واضح آرشیو وب فارسی:جوان آنلاین: آيا ادبيات ايراني فاقد ظرفيت سينمايي است؟!
جريان اقتباس هنر و فرهنگ يكي از مقولههاي مهمي است كه كشورهاي مختلف دنيا بدان همت گماشتهاند و از اين طريق بهخصوص هنر سينماي خود را غنا بخشيدهاند.
نویسنده : معصومه طاهري
جريان اقتباس هنر و فرهنگ يكي از مقولههاي مهمي است كه كشورهاي مختلف دنيا بدان همت گماشتهاند و از اين طريق بهخصوص هنر سينماي خود را غنا بخشيدهاند. با اين اوصاف به نظر ميرسد كه دركشور ما ارتباط ادبيات و سينما بسيار ضعيف است؛ به صورتي كه شايد تعداد آثاري با اين سبك و سياق به عدد انگشتان دست هم نرسد؛ درصورتيكه بر اساس هركدام از رمانها و شاهكارهاي ادبي غربي تعداد زيادي فيلم سينمايي، تئاتر و سريال درگونههاي مختلف ساخته و توليد شده است به طوريكه در كشورمان هم بارها تجديد پخش داشتهاند.
تجربه نشان داده هرگاه سينماي كشورمان با پشتوانه ادبيات ملي حركت كرده با اقبال بهتري مواجه شده است. نخستين فيلمهاي ايراني، اقتباسهايي از متون كهن و منظومههاي فارسي مثل شاهنامه و هفت پيكر نظامي بودهاند و موفقيت فيلمسازان اوليه سينماي ايران چون عبدالحسين سپنتا و اسماعيل كوشان با آگاهي از علاقه و گرايش تماشاچيان ايراني به داستانها و افسانههاي اصيل ملي و كهن ايراني به دليل اقتباس از آثار ادبي بوده است؛ البته به اعتقاد برخي از كارشناسان فقدان آزادي بيان و سانسور شديد فيلم در دوره پهلوي اول دليل گرايش فيلمسازان به اقتباس بوده است.
عدهاي از سينماگران بر اين باورند كه ادبيات فارسي مبني بر گفتار و كلام است به همين خاطر روي تجسمسازي و تصويرگري داستان تأثير منفي ميگذارد اما رمانهاي ادبي خارجي عمدتاً تصويرسازي است كه در فيلمنامهنويسي و سناريوسازي به كارگردانان كمك زيادي ميكند. به تعبيري ادبيات سنتي و كهن ما بيشتر توصيفي است تا تصويري. شايد براي همين است كه بيشتر ديالوگها و متنهاي فيلمنامهها مغاير با دستور زبان فارسي و لمپنيزم است؛ طوريكه بيشتر لغات و اصطلاحات غلط رايج را به نام فيلم مردمي و عامهپسند در محتواي فيلمنامهها شاهديم. دكتر نادر بختياري كه هرچند شاعر است اما سابقهاي در ساخت و تهيهكنندگي فيلم و برنامه هم دارد ميگويد: علت اين كاربردها به خاطر گيشهمحوري در سينماهاست و شايد هم يكي از دلايل عدم اقبال از سينما همين ادبيات كوچه بازاري و بدآموزي باشد كه در اغلب فيلمهاي سينمايي به نوعي وجود دارد.
اصولاً در اروپا و روسيه مردم سينماهايشان را به دليل انطباق با ادبيات دراماتيك و كهن ملي خود دوست دارند و همين باعث تقويت عرق ملي آنها ميشود؛ درحاليكه اين مسئله مهم در آثار سينمايي ما چندان قوت ندارد و اين يك واقعيت است سينمايي كه بدون پشتوانههاي مستدل تاريخي و ادبي خود تنها به دنبال گيشه و سودآوري است براي همين هم عمر چنداني نخواهد داشت و سرانجام هم به بنبست ميرسد؛ متأسفانه سينماي ما با چنين معضلي مواجه شده است. به قول يكي از بازيگران پيشكسوت تنها براي اينكه جذابيت بصري در سينما ايجاد شود از يكي دو بازيگر جوان و زيبا بهره ميبرند بدون اينكه به محتوا و مضمون سناريو توجه كنند.
البته مزيد بر عوامل ذكرشده هزينههاي سنگين و اقتصاد ضعيف سينما هم يكي ديگر از موانع اصلي دربحث اقتباس ادبي و هنري است كه نميتوان به آن بيتوجه بود، لذا مسئولان و دستاندركاران فرهنگ و هنر بايد به اين مسئله هم توجه كنند زيرا با وجود نويسندگان چيرهدست و موفق، درست نيست كه با كمبود سوژه و موضوع مواجه باشيم و فيلمها در تسلسلي تكراري و كليشهاي توليد شوند؛ هرچند نبايد غافل بود كه بسياري از نويسندگان ما درحوزه ادبيات موفق بودهاند اما تجربه خلق اثري جذاب در حيطه فيلمنامهنويسي را ندارند. دكتر قربانعلي ابراهيمي در حوزه ادبيات فارسي ميگويد: هر نويسنده خوب لزوماً فيلمنامهنويس خوبي نيست. اين كار نياز به تجربه و آشنايي به كار دارد. بعضي از نويسندگان از حيث ادبي بودن قابل توجه هستند ولي چون به حوزه سينما آگاهي ندارند اگر وارد شوند موفق نخواهند بود. مشكل، عدم توافق جامعه سينما و رماننويسان و نويسندگان است. گاه اختلافات بين اين دو قشر و نداشتن تعامل دو جانبه باعث تضعيف سينما ميشود كه اصلاً به نفع هنر هفتم ما نيست.
در كنار همه اين ضعفها و كاستيها ما آثار شاخصي در زمينه اقتباس داشتهايم مانند داش آكل، گاو، زمستان، قصههاي مجيد، مهمان مامان و... اين تجربههاي موفق نشان ميدهد كه اگر بين ادبيات و سينماي ما پيوند مطلوبي ايجاد شود آثار خوبي ميتوانيم ارائه بدهيم كه حتي برد جهاني هم داشته باشند. بايد بپذيريم كه ادبيات فارسي ما باوجود ظرفيت بالايي كه دارد همچنان در اغلب موارد بالقوه مانده است؛ چراكه بسياري از آثار قوي ملهم از ادبيات ميتواند گام بلندي در راه جلب افراد به كتابخواني و مطالعه بهخصوص كتابهاي مرجع شود؛ درحقيقت اقتباس با وجود بالا بردن محتواي فيلمها و مجموعههاي تلويزيوني، رشد مطالعاتي را هم بالا ميبرد و ميتواند خط سير سينماي فعلي با ادبيات را محكمتر كند. رويكرد به ادبيات كلاسيك و معاصر ميتواند باعث سرزندگي و احياي سينماي كشورمان هم بشود و در عين حال تمايل به كتابخواني را هم بيشتر كند بنابراين مديران سينمايي و مسئولان امر نبايد بيش از اين اجازه بدهند اين ظرفيتهاي ناب ادبي بلااستفاده و ناكارا بماند.
منبع : روزنامه جوان
تاریخ انتشار: ۱۸ شهريور ۱۳۹۴ - ۱۶:۳۱
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جوان آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 30]