تور لحظه آخری
امروز : پنجشنبه ، 14 تیر 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):نيت خوب صاحب خويش را به بهشت مى برد.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

اتاق فرار

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

پیچ و مهره

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

میز جلو مبلی

هتل 5 ستاره شیراز

آراد برندینگ

رنگ استخری

سایبان ماشین

قالیشویی در تهران

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

شرکت حسابداری

نظرسنجی انتخابات 1403

استعداد تحلیلی

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید سی پی ارزان

خرید ابزار دقیق

بهترین جراح بینی خانم

تاثیر رنگ لباس بر تعاملات انسانی

خرید ریبون

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1804280706




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

انتشار اولین مجموعه داستان احمد طبایی «آن که باد می‌کارد...» بر پیشخوان کتابفروشی‌ها نشست


واضح آرشیو وب فارسی:فارس: انتشار اولین مجموعه داستان احمد طبایی
«آن که باد می‌کارد...» بر پیشخوان کتابفروشی‌ها نشست
اولین مجموعه داستان احمد طبایی با عنوان «آن که باد می‌کارد...» از سوی انتشارت آوای کلار منتشر و راهی بازار کتاب شد.

خبرگزاری فارس: «آن که باد می‌کارد...» بر پیشخوان کتابفروشی‌ها نشست



 احمد طبایی در گفت‌وگو با خبرنگار کتاب و ادبیات خبرگزاری فارس اظهار داشت: این مجموعه دربرگیرنده 31 داستان کوتاه و داستانک از این نویسنده است که در فاصله سال‌های 80 تا 92 نوشته شده‌اند و عناوین آنها عبارت است از: اجباری، اعتراف، انتخاب، انتقالی، انتقام، آتش بس، آرامش در حضور دیگری، آن که باد می‌کارد...، پاداش، پرسش، پرواز، تبریک، تصمیم، تعبیر، تلخ و شیرین، تلنگر، تنگنا، حسرت، خشم خاموش، داوری، دایره، زمان، سرپناه، سگ هار، فراموشی، قفس، گربه، نماینده، واکنش، وسط خیابان، همراه. این نویسنده افزود: مضامین اغلب این داستان‌ها را موضوعات اجتماعی، فلسفی و روانشناسی شکل می‌دهد که گاه با عنصر طنز نیز آمیخته است. از دیگر ویژگی داستان‌های این مجموعه، پرهیز از اطناب و تلاش نویسنده برای ارایه محتوا و پیام با حداقل توصیف و توضیح است. در حقیقت این محتواست که نقش محوری را برعهده دارد و همین عامل به داستان‌ها، رویکردی متعهدانه و معناگرایانه می‏‌بخشد. به گفته طبایی، داستان‌های مجموعه «آن‌که باد می‌کارد...» به واسطه آنکه نکته‌هایی از آسیب پنهان و آشکار اجتماعی و روانشناسی جمعی و فردی لایه‌هایی از جامعه را به شکل غیرمستقیم بیان می‌کند، گیرا و خواندنی است. وی تصریح کرد: نثر و زبان داستان‌های این مجموعه نیز پاکیزه و هموار و غنی است و حکایت از تلاش نویسنده برای نزدیک کردن زبان فخیم ادبی به زبان معیار امروز دارد. بسیاری از داستان‌های طبایی، پیش از این در شماری از مجلات معتبر ادبی و نشریات تخصصی منتشر شده که این داستان‌ها به همراه داستان‌های تازه‌تر در این مجموعه گردآوری شده است. در ادامه داستان «زمان» از این مجموعه را می‌خوانیم: «سراسیمه و نگران از خواب بیدار شدم. لحظه‌ای از ذهنم گذشت که می‌باید سر ساعت شش و نیم از خانه بیرون بروم تا در جلسه مهمی که آن روز برگزار می‌شد، شرکت کنم. از فرط خستگی پشت سر هم خمیازه می‌کشیدم و به شدت کسل بودم. به آرامی سرم را چرخاندم و با چشمان نیمه‌باز، از پنجره بیرون را نگاه کردم. هوا گرگ و میش بود. وحشتزده از تختخواب بیرون پریدم و چراغ را روشن کردم. صدای تیک تیک ساعت رومیزی، توجهم را به خود جلب کرد، اما عقربه ساعت، روی چهار و بیست دقیقه درجا می‌زد. زیر لب گفتم:  - پس واسه اینه که زنگ نزد! بی‌اختیار نگاهم چرخید و روی صفحه ساعت بزرگ دیواری، ایستاد. هر دو عقربه آن هم روی عدد دوازده متوقف مانده بود. تازه یادم آمد که از هفته پیش، خوابیده است. یک آن، به یاد ساعت بزرگی افتادم که وسط میدان نزدیک خانه‌ام بود. به سرعت کنار پنجره رفتم و از دور، زمان را خواندم. پنج و چهل دقیقه. شادی ملایمی به من دست داد و خیالم راحت شد. هرچند که این شادی و آسودگی چندان دوام نیاورد، چون به یاد کاسب محل افتادم که سه روز پیش گفته بود: - این ساعت هم همیشه خدا عقبه! کسی نمی‌دونه چرا نمیان درستش کنن؟ ترس بر وجودم سایه انداخت و لحظه‌ای احساس درماندگی کردم. ناگهان فکری به ذهنم رسید: - ساعت گویا! این دیگه ردخور نداره! بی‌درنگ گوشی تلفن را برداشتم و با دقت شماره گرفتم اما با شگفتی تمام، با این پیام ناگوار روبرو شدم: - به علت کابل برگردان، تا اطلاع ثانوی، برقراری تماس امکان‌پذیر نمی‌باشد. گوشی را گذاشتم، چراغ را خاموش کردم و دوباره به رختخواب بازگشتم.» «آن که باد می‌کارد...» در 91 صفحه با قیمت 5000 تومان و در شمارگان 1200 نسخه روانه بازار کتاب شده است. انتهای پیام/و

94/07/20 - 09:33





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 29]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


فرهنگ و هنر

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن