تور لحظه آخری
امروز : یکشنبه ، 10 تیر 1403    احادیث و روایات:  امام محمد باقر(ع):خدا را نشناخته آن که نافرمانی اش کند.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

اتاق فرار

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

پیچ و مهره

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

کاشت پای مصنوعی

میز جلو مبلی

پراپ رابین سود

هتل 5 ستاره شیراز

آراد برندینگ

رنگ استخری

سایبان ماشین

قالیشویی در تهران

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

شرکت حسابداری

نظرسنجی انتخابات 1403

استعداد تحلیلی

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید سی پی ارزان

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1803117712




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

یک بررسی موشکافانه


واضح آرشیو وب فارسی:جام جم آنلاین:

نگاهی به رمان «جشن باغ صدری» نوشته عذرا موسوی یک بررسی موشکافانه داستان کوتاه شهری، یک گونه ادب داستانی فارسی است که در راستای دیگرگونه‌های داستانی ـ روستایی بومی و افسانه‌ای ـ ویژگی‌های شهری و سرزمینی دارد و زبان آن بیشتر محاوره‌ای و روزمره و برآمده از اقلیم یا محل وقوع داستان است.
 

ژرف ساخت اندیشه و تفکر در این گونه داستان ها به جهان کسانی وابسته است که در منطقه ویژه ای به سر می برند و در برابر فشارهای زندگی اجتماعی و ناآرامی های روحی - روانی همواره در حال تعرض، شکایت کردن و جنگیدن و درگیر چالش های گوناگون جامعه اند. گفت وگوها در این گونه داستان ها، ساده، کوتاه و بی پیرایه است. این داستان ها بر بستر بخش ویژه ای از جامعه پرورش یافته و پیوندی مستقیم با زندگانی مردم ساده ای دارد که دارای عاطفه، احساس و آرمان انسانی هستند. داستان های کوتاه کتاب «جشن باغ صدری» را می توان نمونه های جالبی از این گونه داستان های کوتاه شهری به شمار آورد. این مجموعه داستان نوشته سیده عذرا موسوی با قطع رقعی، دربردارنده هفت داستان کوتاه به نام های: یک بررسی موشکافانه، جشن باغ صدری، گلدان شکسته، جشن از ما بهتران، زندگی عادی است، چادر خاکی و مردی روی بالکن شیرینی پزی است. این کتاب در 76 صفحه توسط موسسه فرهنگی ـ هنری شهرستان ادب منتشر شده است. داستانی با روایتی محاوره ای داستان یک بررسی موشکافانه این مجموعه را به عنوان نمونه در این پژوهش و ارزیابی برگزیده ایم. نویسنده در داستان کوتاه یک بررسی موشکافانه رویداد اصلی داستان خود را مشخص کرده و به واکاوی زندگی آپارتمانی آدم هایی پرداخته که هریک خلق و خو، دغدغه ها و وابستگی ها و مسائل ویژه خود را دارند. نویسنده در این داستان یک افسر دایره جنایی ـ سروان افشار ـ را مامور کشف راز یک قتل؛ یعنی رویداد اصلی داستان که در حقیقت موضوع داستان هم است، کرده و از طریق آن ارتباط ها، گفت وگوها و وابستگی ها و دلبستگی های انسانی را در یک مجتمع ساختمانی به تصویر کشیده است. فضای این داستان مانند فضای دیگر داستان های این مجموعه اجتماعی تاریخی و سرزمینی است و نویسنده رویدادهای داستان خود را به گونه ای پشت سر هم توصیف کرده که با هم پیوندی منطقی دارند. نگاه نویسنده در همه جای این داستان انتقادی است. ساختار کلی داستان، ساده، گفت وگویی همراه با روایت و زبان، پویا و بیشتر روزمره و محاوره ای و ویژه محل وقوع داستان ـ واحد 7 ساختمان ـ است: «قاسم خودش را اَزَم قایم می کرد. توی چشمم نگاه نمی کرد. ولی من یک روز توی کوچه تف انداختم تو صورتش که نمی بخشمت، شکایتت را به خدا می کنم. آینه دق ات می شم.» داستانی شدن یک رویداد نویسنده رویداد اصلی طرح داستان خود را ـ کشف راز خودکشی آقای قاسم فردانی ـ مطرح کرده و هنجارهای زندگی زنان و رفتارهای مردان ایرانی را با گسترش داستان خود از راه روایت واقعی نشان داده است. حرف هایی که نویسنده در این داستان زده با واقعیت همخوانی دارد و او در انتقال تجربه اش از زندگی شهری به مخاطب و نمایش سبک زندگی و ارتباطات اجتماعی موفق است. شخصیت ها از راه گفت وگوهای آنها داستان را پیش برده اند و روایت نویسنده پس از گفت وگوها، کشش و تاثیر ماجرا را در داستان بیشتر کرده است: «خون، خون قاسم را می خورد. تا ما را دید، آمد جلو و یکی خواباند تو گوش احمدم. گفت که همه این آتش ها از گور تو بلند می شود و توپید به من که جمع کن این توله ات را...». نویسنده این گونه تنش میان انسان ها (زنان و مردان) را با نظام اجتماعی پیش از انقلاب اسلامی بازگو کرده و در محدود مکانی و زمانی خاص به شناساندن شخصیت منفی داستانش ـ قاسم فردانی ـ برای خواننده بهتر پرداخته است. نویسنده پس از خودکشی شخصیت منفی داستان در پایان این گونه نتیجه گرفته است: «قاسم باید تقاص جوانی نکرده پسرم را می داد.» این جمله را زنی گفته است که روبه روی ساختمان، زیرآفتاب دلپذیر پاییزی نشسته و دستش به ویلچر پسرش است. زنی که به فردانی گفته: هر جا برود، هر قبرستانی که برود، توی هر سوراخی که قایم شود، پیدایش می کند. زنی که در پاسخ به این پرسش سروان افشار که «امروز چرا آمدید؟ او که دیگر مرده است.» می گوید: «من هنوز سایه آن گور به گوری را پشت پنجره می بینم. می ترسم باز کلکی توی کارش باشد. می ترسم دوباره مرا آواره خودش کند.» بنابراین از آنجا که طرح کلی داستان برپایه عناصری بنا شده که در زندگانی طبیعی و جاری زنان جامعه شهری و مدنی ما وجود داشته، می توان گفت موضوع و رویدادی که نویسنده برگزیده و مطرح کرده، ارزش داستان شدن را داشته است. بامداد محمدی جام جم



 


پنج شنبه 19 شهریور 1394 ساعت 02:45





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: جام جم آنلاین]
[مشاهده در: www.jamejamonline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 15]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن