تور لحظه آخری
امروز : سه شنبه ، 6 شهریور 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):به احترام پدر و معلمت از جای برخیز هرچند فرمان روا باشی.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

طراحی کاتالوگ فوری

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

لوله بازکنی تهران

میز جلو مبلی

آراد برندینگ

سایبان ماشین

بهترین وکیل تهران

وکیل کرج

خرید تیشرت مردانه

خرید یخچال خارجی

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ابزار دقیق

خرید ریبون

موسسه خیریه

خرید سی پی کالاف

واردات از چین

سلامتی راحت به دست نمی آید

حرف آخر

دستگاه تصفیه آب صنعتی

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

کپسول پرگابالین

خوب موزیک

کرکره برقی تبریز

خرید نهال سیب سبز

قیمت پنجره دوجداره

سایت ایمالز

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

دیوار سبز

irspeedy

درج اگهی ویژه

ماشین سازان

تعمیرات مک بوک

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1812806961




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

گفتگو با هرمز شجاعی مهر؛ مجری با سابقه صداوسیما؛ مردِ خانواده


واضح آرشیو وب فارسی:شهرآرا: حمیده وحیدی- هرمز شجاعی مهر را پیش از اینکه با برنامه «سیمای خانواده» بشناسیم، با برنامه رادیویی «خانه وخانواده» در رادیو سراسری به یاد می آوریم. صدای گرم او و خلوص نیت در کلامش باعث شد سه دهه مهمان خانه های ما باشد. مسلما هرکسی نمی تواند چنین محبوبیتی را از آن خود کند، اما شجاعی مهر در این حضور سی ساله، طوری با مردم خودمانی شده است که خیلی از مردم او را دیگر عضوی از خانواده خودشان می دانند، طوری که حتی از او بارها دعوت شده است در مراسم خواستگاری همین مخاطبان شرکت کند! باتوجه به افت وخیزهای چهره ها و مجریان مطرح کشور سعی کردیم مصاحبه ای خودمانی با این مجری توانمند تلویزیون و رادیو داشته باشیم. ................................................ ﷯ حس خوبی است گفتگو با مجری توانمندی که سه دهه از او خاطره داریم. خودتان حرف هایی که در مورد پیرنشدن شما و خانم رضایی در شبکه های اجتماعی می چرخد را دیده اید؟ بله، اتفاقا گاهی هم برای خودم می فرستند و از این همه لطفی که شامل حالم است خوشحالم. البته این نتیجه زندگی سالم است و همیشه سعی کردم خوب زندگی کنم و ورزش را همیشه همراهم داشته باشم. گر چه به هرحال من هم سن وسالی دارم و گاهی پیری را در خودم احساس می کنم، اما واقعا انرژی ای که مردم برایم می فرستند به شادابی ام کمک کرده است. ﷯ یک چیزی که زیاد شنیدیم این است که مردم شما را برای شرکت در مراسم خواستگاری خانوادگیشان دعوت می کنند. واقعا اینطور است؟ بله، تقریبا یک مسئله عادی شده و معمولا کسانی این کار را می کنند که به یک علتی کار سخت می شود و از من می خواهند بروم. البته اگر درست و منطقی باشد من پادرمیانی می کنم تا وصلت صورت بگیرد. ﷯ تابه حال شده جایی بروید و بله را بگیرید، بعد به طلاق منجرشود و پشیمان شوید؟ نه، اتفاقا هرجا رفتم خوب بوده است. ﷯ آخرین خواستگاری که رفتند چه زمانی بوده است؟ حدود شش ماه پیش. ﷯ در اجراهای جدید خیلی از مجری ها از اصطلاحات روزمره استفاده می کنند و به زبان مردم کوچه وبازار نزدیک می شوند. چقدر با این شیوه اجرا موافقید؟ برخی از این اصطلاحات این است که مثلا سه نکن، بی خیال، علاف شدیم و... که من زیاد نمی پسندم مجری ها از این واژه ها استفاده کنند. خیلی چیز جالبی نیست، به خصوص در رسانه ای که شخصیت های علمی و مردم عادی پای آن نشسته اند. در کلاس های فن بیان و گویندگی بسیار روی این قضیه تاکید دارم که باید با زبان مردم حرف زد. من ادبی و فاخر و لفظ قلم حرف نمی زنم. سعی می کنم از ادبیات خوب و پاکیزه استفاده کنم. یک بار دیدم یک مجری را با فرغون آوردند و وسط استودیو خالی اش کردند. معمولا با زباله این کار را می کنند. او می خواست یک کار طنز بکند. چطور می شود مردم از این آدم حرفی را بپذیرند؟ پس کلامش تاثیرگذار نخواهدبود. در طرف دیگر قضیه مجری هایی قرار می گیرند که حرکت کمتری دارند و بیشتر نشسته برنامه را اجرامی کنند. ﷯ به تازگی شبکه های ماهواره ای به فکر رقابت با برنامه های خانوادگی صداوسیما افتاده اند. به نظرشما آن ها می توانند برنده این رقابت باشند؟ ما آن ها را رقیب خودمان نمی دانیم. ما هیچ مخاطب مشترکی نداریم که آن ها بخواهند رقیب ما محسوب شوند. این ها شبکه هایی هستند که خیلی باز و آزاد درباره موضوعات ممنوعه حرف می زنند. مردم ناخودآگاه اول علاقه مند می شوند و تماشا می کنند. بعد وقتی اثرات تخریبی این برنامه ها را در خانواده خودشان ببینند، این کانال را خاموش می کنند و دیگر نگاهش نمی کنند. ﷯ قصد ندارید به جز برنامه های خانوادگی قالب دیگری را هم امتحان کنید؟ من سعی کرده ام صدا و چهره ام هویت داشته باشد. به همین خاطر به برنامه های دیگر نرفته ام. احساس می کنم فقط در برنامه خانواده می توانم وظیفه ام را انجام دهم. نیازی ندارم به برنامه های دیگر بروم. ضمن اینکه باید عشق و علاقه ای وجود داشته باشد. من برنامه «سیمای خانواده» را دوست دارم. ﷯ صحبت هایتان خیلی وقت ها لحن «نصیحت گونه» به خودش می گیرد. به عنوان مثال، این جمله را خیلی تکرارمی کنید: «چقدر خوبه که ما...» احساس نمی کنید این نصیحت ها ممکن است گاهی اثر کلام را کاهش دهند؟ قبول دارم. بعضی وقت ها ممکن است کلامم پر از نصیحت باشد که شاید خیلی هم جذاب نباشد، اما همه این ها برگرفته از آن چیزی است که از گذشتگان برای ما باقی مانده. «گلستان» و «بوستان» سعدی پر از نصیحت و پند و حکایت است. من خودم دوست دارم پای صحبت بزرگ ترها بنشینم و به پندهایشان گوش کنم. ﷯ به عنوان یک مجری تابه حال برای خود شما در زندگی شخصیتان شایعه سازی نشده است؟ نه، تابه حال نبوده. شوخی و خنده بوده است اما مشکل دیگری نبوده. ﷯ چه شد که تصمیم گرفتید وارد رسانه مکتوب شوید؟ من سال های سال برنامه «سیمای خانواده» را در تلوزیون و رادیو اجرا می کردم و دوستان خوبی را دور خودم جمع کردم که همه از استادان و متخصصان و کارشناسان اجتماعی بودند و احساس کردم بهترین زمان است که از وجود این افراد بیشتر استفاده کنم و این اطلاعاتی که مردم به شدت نیاز دارند را بهشان ارائه دهم، منظورم اطلاعاتی است که برای داشتن یک زندگی خوب و داشتن مهارت های اجتماعی لازم است به صورت مکتوب دستشان باشد و مجله «خانواده سبز» را راه اندازی کردم. ﷯ الآن پرفروش ترین مجله خانوادگی است؟ بله، بین مجلات خانوادگی پرفروش ترین است. تمام تلاشش هم روی استحکام خانواده می چرخد. ﷯ الآن ما در جامعه امروز با معضلی به نام طلاق روبه رو هستیم. از آنجایی که شما هم در رسانه تصویری تاثیر دارید و هم در رسانه مکتوب، چطور سعی کرده اید برای این مشکل راهکار دهید؟ این که به شما می گویم، اعتقاد قلبی من است. درمورد خودم می خواهم بگویم دبستان و دبیرستانم را به صورت عالی سپری کردم. همه نمراتم در دروس مختلف بسیارعالی بود. در دانشگاه هم باموفقیت فارغ التحصیل شدم اما در این سال ها هیچ کسی به من زندگی کردن را یادنداد. نمی دانستم بعدها که بخواهم ازدواج کنم چطور باید با همسرم تعامل داشته باشم و اگر یک وقتی مثلا قهرکرد، چطور نازش را بکشم. با این اطلاعات با اینکه در تخصصی که به دست آوردم بسیارعالی بودم اما درمورد مهارت های اجتماعی و آداب زندگی هیچ چیزی بلد نبودم. برای همین خواستم در مجله «خانواده سبز» این ها را بگویم، چیزهایی مثل آداب عروسی گرفتن، خواستگاری کردن و خیلی از سنت هایی که در زندگی ما پیش می آید و باید اطلاعات و دانش داشته باشیم تا بتوانیم یک نتیجه درست بگیریم. متاسفانه آمار طلاق های بالا به همین دلیل است که ما نمی دانیم چرا می خواهیم ازدواج کنیم. این کار را می کنیم اما با روحیات هم آشنا نیستیم. حتی ویژگی های منحصر اخلاقی مرد و زن را هم تشخیص نمی دهیم. همین می شود که منجر به دعوا می شود. یکی از دوستان من که روان شناس است می گفت اگر آقایان بدانند که اگر فقط ٢٠دقیقه به حرف خانم هایشان گوش کنند و عکس العمل مناسب هم نشان دهند هرگز در خانه هایشان جنگ ودعوا نخواهدبود. ﷯ شما روی بحث افزایش جمعیت هم کار کردید؟ درواقع برنامه ریزان کشور جمع بندی کردند و همانطور که رهبر معظم انقلاب هم گفتند باتوجه به اینکه جمعیت ما رو به پیرشدن است ما باید رشد جمعیت جوان را بیشتر کنیم و در مجله «خانواده سبز» روی این مسئله مانورمی دهیم. ﷯ شغل شما چقدر در رفتارتان تاثیر گذاشته است؟ به هرحال طرح این مباحث به طور ناخواسته تاثیر خود را بر زندگی من می گذارد. بارها شده من هم مانند دیگران در زندگی به تفاوت آرا و اختلاف نظر با خانواده ام رسیده ام اما مهم این بوده که در آن لحظه چه تصمیمی بگیرم. فکرمی کنم اینکه یک نفر هرروز به مردم بگوید مهربان باشید، گذشت کنید و... روی روحیات خودش هم تاثیرمی گذارد. باید قبول کنید که نه تنها من، بلکه هیچ مجری دیگری صرف اینکه هرروز با مباحث اخلاقی و روان شناسی درارتباط است نمی تواند مانند گفته هایش رفتارکند. شاید من هم آنطور که می خواهم نمی توانم دانش خود را در بحث خانواده در زندگی به کارگیرم و کاملا مردی ایده آل باشم، خصوصا اینکه کار در حوزه مطبوعات، رادیو و تلویزیون مرا به شدت درگیر کرده است، اما برنامه به مرور روی من اثر گذاشته و فکرمی کنم توانسته ام بعداز سال ها اجرای برنامه خانواده خیلی نکته های مفیدی را در زندگی ام رعایت کنم و اثرش را هم دیده ام. البته ناگفته نماند که بخشی از این ها به رفتار همسرم و درک او برمی گردد. یکی از الطاف خدا به من این بوده که من با زنی از خانواده ای بسیار اصیل ازدواج کرده ام. او خانه دار است و مسئولیت امور خانه به عهده اوست، اما بسیار در کارهایم به من مشورت می دهد و بارها شده خط اصلی بخش هایی از زندگیمان را او ترسیم کرده است. ﷯ به نظر می رسد خیلی روی این مسائل دقت می کنید و روی نگاه مردم حساس هستید. به هرحال یک مجری برای مخاطبانش به یک الگو تبدیل می شود و شاید اگر من کاری درخور شان شغلم انجام ندهم، اعتماد مخاطب را ازدست بدهم. باور کنید این شغل سبب شده من بسیاری از کارهای معمول را انجام ندهم. مثلا من عروسی بسیاری از بستگان و حتی عروسی خواهرزاده ام نرفتم چون حس کردم ممکن است یک عکس از من منتشر شود و ذهنیت مردم نسبت به هرمز شجاعی مهر عوض شود. نمی خواستم این آدم جلوی مردم بشکند. ﷯ شما خودتان در مجریان تلویزیون کار چه کسی را بهتر از بقیه قبول دارید؟ حقیقتا نام نمی توانم بیاورم. همه خوبند و نمی شود گفت که چه کسی ضعیف تر و چه کسی بهتر است. هرکسی مدل خودش را اجرامی کند و ویژگی های خودش را دارد. ﷯ آیا نقطه بازنشستگی برای شما وجود دارد؟ تا زمانی که مردم محبت دارند و من را می خواهند، باید بگویم نه؛ اما واقعیت این است که خیلی کارم را کم کرده ام. کار ما اینطور نیست که یک فوتبالیست تازه نفس بیاید و یک فوتبالیست ۴٠ساله را عقب بزند. اتفاقا هرچه جلوتر می روی، علم و دانش و قدرت بیانت بیشتر می شود. مردم هم بیشتر باورت دارند. ﷯ شما یک مدت کلاس آموزش مجری هم داشتید. در انتخاب یک مجری چه چیزهایی مهم است؟ حتما باید پارتی داشته باشی؟! کلاسم الآن تعطیل است اما ممکن است از خرداد سال آینده دوباره شروع کنم. یک سوالی که شاید خیلی ها داشته باشند همین است و در وهله اول، سواد، دانش و البته داشتن صدای خوب و شخصیت قوی جزو اولویت های انتخاب یک مجری است. ................................................ با افراد خاطی برخورد کنند یک چیزی که در مورد شما یا دیگر مجریان قدیمی کاملا به چشم می آید این است که هیچ وقت زندگی خصوصی شما رسانه ای نشده است اما جدیدا فضای نامتعارفی از برخی مجریان در جامعه ایجادشده که خوشایند نیست. دراین باره نظرتان چیست؟ من تصورمی کنم تمام کسانی که وارد مقوله هنر می شوند باید زندگی شخصیشان را از زندگی هنریشان جداکنند. این دو یک مقوله جدا ازهم است اگر بتوانند این کار را بکنند، برایشان مشکل به وجود نمی آید. گاهی ما حتی تصاویری از آلبوم شخصی چهره ها در فضای مجازی می بینیم. مردم متاسفانه در مسائلی که در شبکه های مجازی ردوبدل می شود بزرگ نمایی هم می کنند. گاهی این بزرگ نمایی ها به مرحله دروغ هم می رود و این برای یک هنرمند و ورزشکار خیلی خطرناک است و کاملا زندگی او را تحت تاثیر قرارمی دهد. اگر نهادهایی در کشور وجودداشته باشد و حواسشان باشد و این چارچوب را تعیین کنند و با افراد خاطی برخوردکنند، مسلما این سری اتفاق ها کمتر خواهدشد. ﷯ اما چرا بعضی وقت ها یک مجری چهره می شود و خیلی زود حذف می شود؟ خیر، چون آن آدم خودش باورش می شود که خیلی شخص خاصی می تواند باشد باعث حذف شدن خودش می شود و گمان می کند همه چیز باید باب میلش باشد وگرنه رادیو وتلویزیون از خدا هم می خواهند که مجری ای محبوب جامعه باشد و بزرگ باشد تا بگویند از برنامه ما رشدکرده است. ﷯ الآن جوی که درمورد علی ضیا به وجود آمد خیلی در فضای جامعه پررنگ شد. علتش چیست؟ گاهی دشمنی ای که برخی نزدیکان هم می ورزند نقش دارد و فیلم هایی که پخش می کنند توسط همین نزدیکان است. ................................................ همسرم با هیچ خبرنگاری مصاحبه نکرد ما مجریانی داشتیم که یک مدت گل کردند و رفتند؛ اما ما معتقدیم که هرمز شجاعی مهر در زندگی همه مردم ایران پررنگ باقی مانده است. علت این ماندگاری چیست؟ من از پدرم خیلی آموختم. پدرم دیوان مولانا را ازحفظ بود و خیلی انسان فرزانه ای بود. بی مبالغه، همیشه گفته ام: روح پدرم شاد که می گفت به استاد، فرزند مرا هیچ میاموز به جز عشق! اما مطلب دوم اینکه من واقعا سعی کردم چه در مجله و چه در تلویزیون و رادیو و برخوردهای مردمی که دارم خیلی صادقانه با مردم برخوردکنم. واقعی و رئال باشم، نه ادا دربیاورم و نه خودم را دانشمند نشان دهم. با زبان خودشان صحبت کردم. اگر بشود گفت موفقیتی هم بوده، به همین دلیل به دل مردم نشسته است. البته خودم هم به آنچه گفتم عمل کردم. من حریم خانوادگی ام را از کارم جداکرده ام. به عنوان نمونه، همسر بنده در ٣١سالی که در سازمان کارمی کنم، حتی حاضر نشده یک ثانیه جلوی دوربینی برود، عکسی بگیرد یا مصاحبه ای انجام دهد و تاکنون نیز هیچ خبرنگاری را به منزل راه نداده است و این ١٠٠درصد تدبیر خودش بود و من الآن می فهمم که چه کار خوبی کرد! حریم خانه و زندگی من کاملا مجزا از کارم است. یک کاردیگر هم برای این تفکیک حریم خصوصی از مسائل کاری انجام دادم. سعی کردم خودم را نزدیک کنم به آن شخصیتی که در تلویزیون از من جاافتاد. من با خیلی از هنرمندان برخوردکردم که ذهنیت دیگری نسبت به آن ها داشتم و وقتی دیدمشان، انگار یک آدم دیگر بودند و آن قدر در ذوق من خورد که با خودم گفتم نکند من هم همینطور باشم و سعی کردم اگر ١درصد احتمال وجود دارد که من هم اینطور باشم، خودم را نزدیک شجاعی مهر تلویزیون کنم و الآن همان چیزی که در زندگی روزمره هستم در تلویزیون هم هستم. ................................................ چهره شدن با محبوبیت فرق دارد هرمز شجاعی مهر با لیسانس تعاون و تامین اجتماعی در سال۱۳۶۱ کار در رسانه ملی را با گویندگی در رادیو آغازکرده و به جز «سیمای خانواده»، اجرای برنامه هایی چون «سلام صبح بخیر»، «تهران ساعت ۲۰»، «ساعت خوش» و… را در کارنامه دارد. یک نکته جالب درباره او حضورش به عنوان صاحب امتیاز یکی از نشریات پرخواننده ایران است: «خانواده سبز» که از سال۷۹ به صورت پانزده روزیک بار منتشر می شود. هرمز شجاعی مهر مثل خیلی از کارمندان سازمان صداوسیما «شمالی» است. وی اهل بابل است با لبخند نمکین و البته محاسن آنکادرشده. تا اینجایش مثل خیلی از مجری های سیما، اما زیرکی های شجاعی مهر را هم نباید دست کم گرفت. او که از قریب به سه دهه پیش کارش را در تلویزیون و رادیو جهت اجرای برنامه های خانوادگی آغازکرد، چهره محبوب خانواده ها شد، اما از این «چهره شدگی» برای نامزدی مجلس و گرفتن پست دولتی استفاده نکرد. شجاعی مهر این محبوبیت را به عرصه مطبوعات آورد و موفقیتی کم نظیر در تاریخ مطبوعات ایران را برای خود به جای گذاشت و به اصطلاح رکورد زد. گویی مردم شجاعی مهر را عضوی از خانواده خودشان می دانند. او همیشه می گوید: مخاطب دوست دارد مجری شبیه خودش حرف بزند. من به بچه هایم هم گفته ام که رمز موفقیت هرانسانی ادب و تربیتش است. خودم هم به شدت تحت تاثیر ادب و تربیت دیگران هستم. همیشه از خدا خواسته ام نه به صدای من زیبایی بدهد و نه به چهره ام؛ گفته ام: خدایا! صدا و تصویر من را اثرگذارکن! برای اینکه اثرگذاری بیشتر شود، حتما باید خودم ادب و تربیت داشته باشم. تجربه نشان داده برخی مجری ها راحت تر با مخاطبانشان حرف زده اند و موفق هم بوده اند. برنامه من یک برنامه خانوادگی است. اعضای یک خانواده آن را می بینند. .یک بار دیدم یک مجری را با فرغون آوردند و وسط استودیو خالی اش کردند. او می خواست یک کار طنز بکند. چطور می شود مردم از این آدم حرفی را بپذیرند؟ پس کلامش تاثیرگذار نخواهدبود. من یادگرفته ام جلوی پدرم پایم را درازنکنم. وقتی یک خانواده به من اجازه داده که وارد محفلشان شوم، باید همین ادب را در آن خانواده رعایت کنم. من با امواج تلویزیونی به خانه مردم می روم. حس می کنم در آن خانواده بیگانه ام. اجرای من همیشه توام با ادب و تربیت بوده است. این جزو شالوده شخصیتی من است. سعی می کنم از ادبیات خوب و پاکیزه استفاده کنم. من سعی کرده ام صدا و چهره ام هویت داشته باشد. به همین خاطر به برنامه های دیگر نرفته ام. احساس می کنم فقط در برنامه «سیمای خانواده» می توانم وظیفه ام را انجام دهم. نیازی ندارم به برنامه های دیگر بروم. ضمن اینکه باید عشق و علاقه ای وجودداشته باشد. من برنامه «سیمای خانواده» را دوست دارم. در سومین سال کاری ام در رادیو برنامه ای داشتم به نام «راه زندگی». در این برنامه به مردم آموزش می دادیم چطور در زندگی زناشویی تعامل داشته باشند و از دعوا و مشاجره دوری کنند. یکی از موضوعاتی که به آن پرداخته شد طلاق بود. سردبیر برنامه شعری با مضمون طلاق به من داد که بخوانم. هنگام خواندنش چنان تحت تاثیر قرار گرفتم که گریه ام گرفت، ولی با همان حال به خواندن ادامه دادم. دکترنوابی نژاد، آقای شرفی و خانم بیدمشکی هم که در برنامه حضورداشتند، به شدت متاثر شدند و گریه کردند. شش ماه بعداز این ماجرا، زوجی را در خیابان دیدم که تعریف کردند تا شش ماه قبل، یعنی درست همزمان با آن برنامه، تصمیم به طلاق داشتند، ولی به صورت اتفاقی رادیو روشن بوده و آن اشعار را شنیده اند. همان شعر و حرف هایی که در برنامه زده شد باعث شده بود این زوج از طلاق خودداری کنند. من طی این سال ها با چنین مسائلی بسیار روبه رو شده ام، چون برنامه خانواده با روحیات و عواطف انسانی سروکار دارد. ................................................ صدایم شغلم شد ﷯ چه شد که به گویندگی رسیدید؟ من تئاتر را دوست داشتم و هنوز هم یکی از علایقم این است که تئاتر ببینم. این علاقه برمی گردد به احساس من در دوره نوجوانی که تحت تاثیر برادرم که در اداره تئاتر شهرستان بابل، گریمور و طراح دکور بود به سمت بازیگری رفتم و عضو گروه تئاتر استان مازندران شدم. اما سال۵۳ که دانشگاه تهران قبول شدم و به تهران آمدم به این فکر افتادم که بروم رادیو تست گویندگی بدهم. بازیگری را هم دوست داشتم اما شاید در آن سن تحت تاثیر دوستان و بسیاری از کارگردانان قرارگرفتم که به من می گفتند صدایم برای رادیو و گویندگی خوب است. من هم برای اثبات خودم رفتم در تست صدای رادیو شرکت کردم و اتفاقا همان موقع قبول شدم. گفتند از فردا بیا سرکار و من هم کارم را در رادیوتهران شروع کردم تا اینکه رفتم سربازی و اجرا را رهاکردم و از رادیو خیلی دور شدم. ﷯ درحقیقت کارتان را بعداز انقلاب شروع کردید. درست است؟ بعداز سربازی، برگشتم رادیو. سال۶۱ بود. گفتند یک بار دیگر تست بده و بیا اجرا. جواد آتش افروز درحال تهیه یک برنامه زنده رادیویی بود و هرکسی وسوسه می شد در این برنامه سهمی داشته باشد. شاید برای این بود که بعداز انقلاب به دلیل احتیاط در برنامه سازی، برنامه زنده صبحگاهی نداشتیم و برنامه «سلام صبح به خیر» اولین برنامه زنده رادیویی بود که با گزارشگری محمودشهریاری خیلی پرمخاطب شد. ................................................ یک «مجری» در برنامه زندگی می کند ﷯ اجرا در برنامه های خانواده حس وحال خاصی را می طلبد، اینکه مجری به موضوعات روان شناسی و جامعه شناسی آگاهی داشته باشد. یکی از دغدغه های من همیشه این بوده که با مردم صحبت کنم و از مسائلی بگویم که دغدغه زندگیشان است. این را از برنامه ای به نام «محله زندگی» یادگاری دارم. این برنامه پایه این نوع تفکر برای من بود. مردم به ما به عنوان مجری نگاه نمی کردند، بلکه مانند یک برادر، یک دوست و حتی امین خود با ما رفتارمی کردند. بارها شده بود که وقتی مرا می دیدند و با ابراز محبت دلگرممان می کردند و از مشکلات خانوادگیشان می گفتند و یا دنبال راه حل های تربیتی برای فرزندان یا همسرشان بودند. خب، در آن لحظه من می گفتم که باید به کارشناس یا روان شناس مراجعه کنند و از خودم هیچ نظری نمی دادم چون در این زمینه صاحب نظر نبودم اما می دیدم مردم روی من حساب دیگری می کنند. با این حال، درگیرشدن با مشکلات مردم حوصله و علاقه خاصی را می طلبد که من این روحیه را داشتم. ﷯ به اجرا در حوزه های دیگر فکرنکردید؟ همیشه دلم می خواست صدا و تصویرم برای مردم حس واحدی داشته باشد. از پراکنده کاری بدم می آید و فکرمی کنم هرکس باید به موضوعات اطرافش به شکل تخصصی نگاه کند تا در کارش هویت داشته باشد. دوست داشتم وقتی کسی من را می بیند اسم برنامه خانواده در ذهنش بیاید. بارها شد که اجرای مسابقه های تلویزیونی یا اجرا در موضوعات اجتماعی و فرهنگی به من پیشنهاد شد ولی نپذیرفتم چون حس می کنم یک مجری یا گوینده در برنامه زنده، گویندگی یا اجرا نمی کند، بلکه زندگی می کند. من هم با کارم زندگی کرده ام. ﷯ آیا از فرزندان شما کسی راه پدرش را ادامه خواهدداد؟ نه متاسفانه. من یک دختر و یک پسر دارم که هیچ کدام به کار اجرا علاقه ندارند.


پنجشنبه ، ۲۸آبان۱۳۹۴


[مشاهده متن کامل خبر]





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: شهرآرا]
[مشاهده در: www.shahrara.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 8]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن