تور لحظه آخری
امروز : یکشنبه ، 15 مهر 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):رسول اكرم صلى الله عليه و آله چيزى مثل شام و غير آن را بر نماز مقدم نمى داشتند و ه...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1820999388




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

بداهه شاعران برای حضرت قاسم در یک قالب شعر


واضح آرشیو وب فارسی:فرهنگ نیوز:
بداهه شاعران برای حضرت قاسم در یک قالب شعر
بداهه شاعران برای حضرت قاسم در یک قالب شعر تعدادی از شاعران بداهه هایی برای حضرت قاسم ین الحسن علیه السلام سروده اند در قالب یک شعر.


به گزارش فرهنگ نیوز، شیخ رضا جعفری، علی مرادی، علی اشتری، امیر اشتری، علیرضا قنبری، اسماعیل نصرآبادی، روح الله حبیبی پور، بهزاد عالیخانی، زینب سپهر نیا، فاطمه سبزیان و سجاد احمدلو غزلی را بصورت بداهه برای حضرت قاسم ابن الحسن سروده‌اند. مطلع این غزل از شیخ رضا جعفری است.
 
من آن سیمرغ محزونم که دیدم طالع بالم
به سم اسب ها خورده گره معراج اقبالم
 
ببین حال مرا در قهوه چشمان این صحرا
که از مرثیه کوچه رسیده معنی فالم
 
مرا عهد الست نرگسی در خاک می غلطاند
بپرس از نشئه ی قالوا بلی کیفیت حالم
 
همیشه تشنه ی یک جرعه از جام بلا بودم
تمام روز و شبهایم٬ تمام سیزده سالم
 
مرا قسمت چو از حجله به سوی نیزه میخواند
شوم آماج ضربت ها، بدین تقدیر می بالم
 
اگرچه قله ی "قاف"ام اگرچه "عین" عشقم من
هجوم درد را بنگر به عمق قامت دالم
 
حرای شوق خاموشم ، عبای خانه بر دوشم
شکوه جمع اضدادم بلندی‌های گودالم
 
واین خاصیت عشق است در میدان جانبازی
اگر از شوق میخندم٬ اگر از درد مینالم
 
چه رقصی اسب ها دارند بر این پیکر پاکوب
که ساز "آه یا عمی" طنین افکنده در عالم
 
هلال سم اسب افتاده بر پیشانیم؛ آیا
قبول ساحت قدسی تو گردیده اعمالم؟
 
به تاراج خزان رفته بهار قامتم اما
ازین ویرانی مطلق به راه یار خوشحالم
 
شده این پیکرم خاک قدوم حضرت جانان
تنم نازک شده نازکتر ازحجم پر شالم
 
به لطف سم اسبان من گلابی ناب میگردم
بجای خون عسل میریزد از هر طره ی شالم
 
چو من میل تقرب دارم و مجنون لیلایم
بلایی سخت گشته قسمتم پس من خوش اقبالم
 
عروسِ‌نجمه بر مویش حنای زخم می‌بندد
که از سُم‌ضربه‌ها زنگِ‌هلالی بسته تمثالم
 
مرا بگرفته ای همچون گلی کز او گلاب آید
و با مهری که بر لب خورده از سم، خالی از قالم
 
مه من تازه دامادا چه گویم از غم عشقت
انیسم بودی و رفته، کنون بر باد آمالم
 
 


منبع: عقیق


94/7/28 - 22:06 - 2015-10-20 22:06:50





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: فرهنگ نیوز]
[مشاهده در: www.farhangnews.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 48]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


فرهنگ و هنر

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن