تور لحظه آخری
امروز : سه شنبه ، 6 شهریور 1403    احادیث و روایات:  امام حسن عسکری (ع):عبادت کردن به زیادی روزه و نماز نیست، بلکه (حقیقت) عبادت، زیاد در کار ...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

طراحی کاتالوگ فوری

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

لوله بازکنی تهران

میز جلو مبلی

آراد برندینگ

سایبان ماشین

بهترین وکیل تهران

وکیل کرج

خرید تیشرت مردانه

خرید یخچال خارجی

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ابزار دقیق

خرید ریبون

موسسه خیریه

خرید سی پی کالاف

واردات از چین

سلامتی راحت به دست نمی آید

حرف آخر

دستگاه تصفیه آب صنعتی

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

کپسول پرگابالین

خوب موزیک

کرکره برقی تبریز

خرید نهال سیب سبز

قیمت پنجره دوجداره

سایت ایمالز

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

دیوار سبز

irspeedy

درج اگهی ویژه

ماشین سازان

تعمیرات مک بوک

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1812827556




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

می رسد بویِ محرم از “دمشق”


واضح آرشیو وب فارسی:احرارگیل: به مناسبت شهادت جان گداز سردارعاشق کربلا ، سرتیپ پاسدار حسین همدانی از فرماندهان دوران دفاع مقدس و از مدافعان حرم حضرت زینب (س) مثنوی «ماه به خون نشسته»بسم ربَّ النّور، ربّ شور و عشق – می رسد بویِ محرم از دمشق به گزارش پایگاه خبری تحلیلی احرارگیل ، به مناسبت شهادت جان گداز سردارعاشق کربلا ، سرتیپ پاسدار حسین همدانی از فرماندهان دوران دفاع مقدس و از مدافعان حرم حضرت زینب (س) مثنوی «ماه به خون نشسته» تقدیم به این شهید سرافراز و هم رزمان آزاده و دلیرش. می آید از رهِ حق، ماهی به خون نشسته – از ره رسد نگاری، با پیکری شکسته در شهرِ عشقِ زهرا، مجنونِ سربِه داری – از بادۀِ ولایت، شوریدۀِ خماری از سمتِ روشنایی، می آید آشنایی – پوشیده چون شقایق، بر پیکرش عَبایی سردارِ کربلایی، مست میِ وِلایی — می آید از ره اینک، سید علی کجایی ؟ می آیدت فدایی، سردارِ لشکرِ عشق – جان و جهان نهاده، مردانه بر سَرِ عشق مستِ شرابِ کوثر، آن مالکِ چو اَشتَر – همچون علی غَیوری آزاده و دلاور بر خیمه هایِ زهرا، شب تا سحر، به پاس او – در باغِ عشقِ زینب، سرمستِ بویِ یاس او نوشیده بادۀِ خاص، از چشمِ مستِ عباس – بر بارگاهِ زینب، با جان خود دهد پاس دل را به عشق زهرا، رعنا سِپُرده ای مست – آن مانده جا ز یاران، بر لاله ها بِپیوَست بودَش زِ روزگاران، بر سینه داغِ یاران – رفت آن که جا نمازش، می داد بویِ باران در شهرِ آتش و دود، خونین دل و غم آلود – در وادیِ غَریبی، دل تنگِ هِمَّت او بود در سینه داغ یاران، آتش کشیده بودَش – سویِ دیارِ یاران، مستانه پَر گُشودش عمری به دوشِ عاشق، می کِشت دارِ خود را – نشکسته با ولایت، عهد و قرارِ خود را تا در دیارِ عشق و شور و شهادت و نور – او را به آخر آمد، این راهِ مشکل و دور سَر منزلِ وِلا را، ره بُرد، کربلا را – تا بر شَفا رساند، آن جانِ مُبتلا را بر دارِ عشقِ زینب، سردارِ سَر به دار او – در کوچۀِ غریبی، با یاس گشته یار او با لاله ها قرارَش، غرقابِ خون شُدن بود – او که لباسِ رزمَش، بر پیکرش کفن بود بودش قرارِ مستی، با لاله هایِ عاشق – داغِ ولا گذارد، بر سینه چون شقایق آن رهسپارِ کویِ عشق و شهادت و شور – بر ناغۀِ غریبی، بربسته محملِ نور لب تشنۀِ شرابِ، نابِ خُمِ ولایت -نوشیده زان شرابُ و، مست آمده به غایت پا را نهاده مستی، در کربلایِ هستی – نوشیده جرعه جرعه، از بادۀ الستی سردار با بصیرت، ای پیرِ نیک سیرت – کَر گَشته گوشِ عالم، از نعره و صَفیرَت ای با حسینِ زهرا، پنهان تو را اِشارات – خُشکیده بر لبانت، فریادِ یا لثارات ای بسته بر سَرِ خود، سربندۀِ شهادت – ای با فراقِ یاران یک دَم نکرده عادت دل تنگِ کاروانِ، زینب به شام و کوفه – آلاله بر لبانت از خون زده شکوفه دلگیرِ جمعه هایِ غمناکِ بی ظُهورش – در خون چه خوش نشستی، اندر رَهِ عبورش تا بر تو او گذر کرد، رویِ تو را نظر کرد – با کاروان لاله، جان تو هم سفر کرد دستت گرفت و بُردَت، آن یوسف دل آرا – یارا شفاعتی کن در پیش او تو ما را ما را شفاعتی کن تا او نظر نماید – تا خاکِ پستِ ما را، از عشق زَر نماید آدینه ای دگر را، چشم انتظارِ نورَم – اندر فراقِ یاران، دل تنگِ بر ظهورم تا شاید او بیاید، بنشسته ام به راهَش – شاید که از تَرَّحُم بر ما فِتَد نگاهش دل ها ز داغِ یاران، سوزان و آتشین است – گویی دوباره بر پا، غوغایِ اربعین است در سوگِ آن حسینی سردارِ لشکرِ عشق – غمنامه می نویسم، با خون به دفترِ عشق ای سروِ باغِ زهرا، چشم و چراغِ زهرا – بازآ و چاره ای کن، ما را به داغِ زهرا باز آ عزیزِ زهرا، ما را نما تو یاری – این فصلِ سردِ غُربت، بنما تو نوبهاری دل ها به سینه ها تنگ، سرها به سینه آونگ – بر شیشۀِ جدایی تا کِی زنم خدا سنگ؟ تاکِی فراق و دوری، تاکِی غم صبوری؟ لب تشنه ام خدایا بر جُرعۀِ ظُهوری آدینه ای دگر هم، طِی شد و او نیامد – ما را به سر خدایا، این آرزو نیامد ای مه که بر ظهورت، مستِ میِ یقینَم – از پا کجا نشینم، تا رویِ تو نبینم هر جمعه ای که آید، بنشسته در کمینم – تا رویت ای دل آرا، با چشم تَر ببینم دانم سحرگهِ راز، ای مه لقایِ طنّاز – هم بویِ نرگسِ ناز، از راه می رسی باز ای دلبر سر افراز، بگشا دو بالِ پرواز – میخوان سرود اعجاز، آخر کن این تو آغاز در انتظار آنم، محبوب مهربانم – سازم فدایِ چشمِ مستِ ترِ تو، جانم به امید ظهور حضرت یار.. غروب جمعه ۱۷ مهرماه ۱۳۹۴ منبع: :منصور نظری


شنبه ، ۱۸مهر۱۳۹۴


[مشاهده متن کامل خبر]





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: احرارگیل]
[مشاهده در: www.ahrargil.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 14]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن