واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین:
فتوای شگفت میرزای قمی در حمایت از تعزیه خوانی + تصویر وبلاگ > جعفریان، رسول - وی برخلاف بسیاری دیگر و حتی شماری از معاصران از مجتهدان، شبیه خوانی و ظاهر شدن افراد عادی در نقش معصوم را به هیچ روی هتک حرمت به آنان ندانسته است.
تعزیه دو معنا دارد. یک مجلس عزا که بیشتر اصطلاحی عربی است و شبیه خوانی یا همان درآمدن به شکل افرادی که در گذشته بوده و اکنون در قالب چیزی شبیه به تئاتر اجراء می شود.
در باره تاریخ آن فراوان سخن گفته و نوشته شده، اما روشن است که منهای اشکال قدیمی آن، یعنی آنچه از عهد آل بویه بود و بعد صفوی، شکل نوین آن بیشتر از دوره زندیه رواجی یافته و در عهد قاجار جدی تر شده است.
در باره دوره قاجار هم دو دوره مد نظر است. نیمه نخست که تعزیه وجود دارد و به تدریج توسعه می یابد و دوره ناصری که اوج گرفته و به بالاترین حد از شد خود می رسد.
در اینجا قصد بیان تاریخ تعزیه را ندارم، تنها می خواهم متن فتوای میرزای قمی (م 1231) را که از علمای دوره فتحعلی شاه است، بیاورم. مردی که مرجعیت بزرگ دینی داشت و در قم می زیست.
وی به روشنی از شبیه خوانی و تعزیه دفاع کرده تا آنجا پیش رفت که حتی درآمدن مردان به لباس زنان و به طور خاص بازی کردن نقش زینب خاتون (س) را توسط یک مرد روا شمرد.
گویا وی به دادن فتوا هم اکتفا نکرد و چنان که در برخی از وبسایت ها ملاحظه شد، تکیه ای هم برای تعزیه خوانی به نام وی در قم پدید آمده است.
در این استفتاء جنبه های مختلف بحث را مطرح می کند و بیشترین تمرکز او روی این نکته است که تعزیه به هیچ روی هتک حرمت به معصومین نیست و این توهم فاسدی است که کسی فکر کند اگر کسی خود را در قیافه معصوم ظاهر می کند، به آن حضرت توهینی صورت گرفته است.
به علاوه در آمدن به لباس اعدای دین یعنی شمر و ابن زیاد را هم درست می داند و به هیچ روی آن را امری ناروا نشمرده گاه از کار مجاهدان بالاتر می داند.
در باره زنان نیز به همین شکل بحث می کند که درآمدن مردان به لباس زنان در تعزیه به هیچ روی مصداق سخن من تشبه بقوم فهو منهم نیست.
بدین ترتیب باید گفت حمایت میرزای قمی از تعزیه خوانی یعنی همین شبیه خوانی یکی از مهم ترین دلایل توسعه تعزیه خوانی است و گویا در این باره از برخی از علمای زمان ما هم متفاوت فکر می کرده است.
البته حق مطلب آن بود که در باره محتوای آنچه خوانده می شده و بسیاری از آنها داستانی است اظهار نظری می شد اما در این باره مطلبی گفته نشده و به نظر می رسد با آنچه در آن روزگار بوده مخالفتی نداشته است.
متن زیر از کتاب جامع الشتات است که استفتاءات ایشان از ابتدا یعنی کتاب طهارت تا دیات است. در پایان آن استفتاءات متفرقه هست و رساله ای رد صوفیه و برخی از نکات سودمند دیگر.
ظاهرا آنچه به نام جامع الشتات از ایشان در چهار مجلد چاپ شده، تنها تا کتاب النکاح است و بس. بدین ترتیب متن حاضر را از جامع الشتات چاپ سنگی گرفتیم.
این شما و این هم فتوای جالب میرزای قمی در دفاع از تعزیه:
در تشبیه به معصوم و نیکان، راه منعی در نظر نیست و عمومات رجحان بکاء و ابکاء و تباکی بر سید الشهداء و تابعان ایشان دلالت بر آن دارد، و شکی نیست که اعانت بر برّ است.
