واضح آرشیو وب فارسی:ایسنا: شنبه ۲۸ شهریور ۱۳۹۴ - ۱۴:۵۹
مراسم رونمایی از کتاب «سمساری» نوشته رضا ساکی برگزار شد. به گزارش ایسنا، بر اساس گزارش رسیده، دکتر اسماعیل امینی در این مراسم که در کافه گالری سُل برگزار شد گفت: این روزها دائم به ساعتمان نگاه میکنیم و آدمها انگار زیاد وقت ندارند. اما حتی در روزهای تعطیل بخش زیادی از وقتمان صرف موبایل و بازی با موبایل میشود. من خودم عاقبت از سر کنجکاوی رفتم ببینم در این موبایل و اینترنت چه خبر است. بیاغراق بگویم 90 درصد پرتوپلاست و 10 درصد مطلب وجود دارد. ما این روزها برای کتاب خواندن وقت نداریم اما برای پرتوپلا وقت داریم. او افزود: زندهیاد عمران صلاحی میگفت من «مثنوی» را در جوشیدن آب خواندم. وقتی کتری را میگذاشتم جوش بیاید و چای دم بکشد در آن فاصله مثنوی میخواندم و بعد از مدتی مثنوی را تمام کردم. اما وقتی کتری برقی آمد من مطالعهام کم شد چون تا دکمه را میزنی آب را جوش میآورد. از دکتر مظاهر مصفا شنیدم که در ایران 100 نفر نداریم که یک دور «شاهنامه» را خوانده باشند. همه فقط خبر داریم از شاهنامه. از کتابهای دیگر همین طور؛ فقط خبر داریم. این شاعر و طنزپرداز اظهار کرد: «سمساری» اما دو نکته دارد. نخستین این است که همه لحظههای زندگی مهم است و نامش زندگی است. گاهی فکر میکنیم راه بخشی از ماجرای زندگی نیست و فقط مقصد مهم است. در حالیکه غمها و غصهها هم جزو زندگی هستند. زندگی جلوههای مختلف دارد و نام همه آنها زندگی است. نکته دیگر که در کتاب آمده و محور کتاب است این نکته است که آنچه در زندگی میارزد به نگاه داشتن و حفظ کردن و تعصب داشتن، عشق است. عشق است که میارزد برای تلاش کردن و رنج کشیدن. عشق در این کتاب به درستی در سادهترین چیزها دیده میشود. عشق در یک صفحه خشدار قدیمی، یک صندلی قدیمی و... در میان اشیا وجود دارد و به آنها سرایت میکند و بعد متجلی میشود در عشق انسان به انسان. الان به اشیا آن نگاه سابق را نداریم. مثلا سفره که تقدس داشت حالا مصرفی است و بعد از غذا خوردن آن را دور میاندازیم. صاحب سمساری در این کتاب با عشق زنش که مرده است زندگی میکند و به واسطه عشق اوست که اشیا برایش معنی دارند. امینی در ادامه گفت: اما طنز؛ در طنز امروز مانند شعر بسیار چیزهای حاشیهای، غلط، سوءتفاهم و سوءبرداشت وجود دارد که موجب میشود نکته اصلی دیده نشود. مثلا ممکن است کسی بگوید این کتاب که طنز نیست چون حتی با آن گریه کردم. عرض میکنم که طنز قرار نبوده است بخنداند. نه اینکه خنده چیز بدی است، غایت طنز این نبوده است. غایت طنز این بوده است که آیینهای جلو ما بگیرد و خودمان را به خودمان نشان بدهد اما از منظری مهربانتر از نقد. این مدرس دانشگاه سپاس بیان کرد: خطای بزرگ روزگار ما این است که گمان میکنند هر چه طنز گزندهتر، عصبانیتر، بداخلاقتر و سوزانندهتر باشد طنز بهتری باشد در حالی که طنز باید مهربانانه و انسانی باشد چون غایت طنز خدمت به اخلاق و انسان است. در «سمساری »نویسنده در موضع استعلا نیست و تند حرف نمیزند و نقدش به آدمها از سر مهربانی است. انتهای پیام
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ایسنا]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 11]