوری اردکانی در سخنرانی خود با موضوع «حکمت و معنویت از دید فلسفی» درباره روز جهانی فلسفه گفت: هر روز، روز جهانی فلسفه است چه ما دوست بداریم چه دوست نداشته باشیم امری ناگزیر است. به من پیشنهاد کردند که درباره حکمت در عصر حاضر صحبت کنم اما حقیقتاً حکمتی در عصر حاضر نمیشناسم البته معتقد نیستم که حکیم در عصر حاضر نیست من ارادت به شیخ شهید سهروردی دارم و مثل او به حکمت جاویدان معتقدم و میدانم که هیچگاه زمین خالی از حجت و حکیم نخواهد بود اما بهرحال من حکیمی نمیشناسم و بنابراین به بیان مختصری در معنی حکمت در فهم اندک خود میپردازم. وی با اشاره به اینکه در کشور ما رسم شده حکیم و فیلسوف را یکی بدانند، گفت: آیا حکیم و فیلسوف یکی هستند؟ در معنایی که فیلسوفان ما مثل سهروردی فهمیدند، این دو یکی هستند یعنی اگر قرار است که فیلسوفی وجود داشته که جامع نظر و عمل باشد، این فیلسوف حکیم است اما ضرورتاً هر فیلسوفی حکیم نیست. ما معمولا وقتی فیلسوفی میبینیم کاری به رفتار و کردارشان نداریم بلکه نظر او را مورد توجه قرار میدهیم. داوری با اشاره به اینکه فلاسفه ما از «کندی» تا عصر حاضر، علامه طباطبایی و شاگردانشان عمل را شرط درک دانستند، توضیح داد: البته به یاد استاد اعوانی باید بگویم که حکمت یک امر الهی است که آموخته خداست ارسطو هم معتقد است که ما علم را از بالا میگیریم و این را همه فیلسوفان اذعان میکنند اما اینکه مستقیم از خداوند علم را بگیریم، حرف دیگری است. *ضرورت ندارد که هر حکیمی فیلسوف باشد وی همچنین اظهار داشت: در قرآن کریم قریب 20 مرتبه لفظ حکمت با لفظ محمود همراه است، همه پیامبران حکیم هستند اما حکمت خاص پیامبران نیست لقمان هم در قرآن حکیم خوانده شده است بنابراین حکیم غیر نبی هم وجود دارد اما آیا سزاوار است که اینها را فیلسوف بدانیم؟ به یک معنا امکان دارد، مثل سهروردی اما ضرورت ندارد که هر حکیمی فیلسوف باشد. وی با اشاره به اینکه حکمت یک اختلاف بزرگ با فلسفه دارد به این معنا که فلسفه برای اهلش است، اظهار داشت: نمیتوان نظر را از فلسفه گرفت چرا که فلسفه نظر و قابل چون و چرا، رد و اثبات است اما از حکیم میتوان نظر و بحث را گرفت با اینکه مخاطب حکیم همه مردم هستند. رئیس فرهنگستان علوم توضیح میدهد: بیشتر آنچه به نام حکمت ثبت و ضبط شده است برای مردم مفهوم و راحت فهم میشود حتی گاهی به حرف عوامانه هم ممکن است شبیه باشد، هراکلیتوس میگوید که «خران کاه را از طلا بیشتر دوست دارند» درحالیکه این حرف هم ممکن است حکمت باشد، بنابراین حکمت برای مردم است و حکیمان دوستان مردم هستند اما از آغاز فلسفه و زمان افلاطون همواره بین فلسفه و سفوس اختلاف بوده است افلاطون گفته است که شاید اولین کسی که خود را فیلسوف دانست فیثاغورث بوده است، البته این سخن ممکن است از جانب فرد دیگری باشد. وی همچنین افزود: فیلسوف با سفوس تفاوت دارد آیا سفوس همان حکیم است؟ فیلوسفیا دوستدار دانایی به معنی این است که از سنخ دانایی است، عارف علم را شنیدنی و فراگرفته گوش و حکیم کار فهم میداند. بنابراین وقتی فیلسفوس میگوییم کسی که ذوق داشته و دوست داشته باشد که کتاب فلسفه بخواند منظورمان فیلسوف نیست، فیلسوف وجودش حب دانایی است. داوری اردکانی گفت: من در جوانی چون و چرا میکردم که آیا فارابی حق داشته که افلاطون و ارسطو را حکیم به این معنا بداند، صرف نظر از احترامی که به فارابی دارم باز هم ما حق داریم سؤال بپرسیم. رئیس فرهنگستان علوم با اشاره به اینکه لفظ خوبی به جای سفوس یونانی مترجمان ما با عنوان «حکیم» انتخاب کردند، چرا که حکیم نام خداست و حکمت خدایی است، یادآور شد: البته این را هم بگویم که در گذشته به فیلسوفان ما حکیم نمیگفتند همه فیلسوفان دیگر فلسفه و حکمت را در جایی یکی گرفتند به طوریکه ما به شاعر بزرگمان فردوسی، معاصر ابن سینا حکیم میگوییم اما به ابن سینا حکیم نمیگوییم. وی با اشاره به اینکه اطلاعاتش در تاریخ فلسفه زیاد نیست، افزود: با این حال میدانم که هیچ یک از فیلسوفان اسلاف حاج ملاهادی سبزواری حکیم شناخته نشدهاند ما به علامه طباطبایی هم حکیم نمیگوییم اما در زمان ما برخی معاصران به لقب حکیم ملقب شدند که استاد فلسفه بودند یکی از آنها همشهری بنده، مرحوم حکیمی معاصر استاد زنوزی است. *حکیم اهل عمل است و خردش ، خرد عملی است وی با طرح این پرسش از حضار که چرا برخی شاعران ما مثل حکیم ابوالقاسم فردوسی، سنایی، ناصرخسرو و نظامی گنجوی، قاآنی به لقب حکیم ملقب شدند اما برخی دیگر نظیر عطار، سعدی و حافظ حکیم ملقب نشدهاند، توضیح داد: من بسیار به این سؤال فکر کردم اما پاسخی برای آن پیدا نکردم که چنین چیزی اتفاقی بوده یا خیر. بهرحال این طور که چند شاعر حکیم و چند شاعر دیگر نزدیک همانها حکیم ملقب نشوند جای بحث دارد، بنابراین بنده اگر اختیار هم داشتم شمس الدین تبریزی و مولوی را هم حکیم مینامیدم. وی با بیان اینکه زمینه یکی شدن حکمت و فلسفه از زمان یونانیان وجود داشته است، گفت: ارسطو دو بار فضائل را به چهار قسم تقسیم میکند یک بار فضائل اخلاقی را تقسیم به فضائل نظری، عقلی، عملی و اخلاقی کرده است و دوباره فضائل اخلاقی را به عفت، شجاعت، عدالت و حکمت تقسیم کرده است، بنابراین حکمت اینجا فضیلت اخلاقی است و ما نباید فکر کنیم که فلسفه اجزائش در جاهای متفاوتی است میتواند فضائل اخلاقی جزوی از فضیلت عقلی هم باشد. خیلی نباید سخت بگیریم که فضیلت اخلاقی چیز متفاوتی است که تنها از فضیلت عقلی مدد میگیرد و نظر مقدم بر همه مسائل است و حکمت فرع میشود اینها را نباید از هم جدا کنیم درست است که فضیلتها متفاوت است اما مراتب اینطور نیست که یکی در جای خود باشد و دیگری نباشد. وی با اشاره به اینکه استاد دینانی درست گفتند که فلسفه و زبان هستی برای ماست، گفت: بنابراین حکیم اهل عمل است و خردش ، خرد عملی است و همچنین در فلسفه ما قضیه حل شده و حکمت جمع نظر است همان چیزی که سهرودی گفته است حکیم کار درست، محکم، به جا و خردمندانه عمل میکند و این خردمندانه عمل کردن مطابقت با فضیلت عقلی ارسطو دارد. انتهای پیام/ن
94/08/26 - 07:58
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 15]