تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 8 دی 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):اى على! از ارجمندى مؤمن در نزد خدا اين است كه برايش وقت مرگ، معيّن نفرموده است...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

اجاره سند در شیراز

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

رفع تاری و تشخیص پلاک

پرگابالین

دوره آموزش باریستا

مهاجرت به آلمان

بهترین قالیشویی تهران

بورس کارتریج پرینتر در تهران

تشریفات روناک

نوار اخطار زرد رنگ

ثبت شرکت فوری

تابلو برق

خودارزیابی چیست

فروشگاه مخازن پلی اتیلن

قیمت و خرید تخت برقی پزشکی

کلینیک زخم تهران

خرید بیت کوین

خرید شب یلدا

پرچم تشریفات با کیفیت بالا و قیمت ارزان

کاشت ابرو طبیعی

پرواز از نگاه دکتر ماکان آریا پارسا

پارتیشن شیشه ای

اقامت یونان

خرید غذای گربه

رزرو هتل خارجی

تولید کننده تخت زیبایی

مشاوره تخصصی تولید محتوا

سی پی کالاف

دوره باریستا فنی حرفه ای

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1845846692




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

گفت و گوی فارس با «روح‌الله سهرابی» کارگردان فیلم «خاکستر و برف» سینمایی که در خدمت آرمان‌های بشر نباشد یک فریب مدرن است/ممیزی به «خاکستر و برف» تحمیل نشد/ سکانس های مهم فیلمبرداری نشد!


واضح آرشیو وب فارسی:فارس: گفت و گوی فارس با «روح‌الله سهرابی» کارگردان فیلم «خاکستر و برف»
سینمایی که در خدمت آرمان‌های بشر نباشد یک فریب مدرن است/ممیزی به «خاکستر و برف» تحمیل نشد/ سکانس های مهم فیلمبرداری نشد!
کارگردان فیلم «خاکستر و برف» گفت: اگر سینما در خدمت آرمان ­های بشر نباشد یک فریب مدرن و در خوشبینانه­ ترین حالت، تنها یک سرگرمی است. بنابراین آنچه برایم مهم بود اینکه تلنگر کوچکی به وسیله سینما به جامعه امروز می­‌زنم.

خبرگزاری فارس: سینمایی که در خدمت آرمان‌های بشر نباشد یک فریب مدرن است/ممیزی به «خاکستر و برف» تحمیل نشد/ سکانس های مهم فیلمبرداری نشد!



