واضح آرشیو وب فارسی:ایلنا: یک نویسنده مطرح کرد: تاثیرگذاری ادبیات در صلح جهانی غیرممکن شدهاست
آرش آذرپناه میگوید: جهان به سمت لیبرالیسم حرکت میکند و این حاصل نگاههای فردگرایانه است. این نوع نگاه را تنها در ادبیات شاهد نیستیم بلکه در بسیاری از مسائل این فردگرایی وجود دارد. آرش آذرپناه (نویسنده) با اشاره به اینکه ناامید هستم از اینکه ادبیات بتواند در ایجاد جریانهای صلحآمیز در سطح جهانی تأثیرگذار باشد، به خبرنگار ایلنا گفت: جریان ارتباط بین کشورهای جهان دیگر منظر فرهنگی ندارد یا اگر هم داشته باشد بسیار کمرنگ است. ارتباط بین کشورهای جهان بیشتر به تبادلات سرمایه و اقتصاد میگذرد و نقش فرهنگ در این بین بسیار کمرنگ است. او ادامه داد: متأسفانه در دنیای امروز تبادل فرهنگی بسیار مهجور مانده است.تبادل فرهنگیای که در بین حکومتهای غرب و شرق بود، امروز بسیار کمرنگ شده است. در این میان ادبیات شاید بتواند نقش منفی هم ایجاد کند. این نویسنده با اشاره به اینکه ادبیات در رویدادهای مهم سیاسی و اجتماعی جهان در برهههای تاریخی زیادی تأثیرگذار بوده است، بیان کرد: یکی از دلایل انقلاب فرانسه انتشار آثار مکتوب بود. برای مثال نقش رمانتیستها و همچنین نقش روسو را در شکلگیری انقلاب فرانسه نمیتوان کتمان کرد. همچنین نقش ادبیات بر انقلاب صنعتی انگلستان نیز بسیار زیاد است. وی افزود: نقش 10 شبِ انستیتو گوته، در شکلگیری انقلاب 57 بسیار تأثیرگذار بوده است. این رویداد مهم فرهنگی در تهران بود که در آن کانون نویسندگان ایران با همکاری انجمن روابط فرهنگی ایران و آلمان به مدت 10 شب، مراسم شعرخوانی و سخنرانی در باغ سفارت آلمان در تهران برگزار کردند. در این شبها بیش از شصت نویسنده و شاعر علیه فضای اختناق و سانسور حاکم شعر خواندند و به سخنرانی پرداختند. در این شبها بالغ بر 10 هزار نفر شرکت کردند. بنابراین ادبیات در برهههای تاریخی زیادی بر رویدادهای سیاسی و اجتماعی کشورها تأثیرگذار بوده است. آذرپناه ادامه داد: متأسفانه امروز وجود صنعت و اقتصاد و شبکههای مجازی است که بیشترین تبلور را در جهان دارد. همچنین شبکههای اجتماعی تا حدود زیادی توانستهاند نقش ادبیات را کمرنگ کنند. در انقلاب مصر شبکههای مجازی و بهطور کلی ادبیات شفاهی بود که تأثیر داشت نه ادبیات مکتوب. این نویسنده با اشاره به اینکه امروزه ادبیات تنها محدود شده به زیباییشناسی گفت: امروز شاهدیم که ادبیات رسالت اصلی خود را از دست داده و تنها به زیباییشناسی محدود شده است. با توجه به نقشی که صنعت امروز در جوامع ایفا میکند، ما دیگر شاهد آن ادبیات متعهدی که در سالهای 40-1930 فرانسه وجود داشت؛ نیستیم. وی با بیان اینکه ادبیات شعارگونه را تأیید نمیکنم، ادامه داد: امروزه نقش اجتماعی و سیاسی ادبیات، کم شده و دیگر بیشتر شاعران و نویسندگان، مسائل اجتماعی و سیاسی نیست بلکه باید گفت ادبیات به یک حالت فردگرایی دچار شده است. اما من خودم در آثارم اینگونه عمل نمیکنم و سعی میکنم مسائل سیاسی و اجتماعی را در آثارم مطرح کنم. نمیدانم این اتفاق در ادبیات دقیقاً ناشی از چه مسائلی است اما میتوان گفت شبکههای مجازی، کم شدن تجربههای میدانی آدمها و کاهش سیر و سلوکها میتواند از جمله دلایل این موضوع باشد. آذرپناه افزود: امروزه سفر کردن کار راحتتری شده و شاید همین است که تجربههای میدانی را در انسانها کاهش داده است. همین کم شدن تجربه و راحتطلبیهاست که دغدغههای نویسندگان را فردی کرده است. به اعتقاد من؛ جهان به سمت لیبرالیسم حرکت میکند و این حاصل نگاههای فردگرایانه است. این نوع نگاه را تنها در ادبیات شاهد نیستیم بلکه در بسیاری از مسائل این فردگرایی وجود دارد. نویسنده کتاب «شماره ناشناس» با اشاره به اینکه جریانهای اجتماعی قابل پیشبینی نیستند، اظهار داشت: به اعتقاد من نقش ادبیات هرگز به صفر نمیرسد اما تغییر میکند. شاید ادبیات دیگر نتواند مثل گذشته یک جریان اجتماعی را ایجاد کند اما میتواند در دراز مدت بر زندگی افراد تأثیرگذار باشد و شکل زندگی آنان را تغییر دهد. شاید ادبیات در عرض 10 سال نتواند یک انقلاب ایجاد کند اما با گذشت پنجاه سال میتواند زندگی افراد را تغییر دهد. وی ادامه داد: به طور کلی هنر است که میتواند در درازمدت بر زندگی افراد تأثیرگذار باشد. حتی همین سریالهای ترکی هم با اینکه از سطح بسیار پایینی برخوردار هستند در تغییر زندگی افراد تأثیرگذار هستند. مردم ادبیات عاشقانه میخواهند در نتیجه ادبیات عاشقانه تولید میشود و ادبیات به سمت فردگرایی سوق پیدا میکند. همانطور که ممکن بود چهل سال پیش افراد با شنیدن یک سرود ملی، روی مین بروند که امروز دیگر این امکان وجود ندارد.
۱۳۹۴/۰۸/۲۶ ۰۸:۵۸:۰۸
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ایلنا]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 10]