واضح آرشیو وب فارسی:تراز: تراز: در چند سال اخير چاپ و توزيع کتاب هاي زيرزميني در ايران به شدت رونق گرفته است. به صورتي که علاوه بر خيابان هاي انقلاب و کريمخان که محل تجمع کتاب فروشي ها است، در جاي جاي تهران و شهرهاي بزرگ هم مي توان دست فروشاني را ديد که کتاب هاي بدون مجوز را که به صورت زيراکسي يا ريسوگرافي منتشر شده اند، عرضه مي کنند.
به گزارش تراز ،کتاب "بهشت مغولي" که به صورت زيرزميني، بدون شناسنامه و مشخصات ناشر به چاپ رسيده، توسط کتاب فروشي نشر چشمه عرضه شده است و در حال حاضر در حال فروخته شدن است. حتي ظاهر کتاب اعم از نوع چاپ و جنس کاغذ نيز نشان ميدهد که "بهشت مغولي" به صورت غير قانوني منتشر شده اما به صورت قانونی در این انتشارات در حال فروش است.در چند سال اخير چاپ و توزيع کتاب هاي زيرزميني در ايران به شدت رونق گرفته است. به صورتي که علاوه بر خيابان هاي انقلاب و کريمخان که محل تجمع کتاب فروشي ها است، در جاي جاي تهران و شهرهاي بزرگ هم مي توان دست فروشاني را ديد که کتاب هاي بدون مجوز را که به صورت زيراکسي يا ريسوگرافي منتشر شده اند، عرضه مي کنند. با اين همه عرضه ي اين قبيل کتاب ها در فروشگاه يک ناشر اسم و رسم دار تا کنون سابقه نداشته است. اما کتاب "بهشت مغولي" که جلد اول از يک کتاب سه جلدي است و با نام فرعي "فتح عدن" منتشر شده است، روايت زندگي دو مرد و يک زن است به نام هاي سعيد، کامران و هما. ماجرا از يکي از روزهاي سرد سال 91 شروع مي شود. سعيد و کامران از مديران و دست اندرکاران يک کارخانه صنعتي هستند و هما مالک آن که به قصد فروش کارخانه از فرانسه به ايران آمده است.
تمام ماجراهاي اين کتاب در چهار روز ميگذرد اما نويسنده در بازگشت به گذشته ي تک تک اين سه نفر که شخصيت هاي اصلي هستند، تاريخ سي ساله ي انقلاب اسلامي و دفاع مقدس را مرور ميکند و بيشتر ماجراها در بستر وقايع تاريخي روي مي دهد.از دو زاويه مي توان نگاهي به محتواي اين کتاب انداخت. از منظر سياسي نويسنده تا توانسته عقده گشايي کرده و گاه در اين عقده گشايي چنان پيش رفته است که ادبيات آن چيزي را که مدعي است به اسم رمان منتشر کرده، به دست فراموشي سپرده و براي لجن مال کردن وقايع و ماجراهاي سياسي پس از انقلاب و شخصيت هاي دخيل در آن گويي بيانيه سياسي مي نويسد و با ذهن بسته و زبان پر از کينه، از زبان نويسنده يا از زبان شخصيت ها فحش و فضيحت نثار شخصيت هاي انقلاب و نظام مي کند. از اين زاويه مي توان کتاب را فحشنامه اي تلقي کرد که حتي از رزمندگان و مدافعان اين آب و خاک نيز نمي گذرد و از خجالت آنها در مي آيد تا جايي که زبان قاصر و شرمسار است حتي براي شاهد مثال آوردن از متن کتاب.زاويه ديگر اما بحث مسايل جنسي است. بدون اغراق شبيه صحنه هاي مستهجن و جنسي اين کتاب را در رمان هاي خارجي هم کمتر مي توان پيدا کرد. نويسنده بيمارگونه بخش اعظمي را به توصيف مسايل جنسي ا اختصاص مي دهد. علاوه بر سه شخصيت اصلي، برخي از شخصيت هاي فرعي نيز دچار انحراف جنسي هستند و نويسنده با جزييات عجيبي رفتارهاي جنسيِ بيمارگونه آدم ها را توصيف مي کند.به هر حال "بهشت مغولي" را در يک کلمه مي توان فحشنامه اي ناميد که از يک سو نظام سياسي جمهوري اسلامي را به فحش و ناسزا مي بندد و ناجوانمردانه با لحن بيانيه هاي سياسي احزاب چيپ و گروه هاي سياسي وابسته به خارج از کشور، متلک هاي دست مالي شده و مهوع آنان را تکرار مي کند و از سوي ديگر شرافت و ارجمندي مردمان جامعه را به سخره مي گيرد.
بدون شک حتي يک دهم از اين چند صد صفحه اي که به صورت غير قانوني و زيرزميني منتشر شده است، نه تنها از مميزان وزارت ارشاد که سهل است که از کارشناسان و دست اندرکاران هيچ ناشر با وجدان و منصفي نيز مجوز انتشار دريافت نمي کرد. کتابي که سراسر فحش و عقده گشايي و توصيف يک مشت بيمار جنسي و دزد و کلاهبردار و پشت هم انداز است.عرضه و فروش چنين کتاب منحط و پلشتي در يکي از کتاب فروشي هاي مرکز تهران همان قدر عجيب و سوال بر انگيز است که نوشته شدن فحشنامه اي چنين سخيف و مهوع که عنوان رمان و حتما ادبيات را يدک مي کشد. اين کتاب هزاران سال نوري با ادبيات فاصله دارد که اگر چنين نبود، دست اندرکاران سايت ها و شبکه هاي ضد انقلاب که شبانه روز در حال فحاشي به نظام جمهوري اسلامي ايران هستند، همه از زمره ي اديبان بودند.حال سوال این است آیا نشر معتبری همچون چشمه به واسطه کسب درآمد و فروش بیشتر حق ضربه زدن و توهین به آرمان های انقلاب را دارد؟ناجوانمردي و بي انصافي و فحاشي و درشت گويي را در لفافه ي قصه و ماجرا و روايت پيچيدن ادبيات نيست. اين را اگر ناشر سرشناسي مثل چشمه نمي فهمد آيا دست اندرکاران وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي هم نمي فهمند؟!
زمانبندی انتشار: 18 شهريور 1394 - 14:11
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تراز]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 163]