محبوبترینها
چگونه با ثبت آگهی رایگان در سایت های نیازمندیها، کسب و کارتان را به دیگران معرفی کنید؟
بهترین لوله برای لوله کشی آب ساختمان
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1846331748
کریم مجتهدی: ترجمه آثار فلسفی در ایران ضعیف است/ فهم درستی از نقد فلسفی نداریم
واضح آرشیو وب فارسی:فارس: کریم مجتهدی:
ترجمه آثار فلسفی در ایران ضعیف است/ فهم درستی از نقد فلسفی نداریم
چهره ماندگار فلسفه ایران گفت: ما مترجمانی که آثار را بی غلط و با حفظ روح حاکم بر اثر ترجمه کنند در ایران نداریم؛ بعضی از مترجمان ما حتی کوچکترین اطلاعی از فلسفه غرب ندارند!
به گزارش خبرگزاری فارس، کریم مجتهدی، استاد ممتاز فلسفه دانشگاه تهران، چهره ماندگار علمی کشور و محقق و مؤلف برتر سال 1386 در بیستوچهارمین دوره کتاب سال، در سال 1309 در شهر تبریز به دنیا آمد. در هجدهسالگی برای ادامه تحصیل به فرانسه رفت و در دانشگاه سوربن فلسفه خواند. ایشان در 1343 با درجه دکترای فلسفه به ایران بازگشت و از همان زمان در گروه فلسفه دانشگاه تهران مشغول به تدریس شد. در کارنامه مجتهدی علاوه بر تألیفات فراوان، بیش از چهل مقاله به زبانهای فارسی و فرانسوی به چشم میخورد. گفتوگوی «فصلنامه نقد کتاب فلسفه، کلام و عرفان» با کریم مجتهدی را در ادامه میخوانیم:
*میدانیم که جنابعالی مجله فلسفه را به عنوان ضمیمه مجله دانشکده منتشر کردید و انتشار اولین شماره آن بهار 55 بود. آنچه شما را به راهاندازی مجله فلسفه مصمم کرد، چه بود؟ - باید عرض کنم که بحث درباره این مجله برای من نیز بسیار خوشایند است و خاطرات خوبی از آن دوره دارم. من تحصیلکرده غرب هستم؛ یعنی هر سه دوره کارشناسی، کارشناسی ارشد و دکتری را در فرانسه درس خواندهام و در واقع قبلاً در ایران فلسفه نخوانده بودم. وقتی به ایران برگشتم تقریباً با این محیط انس و الفتی نداشتم و به تعبیری کاملاً غریبه بودم. ولی به هر ترتیب بعد از مدت کوتاهی مشغول تدریس شدم. سالهای اول ـ شاید تعجب بکنید ـ گاهی هفتهای 35 الی 40 ساعت درس میدادم. البته جمعاً فقط سه یا چهار درس بود که ما استادیاران در دانشکده ادبیات دانشگاه تهران و بعضی مدارس تعلیمات عالیه، که آن موقع تازه تأسیس شده بودند، آن درسها را تکرار میکردیم. این دروس بیشتر نوعی روششناسی عمومی بود که میتوانست در تمام رشتهها، اعم از ریاضی، طبیعی و علوم انسانی از قبیل تاریخ، زبان، روانشناسی، جامعهشناسی و غیره، استفاده شود. البته کلیات فلسفه و اندکی نیز تاریخ فلسفه تدریس میکردیم. دانشجویان سال اول تمام رشتههای دانشگاه و مدارس عالیه باید این واحدها را قبل از شروع دروس تخصصی خود بگذرانند. درس دیگر من زبان فرانسه بود که در کارشناسی ارشد در گروه زبان دانشگاه تهران و در دانشکده علوم اداری تدریس میکردم. نظر کلی این بود که حتیالمقدور دانشجویان دانشگاهها در این مسائل اطلاعات عمومی کسب کنند، خاصه که در دبیرستانها چیزی از این مطالب نشنیده بودند. دکتر مهدوی (خداوند رحمتشان کند) با انضباط و سختگیری خاص خود این درسها را اداره میکردند. ایشان گاهی در کارهای شخصی خود، خاصه در مورد زبان فرانسه با من مشورت میکردند؛ ترجمههای ایشان واقعاً به فارسی بسیار استادانه به نگارش درآمده بودند، ولی به تعبیر من گاهی فلسفه را قربانی زبان فارسی میکردند و در درجه اول به صحت و صلابت زبان فارسی نظر داشتند که امروزه گاهی فکر میکنم حق با ایشان بود که ما به اسم فلسفه اجازه نداریم زبان فارسی را ضایع کنیم. *به نظر شما فروغی در سیر حکمت نیز همین کار را کرده است یا خیر؟ - متأسفانه ما امروزه درباره فروغی بسیار بد قضاوت میکنیم، شاید به سبب فعالیتهای سیاسی او باشد. من کار فروغی را در فلسفه، آن هم در آن دوره، بسیار مفید میدانم، البته این به آن معنا نیست که تمام کارها و سلایق او را قبول داشته باشم، ولی اصالت کار او را نمیتوانم انکار کنم. *پرسشم این است که آیا مانند مرحوم دکتر مهدوی، در ترجمه آثار فلسفی اصالت را به زبان فارسی میدادند؟ - او اغلب سعی میکرد فارسی صحیح و دقیقی داشته باشد، به نحوی که در آثار خود، مگر در موارد استثنایی، کلمات خارجی را در متن فارسی به کار نمیبرد. البته فروغی اصطلاحات فلسفی خود را در کتاب سیر حکمت در اروپا از مرحوم فاضل تونی گرفته است. اگر به فهرست لغتنامه آخر کتاب او توجه کنید، آنها تماماً از کتابهای سنتی قدیمی استخراج شدهاند. البته فروغی میخواست آدم متجددی باشد و منظور او این نبوده که بخواهد معنای فلسفه غرب را در یک زبان دیگر مثلاً فارسی منحرف کند، بلکه او سعی داشت حتیالامکان مطالب را درست منتقل کند، بدون اینکه در این مسیر به سنت فرهنگی ایران هم صدمه وارد بیاورد. به نظر من، هدف فروغی رسیدن به نوعی تجدد معتبر مبتنی بر اصول سنتهای ایرانی بود. نمیخواهم بگویم که مطالب فروغی به لحاظ علمی و فلسفه دانشگاهی بعینه قابل تدریس است، ولی در هر صورت هدف او را سالم میدانم. *چرا بعد از فروغی، (با اینکه ما نزدیک به یک قرن، سنت فلسفه غرب را به صورت آکادمیک داریم) ایرانیان هنوز یک دوره تاریخ فلسفه غرب از افق فکر و فرهنگ اسلامی- ایرانی ننوشتهاند؟ -من پاسخ این پرسش را بسیار خلاصه عرض میکنم. نه آن موقع و نه حالا و نه شاید تا سالهای بسیار دیگر ما نتوانیم به نحو علمی و دقیق تاریخ فلسفه غرب را بهطور مستقل و بدون رجوع به کتابهای آنها به رشته تحریر در بیاوریم. اگر دقت کنید بیشتر تاریخ فلسفههایی که در ایران متداول شده ترجمه است، مثل آثار امیل بریه، کاپلستون و غیره. * یعنی ما پژوهشگرانی نظیر کاپلستون نداریم؟ -نه نداریم؛ حتی مترجمهایی که چنین آثاری را بیغلط و با حفظ روح حاکم بر آنها ترجمه کنند، نداریم. بعضی از مترجمان ما بدون اینکه کوچکترین اطلاع دقیقی از فلسفه غرب داشته باشند به کار ترجمه دست میزنند و بسیاری از معانی و مفاهیم کتابها را متوجه نمیشوند و کلمات کلیدی فلسفه را با کلمات مبتذل روزمره اشتباه میکنند. ما هنوز در این حوزه مترجم و مؤلف خوب واقعی نداریم. یک نکته اصلی را نباید فراموش کرد، و آن اینکه فلسفه مجموعهای از الفاظ و کلمات نیست! فلسفه یکی از پیچیدهترین رشتههای دنیاست. اگر بخواهیم به عمق و درایت واقعی برسیم، باید خیلی احتیاط کنیم. سطحینگری بزرگترین بلایی است که استعدادها را بر باد میدهد. در فلسفه هیچ چیز خطرناکتر از سطحیاندیشی نیست. ترجمههای امروزی ما پر از لغات غربی است که خود به لحاظی معانی را تحریف میکنند و موجب رواج روش سوفسطایی و انحراف اذهان میشوند. * آیا میپذیرید که حداقل حسنی که آن زمان داشت، این بود که کتابهایی مانند پدیدارشناسی به همت مرحوم مهدوی ترجمه شد یا کتابهای ژیلسون را دکتر داوودی ترجمه کردند. آیا اینکه کتابهای فلسفه را اساتید ما ترجمه میکردند، بهتر از امروز نبود که هر کسی دست به ترجمه میزند؟ البته این به معنای نفی ارزشها و نقاط قوت مترجمان روزگار ما نیست. - این مسئله مربوط به جو کلی فرهنگی امروز ما میشود. شاید از این رهگذر خریدار پیدا کنند، ولی این مسئله علمی نیست. صرفاً مسئله روزمره اجتماعی است؛ نوعی روش سوفسطایی که شاید به نحوی رضایت فرهنگی کاذبی را موجب میشود و همین عمیقاً دلالت بر نابهنجاریهای خطرناک دارد. * در مقدمهای که جنابعالی در اولین شماره فصلنامه فلسفه مرقوم فرمودهاید و ما در ضمیمه همین گفتوگو عیناً آوردهایم، عبارتی را آوردهاید که من آن را میخوانم و در پی آن پرسش خود را طرح میکنم: «انتخاب این مجله بهتنهایی کافی است برای اینکه نشان دهد تا چه اندازه نویسندگان این مجله در عین آگاهی به مسؤلیت فرهنگی خود به این امر نیز واقفاند که هیچ نحله و مکتب خاص فلسفی نمیتواند تمام فلسفه باشد. و بدون شک هر فکری که از روی تعقل و تحقیق و با صداقت و بدون سوءنیت بیان شود آموزنده و درخور احترام است. لذا این مجله خطمشی پیشساختهای نخواهد داشت و محدودیتی نیز برای مطالب و مقالات خود نخواهد شناخت و به فلسفه شرق و غرب بدون تعصب و یکسان توجه خواهد کرد». آقای دکتر! حال که بیش از چهل سال از شماره اول فصلنامه میگذرد، فکر میکنید این مجله چقدر توانست این راهبرد را پیش ببرد و اگر نتوانست، چرا؟ - آن موقع ما تمام سعی خود را کردیم، ولی متأسفانه این مجله بیشتر از شش شماره منتشر نشد. ما نه قدرتی داشتیم و نه در واقع استقلال مالی و به هر ترتیب وابسته به مجله دانشکده ادبیات بودیم که آن هم دچار وقفه شده بود. البته خودمان هم دیگر زیاد اصرار نورزیدیم و تا حدودی در انزوا قرار گرفتیم. دکتر مهدوی، موقعی که قبل از انقلاب مدیر گروه فلسفه بود، نظر داشت که ما باید خودمان را در حاشیه نگه داریم که با صداقت و سلامت بیشتری به کار تدریس و تحقیق بپردازیم. بعضی از اعضای گروه، از جمله خود من، تا حدودی به این گفته وفادار ماندیم. دکتر مهدوی اصلاً اهل تظاهر و شعار نبودند. * آیا به این دلیل نبود که این امر ، منجر به ژورنالیستی شدن فلسفه میشد؟ - مجلهای که قرار بود سالی دو شماره منتشر شود، آن موقع نمیتوانست آنقدر عمومیت پیدا کرده باشد که جنبه روزنامهنگاری پیدا کند. مردم به فلسفه توجه نداشتند و حتی در محیط دانشگاهی کار ما مذبوحانه به نظر میرسید. ولی من شخصاً با انتشار این مجله نوعی رضایت درونی پیدا کرده بودم و هنوز هم اعتقاد دارم که کار ما بسیار مثبت بود. * شما در مجله راهنمای کتاب، که هدف آن نقد کتاب بود، مینوشتید. چرا به فکر این نیفتادید که نقد کتاب را در حوزه فلسفه دنبال کنید و مجلهای تخصصی در این حوزه داشته باشید؟ ا-گاهی بهندرت این کار را انجام دادیم. هیچکدام از مقالات راهنمای کتاب درباره فلسفه غرب نبود و آنها این نوع مقالات را معمولاً نمیپذیرفتند. * چرا آثار مهم و جریانساز فلسفه، مثل سیر حکمت در اروپا، آثار ژیلسون و کتابهایی که مرحوم مهدوی، بزرگمهر و دیگران ترجمه کردند هیچوقت نقد نشد؟ -سیر حکمت مربوط به پیش از جنگ بود، دو نسل از ما جلوتر بود. * منظورم از نقد آن است که نسبت فرهنگ و مسائل معاصر ما با آن کتابها و ترجمهها معلوم نشد. آیا امروز نمیتوانیم از این منظر نقد کنیم؟ -امروز مسئله صورت دیگری پیدا کرده است. امروز میتوانید نقد کنید، نقلقول کنید. تعداد مقالاتی که من در مجله راهنمای کتاب انتشار دادهام انگشتشمارند؛ همه آنها مربوط به اندیشههای ایرانیاند. در صورتی که کارهای اصلی من آن موقع به زبان فرانسه بود؛ بعضی از آنها را به همان زبان در مجله دانشکده ادبیات به چاپ رساندهام. درباره نقد فلسفی باید با صداقت عرض کنم که نقد فلسفی را از بقیه نقدهای ادبی، تاریخی، علمی و غیره نمیتوانید بهسهولت جدا کنید. یعنی نوعی سرنوشت و موقعیت عمومی برای همه این نقدها وجود دارد و بدترین شرایط همین است که ما در ایران فهم درستی از نقد، از هر نوعی که باشد، نداریم؛ اصلاً با مفهوم نقد مشکل داریم. به نظر میرسد ما با نقد واقعی آشنا نیستیم؛ از افراد یا بیجهت تعریف یا بیمحابا نقد میکنیم. در نقدهای امروزی ما، اصل اثر و محتوای واقعی آن مد نظر قرار نمیگیرد، بلکه بیشتر به خود مؤلف توجه میشود. تا حدود زیادی نیز مسائل را به صورت دستهبندیهای شخصی مطرح میکنیم. فلسفه، چه از نوع غربی باشد و چه از نوع ایرانی- اسلامی، بالأخره به لحاظ فنی یک جنبه اصیلی دارد. وقتی منتقد فاقد اطلاعات فنی لازم است، چه چیزی را میتواند نقد کند؟ اغلب منتقدان برای شهرت خود دست به قلم میبرند و هیچگاه کار باارزشی هم جز مطرح کردن خود، انجام نمیدهند. در هر صورت، به نفس فلسفه به عنوان نوعی آگاهی عمیق و اصیل توجه نمیشود. درباره ادبیات و حتی علم هم همینطور است. به نظر من، فلسفه غرب هنوز عمیقاً و به معنای اصلی شناخته نشده است. بسیاری از افرادی که در ایران با فلسفه دشمنی دارند آنهایی هستند که پی بردهاند که فلسفه غرب در ایران پا در هواست. فلسفههای ایرانی- اسلامی نیز به اندازه کافی با عمق و دور از سر و صدا کار نمیشود و متأسفانه حتی گاهی بعضی از آثار خالی از غرض و مرض نیست. در واقع همیشه اصل موضوع لوث میشود، یعنی نفس فلسفه مطرح نیست، بلکه بیشتر حواشی غالب میشوند و متن و مسئله اصلی عملاً لغو میگردد. البته بعد از انقلاب بهمرور به فلسفههای ایرانی- اسلامی توجه و گرایش پیدا شده و افراد زیادی از خود علاقه نشان میدهند، ولی در اینجا هم چهبسا شهرتطلبی و گاهی عوامفریبی دیده میشود و به این موضوع که فلسفه عمیقاً عامل اصلی فرهنگ است و در آموزش حرف اول را میزند، توجه کمتری میشود. در ضمن، این نکته را هم نباید فراموش کنیم که فلسفه فقط در چند نام مشهور و چند چهره معروف خلاصه نمیشود، بلکه سیر درونی و جوهری تفکر باید همیشه مطرح باشد و گاهی اهمیت فلسفه را نزد افرادی مییابیم که عملاً در دوره زندگی خود به فراموشی