خبرگزاری فارس، زهرا قزیلی: فیلم سینمایی «خاکستر و برف» دومین اثر بلند سینمایی روح الله سهرابی  بر پرده سینماها همزمان با هفته دفاع مقدس در گروه هنر و تجربه اکران شد. این فیلم توانست مانند فیلم اول کارگردان نظر کارشناسان و منتقدان را به خود جلب کند و نامزد دریافت سیمرغ بلورین بهترین کارگردانی از بخش نگاه نو جشنواره فیلم فجر گردید و جوایزی نیز در بخش تجلی اراده ملی دریافت نمود اما متاسفانه بنا به دلایلی اکران آن با وقفه‌ای طولانی صورت گرفت. سهرابی در ارایه قصه ای که بن مایه‌ای تکراری دارد به درستی عمل کرده است و نشان داده که در حوزه کارگردانی تسلط کافی دارد. او در اولین ساخته خود (محدوده ابری) نیز  توانست علاوه بر کارشناسان داخلی نظر جشنواره های خارجی را نیز با خود همراه کند تسلط بر جزئیات کارگردانی را به اثبات رسانده بود. در گفت و گویی که با وی ترتیب دادیم تلاش کردیم تا درباره انتخاب قصه برای ساخت دومین اثر بلند سینمایی اش، توجه به مسایل روز اجتماع در قصه ای با موضوع دفاع مقدس،  نمایش تضادهای اخلاقی در خلال روایت قصه، شرایط تولید و سکانس‌هایی که فیلمبرداری نشد و... به صحبت بنشینیم که از نظرتان می گذرد: جنگ و تبعات آن پس از بیست سال مدنظربود/قصه های بکر تمام شده   در قصه خاکستر و برف رزمنده‌ای بعد از سال‌ها باید پیام رسان پیدا شدن همرزم سابقش باشد. به نظرمى رسد فیلم قصه تکرارى دارد، چرا برای دومین کار این قصه را انتخاب کردید ؟ قطعا این انتخاب کار شما را در کارگردانی  بسیار سخت کرده است زیرا لحن و نوع روایت باید به گونه ای انتخاب شود که مخاطب احساس خستگی از این قصه نکند که خوشبختانه شما موفق عمل کرده اید و مخاطب با فیلم همراه مى شود. امروزه دیگر قصه‌اى که هسته مرکزى و ایه‌هاى اصلى آن تکرارى نباشد را سخت مى‌توان خلق کرد و تنوع و تفاوت در قصه‌ها بیشتر به زاویه نگاه ونوع روایت‌ها بستگى دارد. قصه خاکستر و برف هم علىرغم تیتر به ظاهر تکرارى که دارد خط و روایت متفاوتى را درپیش مى‌گیرد. ضمن اینکه دراین خط روایى تمام سعى مان براین بوده که وزانت و همزمان تنوع حاکم برشاخ و برگ قصه حفظ شود. چنانکه با طیف های مختلف مخاطب هم که صحبت می کنم اغلب از سنگینی و متانت ریتم سخن می گویند که این امر برای خود من هم جالب است. چرا که حس می‌کنم عمد موجود در ریتم و روایت پلانها و سکانسها به خوبی به مخاطب سینمادوست منتقل شده و حس نمی کنند که این شکل و مدل از روایت سهوی بوده و به دلیل ناتوانی در طراحی و اجرای ریتم تند بوده است. معتقدم طراحی و اجرای یک سینمای موزون و غزل‌گونه به مراتب سخت تر از اجرای یک سینمای تند و بدون وزن همچون شعر نو یا سپید است. به همین دلیل هم میزان اثرگذاری و ماندگاری آن نوع از سینما به مراتب بیشتر و بهتر است کما اینکه در فضای ادبی و هنری هر کشوری هم آثار متین و موزون ماندگارتر است. لذا پایبند بودن به این گونه از روایت هر چند تأثیرگذارتر است اما بی تردید اجرای آن نسبت به اشکال دیگر روایت، سخت تر و طاقت‌فرساتر است. در تکمیل صحبتم در مورد  تکراری بودن قصه باید بگویم مگر اساساً قصه بکر و کار نشده وجود دارد که من نوعی یا هر فرد دیگری به سمت آن قصه برود؟ به اعتقاد نخبگان هنری، قصه هاى دنیا تمام شده است و تنها زوایای نگاه به موضوعات است که تغییر می کند. چنانکه یک قصه به شکل های مختلف و از دریچه‌هاى متفاوت ذهنی روایت می شود اما اصل و اساس همه آن‌ها، همان قصه اصلی و مرکزی است. بنابراین صرف تکراری بودن یا نبودن قصه، دیگر فضیلت خاصی محسوب نمی شود هر چند طبیعتاً اگر بتوان یک قصه دست نخورده کاملاً جدید را طراحی کرد می تواند آثار و برکات فراوانی را با خود به همراه بیاورد. در «خاکستر و برف» هم سعی شده تا از زاویه دیگری به مسئله ى جنگ و تبعات پس از آن و نوع مواجهه جامعه بیست سال پس از جنگ با چنین پدیده  سرنوشت ساز و تعیین کننده اى، نگاه شود.

  دفاع مقدس برگرفته از بطن جامعه است/ پرداختن به تبعات جنگ مرزبندی فیلم اجتماعی و دفاع مقدسی را برداشته است عده ای معتقدند بیش از آن که به حوزه دفاع مقدس در فیلم اشاره داشته باشید تلاش کردید فیلم را امروزی ارایه دهید تا نسل امروز با آن ارتباط برقرار کنند و به همین جهت فیلم بیش از آن که دفاع مقدس باشد اجتماعی محسوب می شود.  در کشور ما که تار و پود جامعه به نوعی با دوران هشت ساله­ دفاع مقدس گره خورده است شاید تفاوت خاصی میان یک اثر اجتماعی با یک اثر دفاع مقدسی وجود نداشته باشد، چرا که دفاع مقدس ما نیز به نوعی برگرفته از بطن و متن جامعه ما بوده است. بویژه وقتی مسئله­ اصلی، پرداختن به تبعات جنگ باشد دیگر عملاً مرز بین اجتماعی یا دفاع مقدسی بودن اثر برداشته می شود و با یک اثر اجتماعی دفاع مقدسی طرف هستیم. امروز دیگر کشور ما و مردم جامعه­ ما بیشتر درگیر مسائل باقیمانده از جنگ هستند و لذا دفاع مقدس از شکل فیزیکی و میدانی تبدیل به یک فرهنگ و ارزش در این جامعه شده و مردم ما اغلب از هر جناح و جریانی که باشند لااقل در این مورد بخصوص بیشترین وجوه مشترک را با یکدیگر دارند. بنابراین نمی­توان تفکیک خاص و مشخصی بین گونه­ سینمای اجتماعی و دفاع مقدسی قائل شد مگر آنکه یک فیلمساز بخواهد کاملاً فکر شده و عامدانه از مسئله­ای به این مهمی عبور کند و هیچ­گونه نسبت و ارتباطی میان جامعه­ امروز با جریان هشت سال دفاع قهرمانانه را قبول نداشته باشد. با این توضیح باید عرض کنم اینکه «خاکستر و برف» حتی در گونه سینمای اجتماعی جای بگیرد نیز بنده به شخصه موضوعی ندارم چنان که برشمردن این اثر در میان آثار سینمای دفاع مقدسی نیز برای بنده کاملاً قابل قبول و محترم است. به هر حال، مهم نگاه موجود در کلیت فیلم است که بی­تردید جامعه­ عجین شده با دفاع مقدس و فرهنگ جاری شده از آن و همچنین تبعات جنگ را از منظری متفاوت به مخاطب بازگو می­کند. جامعه دچار تضاد شده است/ فیلمساز آینه تمام نمای گروه ها و جریان های مقابل یکدیگر باشد/خاکستر و برف قصه آدم هایی است که در تنهایی محض دست و پا می زنند «خاکستر و برف»، توانسته است با پرداختن به تضادهایی اخلاقی که در جامعه وجود دارد به یکی از مهم ترین مسائل پس از دفاع مقدس بپردازد و در بسیاری از جاها گویی بر لبه تیغ حرکت کرده است اما تلاش کردید از لغزیدن به سمت فضای سیاه در امان باشید چقدر این نگاه در فیلمنامه لحاظ شده بود و چقدر شما تغیر دادید که به سمت فضای سیاه نروید ببینید سیاه­ نمایی یا حتی سفیدنمایی در هر اثر به ویژه هنری و در هر جامعه­ای می­تواند دور از واقعیت و صرفاً برگرفته از یک نگاه احساسی و جانبدارانه باشد. طبیعتاً من نیز به عنوان کسی که قرار است آینه­ جامعه­ام باشم نمی‌توانم و نباید به مخاطب خود آدرس غلط بدهم. مخاطب امروز سینمای ایران که متأسفانه تعدادش هم زیاد نیست باید برخی حقایق جامعه­ پیرامونی خود را روی پرده ببیند. هر چند ممکن است هر مخاطب، اصل همان اتفاق را هم در جامعه دیده باشد اما وقتی ماجرایی تبدیل به قصه می­شود آن وقت تا حدودی بزرگنمایی شده و تبدیل به یک هشدار و تلنگر می­شود . ضروری است تا مخاطب حتی برای چند دقیقه، تکانی بخورد و یکبار به نقطه­ای که در آن قرار گرفته است نگاه کند. به هر حال جامعه­ ما همان­گونه که اشاره کردید دچار تضادهایی است که علی‌القاعده نباید به چنین وضعیتی می­رسید. آنچه برای یک عده ارزش و اصل محسوب می­شود برای عده­ای دیگر بی­اهمیت و عادی جلوه می­کند. بدتر از آن اینکه، همان اصل و ارزش برای جریان دیگری، اساساً ضدارزش و مضحک تلقی می­شود. بنابراین یک فیلمساز موظف است تا بیرون گود بایستد و آینه­ تمام‌نمای گروه­ها و جریان‌هایی باشد که در حال مقابله با هم هستند. «خاکستر و برف»، قصه­ آدم­هایی است که در تنهایی محض دست و پا می­زنند و عجیب­تر آنکه، چنین تنهایی کشنده­ای را حتی نمی­بینند. یا می­بینند منتها نمی ­فهمند. جالب آنکه همین آدم­های تنها، برای دیگران هم تعیین تکلیف می­کنند. خاکستر و برف از تضادهای اخلاقی جامعه پرده برمی دارد/فیلم گاهی اندکی تلخ روایت شده اما سیاه نیست  «خاکستر و برف» بنا دارد تا پرده از تضادهای اخلاقی جامعه‌ای بردارد که یک روز در رأس همه­ اتفاقات و جریانات و مسائلش اخلاق و یکدلی و همراهی و برادری بود. آن روز چندان هم دور نیست و به کمتر از سی سال پیش باز می‌­گردد. دفاعی که تمام تار و پود جامعه­ ما را درگیر کرد و تمام تار و پود جامعه ما نیز با آن دفاع همراه شد به گونه­ای که از مرز یک پدیده­ معمول اجتماعی عبور کرد و به یک شأن و مقام قداست رسید. به همین دلیل دفاع، شد مقدس اما امروز آیا همچنان جامعه­ ما پایبند به اصولی که خودش ساخت، هست؟ آیا هنوز به پیشقراولان آن دفاع مقدس، نگاهی شایسته وجود دارد؟ آیا التهابات بی ­اندازه­  امروز، هنوز جایی برای آرمان­ها و آرزوهای زلال دیروز باقی گذاشته است؟! «خاکستر و برف»، آینه­­ ای است تا مخاطب خود را درون آن ببیند و بیشتر بشناسد و در واقع متر و معیاری است تا مخاطب، خود را با آن اندازه بگیرد. بنابراین ممکن است جایی از فیلم حاوی نقدی تند و زننده هم باشد اما مطمئنم که نگاه حاکم بر آن سیاه نیست و فقط شاید گاهی اندکی تلخ روایت شده باشد.

  «احسان» ترجیح می دهد سکوت کند و از خود بگذرد به نظر می رسد در قصه،  احسان یک کپی بی رمق از حاج کاظم است. احسان نماد مظلومیت رزمندگان فراموش شده‌ای است که پاک‌باخته هستند. احسان برای مخاطب غریبه است . مهم‌ترین پرداخت ناقص این شخصیت است. سوالات زیادی در ذهن مخاطب شکل می گیرد چرا در تمام این سال‌ها او از نحوه شهادت داوود و ابراز آن به خانواده و مادر وی و مهم‌تر از همه ریحانه؛ سر باز زده است؟  گاهی عینِ جواب، در جواب ندادن است. چنان­که گاه سکوت کارسازتر و بُرنده­تر از هر فریادی است. احسان، شخصیتی است که در ادامه­ همه­ از خودگذشتگی­های دوران دفاع مقدس، امروز هم ترجیح می­دهد آنجا که می‌تواند، از خود بگذرد چرا که می­داند اگر سکوت خود را بشکند آنوقت ممکن است پایه­های یک زندگی دیگر فرو بریزد. بنابراین از شخصیتی مثل احسان که در دوران دفاع مقدس به ایثاری خودخواسته دست زده انتظار می­رود همچون همه­ سال­های سپری شده، باز هم ایثار کند و لذا قهرمانی که مخاطب از احسان در ذهن خود می­سازد، همچنان قهرمان و دوست­داشتنی باقی می­ماند. چیزی که مخاطب ما در جامعه­ امروز کمتر مشاهده می­کند. سکانس هایی مهم از خاکستر و برف فیلمبرداری نشد ابتدا و انتهای فیلم قابل قبول و بسیار دیدنی است اما به نظر می رسد میانه فیلم دچار پراکندگی و گاهاً بی منطقی است (ابنکه چرا ابراهیم این قدر عداوت دارد قابل لمس برای مخاطب نیست یا چرا ابراهیم این قدر خشونت به خرج می‌دهد در حالی که احسان قصد خدمت دارد اگر بگوییم به خاطر موقعیتش است باز هم برای مخاطب قابل فهم در نیامده است)  و بی‌منطق شکل گرفته است. منطق در رفتار شخصیت­ها بیشتر به نوع نگاهمان به آنها برمی­گردد. اتفاقاً قرار نیست همه­ رفتارها مبتنی بر اصول و منطق باشد و چه بسا برخی افراد، رفتارهایی بکنند که هیچ مبنای منطقی و قابل فهم نداشته باشند. جنس شخصیت ابراهیم قصه­ ما نیز چنین است و نوع رفتارها و ادبیات او گاه کاملاً زننده و آزاردهنده است. اما در خصوص روند قصه و اینکه به قول شما میانه­ داستان دچار پراکندگی است باید عرض کنم با اینکه مسائل و مباحث تولیدی اساساً ارتباطی به مخاطب ندارد و صرفاً آنچه تولید و آماده شده مورد ارزیابی و قضاوت قرار می­گیرد، اما نباید فراموش کرد کم و کیف اثری مانند «خاکستر و برف» که سهم عمده­ تولید آن را بخش خصوصی متقبل شده، خواه ناخواه وابسته به جریان تولید نیز هست و چه بسا سکانس­هایی که در مرحله­ فیلمنامه طراحی و نگارش شود که فرصت تبدیل شدن به تصویر پیدا نکند. با این مقدمه باید بگویم، حدود چهار سکانس بسیار مهم از فیلمنامه «خاکستر و برف» هرگز حتی فیلمبرداری نیز نشد که علت اصلی آن، موانع و محدودیت­های تولیدی این پروژه بود. سینمایی که در خدمت آرمان های بشر نباشد یک