تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
معرفی و فروش بوته گرافیتی ریخته گری
بهترین بروکر برای معاملات فارکس در سال 2024
تجربه رانندگی با لندکروز در جزیره قشم؛ لوکسترین انتخاب
اکسپرتاپ: 10 شغل پردرآمد برای مهاجران کاری در کانادا
بهترین سایتهای خرید تیک آبی رسمی اینستاگرام در ایران
کدام رنگ کاغذ دیواری مناسب فضای شماست؟
چه چیزهایی دیگر در دکوراسیون مد نیست؟!
بررسی قیمت تیرچه + قیمت تیرچه کرومیت + قیمت یونولیت
خرید و قیمت ورق در مشاوران آهن + [مشاوره رایگان]
تیوی وال: ایدهای نوین برای دکوراسیون داخلی
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1812913738
بدون زمينهاي خاكي ، فوتبال هم نابود شد
واضح آرشیو وب فارسی:جوان آنلاین: بدون زمينهاي خاكي ، فوتبال هم نابود شد
نویسنده : سعيد احمديان
فوتبال ايران حال و روز خوبي ندارد و با روزهاي اوجش فاصله گرفته است؛ روزهايي مانند دهه 70 ميلادي كه سه قهرماني پي در پي در آسيا و صعود به جام جهاني و المپيك از ايران تيمي ترسناك در سطح آسيا ساخته بود يا 20 سال بعد كه تيم رؤيايي 98 هنوز هم يكي از بهترينهاي تاريخ فوتبال ايران است. امروز اما در روزهايي هستيم كه خبري از آن اقتدار سالهاي دور فوتبال ايران در آسيا نيست و سالها از آخرين افتخار فوتبال ايران در سطح ملي و باشگاهي ميگذرد. شايد تلخترين توصيف از حال و روز فوتبال كشورمان را سرمربي پرتغالي تيم ملي روايت ميكند. نكتهاي كه او بارها در چند ماه اخير در صحبتهايش تكرار ميكند و ميگويد تنها در رنكينگ فیفا است كه كشورمان نام تيم اول آسیا را يدك ميكشد اما در زمين فوتبال و از امكانات گرفته تا ستارههايي كه در تركيب دارد با تيمهاي مطرحي مانند ژاپن، كره و استراليا فاصله گرفته است و دورتر از آنها قرار دارد، تيمي كه البته با جوانگرايي كرش ميخواهد در مسير بازگشت به روزهاي اوج قرار بگيرد. اما چرا فوتبال ايران از اواخر دهه 90 ميلادي يك عقبگرد را تجربه كرده است، چرا بر خلاف آن روزها سال به سال كه ميگذرد بازيكنان بزرگ كمتر در فوتبال ايران ديده ميشوند، طوري كه بايد با ذرهبين دنبال يك ستاره در تركيب تيم ملي گشت. جلال طالبي سرمربي سابق تيم ملي فوتبال كشورمان كه سابقه هدايت ايران در جام جهاني فرانسه را دارد و مربي نسل طلايي فوتبال كشورمان بوده است شايد بهتر بتواند به اين سؤالات پاسخ دهد. طالبي كه علاوه بر مربيگري در بالاترين سطح فوتبال، در دهه 50 زماني كه بازي ميكرد هم جزو بازيكنان شاخص و مطرح تاريخ فوتبال ايران است در گفتوگو با «جوان» از چرايي رسيدن فوتبال ايران به اين وضعيت گفته است و براي اين درد نسخه پيچيده است؛ نسخهاي كه از امكانات و پول و البته از همه مهمتر به عقيده او فراهم كردن شرايطي براي ورود مربيان عاشق به مستطيل سبز را در خودش جا داده است. آقاي طالبي شما سرمربي ايران در جام جهاني 98 بوديد؛ تيمي پر از بازيكن بزرگ. ميخواستيم بپرسيم از تيم رؤيايي 98 كه پر از ستاره بود تا تيم 2015 كه تك ستاره دارد، چه فاصلهاي طي شد تا به اينجا برسيم و در وضعيتي باشيم كه با آن تيم ترسناك فوتبال آسيا فاصله گرفتهايم؟! با از بين رفتن سازندگي در باشگاههاي كشور به اين وضعيت رسيدهايم كه هنوز 17 سال بعد از تيمي كه در جام جهاني 98 به ميدان رفت از آن به عنوان آخرين تيم پرستاره تيم ملي كشورمان ياد ميكنيم. متأسفانه فراموش كردن رده پايهها تأثير زيادي در رسيدن ما به اين وضعيت داشت. اينكه بازيكن را از سنين پايين به صورت آكادميك پرورش بدهيم تا بتوانيم از اين بازيكنان در آينده استفاده كنيم فراموش شده است. باشگاههايي كه بازيكنساز بودند فراموش كردند كه بايد در ردههاي پايينتر هم سرمايهگذاري كنند. توجه به اين ردهها وقتي اهميتش را از دست داد كار به جايي رسيد كه امروز با كمبود بازيكن خلاق و ستاره روبهرو هستيم و جمع كردن تيم پرستارهاي مانند تيم 98 واقعاً سخت است. امروز شرايط فرق كرده است، بچههايي كه در تيم 98 بودند شروع كارشان با سختي بود و با تلاش به آن جايگاه رسيده بودند. آن زمان پولي در كار نبود و مانند امروز قراردادهاي نجومي بسته نميشد. اين بازيكن بود كه براي بهتر شدن تلاش ميكرد و همواره به دنبال اين بود كه معايبش را برطرف كند و در نهايت هم وقتي اين بازيكنان كنار هم قرار ميگرفتند تيمي بودند كه همه آنها ستاره بودند. تفاوت فوتباليستهاي امروزي با نسل طلايي 98 يا دهه 70 ميلادي را در چه چيزي ميبينيد كه سبب شده بين آنها با ذرهبين دنبال ستاره بگرديم و در تركيب تيم ملي به برهوت ستاره برسيم؟ الان متأسفانه بازيكنان كمتر احساس ميكنند كه در بازيشان عيب و نقصي وجود دارد و به دنبال بهتر شدن نيستند. دليل آن هم بالا رفتن تعداد باشگاهها و همچنين ورود پول است. با بازيكن در شرايطي كه بايد زحمت زيادي بكشد تا پولي براي بازي دريافت كند و زماني كه هنوز به مرحله يك فوتباليست درجه يك نرسيده است بدون هیچ ضابطه ای قراردادهاي ميلياردي بسته می شود.بازيكن هم وقتي اين شرايط را ميبيند كه به راحتي ميتواند به جايگاهي برسد كه ما در قديم براي رسيدن به آن سالها زحمت ميكشيديم، دنبال اينكه فن و تواناييهاي بازياش را بالا ببرد نميرود و مطمئن است كه تيمها با همين كيفيت هم دنبالش ميآيند. در رسيدن به اين وضعيت، نتيجهگرايي را چقدر مؤثر ميدانيد؟ اينكه همه از يك تيم نتيجه ميخواهند و كسي سراغ تيمهاي پايه را نميگيرد و معدود باشگاههاي بازيكنساز هم مورد بيتوجهي قرار ميگيرند. الان باشگاهها تنها چيزي كه برايشان اهميت دارد تيم بزرگسالان است. ديگر مانند گذشته اينطور نيست كه در ردههاي پايه روي جوانان سرمايهگذاري كنند، بازيكنان مختلف را در ردههاي نوجوانان و جوانان ببينند و براي تيمهاي پايهشان انتخاب كنند، اين هم به خاطر اين است كه اين كارها هزينه دارد و باشگاهها ترجيح ميدهند اين هزينهها را در تيم بزرگسالان انجام دهند. متأسفانه ما عجول شدهايم، فكر ميكنيم بازيكنسازي مانند خم رنگرزي است و آيندهنگري در برنامههاي باشگاه وجود ندارد. همين نداشتن صبر در تيمداري سبب شده تا همه چيز را براي امروز بخواهيم و همه برنامهها در تيمها بر اين مبنا تنظيم شود. نداشتن آيندهنگري و هزينه نكردن در اين بخش، فوتبال ايران را به جايگاهي ميرساند كه اهميتي به تيمهاي پايه داده نميشود. در بر را خي جاها هم كه براي ردههاي پايه هزينه ميشود، چون آيندهنگري وجود ندارد و برنامه و هدف مشخصي نداريم اين هزينهها به سرانجام نميرسد و نميتواند خروجي داشته باشد. و قطعاً ورود پولهاي بيضابطه و صفرهاي قراردادي كه سال به سال بالا ميرود، به روند نزولي فوتبال شدت بخشيده است؟ مطمئناً، بازيكن در قبال كاري كه انجام ميدهد حالا در هر رشته ورزشي باشد، معتقدم بايد حق و حقوق زحمتي كه ميكشد را دريافت كند و كسي مخالف اين قضيه نيست. فوتبال هم با توجه به اينكه بيشتر در ديد است خب رقم قراردادهايش بالاتر است. مخالف اين نيستم كه حالا يك بازيكن ميليوني پول بگيرد يا ميلياردي اما هيچ جاي دنيا به اين شكل و بدون حساب و كتاب خرج فوتبال و جذب بازيكن نميكنند. پرداختها و رقم قراردادها بايد بر اساس ضابطه و قواعدي باشد. زماني كه فوتبال نتيجهگرا ميشود و يك مديرعامل و مربي مشروط به اينكه نتيجه بگيرند ماندني ميشوند، اين مسائل پيش ميآيد. در اين سيستم اگر دو تا بازيكن مطرح باشند، باشگاهها براي اينكه نتيجه بگيرند دنبال اين دو بازيكن ميروند و يك رقابت به وجود ميآيد. وقتي هم اين دو بازيكن جذب شدند آنها دنبال چهار بازيكن ديگر هستند. هيچ حساب و كتابي نيست كه چرا يك بازيكن را جذب ميكنند و اصلاً در پست اين بازيكن كمبود دارند يا نه كه با اين بازيكن قرارداد بستهاند. شما در فوتبال امريكا و كشورهاي مختلف مربيگري كردهايد، قيمتگذاري روي بازيكنان بر چه مبنايي است؟ در امريكا كميتهاي پنج نفره زير نظر فدراسيون فوتبال اين كشور است كه قيمت بازيكنان را با توجه به سابقه اين فوتباليست و رزومه و بازياي كه از او مشاهده ميكنند تعيين ميكند و باشگاه نميتواند روي بازيكن قيمت بگذارد و پيشنهاد بدهد. باشگاهها به اين كميته اعلام ميكنند كه در اين پست به چنين بازيكني احتياج دارند و آن كميته قيمت بازيكن را اعلام ميكند و باشگاه آن را در صورتي كه از عهده پرداخت قرارداد برآيد جذب ميكند. و البته در مقابل اين هزينهها، راههاي درآمدزايي دارند كه علاوه بر جبران هزينهكرد به سوددهي هم برسند. درباره درآمدزايي در كشورهاي ديگر بيشتر صحبت ميكنيد؟ از لحاظ اسپانسر هيچ مشكلي ندارند و بيشتر هزينههاي تيم از طريق حق پخش تلويزيوني تأمين ميشود و اسپانسرهاي مختلفي هم در كنار حق پخش، كنار تيم هستند كه هزينههاي تيم را تأمين ميكنند. همچنين از طريق بليت فروشي كه براي برخي از تيمهاي باشگاهيشان حدود 30 تا 40 هزار تماشاگر در هر بازي ميآيد و ارزانترين بليت هم 25 دلار است نيز درآمدزايي ميكنند. بر خلاف باشگاههاي ما كه زيانده هستند و هزينههايشان برگشتي ندارد! بله، در كشورهاي ديگر تيمها خصوصي هستند و اصلاً دولت كاري به هزينه در فوتبال و باشگاهها ندارد. عقيده دارم در ايران هم تا زماني كه تيمها خصوصي نشوند با اين مشكلات روبهرو خواهيم بود. البته بخش خصوصي هم در كشور مشكلاتي دارد اما باز هم مسير و راههايي وجود دارد كه ميتوان در فوتبال درآمد كسب كرد. داشتن ورزشگاه اختصاصي و قرارداد با كمپانيهاي مختلف و البته حق پخش تلويزيوني ميتواند هزينههاي تيمداري در ايران را تأمين كند. هر چند باشگاهها زيانده هستند اما با توجه به گردش هزار ميلياردي ساليانه فوتبال البته از جيب دولت، به نظر ميرسد فوتبال مشكل مالي ندارد و نبايد بهانهاي در اين رابطه براي عدم توجه به فوتبال پايه باشد. چاره كار را در چه ميبينيد؟ بايستي قوانين وجود داشته باشد و بخشي از پولي كه در فوتبال وجود دارد براي بازيكنسازي و ردههاي پايه هزينه شود. البته اگر قوانيني در اين رابطه وجود هم داشته باشد اجرا نميشود. مثلاً وقتي يك باشگاه در بدو ورود 10 ميليارد در فوتبال هزينه ميكند، از او بخواهند كه يك ميليارد آن را در بخش پايه و تيمهاي نوجوانان و جوانان و اميد هزينه كند. به موضوعي كه ابتدا اشاره كرديد برگرديم، اينكه باشگاهها سازندگي و پرورش بازيكن را فراموش كردهاند و همه به دنبال حاضرخوري هستند؛ روزهايي كه شما بازي ميكرديد نگاه به تيمهاي پايه و بازيكنسازي كه آينده فوتبال را تضمين ميكند چطور بود؟ من خودم در باشگاه دارايي بازي ميكردم؛ باشگاهي بود كه در مقابل تيمهاي ديگر آن زمان زياد بازيكنساز نبود اما با همين وضع ردههاي پايه اهميت داشت و ما دو تيم پايه داشتيم كه در مسابقات مختلف شركت ميكردند و باشگاهها در اين بخش هزينه ميكردند. يكي از بازيكناني كه از تيم ما چهره شد و از ردههاي پايه معرفي شد، مرحوم ناصر حجازي بود كه بعدها در رده جوانان به باشگاه نادر و بعد به استقلال رفت. باشگاههايي مانند راهآهن و شاهين بودند كه بازيكنساز بودند و 10 بازيكني كه توي زمين ميگذاشتند، پنج نفر آنها جذب تيمهاي مطرح ميشدند و جزو بازيكنان بزرگ قرار ميگرفتند. اما الان چنين باشگاههايي ديگر وجود ندارند و نابود شدهاند و براي اينكه دوباره چنين تيمهايي داشته باشيم بايد در فوتبال پايه هزينه كنيم تا آينده فوتبال را بتوانيم تضمين كنيم. وقتي از گذشتهها صحبت ميكنيم، زمينهاي خاكي معروفترين جا براي ظهور فوتباليستها بودند و به نوعي اكثر بازيكنان بزرگ ميگويند از زمين خاكي شروع كردهاند و عشق تنها دليلي است كه آنها براي ورود به فوتبال ميگويند. اما امروز ديگر از اين زمينها نيست اين مسئله چقدر تأثير گذاشته است در اينكه ما امروز با روزهاي خوبمان در فوتبال آسيا فاصله بگيريم؟ همه اين زمينهاي خاكي برج و ساختمان چند طبقه شدهاند و بچهها جايي ندارند بازي كنند. در اين كوچههاي باريك و سه متري جايي براي بازي كردن وجود ندارد. زمان ما مثل الان زمين چمن نبود و زمين خاكيها از ساعت 11 ظهر به خصوص تابستانها تا 6عصر آن هم درگرما در هر محلهاي بچهها گروه گروه ميآمدند و بازي ميكردند. چهار يا پنج مربي دلسوز هر چند شايد سطح دانش فنيشان زياد بالا نبود اما در همان سطحي كه بودند بچهها را تربيت ميكردند و آموزش ميدادند. آن زمان در زمين خاكيها بحث پول نبود و بچهها براي عشق و علاقهمندي كه داشتند فوتبال بازي ميكردند و آن مربيها يا مديرها به خاطر علاقهاي كه داشتند به بچهها آموزش ميدادند و هيچ توقع مالي وجود نداشت. من به عنوان بازيكن مليپوش آن روزها حتي كفشي كه در تيم ملي با آن بازي ميكرديم را خودم تهيه ميكردم، نه تنها من، بلكه اكثر مليپوشان اينطور بودند. چون آن زمان چيزي كه ما را به سمت فوتبال ميكشيد عشق و علاقه بود و اينكه با علاقهاي كه داشتيم ميخواستيم از جواني با استفاده از فوتبال لذت ببريم. اما خب به نظر ميرسد با بيتوجهيهايي كه به مربيان بازيكنساز و پايه ميشود، آنها ديگر مانند گذشته انگيزهاي براي كشف استعدادها نداشته باشند. چه كار بايد كرد كه دوباره اين انگيزه به وجود بيايد؟ مربياني كه در سطح پايه در سراسر كشور فعاليت ميكنند شايد تعدادشان به 400 نفر هم نرسد، كل حقوق همه آنها روي هم به اندازه قرارداد يك ساله يك فوتباليست نميشود. با اين وضعيت اين مربيان چطوري ميتوانند با اين حقوق فعاليت كنند؟ معتقدم بايد سازماني تشكيل شود و تيمهاي نوجوانان و جوانان و ديگر ردههاي پايه زيرمجموعه آن باشند و باشگاهها بر آن نظارت كنند و مربي و امكانات در اختيار اين بچهها قرار دهيم. اگر به اين بچهها يك توپ و زمين بدهيد خودشان فوتباليست ميشوند اما وقتي امكانات و مربي نباشد و زمينهاي خاكي هم كه ديگر وجود ندارد اين اتفاق نميافتد و از سرمايههايي كه داريم نميتوانيم استفاده كنيم. همين ميشود تا فوتبالمان در سيكل نزولي قرار بگيرد، از آخرين قهرماني ایران در آسيا 41 سال بگذرد و تماشاگران هم برخلاف قبل رغبت نكنند به ورزشگاهها بروند و استاديومها سوت و كور است و براي استقلال و پرسپوليس كه روزگاري 100 هزار تماشاگر ميآمد، امروز در بهترين حالت 10هزار نفر ميآيد! جدا از مسائل اقتصادي و مشكلاتي كه وجود دارد و مردم را به رفتن به ورزشگاهها ترغيب نميكند، دليل اصلي اين است كه تماشاگر آن چيزي كه از فوتبال انتظار دارد را در بازيهاي امروز به دست نميآورد و انتظاراتش برآورده نميشود و آن لذتي كه ميخواهد از ديدن فوتبال نميبرد. البته فضاي مسموم ورزشگاهها هم بيتأثير نيست. زماني كه بازي ميكرديم احترام بين تيمهاي رقيب وجود داشت و در اوج رقابت كه بين تيمهاي شاهين و تاج بود بازيكنان دو تيم به همديگر توهين نميكردند. الان اخلاق از بين رفته و جداي از مسائل اقتصادي و نشاطي كه يك بازي به تماشاگر نميدهد، وقتي يك تماشاگر آن نتيجهاي كه از تيم دلخواهش ميخواهد نميبيند، شروع ميكند به پرخاشگري و ورزشگاه جو شرمآوري به خودش ميگيرد. گفتار و كردار يك سري تماشاگر كه فقط نتيجه ميخواهند باعث ميشود كه نه من و نه شما و نه بقيه قيد ورزشگاه رفتن را بزنيم و بچههاي خودمان را از استاديوم دور كنيم. چون علاوه بر اينكه شما يك بازي زيبا و تماشاگرپسند و تلاشي از بازيكن نميبينيد، فحاشي و توهين به داور و بازيكنان را هم ميبينيد و اين سبب ميشود تا تماشاگر از ورزشگاه دور شود. و اين نقطه مقابل روزهايي است كه شما بازي ميكرديد يا مانند 18 سال پيش كه سرمربي تيم ملي بوديد. هر جا پول باشد فساد هم ميآيد، غير ممكن است با پولي كه بيحساب و كتاب پرداخت شود فساد به وجود نيايد و اين معضل نيز سبب رشد بياخلاقيها چه بين ورزشكاران و چه بين تماشاگران ميشود. زماني كه دارايي بازي ميكردم و شاهين و تاج رقيب ما بودند، نهايت اينكه ميخواستند عليه بازيكني شعار دهند، شعري براي آن بازيكن درست ميكردند. البته مثل بيشتر جاها شايد يك بازيكن هو هم ميشد اما فحشهاي ركيك به بازيكنان داده نميشد، چون پول در كار نبود و فقط عشق و علاقه بود. اينجور نبود كه بازيكني تيمي را سر كار بگذارد و به تيم رقيب برود. با توجه به آرامشي كه در تيمها بود كمتر بازيكني به فكر تغيير تيمش بود. همچنين حرمت و احترام به بزرگتر در تيمها رعايت ميشد. هر بازيكني به خودش اجازه نميداد به داور مقابل هر سوتي كه ميزد اعتراض كند، طوري كه تا انتهاي بازي نميدانستيم چه كسي داور است چون بازيكنان معترض داور نميشدند و همه اينها هم به خاطر عشق و علاقهاي بود كه آن زمان وجود داشت و همه ما تلاش ميكرديم در نهايت به تيم ملي برسيم و بتوانيم براي كشورمان افتخارآفريني كنيم. يعني مانند امروز نبود كه با چاپ عكس و پوستر يك بازيكن، آن فوتباليست ديگر كسي را نشناسد؟ آن زمان يك روزنامه بود به نام كيهان ورزشي كه آن هم بعد از اينكه پنج ماه بازيكني خوب بازي ميكرد، يك عكس 6 در 4 از او چاپ ميكرد و مينوشت كه مثلاً فلاني خوب بازي كرده است. الان اما همين جوري عكس بازيكن نه به خاطر اينكه خيلي خوب بازي ميكند بلكه براي فروش بيشتر روي جلد روزنامهها ميرود، اين سبب ميشود تا بازيكن فكر كند كه كار تمام شده است و به بلندترين نقطه رسيده است. به نكتهاي اشاره كرديد كه دغدغه خيلي از دلسوزان فوتبال است؛ موضوع بياخلاقيهايي كه در فوتبالمان رو به افزايش است، بر عكس سطح بازيها كه رو به پايين آمده است. از لحاظ اخلاقي و ادبيات رفتاري و كلامي هم به مشكل خوردهايم. به همين خاطر رعايت و آموزش اخلاق در ردههاي پايه و از سنين پايين بايد در كنار آموزش مسائل فني در دستور كار قرار بگيرد؛ اينكه بازيكن طوري تربيت شود كه وقتي فوتباليست بزرگي شد، حرمتها را حفظ كند، احترام كوچكتر و بزرگتر را نگه دارد و اگر در آينده يك ميليارد قرارداد بست شعور عقلي بالايي داشته باشد كه بداند چگونه رفتار كند. ما الان پول به بازيكن ميدهيم و زندگياش و خودش نابود ميشوند، چون آن بازيكن نه ظرفيت اين رقم پول را داشته و نه ميتوانسته آن را بنويسد، نه بخواند و نه آن را بشمارد! در مجموع ما به يك معلم و مربي احتياج داريم و مربي بايد نقش معلمي را نيز در تربيت بازيكنان ايفا كند. آقای طالبی براي اينكه از اين فضا جدا شويم و دوباره نسل طلايي 98- نسلي كه هم از نظر اخلاقي و فني زبانزد بود- تكرار شود، چه كاري بايد انجام بدهيم؟ علاوه بر موضوعاتي مانند امكانات و زمين، بايد تعدادي از مربيان علاقهمند و تحصيلكرده را از سراسر كشور گلچين كنيم و براي شركت در كلاسهاي مربيگري به كشورهاي اروپايي بفرستيم تا با آخرين متدهاي دانش مربيگري و فن روز فوتبال آشنا شوند. تمرين مربيان بزرگ را از نزديك ببينند و كار مربيگري را به صورت علمي فرا بگيرند و در بازگشت به كشورمان اين اندوختهها را در اختيار ديگر مربيان جوان قرار بدهند. علاوه بر اين ما بايد مربيان استعدادياب حرفهاي هم داشته باشيم، اين مربيان بايد به كشورهاي مطرح فوتبال بروند و ببينند كه يك مربي استعدادياب در باشگاه چطور عمل ميكند. به هر حال با توجه به اينكه كار يك مربي استعدادياب با مربي فوتبال متفاوت است، بايد چنين مربياني نيز تربيت كنيم تا آنها بتوانند بچههايي كه استعداد دارند را در پستهاي مختلف با توجه به روحيه و فيزيك بدنياي كه دارند شناسايي كنند، اينكه مثلاً يك بازيكن ميتواند دفاع خوبي باشد يا ديگري ميتواند در پست مهاجم فوقالعاده باشد، اينها را مربيان استعدادياب ميتوانند تعيين كنند. مثلاً بازيكني ميگويد ميخواهد جاي علي دايي را بگيرد اما به حرف نيست و بايد با توجه به مشخصاتي كه دارد سنجيده شود كه اين بازيكن ميتواند يك مهاجم باشد يا نه و اين كار يك استعدادياب است. بالاتر از همه بايد عشق و علاقه هم به كار و زنده كردن غرور ملي با افتخارآفريني وجود داشته باشد و اين چيزهايي نيست كه با پول به دست بيايد و بايد آدمهايي را براي اين كار استفاده كرد كه عاشق باشند و البته زندگيشان را نيز تأمين كنيم تا آنها بدون دغدغه در فوتبال كار كند. از فرستادن مربيان به كلاسهاي مربيگري اروپا گفتيد، به نظر ميرسد جام جهاني و رقابتهاي سطح اول فوتبال جهان هم ميتواند يك كلاس درس باشد البته اگر از آن استفاده كنيم! در جام جهاني فرانسه، ژاپن حدود 43 مربي فرستاده بود كه بازيها و تمرينات را از نزديك ببينند، با مربيان صحبت كنند، آناليز كنند و دانش روز فوتبال را بشناسند و ببينند كه فوتبال چه پيشرفتي كرده است. بعد هم اين نكات را در كميته مربيان كشورشان به بحث بگذارند و جاهايي كه به نفعشان است را استفاده كنند اما ما از اين موضوع غفلت كردهايم. ما به جام جهاني ميرويم بدون اينكه بعد از پايان آن يك برگ آناليز يا نكتهبرداري از مسابقات داشته باشيم كه آيا تيممان آماده بود يا نه و مسائل ديگر. به جاي اين مسائل مطرح ميكنيم كه آب و هوا خوب بود يا نه؟ ناهار يك روز چلوكباب ايراني خورديم و يك روز بادمجان! اين تنها توشه ما از جام جهاني است! استفاده از توان مربيان خارجي در اين زمينه چقدر مؤثر است؟ بايد از توان مربيان بزرگ استفاده كنيم. به نظر من مربياي كه ميآوريم بايد رأس تيم ملي باشد و تمام اختيارات تيمهاي نوجوانان، جوانان و اميد را داشته باشد. مربي براي آنها بگذارد، سيستم انتخاب كند و به او در اين زمينه اعتماد كنيم و براي حداقل پنج سال اختيارات لازم را در اين زمينه به او بدهيم. كنارش هم ميتواند يك مربي ايراني باشد تا از دانش اين مربيان بزرگ استفاده كند. يا ميتوانيم در تيمهاي پايه و آكادميهاي فوتبال در سنين پايين از مربيان مطرح خارجي استفاده كنيم و مربيان جوان مستعد كه زياد هستند هم كنار آنها باشند تا براي آينده دانشآموزي كنند و بتوانيم از توان اين مربيان در آينده هم استفاده كنيم. و همه اينها بستگي به اين دارد كه تصميم گيرندگان فوتبال كشور دغدغه پيشرفت فوتبال را داشته باشند و گرنه به نظر ميرسد همچنان فوتبالمان در مسير نزولي قرار خواهد داشت، اين نگرانتان نميكند؟ قطعاً، اگر وضعيت تغيير نكند و همين سيستم بر فوتبال كشورمان حاكم باشد، كشورهاي ديگر از ما جلو خواهند زد. شما همين امارات امروز را با امارات 20 سال پيش مقايسه كنيد. با جمعيتي اندك امكانات آنها براي پرورش بازيكنانشان بيشتر از كشور بزرگي مانند ايران است و فوتبال آنها با زماني كه من 25 سال پيش در اين كشور بودم، تفاوت زيادي كرده و پيشرفت كردهاند. و صحبت پايانيتان؟ تشكر ميكنم از شما و اميدوارم روزي به جايي برسيم كه من و شما صحبت نكنيم درباره اينكه چه كار بايد كنيم تا در فوتبال به سطح اول برسيم، بلكه صحبت از اين باشد كه با توجه به امكانات و بازيكنان خوبي كه داريم چه جايگاهي بايد فوتبال ايران در دنيا داشته باشد.
منبع : روزنامه جوان
تاریخ انتشار: ۲۵ مهر ۱۳۹۴ - ۱۲:۴۹
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جوان آنلاین]
[مشاهده در: www.javanonline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 18]
صفحات پیشنهادی
مقصر بازی ضعیف تیم ملی فوتبال کیست/ یک ایرانی بود نابودش می کردند
تیم ملی فوتبال ایران در شرایطی برابر عمان نمایش دهنده یک بازی ضعیف و پرانتقاد بود که کی روش لیگ را به خاطر برگزاری اردوی آماده سازی در امارات تعطیل کرد اما در این بازی هیچ اثری از این اردو دیده نشد به گزارش رهیاب وقتی خود کی روش در رختکن تیم ملی ایران و در میان هوای غبارآلود عماسوق شهری بدون کوچه خاکی
سوق شهری از توابع شهرستان کهگیلویه کوچه و خیابان خاکی ندارد و نسیم تلاش دولت تدبیر و امید در تمامی کوچه های این شهر وزیدن گرفته است کبنانیوز سوق شهری از توابع شهرستان کهگیلویه کوچه و خیابان خاکی ندارد و نسیم تلاش دولت تدبیر و امید در تمامی کوچه های این شهر وزیدن گرفته است سوق دهفته هشتم لیگ برتر فوتبال تساوی بدون گل استقلال خوزستان و ملوان در نیمه اول
هفته هشتم لیگ برتر فوتبالتساوی بدون گل استقلال خوزستان و ملوان در نیمه اولتیمهای فوتبال استقلال اهواز و ملوان در نیمه اول با تساوی بدون گل به کار خود پایان دادند به گزارش خبرگزاری فارس هفته هشتم لیگ برتر فوتبال امروز با برگزاری یک دیدار پیگیری شد در تنها بازی امروز تیمهای فوکمیته اخلاق فیفا رئیس اتحادیه فوتبال تایلند را هم محروم کرد
کمیته اخلاق فیفا نام یکی دیگر از اعضای پیشین این سازمان را در فهرست کسانی قرار داد که به قانون شکنی و تخلف در فدراسیون جهانی فوتبال متهم شده ا ند به گزارش خبرگزاری تسنیم ووراوی ماکودی رئیس اتحادیه فوتبال تایلند هم به جمع کسانی پیوست که کمیته اخلاق فیفا فعالیت آنها در دنیای فوتهفته دهم لیگ دسته اول فوتبال پیروزی ماشینسازی تبریز مقابل شهرداری اردبیل
هفته دهم لیگ دسته اول فوتبالپیروزی ماشینسازی تبریز مقابل شهرداری اردبیلتیم فوتبال ماشین سازی تبریز در هفته دهم لیگ دسته اول مقابل شهرداری اردبیل به پیروزی رسید به گزارش خبرگزاری فارس در یکی از دیدارهای دیگر هفته دهم لیگ دسته اول فوتبال تیم فوتبال ماشین سازی تبریز مقابل تیم شهرکانن در سکوت خبری معرفی کرد: پاورشات G5 X و دوربین بدون آینه EOS M10
هفته پیش بود که در خبرها خواندیم کانن در حال آماده کردن سه دوربین دیجیتالی جدید برای کاربران حرفه ای و دوست داران عکاسی است حالا این شرکت دو عدد از محصولات در دست ساخت خود را در سکوت خبری معرفی کرده البته این سکوت به خاطر کم اهمیت بودن محصولات معرفی شده نیست چراکه برای مثال مدلخاطرات مادر بودای کوچک فوتبال ایتالیا/ وقتی باجو با یک اسکوتر دنیا را فتح کرد!
خاطرات مادر بودای کوچک فوتبال ایتالیا وقتی باجو با یک اسکوتر دنیا را فتح کرد ورزش > فوتبال جهان - روبرتو باجو از آن فوتبالیست های به یاد ماندنی تاریخ این ورزش است مادرش کمی از این پسر بچه بازیگوش میگوید به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین تیم ملی زیر 21 سالههایدقایقی قبل صورت گرفت آغاز جلسه علنی مجلس برای بررسی جزییات طرح اجرای برجام بدون حضور ۴۶ نماینده
دقایقی قبل صورت گرفتآغاز جلسه علنی مجلس برای بررسی جزییات طرح اجرای برجام بدون حضور ۴۶ نمایندهنشست علنی صبح امروز نمایندگان مجلس در حالی از دقایقی قبل آغاز شد که صندلی ۴۶ نفر از وکلای ملت در روز بررسی طرح اجرای برجام خالی است به گزارش خبرنگار پارلمانی خبرگزاری فارس جلسه علنی صبگزارش تمرین پرسپولیس باقری و خوردبین غایب بودند/ فوتبال سرخپوشان با 3 دروازه
گزارش تمرین پرسپولیسباقری و خوردبین غایب بودند فوتبال سرخپوشان با 3 دروازهمربی و سرپرست تیم فوتبال پرسپولیس به دلیل حضور در بازی یادبود مرحوم نوروزی در تمرین امروز این تیم غایب بودند به گزارش خبرگزاری فارس تمرین امروز تیم فوتبال پرسپولیس با دقایقی تاخیر از ساعت 16 و 5 دقیقه ببا نوشتن این نامه، با همسرتان بدون منت کشی آشتی کنید!
دعوا بین زن و شوهر یکی از معضلات هر زندگی است اگر شما هم به تازگی با همسرتان دعوا کرده اید و در دوران قهر به سر می برید بهتر است از ترفند زیر استفاده کنید و بدون منت کشی با همسرتان آشتی کنید با همسرتان بدون منت کشی آشتی کنیدقدیم ها می گفتند « دعوا نمک زندگی است » ام-
گوناگون
پربازدیدترینها