سپرده شدهاند و گمنام باقی ماندهاند. مسئلهای که اصرار دارم آن را اینجا بیان کنم این است که ما چه درباره فلسفه و چه درباره علوم عملاً با مسائل کاذب بسیاری روبهرو هستیم. این مسائل کاذب مشابه همان چیزهایی است که فرانسیس بیکن آنها را بت نامیده است؛ و یکی از آنها نزد ما تعارضی است که میان فلسفههای ایرانی- اسلامی و فلسفههای غرب قائل شدهایم؛ این خود نوعی پیشداوری نادرست است. تجربه نشان میدهد که شخصی مانند شهید مطهری (ره) که مسلط به فلسفههای ایرانی- اسلامی بود، بهتر تفکر کانت را فهمیده است تا افرادی که امروزه ادعا دارند که آثار کانت را به زبانهای غربی میتوانند بخوانند. آنچه در هر صورت خطرناک و موجب اضمحلال فرهنگ میشود، همانطوری که اشاره شد، بسط و گسترش سطحیاندیشی است. سطحیاندیشی و ظاهربینی هر نوع عمق و درایتی را از بین میبرد. آنچه میتواند ما را از سطحیاندیشی نجات دهد، تفوق نکتهای بر نکته دیگر و فرهنگی بر فرهنگ دیگر نیست، زیرا آن دو در واقع بعینه در مظان خطر قرار میگیرند. انتقادی که فاقد تعمق و بدون تفکر شکل بگیرد، اصلاً انتقاد نیست بلکه عامل تخریب است. هیچگاه بدون طرح درست مسئله و فهم درست آن، نمیتوان راهحلی برای آن پیدا کرد. از جمله پیشداوریهای دیگری که نزد ما قدرت گرفته است، تعارض و تضاد ریشهای است که تصور میکنیم میان علم و فلسفه وجود دارد؛ این تصور تبعات بسیار ناپسندی دارد. زیرا در واقع علم تحصّلی در دل تاریخ فرهنگ شکل گرفته است و علم قدیم و حتی علم جدید عمیقاً ریشه در تفکر فلسفی دارند. *نقدهای فلسفی مثل تهافت الفلاسفه که در جهان اسلام بوده است و نمونه شاخص چنین ناقدانی غزالی است، چه تفاوتهایی با نقدهایی دارد که در فلسفه غرب، ذیل عنوان «فلسفه نقادی» صورت میگیرد و نمونه شاخص آن کانت است؟ - در سنت ما دو خط اصلی فکری - فلسفی وجود دارد: خط مشائی و خط اشراقی. اشکال نه در خط مشائی است و نه در خط اشراقی. آنجایی که فلسفه مشاء اشکال پیدا میکند، الزاماً این نیست که در سیر تاریخ در شرق و حتی در غرب، افکار ارسطو تا حدودی خلط شده است و خیال کردهاند که ارسطو نویسنده کتاب اثولوجیا و کتاب علل است و گرایش اشراقی دارد و الا تقریباً تمام فلاسفه اشراقی، چه در غرب و چه در شرق، از ارسطو با احترام سخن گفتهاند. آنها از افکار ارسطو در جنبه شناخت بحثی استفاده کردهاند و از افلاطون و سنت او در تفکرات ذوقی خود بهره بردهاند، ولی مسئلهای که در خصوص انتقاد مطرح است این است که آنها سنتی را به جای سنت دیگری گذاشتهاند، مثلاً آمدهاند چهره اصلی ارسطو را شناسایی کنند. این کار را ابنرشد کرده و خواسته است اثبات کند که یک ارسطوی اصیلتری از ارسطوی متداول، وجود دارد. این ارسطوی اصیل در غرب موجب شده افکار او را در جهت پیشبرد علوم جدید و تحولات جدید به کار ببرند. افکار ابنرشد در تجدید حیات فرهنگی غرب و پیدایش اصالت عقل، به معنای جدید کلمه، بسیار مؤثر بوده است. ابنرشد در آنجا مبدل به یک منتقد سرسخت از افکار کهنه شده است. در دانشگاه پادوا، در اواخر قرن پانزدهم میلادی، رسماً آثار ابنرشد تدریس میشده است. پیکو دولا میراندولا، فیلسوف