فریب مدرن است در کارگردانی نشان داده اید که با تبحر خاص به قصه نزدیک شدید مقهور تصاویر زیبای شمال نشدید و آن چه که نیاز بوده از فضای بصری در خدمت فیلم استفاده کردید  در خصوص فضای فیلم نیز آنچه برایم مهم بود خود  قصه بود و قرار نبود صرفاً به نشان دادن فضای زیبای تصاویر دلنشین بسنده کنیم هر چند همین هم جزو سینما و اتفاقاً جزو پایه­ های مهم یک اثر سینمایی است. اما نباید فراموش کرد سینما تنها برای سینما، فریبی بیش نیست و اگر سینما در خدمت آرمان­های بشر نباشد یک فریب مدرن و در خوشبینانه­ ترین حالت، تنها یک سرگرمی است. بنابراین آنچه برایم مهم بود اینکه همین تلنگر کوچکی که به وسیله سینما به جامعه امروز می­زنم، تلنگری باشد که به این همه هزینه­ای که برای تولید فیلم می­ شود بیارزد چرا که اگر کمی صادقانه به سینمای کشورمان نگاه کنیم متوجه خواهیم شد هزینه و فایده­ای که در سینما وجود دارد کاملاً نامتناسب است و اساساً فایده­ سینما در برابر هزینه­هایش، ناچیز است. البته ناگفته نماند همین فایده ناچیز را هم باید غنیمت شمرد چرا که سینمای بسیاری از کشورها فقط و فقط هزینه است. «خاکستر و برف» دچار ممیزی نشد فیلم با توجه به حرکت روی لبه تیغ و عدم لغزشش برای نمایش دچار ممیزی شد یا خیر؟  در ایامی که این فیلم به جشنواره فجر ارائه شد متأسفانه حواشی‌ای برایش بوجود آمد که بیشتر آن حواشی هم مربوط به رسانه­ها بود وگرنه ممیزی خاصی به فیلم وارد نشد و با اندکی تغییر در دیالوگ­ها، حواشی حل شد و می‌توان گفت هیچ ممیزی نیز به فیلم تحمیل نشد. از اکران فیلم در گروه هنر و تجربه و زمان آن رضایت دارید؟ طبیعتاً هر فیلمسازی دوست دارد فیلمش در بهترین و فراگیرترین گروه سینمایی به اکران برسد چرا که هرچه دسترسی مخاطب به سینماها بیشتر باشد، طبیعتاً فیلم بیشتر دیده می‌شود و هرچه فیلم بیشتر دیده شود،  در نهایت باعث تشویق و دلگرمی دست‌اندرکاران تولید و در رأس آنها تهیه کننده  می شود که همین خود فضای تولید آثار مشابه را فراهم می کند. اما با اینحال، گروه هنروتجربه هم از آنجایی که مخاطبین خاص و ثابت خود را دارد و اتفاقا این مخاطبین، اغلب افرادی فرهیخته و صاحب نظر هستند فرصتی است برای یک اثر سینمایی که در نبود فضای عمومی اکران، در معرض نمایش و حتی قضاوت چنین جریان خاصی قرار بگیرد. ضمن اینکه مدت طولانی اکران در گروه هنروتجربه نیز یکی دیگر از ویژگی های مثبت این گروه است و همین خود بستری مناسب جهت معرفی هرچه بیشتر یک فیلم را فراهم می­ کند. انتهای پیام/



94/07/28 - 10:29





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 23]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


سینما و تلویزیون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن