واضح آرشیو وب فارسی:جوان آنلاین: فراموشي سينماي ملي زير زرقوبرق جشن
پنجشنبه شب يكي از كاخهاي سلطنتي ميزبان جشني به ظاهر ملي بود كه براي روز سينما در نظر گرفته شده بود. برگزاري جشن در كاخ براي سينمايي كه پس از انقلاب زاييده شده و رشد كرده است چه تناسبي ميتوانست داشته باشد؟ سؤالي كه در مسير فرش قرمز بلند پهن شده به ذهن مهمانان جشن ملي سينما شايد خطور كرد و شايد هم در ميان زرق و برق مجلس گم شد. زماني كه جشن هيچ نشانهاي از سينماي انقلابي نداشت، سينمايي كه با دست خالي بنا شد و بسيار زود با دستهاي خالياش تمام افتخارات سينمايي جهان را به دست آورد. جشن پنجشنبه شب تناقض بزرگي براي سينمايي بود كه حداقل ميداند چقدر در جيبش پول دارد و چه كارهايي كه به بهانه همين بيپولي بر زمين مانده است. سينمايي كه در حد شبنشينيهاي سلطنتي خرج ميكند، چطور ميتواند بفهمد كه در زير پوست اين شهر چه ميگذرد؟ آن وقت اگر هم سراغي از آن سوي شهر بگيرد، آنقدر لوس و فانتزي و سياه ميشود كه باورش سخت ميشود.
روي فرش قرمز قدم ميزنم و سلبرتيهاي وطني از كنارم عبور ميكنند، عكاسهاي هيجانزده فلش ميزنند و لبخندهايي كه در قاب ثبت ميشوند؛ قابي كه قرار است جشن ملي روز سينما را ثبت كند آن هم با آهنگ تايتانيك كه تناسبش را با آنچه قرار است در مراسم رخ دهد، نميدانم. ما قرار است براي سينماي غرق شده در تجمل دست بزنيم كه آخرين اميدش براي يافتن كشتي نجات به نااميدي گراييده است. كيك تولد يك ساله شدن «هنر و تجربه» را ميآورند. چقدر زود اين مولود عجيب يك ساله شد، در اين مدت چه ميكرده؟ كدام يك از نداشتههاي سينما را با مرهم هنر و تجربه بهبود دادهاند كه حالا براي يك ساله شدن آن شوق تشويق داشته باشيم؟ ياد اكرانهاي گروه ميافتم كه سالنهاي خالي آن را همه ديدند به غير از آنهايي كه بايد ببينند، آنها احتمالاً به فكر نوع تزئين كيك بودند كه براي سر سلامتي فرزند لوس سينماي رانتي سفارش دادهاند. جشن «هنر و تجربه» كه به نام «جشن روز ملي سينما» برگزار شد و در آن از همه چيز گفته شد به غير از سينماي انقلاب كه امسال ميخواستند حتي عنوانش را بگيرند و سابقه چندين سالهاش را به باد دهند. ياد حرفهاي جبار آذين ميافتم كه ميگفت ايوبي آدم سالمي است كه هنوز سينما را با «ص» مينويسد. ميشد قيافه معلمان ايوبي را در اين مراسم ديد؛ كساني كه به او گفتهاند اگر ميخواهي در كارنامه مديريتت نمره 20 داشته باشي بايد همه سينماها را با «ص» بنويسي و اينگونه فكر كني كه اگر گروه هنر و تجربه نبود سينماي ملي افول ميكرد. شب نور و سرور و موسيقي «هزار دستان» است. جاي خالي مردي كه سينماي ملي را نه در كاخ بلكه در خانهاي قديمي به تصوير كشيد كه فرزندانش نگران رفتن مادر بودند. اما امشب چه كسي فكرش را ميكرد كه در اين هياهوي شاهانه، سهمي از سينما هم قسمت مردمي است كه در زندگيشان تا بخواهيد كوخ هست اما هيچ كاخي را از نزديك نديدهاند! جشن روز ملي سينما جشني بود كه گذشت، خاطرهاش ميشود چند عكس يادگاري و خرجي كه از جيب دولت پرداخته شد. حسابش چقدر شده خدا ميداند، چه كسي آدرس كاخ را براي جشن داده را هم خدا ميداند، حتي نميدانيم اگر جشني سادهتر در محلي كه اعياني بودنش درصدي كمتر بود برگزار ميشد، آيا از جبروت سينما كاسته ميشد يا خير! فقط ميدانيم بودجهاي بايد صرف ميشد براي «هنر و تجربه» كه همين طور لاينقطع دستش در جيب سينماي دولتي است و با وجود همه مراقبتها هنوز هم نوزاد بيدفاعي است كه اگر دايه مهرباني به نام سازمان سينمايي نداشته باشد خيلي زود تلف ميشود. جشن روز ملي «هنر و تجربه» بر همه سينماييهايي كه آرزوي سينماي غيرنفتي دارند، مبارك!
منبع : روزنامه جوان
تاریخ انتشار: ۲۱ شهريور ۱۳۹۴ - ۲۱:۱۴
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جوان آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 27]