ایتالیایی، دستپرورده همان دانشگاه است. شما اگر مقدمه کانت را بر کتاب نقد عقل محض مطالعه کنید خواهید دید که کانت رسماً نظر میدهد که ما به عصری رسیدهایم که علوم حرف اول را میزنند (منظور او در درجه اول فیزیک نیوتن است). پس با شناخت شرایط ماتقدم شناخت حسی و فاهمه میتوان ضوابط اصلی تشخیص هر علمی را از معرفت سطحی بیاعتبار، به دست آورد. نقد عقل محض نزد کانت با هدف به دست آوردن این ضوابط بنیادی انجام گرفته است. * وضع نقد در این فلسفهای که در این بافت فکری- فرهنگی است چه میشود؟ -نقد همان پیدا کردن شرایط ماتقدم «شناخت» است و از این رهگذر اعتبار هر یک از علوم به نحو واقعی تعیین میشود. مابعدالطبیعه، به عقیده کانت، خارج از شرایط ماتقدم فیزیک نیوتن است و مسئله آن وضع دیگری پیدا میکند. کانت درباره این بحث بیشتر به عقل عملی، یعنی اخلاق، متوسل شده است. * به نظر میرسد نقدهای فلسفه در جهان اسلام، در بهترین حالت، برای دعوت از فرا رفتن از ساحتی بالاتر از فلسفه بوده است، فیالمثل دین یا عرفان؛ و در غرب اگر نقدی به فلسفه شده، به نوعی توجه از فلسفه به سمت فلسفههای علم بوده است. -در فلسفه کانت هم هدف در واقع همین است. رفتن از نظر به عمل در جهت توجه به همین مسائل است. فلسفه عملی کانت تا حدودی فلسفه فیخته را هم متضمن است؛ او به اراده اصالت میدهد؛ اراده انسان در فیزیک نیوتنی جایگاهی ندارد ولی به لحاظ اخلاق و اعتقادات دینی و عرفانی، حرف اول را میزند. در اخلاق باید کلیت، ضرورت و انسانیت را در شرایط ماتقدم دستورهای اخلاقی پیدا کرد. انسان به معنای اصیلتری از این لحاظ میتواند خودسازی کند. * به همین دلیل است که کسانی که در هر دو سنت وارد شدهاند، معمولاً، دفاع اصیلتری را از این سنت میتوانند داشته باشند. - نکته دیگر اینکه آنچه در ایران درباره منطق ارسطو گفته میشود، البته از لحاظ شناخت مقدمات، بسیار مفید است ولی به هر ترتیب عقل را صرفاً به نحو صوری نباید در نظر گرفت. منطق ارسطو در واقع فقط یک آلت کاربردی دارد. عقل فراتر از این منطق میرود، حتی منطقهای غیرارسطویی هم وجود دارد، همانطور که هندسههای غیراقلیدسی وجود دارد. شاید از این لحاظ آنچه سهروردی در سنت ما درباره منطق میگوید باید بیشتر محل توجه قرار گیرد تا به نحوی ذهن ما گشایش بیشتری پیدا کند و بتوانیم با افقهای وسیعتری آشنا شویم. انتهای پیام/ک
94/06/09 - 12:19
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 31]
صفحات پیشنهادی
آثار مسابقه سینمای ایران جشنواره فیلمهای نوجوانان اعلام شد
آثار مسابقه سینمای ایران جشنواره فیلمهای نوجوانان اعلام شد شناسهٔ خبر 2896336 - چهارشنبه ۴ شهریور ۱۳۹۴ - ۱۴ ۰۱ هنر > سینمای ایران اسامی ۸ اثر پویانمایی عروسکی کوتاه و نیمه بلند پذیرفته شده در بخش مسابقه سینمای ایران نخستین المپیاد فیلمسازی و جشنواره بین المللی فیلمهای نوجواسامی آثار کوتاه و نیمهبلند بخش مسابقه سینمای ایران اعلام شد
