واضح آرشیو وب فارسی:فارس: گزارش فارس از تمرین نمایش «دریادلان»
«دریادلان» نمایشی برای آنها که از شعار دادنها خسته شدند
نمایش محیطی «دریادلان» اثری از گروه «کارگاه تئاتر خیابانی ایران» است که میخواهد در فضایی متفاوت روایتی از مظلومیت شهدای غواص را به تصویر بکشد.
خبرگزاری فارس- احسان سالمی: شهدای غواص که آمدند هر کسی به شکلی واکنش نشان داد. عدهای در شبکههای اجتماعی عکس یا دلنوشتهای در مورد این شهدا به اشتراک گذاشتند، عدهای دیگر برای این شهدا شعر گفتند، عدهای برای آنها مداحی کردند و عدهای هم ترانه خواندند. اما گروهی هم بودند که سعی کردند برای این شهدا کاری متفاوت انجام دهند. آن هم در عرصهای که تقریبا چند سالی میشود که اثر خاصی در مورد شهدا در آن تولید نشده است. همین موضوع من را به سالن اندیشه حوزه هنری کشاند تا برای تهیه گزارش از تمرین گروه 30 نفره نمایش «دریادلان» به آنجا بروم. وارد حوزه که شدم، اول از همه به سمت قبر شهدای غواص رفتم تا رسم ادب را به جا آورده باشم و فاتحهای برای این شهدا بخوانم. ولی در مسیر رسیدنم به این فکر کردم که آیا در این سازمان عریض و طویل شیوه بهتری برای تزئین آرامگاه این شهدای بزرگ به جز استفاده از چند عدد پلاک که از یک طناب آویزان شدهاند، پیدا نکردهاند؟! فاتحهای خواندنم و به سالن اندیشه رفتم. روحالله زندیفر مجری طرح نمایش به استقبالم آمد؛ از چهرهاش معلوم بود که حسابی خسته است. با هم به سراغ امیرحسین شفیعی کارگردان «دریادلان» رفتیم که در حال صحبت با علی بیات طراح حرکات نمایشش بود. گروهی بیست و چند نفره در حال تمرین بود و حرکات هماهنگی را انجام میدادند. شفیعی و بیات با دقت به حرکات گروه نگاه میکردند و با هم صحبت میکردند. من هم در گوشهای نشستم و مشغول صحبت با زندیفر شدم که صدای بیات آمد: بچهها یک دقیقه توقف لطفا! همه ایستادند. بیات رو به آنها گفت: بچهها میدانم که همه شما سخت در حال تلاش برای اجرای یک کار نمایش خوب هستید ولی احساس میکنم در این صحنه با تمام انرژی بازی نمیکنید. باید پاهایتان را محکم بر روی زمین بکوبید تا احساس صلابتی که برای این صحنه لازم داریم، ایجاد شود. بچهها حرف بیات را پذیرفتند و تمرین ادامه پیدا کرد. زندیفر که کنار من نشسته بود، معلوم بود دل پُری از برخی مسئولین فرهنگی دارد. رو به من گفت: این نمایش هزینههای زیادی دارد، چون هم تعداد بازیگرانش زیاد است و هم امکانات لجستیکی زیادی میخواهد ولی هنوز بسیاری از هزینههای طرح به دستمان نرسیده است و کار ما را سخت کرده است. در حین صحبت با زندیفر نیم نگاهی هم به صحنه دارم که این بار خالی از گروه پرتعداد مردان بازیگر شده است و رستا رضوی تنها بازیگر زن این نمایش در حال تمرین نقشش است. او در این نمایش نقش مادر یکی از شهدای غواص را ایفا میکند. صحنه عوض میشود، صدای موسیقی حماسی از بلندگو بلند میشود. این بار گروه بازیگران با انداختن پلاکهایی بر گردنشان آماده اجرای صحنههای مربوط به نبرد میشوند. چند دقیقهای از اجرای صحنه نگذشته است که شفیعی کات میدهد و به بچهها گروهش میگوید که هرکسی برود و دو عدد از چوبهای ویژه ای که برای نواختن طبل است بردارد. شفیعی که به کنار من آمده است و توضیح میدهد که ما در این نمایش به جای استفاده از اسلحه برای نشان دادن صحنههای نبرد از این چوبها استفاده میکنیم. درواقع تنها وسیلهای که از تجهیزات رزمندگان داریم فقط پلاک آنهاست. شفیعی کنار ما نشست و از دغدغههایش گفت: من همیشه دوست داشتم در آثارم به موضوعات روز بپردازم. یک روز در مورد بیداری اسلامی، یک روز در مورد شهدای غواص و اگر خدا بخواهد در آینده نزدیک در مورد والاستریت. بعد از آن هم توضیح داد که هیچ وقت به دنبال کارهای سفارشی نبوده است و در حالی که لبخند تلخی داشت، گفت: همیشه از خدا میخواستم که ایکاش هیچ پولی به عرصه تئاتر دفاع مقدس وارد نمیشد که آثار تولید شده در این عرصه تا این حد شعارزده شوند. البته این دلیلی نمیشود برای آن که مسئولین نسبت به این حوزه بیتوجه باشند و کمک نکنند. صحبتهای ما همچنان ادامه دارد که بیات به روی صحنه میرود و با شمارش او بازیگران به طور همزمان حرکات خود را چوبهای مخصوص تمرین میکنند. حرکاتی که شبیه نواختن طبل است و انسان را به یاد رجزخوانی ابتدای جنگ میاندازد. با اینکه در نمایش از هیچ دیالوگی استفاده نشده است ولی حرکات طراحی شده منظمی که توسط بازیگران اجرا میشود و موسیقی مناسب اثر، حس و حال حماسی این صحنه از نمایش را به خوبی منتقل میکند. هرچند که تحرک بالایی که در این حرکات وجود دارد، فشار زیادی را به بازیگران میآورد. فشاری که بیات را وادار میکند به گروه یک استراحت چند دقیقهای بدهد. در میان تمرین بودیم که شهرام کرمی مدیر هنرهای نمایشی سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران برای بازدید از تمرین گروه وارد سالن میشود. شفیعی و زندیفر برای خیرمقدم به مهمان جدید جلو میروند و بیات گروه را برای شروع مجدد تمرین آماده میکند. کرمی که مستقر شد، تمرین دوباره آغاز میشود. این بار صحنهای از حضور ملائک در کنار پیکر یکی از شهدای غواص اجرا میشود و شفیعی در حال توضیح نکات مربوط به این صحنه است. او توضیح میدهد که از فردا قرار است نمایش را با دکور و لباسهای اصلی نمایش در محیط حوض بزرگ تئاترشهر تمرین کنیم. صحنهها یک به یک اجرا میشوند و نمایش تمام میشود و بچههای گروه که از فشار بالای تمرینها خسته شدهاند، هرکدام در گوشهای از صحنه دراز میکشند. از تالار که خارج شدم هنوز هم به صحنه عزاداری نمایش «دریادلان» فکر میکنم و یاد خانوادههای 175 جوان شهیدی میافتم که فرزندان خود را برای آزادی امروز ما تقدیم کردند. انتهای پیام/
94/06/24 - 15:24
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 38]