تور لحظه آخری
امروز : سه شنبه ، 15 آبان 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):درگذشت عالم مصيبتى جبران ‏ناپذير و رخنه ‏اى بسته ناشدنى است.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

اوزمپیک چیست

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1826109367




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

چندان نظر تمام، که دل نقش او گرفت


واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
چندان نظر تمام، که دل نقش او گرفت
چندان نظر تمام، که دل نقش او گرفتشاعر : اوحدي مراغه اي از وي نظر بدوز چو دل را فرو گرفتچندان نظر تمام، که دل نقش او گرفتاز ديگري مگوي، که اين خانه او گرفتبيرون رو، اي خيال پراکنده، از دلمبر کن ز من، که آتش غم در کو گرفتاي پيرخرقه،يک نفس اين دلق سينه‌پوشچون سنگ مي‌زني، نبود بر سبو گرفتجانا، تو بر شکست دل ما مگير عيبباد صبا، که از سر زلف تو برگرفتگويي که ناقه ختني را گره گشودآشفته‌اي که با سگ آن کوي خو گرفتسگ باشد ار به صحبت سلطان رضا دهدخون رگ برگ فروشد و غم تو به تو گرفتدل را ز اشتياق تو،اي سرو ماهرخعشق تو، راستي، دل ما را نکو گرفتهر زخم بد، که هست، برين سينه مي‌زنيکو را دگر نواله‌ي غم در گلو گرفتيک شربت آب وصل فرو کن به حلق دلآن خسته را که دست خيال تو مو گرفتدر صد هزار بند بماند چو موي توکافاق را به نقش تو در گفت و گو گرفتگوشي به اوحدي کن و چشمي برو گمارجان را خيال روي تو از دل به در نرفتاز پيش ديده رفتي و نقش از نظر نرفتاز ديگ سينه در عجبم کو به سر نرفت!اين آتش فراق، که بر مي‌رود به سرکش در غم تو ناله به عيوق در نرفتآخر که ديد روي تو، اي مشتري لقاو امشب چه اشک خون که ازين چشم تر نرفت؟دوشم چه دود دل که ازين سينه برنخاست؟باد صبا نيامد و مرغ بپر نرفتپيغام ما کجا رسد آنجا؟ که نزد تووآنجا که گوش تست بجز ذکر زر نرفتاين جا که چشم ماست بجز سيم اشک نيستاين جا خبر نيامد و آنجا خبر نرفتشد مست و بي‌خبر دل ازين باده و هنوزپيش تو آمد او، که بجاي دگر نرفتگفتي که: اوحدي به فريبي چرا بماند؟
#سرگرمی#





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 335]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


سرگرمی

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن