تور لحظه آخری
امروز : چهارشنبه ، 11 مهر 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):فتوا دهندگان بزرگانِ دانشمندان‏اند و فقيهان پيشوايانى كه از آنان بر اداى پيمان...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1819755818




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

زنجانی: دیوان حافظ نقد اخلاقیات بشر است


واضح آرشیو وب فارسی:ایبنا: به گزارش خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا) نشست روز دوم همایش حافظ عصر امروز چهارشنبه (22 مهرماه) با حضور نادر حقانی، محمدهادی ورهرام، سعید فیروزآبادی، پروانه سهرابی، علی موسوی گرمارودی و علی اصغر محمدخانی برگزار شد. مسعود زنجانی، پژوهشگر ادبیات و فلسفه در این نشست  گفت: می خواهم ذهن حاضران را به این نکته ترغیب کنم که حافظ را به مثابه یک فیلسوف به جای آورند. او علاوه بر این که شاعر بزرگی بود، فیلسوف بزرگی هم بود. وی افزود: در تاریخ اسلامی از فلاسفه بزرگی مانند ابن سینا و فارابی یاد می کنیم. اما از فلسفه حافظ در تاریخ فلسفه یادی نمی شود. این در حالی است که اکثر شعرهای حافظ مفهومی عمیقاً فلسفی دارند. من به طور عام بر این باورم که شاعران بزرگ ایران زمین را باید به مثابه شاعر-فیلسوف به جای آورد، چرا که تعبیری خاص از شعر و فلسفه در ذهنم وجود دارد. شعر فقط یک احساس ذوقی نیست. اگر بخواهیم به شعر به عنوان یک احساس ذوقی و درونی بنگریم شعر را در این سطح در ساحت اندیشه باقی گذاشته ایم و سطحش را فروکاسته ایم. این پژوهشگر ادبیات ادامه داد:  ابتدا  باید ببینیم که آیا در تاریخ فلسفه به همان اندازه که برای شاعری حافظ احترام قائل اند به فلسفه اش اهمیت می دهند. ما فیلسوفان بزرگی در جهان داریم که در زمان حیات خودشان کسی آن ها را به عنوان فیلسوف نشناخت. نیچه یکی از آن هاست. حافظ با شعر می اندیشید و تفکر انتقادی- فلسفی داشت. هگل می گوید ما با جدی ترین مسایل انسانی روبه روییم و اندیشیدن انسان را جزو فلسفه می داند. این دقیقاً کاری است که حافظ بزرگ نیز انجام داده است. این پژوهشگر فلسفه اضافه کرد: نباید از حافظ تحلیل ذوقی و زیبایی شناسی داشته باشیم. طبیعت گرایی حافظ یک طبیعت گرایی معمولی که به زیبایی شناسی محدود شود نیست. او به طبیعت می اندیشد و به آن نگاهی فلسفی دارد. او حتی وقتی از گل و نسیم هم صحبت می کند اندیشه ی فلسفی خود را به میان می آورد. نیچه می گوید بلندپروازی من از این است که آنچه دیگران در یک کتاب می گویند من می خواهم در 10 جمله بیان کنم. زنجانی توضیح داد: ارزش و اعتبار حافظ را در ادبیات نباید با قیل و قال و مقاله فروکاست. او از آن چیزی انتقاد می کند که بزرگ ترین عیب ماست. در واقع شعر حافظ آینه ای تمام نما برای انسان همه قرون است. حافظ مدعی بودن انسان را به عنوان یک عیب نشان می دهد و مطرح می کند. این شاعر کلاسیک ما خودبینی و خودپسندی را ابتدا در خود می بیند و نقد می کند و نسخه ای هم برای بشر نمی پیچد و حکم صادر نمی کند. او ریا را به عنوان یک عیب طرح کرده است و ما را با انواع عیب ها آشنا می کند که تا پیش از این بیش و کم از آن بی اطلاع بوده ایم. حافظ اگر از ریا سخن می گوید و آن را نقد می کند ابتدا آن را در وجود خودش جست وجو کرده و به عنوان صفتی زشت و مذموم به آن اشاره دارد. پرسش من از استادان فلسفه و ادبیات این است که آیا حافظ منتقد فرهنگی نیست و اخلاقیات انسان ها را نقد نمی کند؟! به نظر من هدف اصلی حافظ در دیوان اشعارش که از او به جا مانده بازگو کردن همین نکته است. نادر حقانی، استاد زبان آلمانی دانشگاه تهران نیز در این نشست بیوگرافی کوتاهی از هامر پورگشتال بیان کرد که نخستین مترجم حافظ بوده است. او در این نشست گفت: مطالب زیادی درباره حافظ و واژگانی که او به کار برده وجود دارد. وی افزود: هامر نخستین مترجم حافظ، او را به گوته معرفی کرد که سبب شد گوته «دیوان شرقی غربی» خود را با تأثیرپذیری از حافظ بسراید. قراین حاکی از آن است که هامر ایرانشناس نیست و او را به عنوان یک خاورشناس به جای آورده اند. او در دوره ای حافظ را در دو جلد ترجمه کرد که موجی از شرق شناسی در کلیسا مطرح بود و خاورشناسان به واسطه زبان عربی، فارسی و ترکی به پژوهش های خود می پرداختند. زبان عربی در آن دوره زبان دینی شرق، زبان فارسی زبان ادبیات و زبان ترکی هم تا حدودی زبان سیاست شرق بود که البته این آخری به سیاست محدود نمی شود و ابعاد دیگری را نیز دربرمی گیرد. حقانی توضیح داد: برخی از شرق شناسان در دایره همین مأموریت به شناخت از ادبیات و فلسفه شرق رسیدند و بعدها از سیطره کلیسا خارج شدند. هامر مؤسس آکادمی علوم در اتریش بود و دیوان حافظ را در سال های 1812 و 1813 ترجمه کرد. او وقتی حافظ را ترجمه کرد 38 سال سن داشت. هامر هیچ وقت به ایران سفر نکرد و ایران را ندید اما حافظ را همواره دوست می داشت. با این شیوه گوته با حافظ آشنا می شود و نقدهای خوبی روی حافظ می نویسد. البته سنت ترجمه به آلمانی به پیش از مارتین لوتر کینگ بازمی گردد که انجیل را ترجمه کرد. در این نشست سعید فیروزآبادی نیز درباره هامر و ادبیات فارسی سخنانی ایراد کرد. محمدهادی ورهرام درباره هامر و نقشش در استانبول صحبت کرد و پروانه سهرابی نیز به قرائت مقاله ای درباره مکاتبات هامر پرداخت. نشست دومین روز همایش حافظ عصر امروز در شهر کتاب برگزار شد.


چهارشنبه ، ۲۲مهر۱۳۹۴


[مشاهده متن کامل خبر]





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: ایبنا]
[مشاهده در: www.ibna.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 12]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن