واضح آرشیو وب فارسی:فارس: کریم مجتهدی در گفتوگوی مشروح با فارس:
تفکر فلسفی جنبه آیندهپژوهی دارد/ طرح صحیح مسائل جامعه بر عهده فیلسوف است
چهره ماندگار فلسفه گفت: یک فیلسوف سعی میکند صادقانه مسائل را طرح کند و حضور تفکر را ثابت کند، نه اینکه شرایط زندگی انسان را بهبود ببخشد.
به گزارش خبرنگار آیین و اندیشه خبرگزاری فارس، هر انسانی هدف از زندگی و در واقع فلسفه زندگی را به نوع خاصی تعریف میکند، برخی اعتقاد دارند که باید فلسفی زندگی کرد و برخی دیگر میگویند زندگی فلسفی دنیا را برایمان دشوارتر میکند، فردی مثل لودویگ ویتگنشتاین (فیلسوف اتریشی، 1889 ـ 1951م) زندگی معمول انسانها را اصیل میداند و سؤالات فلسفی را نادرست میداند اما در مقابلش عدهای زندگی را بر مدار پرسشهای فلسفی ترسیم و این نوع زندگی را با اصالت تعریف میکنند و ارزش زندگی را به تأمل و تفکر در باب مسائل مختلف در این حوزه توصیف میکنند. در آستانه روز جهانی فلسفه (20 نوآمبر ـ 29 آبان) سلسله گفتوگوهایی درباره فلسفه زندگی و ارتباط زندگی انسان و تفکر فلسفی ترتیب دادیم. در ادامه مشروح گفتوگو با کریم مجتهدی، چهره ماندگار فلسفه ایران و عضو هیأت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی منتشر میشود.
* زندگی فلسفی چه تفاوتی با زندگی روزمره دارد و اساسا چه ارتباطی بین فلسفه و زندگی است؟ -به طور کلی میتوانم بگویم که هر نوع موجود زندهای اعم از انسان، نبات، حیوان و ... خواه ناخواه تا زمانی که زنده است در حال انطباق با محیط خارجی است بنابراین زندگی یعنی انطباق با محیط خارجی اگر این محیط خارجی مساعد باشد آن جاندار نیز سالم میماند و خشنود است البته اینجا نمیخواهم وارد مسائل علمی شوم اما زمانی که هوا سرد است ما ناخودآگاه بدنمان میلرزد این نوعی انطباق با محیط خارجی است چرا که لرزش باعث گرم شدن بدن ما میشود بنابراین اگر شرایط محیط به طور تام مناسب نباشد یک ماهی از آب گرفته شود خواهد مُرد و این قانون طبیعت است چرا که زندگی در جهت حفظ خود کار میکند در نهایت زندگی یعنی کوشش برای حفظ خود و این صیانت ذات و مشخصه زندگی است. با این حال باید بدانیم که فلسفه و تفکر کردن جنبه انطباقی مستقیم با انسان ندارند تفکر از ابتدا در نزد انسان وجود داشته به این دلیل که انسان حیوان ناطق است و این نطق همان تفکر است انسان دارای زبان و ذهن است و کوشش میکند تا درباره شرایط زندگیاش تفکر کند و تدابیری را بیاندیشد این انطباق و کوشش نیز برای پیدا کردن راهی بهتر در مسیر زندگی است. بنابراین درباره انسان و فلسفه زندگیاش باید به محیط اجتماعی هم فکر کنیم انسان موجودی است که در اجتماع زندگی میکند زندگی انسان گله وار نیست هر انسانی با نحوه تفکر خود در جهت بهبود زنگی خود کوشش میکند و با افراد جامعه ارتباط دارد و اینجاست که تفکر به کمک او میآید. *بنابراین تفاوت یک فیلسوف و انسان عادی در چیست؟ فیلسوف نیز انسانی است که به لحاظ فکری درباره شخص خود مقداری خودداری میکند و تلاش میکند به تفکری برسد که آن تفکر قابل تعمیم باشد بنابراین یک فیلسوف به این نکته فکر نمیکند که چه فکر کند تا پول بیشتری بگیرد هرچند معیشت نیز بخشی از زندگیاش است اما اصل قضیه این است که تفکر کلی تری پیدا کند تا در زندگی اجتماعی برای بشریت اعتبار بیشتری داشته باشد. بنابراین فیلسوف تلاش میکند راهی پیدا کند تا وضع بهتری را برای زندگی افراد ایجاد کند این فلسفه به نوعی فلسفه اخلاق، رفتار، سیاست، تاریخ و ... مرتبط میشود و از همه مهمتر فلسفه تاریخ است چرا که جامعه همان تاریخ است و هر انسانی تاریخی دارد و انسان در تاریخ جستجو و تأمل میکند و با توسل جستن به مطالعه سیر تحولی جوامع انسانی را طی میکند و در عین حال به امکانات آینده نیز توجه میکند. هر انسانی تاریخی دارد و انسان در تاریخ جستجو و تأمل میکند و با توسل به مطالعه تحولات تاریخ انسانی، به آینده نظر میافکند
*بنابراین تفکر فلسفی بیشتر جنبه توجه به آینده و آینده پژوهی را دارد؟ -بهرحال تفکر فلسفی نظر به آینده دارد حتی اگر به گذشته هم رو میکند باز به این دلیل که فلسفه جنبه آرمانی دارد یک مسئله آینده نگر است البته من نمیگویم که این چنین تفکری به موفقیت میرسد اما فیلسوف تلاش میکند تا به موفقیت برسد فیلسوفان بزرگی هستند که تلاش میکنند افکار افراد را متقاعد کنند برخی از اینها کمتر تلاش میکنند و برخی هم فراموش میکنند و فراموش میشوند اما عدهای هم هستند که پس از یک دوره فراموشی افکارشان در ویترین قرار میگیرد. *مثلا چه کسی است که در گذشته فراموش شده و دوباره به خاطر تاریخ آمده است؟ -فردی مثل افلاطون که جامه مدنی و اجتماعی صورت آرمانیاش را بیان میکنند البته برای ما صورت آرمانی افلاطون قابل قبول نیست اما خود این مثال نشان میدهد که فیلسوف حق دارد ارزش های اخلاقی و روحی انسان را صرف نظر از وضع موجود انسان در نظر بیاورد و برای آینده تفکری بسازد. *برخی اعتقاد دارند اگر پرسش فلسفی در زندگی انسان مطرح شود، دنیا برای انسان دشوار میشود یا اینکه زندگی روزمره ما چه اشکالی دارد که بخواهیم به دنبال زندگی فیلسوفانه برویم؟ -زندگی روزانه ما حالت انطباقی دارد ولی در هر صورت گذرا است هر روز ما با مسائل جدید در تاریخ روبه رو میشویم و خواه ناخواه این مسائل ما را به تفکر وا میدارد و از خود میپرسیم این مسئله چیست؟ بنابراین فرق یک انسان عادی و فیلسوف این است که فیلسوف در یک زمان ذهنش فضای وسیع تری را در نظر دارد و انطباق بیشتری با محیط اکنون پیدا میکند و تفکر میکند که چه کار کنیم وضع انسان چگونه بهتر شود و ملاکهای ارزش گذاری زندگی او چیست؟ *به اعتقاد شما چه چیز رابطه نابسامان انسان و دنیای امروز را بهبود میبخشد؟ -بنده تصور نمیکنم که فیلسوف بتواند زمان حال و آینده زندگی انسان را بهبود ببخشد چرا که بنده قدرت فیلسوف را کمتر از تصور شما میدانم ولی طرح درست مسائل که فیلسوف عهده دار آنهاست، میتواند به ما برای یافتن راه حلهای بهتر کمک کند، یک فیلسوف سعی میکند مسائل را درست طرح کند تا زمانی که مسائل درست طرح نشود راه حل صحیح به دست نمیآید فیلسوف تلاش میکند حضور تفکر را ثابت کند بنابراین بنده توهمی راجع به فیلسوف ندارم که بگویم میتواند مسائل را بهبود ببخشد ولی فیلسوف بهرحال صادق است و واقعا تلاش میکند مسائل را بهتر طرح کند والا هیچ گاه نمیتوانیم امید داشته باشیم که مسائل راه حل های درستی پیدا کنند. بنده توهمی راجع به فیلسوف ندارم اما باید بگویم که فیلسوف شاید نتواند مسائل را بهبود ببخشد ولی صادق است و تلاش میکند مسائل را درست طرح کند
*در نهایت آیا میتوانیم به ظهور تفکرات فلسفی نظیر گذشتگان خوش بین باشیم؟ -اولا یک تفکر هیچگاه وجود ندارد بلکه تفکرات مختلف، نحلهها و تشدد افکار وجود دارد آنچه میتوان بدان امیدوار بود این است که فرهنگ طوری نزد افراد در دنیا پیشرفت پیدا کند که لااقل ما با آگاهی بیشتر و با عمق بهتری مسائل را درک کنیم این حرف هایی که میزنم همه تکرار گذشتههاست اما بازهم میگویم که باید بتوانیم مسائل را درست طرح کنیم الان برخی از کشورهای دنیا هستند که مسائلشان را بسیار درست و دقیق طرح میکنند و در مقابل کشورهایی هستند که قادر نیستند مسائل را درست طرح کنند یا آنقدر سیاست زده هستند که این سیاست زدگی به فیلسوفانشان اجازه نمیدهد که به عمق مسائل بروند و این مسئله همیشه بوده و خواهد بود. * و نکته پایانی؟ -اصل مطلب دستیابی به حضور دائم تفکر عمیق در جامعه است. انتهای پیام/ک
94/08/15 - 00:07
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 42]