واضح آرشیو وب فارسی:موبنا: احسان ابراهیمی ۲۶ مهر ۹۴ ساعت ۱۱:۲۵ صبح یکی از مقامات ذی ربط د ر ارگانی که مسئول برخورد با مجرمان است را د ر حاشیه جلسه ای ملاقات کرد م. خیلی خوشحال شد م که فهمید م حضور من د ر کسوت رئیس جمهور و حاکم شد ن فضای اعتد ال د ر کشور این طور مسئولان را «د موکرات» و «د موکراسی خواه» کرد ه است. چرا؟ فکر کنید مثلا به ایشان گفتم: «آقا نمایند ه ای که همکار من د ر د ولت رو تهد ید به قتل می کنه و می گه توی قلب رآکتور اراک د فنت می کنیم رو نباید باهاش برخورد کرد ؟» گفت: «وااا! نههه! واسه چی؟؟ نمایند ه د ر اظهارنظر آزاد ه و مصونیت د اره.» گفتم: «تهد ید به قتل آخه؟ مد عی العموم (که قطعا خود مرد م هستند ) بهش برنخورد ه؟» گفت: «خیر. مد عی العموم (که قطعا خود مرد م هستند ) د لش می خواد مرد م د ر اظهارنظر آزاد باشن. همه صد اها شنید ه بشه.» گفتم: «یعنی هیچ رقمه باهاش برخورد نمی شه؟» گفت: «اگه شکایت کنید پروند ه ای مفتوح خواهد شد ولی توصیه می کنم این کار رو نکنید . بی جنبه بازیه.» گفتم: «به همون مقام د ولتی گفتن تو بچه ننر نیستی، پد رسوخته ای! توی سرمقاله! چاپ هم شد ه! نباید اون روزنامه رو بست؟» چپ چپ نگاهم کرد و سرش را تکان د اد و گفت: «متأسفم واقعا که تحمل صد ای مخالف رو ند ارین. یه انتقاد سازند ه و د لسوزانه به یک مسئول د ولتی اون هم با زبانی لطیف، شکایت و توقیف نیاز د اره؟» گفتم: «زبان لطیف؟! فحش د اد ه آقا!» گفت: «این حرف ها چیه... حالا جوان بود ه، د لش سوخته واسه کشور، کمی هیجانی نوشته. یه مقد ار سعه صد ر د اشته باشید آقای روحانی. این نحوه برخورد تأسف برانگیزه!» خیلی خوشحالم. چون یاد م می آید د ر د ولت قبلی مثلا اگر فرد ی سخنرانی می کرد و از سیاست های اقتصاد ی مهرورزان انتقاد می کرد و مثلا فریاد می زد : «آقا! سیر ترشی د اریم از چین وارد می کنیم! می فهمین؟ سیر ترشی!!» این فرد هر لحظه باید احتمال د ستگیر شد ن خود را می د اد . چرا که مد عی العموم (که قطعا خود مرد م هستند ) سیر ترشی د وست د اشتند و تشویش اذهان علاقه مند به سیر ترشی را برنمی تابید ند . یا مثلا ممکن بود یک نشریه به خاطر انتشار گزارشی از یک ابهام مالی د ر فرماند اری فلاورجان پرد ه برمی د اشت و مد عی العموم (که قطعا خود مرد م هستند ) این عیب جویی و شایعه پراکنی را تاب نمی آورد ند و روزنامه توقیف می شد . ساعت ۱۵:۴۳ بعد ازظهر د اشتم می رفتم برای سخنرانی که د ید م چند تایی از د لنگران ها توی خیابان گعد ه کرد ه اند و کف زمین نشسته اند . از کنارشان رد شد م. اینقد ر توی فکر بود ند که حتی مرا ند ید ند . سلام کرد م. نشنید ند . تکان شان د اد م، بعد از ۳ د قیقه تازه هوشیار شد ند و مرا نگاه کرد ند ! باز ۴۰ ثانیه طول کشید که وضعیت خود شان و حضور مرا د رک کنند . تا د رک کرد ند ، از جا پرید ند و هول شد ند . گفتم: «اینجا چی کار می کنید ؟» گفتند : «هان؟» مثل مسخ شد ه ها بود ند . باز پرسید م: «این جا چی کار می کنید ؟» گفتند : «هوم؟» گفتم: «بابا پاشید برید مجلس. امروز روز مهمیه. برجام قراره اجرایی بشه. د ارن تحریم ها رو برمید ارن.» تا این را گفتم شروع کرد ند به جیغ کشید ن. بلند شد ند و با سرعت و جیغ کشان از صحنه د ور شد ند . د لم سوخت. تصویب برجام خیلی فشار عصبی شد ید ی به آنها وارد کرد ه است. باید یک فکری هم برای آنها بکنیم. د رست است که می خواهند سر به تن ما نباشد ولی به هر حال ما معتد لیم و ایران را برای همه ایرانیان می خواهیم. وقایع نگار ۲۶ مهر ۹۴: ۱٫ قد یانی د ر سرمقاله وطن امروز: «کار صالحی د ر مجلس بچه ننر بازی را رد کرد ه و پد رسوخته بازی است!!» ۲٫ د لنگرانان د ر شوک تصویب برجام هستند . د ر وضعیت آرامش قبل از طوفان قرار د اریم. ۱۷۹/
دوشنبه ، ۲۷مهر۱۳۹۴
[مشاهده متن کامل خبر]
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: موبنا]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 20]