واضح آرشیو وب فارسی:الف: همه امیدهای گري سيك به بعد از برجام
دکتر علی یحیی زاده؛ 18 مهر 94
برای خیلی این سوال مطرحاست که چرا آمریکاییها حاضر به تعلیق تحریمها شدهاند. آیا هدف آمریکاییها از تحریمها واقعا رفع نگرانی از بمب هستهای بود یا مقابله با اصل انقلاب اسلامی؟
تاریخ انتشار : شنبه ۱۸ مهر ۱۳۹۴ ساعت ۰۷:۵۹
ارزیابی منافع و مضرات برجام هنوز موضوع چالشی و در حال بررسی در ایران است. برای خیلی این سوال مطرح است که چرا آمریکاییها حاضر به تعلیق تحریمها شدهاند. آیا هدف آمریکاییها از تحریمها واقعا رفع نگرانی از بمب هستهای بود یا مقابله با اصل انقلاب اسلامی؟ برخی معتقدند هدف دومی است و به همین خاطر تحریمها از مسیر تروریسم دوباره باز میگردد. برخی نیز همانند جناب سیروس ناصری معتقدند هدف اولی بوده و سیاست تحریمهای اقتصادی در این خصوص با شکست مواجه شده و دوره آن گذشته است. در این میان مقام معظم رهبری مساله نفوذ در ایران را به عنوان برنامه اصلی آمریکاییها در دوره پسا توافق مطرح نموده اند که هنوز زوایای آن برای عوام و خواص جامعه مشخص نیست.شاید بهترین روشنگری در خصوص انگیزه آمریکاییها از برجام و برنامه آنها در دوره پسابرجام، اظهارات مقامات امنیت ملی آنها باشد. گری سیک (Gary Sick) استراتژیست و عضو چند دوره شورایعالی امنیت ملی آمریکا طی مقالهای در نشریه فارن افرز با عنوان ایران بعد از توافق (Iran After the Deal)، اهداف آمریکا از برجام را به طور شفاف مطرح نموده است[۱]. وی تاکید دارد که برای ارزیابی برجام باید به مختصات اجتماعی ایران در زمان ۱۰ تا ۱۵ سال بعد از برجام توجه کرد. چرا که برجام باعث میشود تا مزه شیرین تعامل اجتماعی و اقتصادی با غرب در کام نسل جدید جامعه ایران احساس شود و به طور طبیعی با تغییر نسل فعلی مدیران و رهبران ایران در پایان ۱۵ سال اول برجام، اساس اهداف و آرمانهای انقلاب اسلامی در ایران دچار دگرگونی جدی شود.به عبارت دیگر از نظر گری سیک مهمترین دستاورد برجام توقف برنامه هستهای ایران نیست بلکه تغییر بنیادین در ساختار اجتماعی ایران و نسل انقلابی کنونی کشور است. اهم اظهارات گری سیک بدین شرح است:برای ارزیابی برجام (JCPOA) باید به دو دوره زمانی دقت کنید:اول: دوره ابتدایی ۱۰ تا ۱۵ ساله برجام است که در آن محدودیتهای بسیار فوق العادهای بر روی برنامه هستهای ایران اعمال میشود. کاملا درست است که این محدودیتهای را فوق العاده بنامیم چرا که هیچ کشوری در طول عمر ۴۷ ساله معاهده NPT داوطلبانه چنین محدودیتهایی را نپذیرفته است. علاوه بر این عبارتهای پیچیده و به هم مرتبط مورد استفاده در برجام واقعا جای تقدیر دارد. یکی از ابتکارات خلاقانه مکانیزم بازگشت پذیری تحریمهاست که به راحتی میتوان حتی تحریمهای شورای امنیت را بدون مواجهه با مانع وتو دیگر کشورها برگرداند. در برجام یک کانال ویژه نظارتی برای مبادلات اقلام صلح آمیز هستهای مورد نیاز ایران تعبیه شده که در مورد هیچ کشور دیگر عضو NPT سابقه ندارد. با توجه به دسترسی به مراکز نظامی و همینطور هر گونه سایتهای مشکوک دیگر (ظرف ۲۴ روز) نگرانی بابت گریز هستهای و پنهانکاری هستهای ایران از بین رفته است.دوم: دوره بعد از ۱۰ تا ۱۵ ساله اولیه که مطابق برجام محدودیتهای «فوق العاده» برنامه هستهای ایران رفع میشود. این دوره تقریبا از سال ۲۰۳۰ شروع میشود. باید توجه داشته باشید که در کشوری نظیر ایران امکان تغییرات اساسی در دموکراسی و نظام اجتماعی وجود دارد. تقریبا با اطمینان میتوان گفت که در سال ۲۰۳۰ یا ۲۰۵۰ اکثر سیاستمداران و روحانیونی که در انقلاب ۵۷ و بعد از آن در حکومت نقش داشتند دیگر فعالیت سیاسی ندارند. البته در آمریکا نیز احتمالا ۲ تا ۳ رئیس جمهور تغییر کرده است. حال فرض کنید که برجام در دوره ۱۰ تا ۱۵ سال اول اجرایی شود. در این صورت ایران دورهای از کاهش تحریمها و تعامل و تجارت بیشتر با جامعه جهانی را تجربه خواهد کرد. گرچه تضمینی وجود ندارد که جامعه ایران بعد از این دوره لیبرال شود اما برخی معتقدند که این توافق بیشترین شانس را برای تحقق چنین خروجی خواهد داشت. البته پیش بینی آینده امری قطعی نیست. برخی از منتقدین برجام میگویند که ایران بعد از دوره ۱۵ ساله اول میتواند به سرعت به سمت بمب هستهای حرکت کند (با فرض عدم تغییر بافت انقلابی کشور). این خطا به دلیل عدم توجه به تصویب پروتکل الحاقی در مجلس ایران در سال ۸ ام برجام است. امری که بازرسی ها و نظارتهای آژانس انرژی اتمی را دائمی میکند. میدانیم که هیچ کشوری که پروتکل الحاقی را پذیرفته باشد، تاکنون نتوانسته بمب بسازد (پس ایران هم نخواهد توانست). منتقدینی که معتقدند با تحریمهای بیشتر میتوانیم ایران را مجبور کنیم که اساس غنی سازی را کنار بگذارد باید به تجربه ۱۰ سال گذشته توجه کنند. تحریمها را بیشتر کردیم و برنامه هسته ای ایران با سرعت بیشتری ادامه یافت! (پس این نظرات صحیح نیست). گرچه ما میگوییم که تحریمها ایران را پای میز مذاکره آورد اما مذاکره کنندگان ایران هم به طور خصوصی به ما میگویند که توسعه ظرفیتهای هستهای ایران، آمریکا را پای میز مذاکره آورد. البته هر دوی این اظهارات هم میتواند درست باشد.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: الف]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 33]