و گاهست که توهّم شود که این موجب هتک حرمت بزرگان دین است، و این توهم فاسد است، زیرا که مراد تشبیه نفس به نفس و شخص به شخص نیست، بلکه تشبیه صورت و زیّ و لباس است محض از برای تذکره ی احوال ایشان را.
[اما این] که مراد هتک حرمت ایشانست از جهت این که خواری هایی که نسبت به ایشان رسیده، نباید به نظرهای مردم درآورد که مردم مطلع بر آن خواریها بشوند، پس این نیز باطل است:
زیرا که احادیثی که از ائمه اطهار علیهم السلام وارد شده در ذکر آن خواریها و ما را مامور کرده اند به خواندن آنها در مجامع، بیش از حد و احصاء است و ما الحال تصویر آن خواریها را در شخص غیر ایشان جلوه می دهیم.
با وجود آن که می گوییم در اخبار و السنه، اخبار تشبیه امیر المؤمنین علیه السلام بشیر که حیوانی است، و جناب سید الشهداء را به گوسفندی که سر او را ببرند و نیکان و متقیان را به غرّ المحجلین که امیر المؤمنین قائد آنهاست، بسیار است، پس چرا تشبیه ایشان به صورت شیعه ای از شیعیان و محبی از محبان ایشان جایز نباشد و این هتک حرمت باشد؟
و همچنین تصویر عورات سواره بر شتران برهنه به اشخاص مشابه آنها چه ضرر دارد با وجود اخبار بسیار که چنین واقع شده و در مجالس می خوانیم آنها را.
و اما تشبیه به اعدای اهل بیت پس دلیل بر آن این است که منعی که متصور است این است که از چیزی است که در السنه مشهور است که «من تشبّه بقوم فهو منهم» و مظنون این است که مضمون روایت باشد، و لکن الحال در نظرم نیست، و بر این وارد است اولا این که این را تشبیه نمی گویند، چون ظاهر از تشبیه این است که خواهد خود را از ایشان داند، و به طوغ و رغبت در آن لباس رود، [و] خواهد که خود را از جمله آنها شمرد.
سلّمنا که عموم [آن جمله] شامل این [مورد هم] باشد، پس می گوییم بعد منع سند و دلالت، و تسلیم عموم این که، نسبت میان آن و عمومات ابکاء عموم من وجه باشد؛ و شکی نیست که عموم رجحان ابکاء، سنداً و دلالتاً و اعتضاداً راحج است بر حرمت این گونه تشبیه. و همچنین هر گاه استدلال شود بر حرمت [تشبیه به اعدای معصومین]، بحرمت اذلال مؤمن نفس خود را.
و همچنین جواب می گوییم منعا و تسلیما و تضعیفا، بلکه گاه است که این اثر اعظم [از کار] مجاهدان است، و این را محض از برای رضا خدا کردن جهاد عظیم است، و حق تعالی اکرم از آن است که کسی خود را در راه او ذلیل کند محروم کند از فیض.
و دیگر این که اشخاص، مختلف می باشند و نسبت به بعض اشخاص اذلال نیست به جهت مهانت نفس او، و غالب این است که از این اشخاص متشبه می شوند به صورت اعادی.
و اما مسأله تشبیه به زنان، پس جواز آن نیز از آنچه گفتیم ظاهر می شود که ممنوع است که مراد از تشبیه این باشد که به جهت این که این شخص متشبه به زنان از حیثیت آن که تشبه به زنانست نمی کند، بلکه می خواهد مثلا زینت خاتون را مصور کند به لباسی که صریح در زنان نیست غالبا، و اگر هم باشد مضر نیست. مثل چادر شب بسر کردن و مکالماتی که ایشان می فرمودند را بکند به جهت ابکاء، و این را تشبیه به زنان نمی گویند، چون ظاهر آن تشبیهِ مختصِ به جنس زنان است بدون غرضی دیگر، و در اینجا لباس زنان پوشیدن نه از برای نمود خود است به صورت زن،
و فرق بسیار است میانه ملاحظه تشبّه بشخص معین از زنان از راه خصوصیات افعال آن زن، و تشبیه به جنس زنان از راه تشبیه به این جنس، پس خوب تأمل کن تا بیابی. (جامع الشتات، چاپ سنگی، ص 808)
پنجشنبه 30 مهر 1394 - 19:13:22
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 17]