واضح آرشیو وب فارسی:ایسنا: چهارشنبه ۲۲ مهر ۱۳۹۴ - ۱۴:۴۳
مردم از حافظ چه میخواهند که با هر نوع طرز تفکر، بینش و روشی که دارند حافظ پاسخگوی آنهاست؟ چرا مردم با حافظ انس دارند؟ به گزارش ایسنا، بر اساس گزارش رسیده، علیاصغر محمدخانی، معاون فرهنگی و امور بینالملل شهر کتاب، در همایش یادروز حافظ که 21 مهر در این مجموعه برگزار شد با بیان مطلب بالا گفت: مردم بسیار چیزها را از حافظ یاد گرفتهاند و از حافظ میخواهند. از حافظ صفات اخلاقی نیکو، تساهل و مدارا، قناعت و شکرگزاری، فروتنی و خاکساری، عرفان و عشق، مبارزه با ریا و سالوس، صبر و بردباری، احترام به کرامت انسانی، مهربانی و ملاطفت را یاد گرفتهاند. او افزود: اما حافظ کیست؟ هنرمند است، فیلسوف است، مورخ است، شاعر است، جامعهشناس است، مصلح است؟ در کدام یک از این شخصیتها بیشتر تجلی یافته و بیشتر با کدام شخصیت حافظ مأنوسیم؟ بیشتر شاعر هنرمند در شخصیت حافظ تجلی یافته است. کارنامهی حافظپژوهی در یک سال گذشته کوروش کمالی سروستانی نیز در بررسی کارنامهی حافظپژوهی در یک سال گذشته اظهار کرد: در بررسی آماری کتابهای چاپشده مربوط به حافظ، چاپ و انتشار دیوان حافظ، فالنامههای حافظ و کتابهای دربارهی حافظ را مد نظر داریم. آماری که داریم به دو سطح مربوط است: یکی مربوط است به روز حافظ سال گذشته تا روز حافظ امسال، که در واقع دو سال را در برمیگیرد یعنی سال ۹۳ و ۹۴. در یکی از آمارها هم فقط کتابهای سال گذشته را بررسی کردهایم. در سال ۹۳ مجموعاً ۸۷ عنوان دیوان حافظ، ۲۱ عنوان فالنامه و ۲۵ عنوان دربارهی حافظ در تیراژ صدهزار جلد کتاب منتشر شده است. نکتهی جالب این است که بالاخره شمار کتابهای دربارهی حافظ از فالنامهها بیشتر شد و این نشاندهندهی آن است که کمی مطالعات حافظشناسی قدر بیشتری یافته و جدیتری گرفته شده است. اما از روز حافظ تا روز حافظ، طبق آمار، نزدیک به 30هزار جلد کتاب بیشتر از سال ۹۳ منتشر شده است. حافظ متفکر است نه فیلسوف همچنین رضا داوری ارکانی در سخنانی بیان کرد: فلسفه و شعر دو راه و دو امرند. هر دو تفکرند و هر دو به هم بستهاند. شاعران کمتر به فلسفه رغبت داشتهاند اما من فیلسوفی را نمیبینم که به شعر رغبت نداشته باشد. شاعران میتوانند به فلسفه توجه نداشته باشند، چنانچه حافظ که شاگرد صاحب دیوان بوده، شرح مواقف میخوانده، شاید چنانکه میگویند مذاق اشعری در مدرسهای که درس میخوانده، رواج داشته، اما کمتر به فلسفه علاقهمند بوده است، البته اطلاعات فلسفی داشت. در واقع حافظ متفکر بوده، اما فیلسوف نبوده است. او افزود: ما از زندگی سعدی و حافظ موارد زیادی نمیدانیم، اما آنچه محرز است این است که حافظ دانشمند هم بوده است. من کم شاعری را میشناسم که در شعرش فلسفه باشد. شاید عرفان غیر از این باشد. ما شاعرانِ عارف داریم که شعر عرفانی میگویند، اما شعرشان عرفان نظری را مطرح نمیکند؛ بلکه شعرشان تجلیگاه حالات عارفانهشان است. فیلسوف بحث مفهومی میکند و اهل بحث است. چند شاعر ما این هنر را داشتند که به فلسفه رغبت نشان دهند و آن را در آثارشان بیاورند؟ ناصرخسرو، خاقانی و اقبال لاهوری از آن جمله شاعرانیاند که گرایش به فلسفه دارند. شعر ما را دگرگون میکند، ولی چیزی به ما اضافه نمیکند. شعر معجزهی بازی زبان و وجود است. وقتی میپرسیم آیا حافظ اهل فلسفه است یا نیست؟ نظر فلسفی دارد یا ندارد؟ دانشجوی فلسفه، مثل من، باید شعرهایی را در نظر بیاورد که بوی فلسفه بدهد. داستان آدم؛ بزرگترین خاطرهی ازلی حافظ دیگر سخنران این مراسم مریم حسینی بود که در سخنانی گفت: دستهی بزرگی از اشعار حافظ را میتوانیم در زمرهی سرودههایی قرار دهیم که در فضای اسطورهای سیر میکند و خود حافظ را انسانی اسطورهای میتوان پنداشت که توان سیر در عالم مثال و اقالیم دیگر را برای خودش و ما فراهم میکند. نگاه سریع به دیوان حافظ نسبت به اشعار دیگر شاعران به ما نشان میدهد که تا چه حد حافظ از سرنمونها، کهننمونهها و داستانهای اساطیری استفاده کرده و تا چه حد نمادهای آرکیتایپی را به کار گرفته و چقدر دلبستهی زمان اساطیری است و چه خوش میدارد که مخاطب خودش را به آن زمان اساطیری ببرد و دیگران را با تجاربش شریک کند. از دلایل ماندگاری شعر حافظ یکی جانب اسطورهای و سرنمونی شعر حافظ است. متون باز و چندلایه، متونی هستند که میتوانند به تعداد مخاطبان خودشان فهم و ادراک ایجاد کنند. شعر حافظ از آن دسته است. او افزود: در دستهای از شعرهای عرشی حافظ، حافظ در اکنون و در تاریخ قرار ندارد. حافظ انسان تاریخی نیست؛ بلکه در آن اشعار، انسان اسطورهای است. سهم خاطرات ازلی در شعر حافظ بسیار است. علاقهی حافظ به روز نخست آفرینش و آفرینش انسان، یکی از نشانههای اسطورهای بودن فهم و اندیشه اوست. حسینی در ادامه گفت: انسان اسطورهای مرتب با تکرار خاطرهی ازلی و تکرار آیینی آن ماجرا، آن را همیشه زنده نگه میدارد و برای حافظ داستان آدم، بزرگترین خاطرهی ازلی است و سراسطورهی ذهنی اوست که مرتب آن را تکرار میکند. با تکرار اسطورهای آن در غزلهای متعدد، این خاطره جاودان میماند. یکی از ویژگیهای فضاهای اسطورهای در آثار ادبی، حضور روح جمعی و روح جهانی در اجزای هستی است. انقلاب حافظ در غزل چیست؟ بهاءالدین خرمشاهی نیز در سخنانی اظهار کرد: حافظ در شعرهایش تعدد مضمون و معنا دارد و حافظ انقلابی که در غزل کرده همین بوده که تعدد معنا را زیاد کرده است. ما هیچ شاعری را پیش از حافظ نداریم که مسائل غیرغزلی را وارد غزل کرده باشد، چه برسد به مدح که فقط در قصیده وجود دارد، ولی حافظ آن را در غزل آورده است. پاکستانیها اسم این کار حافظ را پاشانی گذاشتهاند که از پاشیدن میآید. آربری هم در مقدمه کتاب 50 غزل این نکته را آورده که در غزلهای حافظ انسجام وجود ندارد. اما به نظر من حافظ عمدی در این کار نداشته است، بلکه ذهن او به صورت طبیعی پاشان مینوشت. انتهای پیام
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ایسنا]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 22]