واضح آرشیو وب فارسی:بلاغ: یک جراح دوران دفاع مقدس گفت: وقتی که با عکسبرداری شیء را دیدیم مشخص شد یک ماسوره خمپاره عمل نشده در پشت قلب مریض است و هر آن امکان انفجار آن وجود دارد.به گزارش بلاغ ،دکتر سیدضیاء الله حقی یک دبیر جامعه جراحان خراسان در گفت و گو با خبرنگار سینا ، از سابقه حضور خود در جبهه این گونه گفت: من برای اولین بار آذرماه ۵۹ به جبهه اعزام شدم و در مدت هشت سال جنگ تحمیلی ۴۲۰۰ مجروح جنگی را اداره کردم که تا به الان به عنوان یک پزشک بسیجی سابقه ۳۷ ساله در امر جراحی دارم. وی از اردت خود به نیروی مخلص بسیجی در دوران دفاع مقدس گفت: ارادت زیادی به افراد بسیجی و انقلابی دارم و من هر مجروج جنگی که داشتم یا بسیجی یا از نیروی سپاه بود و البته تعدادی از رزمندگان ارتش هم بودند. حقی، ادامه داد: در آن سال ها مشهد شهر امن بود و مجروحین را از طریق راه هوایی به اینجا منتقل می کردند؛ بنابراین من با فرهنگ مردم ایران زمین مواجه بودم و آن ها را ویزیت و درمان می کردم و خیلی به این عزیزان احترام می گذاشتم و چند سال بعد که این رزمندگان برای کار های پزشکی خود به اینجا می آمدند هر کدام سوغات مخصوص شهرشان را برای من می آوردند و تشکر می کردند و این خاطرات زیبا که جز محبت و جز قدر شناسی چیز دیگری نبود در ذهن من مانده است. این فوق تخصص، به خاطره ماندگار خود در دوران دفاع مقدس اشاره کرد و گفت: سال ۶۰ یا ۶۱ بود که در بحبوحه جنگ قرار داشتیم و در بیمارستان قائن من با رزیدنت و انترم، بیماران را از صبح تا شب ویزیت و درمان می کردیم؛ یک بیمار مجروح جنگی را آوردند که من در رادیوگرافی قفسه سینه او یک چیزی شبیه گلابی مشاهده کردم که نظرم را به خود جلب کرد؛ این در حالی بود که من در این مدتی که توفیق خدمت رسانی به بیماران مجروح جنگی را داشتم انواع ترکش های تفنگ و خمپاره را دیده بودم و مداوا کرده بودم اما این بار شیئی سفید شبیه گلابی برایم جای سوال بود که چه می تواند باشد. وی ادامه داد: در آنجا کمیته حمایت از مجروحین جنگی وجود داشت و وقتی که شیء را دیدند گفتند این یک ماسوره خمپاره عمل نشده در پشت قلب مریض است و هر آن امکان انفجار آن وجود دارد و خیلی زود باید اورژانسی به اتاق عمل برود و شما و دیگر پزشکان هم باید جلیقه ضد گلوله بیمار را جراحی کنید چرا که هر آن ممکن است در بدن بیمار منفجر شود؛ ما با توکل برخدا جلیقه ها را به تن کردیم اما همه می دانند که جلیقه سر و گردن و دست و پا ها را نمی تواند بپوشاند بنابراین یک عمل جراحی بسیار سخت می بایست صورت می گرفت که علاوه بر جان بیمار جان پزشک و دستیاران هم در خطر بود. حقی افزود: در آن لحظه یکی از من پرسید آقای دکتر نمی ترسید که این ماسوره حین بیرون آوردن منفجر شود و من هم در جواب گفتم مگر خون من از این رزمنده عزیز بسیجی رنگین تر است، این برادر بسیجی جان بر کف رفته که از شرف و دین و ناموس و وطن میهن دفاع کند و ایجاب می کند من هم در این لباس اینگونه از وطنم و دینم دفاع می کنم؛ من با توکل بر خدا سینه قفسه بیمار را باز کردم و دقیقا ماسوره پشت قلب بیمار بود و با کمک بچه های رزمنده بسیجی و مخلص سپاه محتویات داخل آن را تخلیه و از بدن بیمار خارج کردیم و آن زمان خبر این عمل موفقیت آمیز در روزنامه ها منتشر شد و این جالب ترین خاطره دوران دفاع مقدس برای من بود. وی به خاطره طنز یکی از جانبازان عزیز دفاع مقدس اشاره کرد و گفت: خبرنگاری با رزمندگان در حال مصاحبه بود و از آن ها می خواست که اگر توصیه یا وصیتی دارند جلوی دوربین بگویند، یکی از جانبازان عزیز ما با حالت طنز و با نمکی به خبرنگار گفت: تو رو خدا به افراد بگویید این قوطی های کمپوتی که برای ما می فرستند، برچسب روی قوطی ها را نکنند چون این بار سوم است که برای من رب گوجه فرنگی افتاده است (خنده). دبیر جامعه جراحان خراسان در پایان افزود: خدا را شاکرم که من و امثال من چنین نعمتی عطا شد که بتوانیم با توجه به تخصصان در خدمت جبهه و رزمندگان باشیم./ش
جمعه ، ۳مهر۱۳۹۴
[مشاهده متن کامل خبر]
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: بلاغ]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 23]