واضح آرشیو وب فارسی:ایسنا: یکشنبه ۳ آبان ۱۳۹۴ - ۱۰:۵۷
دوران دفاعمقدس به عنوان برگ زرینی از تاریخ کشورمان همواره مایه مباهات بوده و خواهد بود و آیندگان نیز افتخار خواهند کرد که در گذشته کسانی از همین کشور در سختترین شرایط و در شرایطی که انقلاب اسلامی تازه به پیروزی رسیده بود،در مقابل دشمن متجاوز ایستادند و نه تنها اجازه ندادند حتی یک وجب از خاک کشور در دست متجاوزان باقی بماند، بلکه آسایش و امنیت امروزی آنها نیز مدیون از جان گذشتگی ایثارگران و شهیدانی است که بیهیچ چشمداشتی، جان خود را در طبق اخلاص نهادند. شهیدان دلایل بسیاری برای حضور در جبهههای حق علیه باطل در وصیتنامههایشان بیان کردهاند. یکی از اشارات آنها تاسی به عاشورا و امام حسین (ع) بوده است.آنها ضمن تاسی به سیدالشهداء(ع) بر ادامه راه این امام همام تاکید کردهاند.سرویس «فرهنگ حماسه»خبرگزاری دانشجویان ایران(ایسنا)، در ادامه بررسی موضوعی وصیتنامههای شهیدان در زیر به نمونههایی از این تأسی اشاره میکند. شهید محمداسماعیل رحمتی در وصییتنامه خود نوشته است: من با کمال آزادی خاطر، این راه را که همان راه سرخ امام حسین (ع) است، انتخاب کردم. شهیدمحمدجلیل علیزاده نیز آورده است: این انقلاب تداوم انقلاب حسین (ع) است. شهدای ما هم دست کمی از شهدای کربلایی حسین ندارند. شهید عباس گنجی نیز در قسمتهایی از وصیتنامهاش نوشته است: شما همانطور که تا به حال صدای«هل من ینصرنی»امام را لبیک گفتهاید و ثابت کردهاید که ما اهل کوفه نیستیم که حسین را تنها بگذاریم، برای امام حسین (ع) و زن و بچههای او و اسیری زینب (س)گریه کنید که امام حسین (ع) از تشنگی در صحرای کربلا شهید شد.امام حسین (ع) فرمودهاند:شهادت یک مرتبه است. ای کاش 70 بار خدا مرا زنده میکرد باز در راه خدا شهید میشدم. قاسم هنگامی که به نبرد میرفت گفت: من مرگ را در جلوی چشم خود شیرینتر از عسل میبینم و شما هر وقت به یاد من افتادید که میخواهید برای من گریه کنید برای امام حسین (ع) گریه کنید. ای حسین (ع) اگر آن روز تو را تنها گذاشتند و یاریت نکردند و اهل بیت شما را به اسیری بردند امروز بیا و ببین که چگونه فریاد تو را میزنند و از تو حمایت میکنند. ای حسین ای کاش شما بودید و یاریت میکردیم و در کنار شما شهید میشدیم. شهید رضا زارع هم نوشته است:«ای قافلهدار کربلا صبر کن که قافله پیر جماران دارد میآید، این قافله ما فریاد میزند که حسین جان ما مثل تو وارد جنگ شدیم. حسین جان، ظالمانه، جنگ را به ما تحمیل کردند، اما حسین جان ما مثل تو جنگ را تمام میکنیم. حسین جان همه آرزوی زیارت دارند، همه آرزوی شهادت دارند. آیا دیدهاید شهیدان خدائی را، آیا اینها نمیدانستند که اینگونه خواهند شد؟... اما عشق حسین و نور ایمان مگر میگذارد که در خانهها بمانند. شهید حبیب فتاحی در بخشهایی از وصیتنامه خود آورده است:من به ندای امام حسین (ع) جواب دادم، در آن هنگام که امام حسین (ع) در آخرین لحظات ندای تاریخی «هل من ناصر ینصرنی»، آیا کسی هست که مرا یاری کند، را سر داد، کسی به این ندا پاسخی نداد و حالا میبینم چه کسانی به ندای او لبیک می گویند و در راه حسین (ع) میروند. مادرجان و خانواده عزیز نمیخواهم در غفلت بمیرم که علی در محراب شهید شد.ای جوانان مبادا با بیتفاوتی بمیرید که علیاکبر حسین(ع) در راه حسین شهید شد. شهید غلامرضا جعفریان نیز آورده است: «شهدا گلهای رسیده حسینند،چون حسین صاحب گلهاست، میدانم غم جدایی از فرزند برای هر کسی سخت و سنگین و ناراحت کننده میباشد. اما لحظهای برو گوشه کربلا ببین چه خبر است؟،علیاصغر روی دست حسین (ع)،جان میدهد،در کنارش علیاکبر، قاسم و جعفر، پس نباید شما ناراحت شوید، چون افتخاریست بس بزرگ که نصیبشان شده است. پدرم و مادرم قول میدهم که اگر شهادت واقعی نصیبم شد، در روز قیامت دستت را بگیرم و نزد حسین بن علی (ع) ببریم. شهید یعقوب مهدیزاده در بخشی از وصیتنامه خطاب به مادر خود مینویسد:مادرم، عشق حسین مرا بدین وادی کشانده، نباید حسین را تنها گذاشت و باید به یاریش شتافت.لحظهای فکر کن و کربلا را به یاد آور و اباعبداللهالحسین (ع) را که تنها 72 نفر به او پیوستند تصور کن. و امروز لحظات حساسی است و امام نیز فرزند او و از تبار حسین (ع) است. انتهای پیام
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ایسنا]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 19]