اسامی آثار کوتاه و نیمهبلند بخش مسابقه سینمای ایران اعلام شد خبرگزاری پانا اسامی ۱۳ اثر کوتاه و نیمهبلند پذیرفتهشده در بخش مسابقه سینمای ایران جشنواره بینالمللی فیلمهای نوجوانان اعلام شد ۱۳۹۴ شنبه ۷ شهريور ساعت 16 04 به گزارش سرویس فرهنگی پانا هیات انتخاب بخش مسابقه سینمگفت وگوی فارس با مجید ملانوروزی/ بخش اول پولی برای خرید آثار هنرمندان خارجی نداریم/4 برابر شدن بازدید از موزه
گفت وگوی فارس با مجید ملانوروزی بخش اولپولی برای خرید آثار هنرمندان خارجی نداریم 4 برابر شدن بازدید از موزه طی دو سال گذشته برپایی نمایشگاه به سبک اکسپرسیونیسم انتزاعی در موزه هنرهای معاصرمدیر دفتر هنرهای تجسمی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی با اعلام 4 برابر شدن بازدید از موزه طی دوپلک تهران؛ موسیقی معاصر ایران فولک-مدرن با نگاهی به آثار حسین اصلانی
پلک تهران موسیقی معاصر ایران فولک-مدرن با نگاهی به آثار حسین اصلانی بیست و ششمین نشست پلک تهران به موضوع موسیقی معاصر ایران فولک-مدرن با نگاهی به آثار حسین اصلانی اختصاص دارد به گزارش حوزه موسیقی گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان به نقل از روابط عمنقش آیات قرآن در آثار فلسفی ملاصدرا
به گزارش کانون خبرنگاران نبأ وابسته به خبرگزاری ایکنا ملاصدرا در کتب فلسفی خود از آیات بی شماری در جهت اثبات مبانی فکری خویش بهره گرفته است برای بررسی کارکرد این آیات در نظام فلسفی صدرایی باید یکایک کاربردهای آیات قرآن در آثار وی را مورد بررسی قرار داد یکی از ثمرات این کار انقد کتاب و کتاب شناسی در آثار حبیب یغمایی در خانه کتاب
نقد کتاب و کتاب شناسی در آثار حبیب یغمایی در خانه کتاب ایلنا نشست رونمایی و نقد و بررسی کتاب و کتاب شناسی در آثار حبیب یغمایی با حضور محمد غلامرضایی سیدفرید قاسمی سیدعلی آل داوود و علی بهرامیان روز دوشنبه 9 شهریور ساعت 17 در خانه کتاب برگزار میشود به گزارش ایلنا کتاب و کتابتوسط خانه کتاب صورت می گیرد عرضه «کتابشناسی آثار روسی در ایران» در نمایشگاه کتاب مسکو
توسط خانه کتاب صورت می گیردعرضه کتابشناسی آثار روسی در ایران در نمایشگاه کتاب مسکوکتابشناسی آثار روسی در ایران توسط خانه کتاب در بیست و هشتمین نمایشگاه بین المللی کتاب مسکو ارائه می شود به گزارش خبرگزاری فارس کتابشناسی آثار روسی در ایران که زیر نظر مجید غلامی جلیسه تهیه شدهناطق نوری در دیدار با اعضای شورای مرکزی حزب ندای ایرانیان: قاعده بازی سیاسی در ایران رعایت نمیشود/ فرهنگ تحمل
ناطق نوری در دیدار با اعضای شورای مرکزی حزب ندای ایرانیان قاعده بازی سیاسی در ایران رعایت نمیشود فرهنگ تحمل مخالف را در ایران نداریم در مقابل نقدها صبر و حوصله داشته باشیدعضو مجمع تشخیص مصلحت نظام با انتقاد از برخی اقدامات در عرصه سیاسی کشور گفت واقعا در ایران قاعده بازی سیاگفتوگوی فارس با مجید ملانوروزی/بخش دوم تأسف برای قیمتگذاری آثار ایرانی در حراجیهای خارجی/راهکاری برای جلوگی
گفتوگوی فارس با مجید ملانوروزی بخش دومتأسف برای قیمتگذاری آثار ایرانی در حراجیهای خارجی راهکاری برای جلوگیری از ورود تابلوهای چینیمدیر دفتر هنرهای تجسمی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی گفت ما هیچ کتابی راجع به هنرمندان ایرانی در خارج از کشور چاپ نکردیم در صورتی که بسیاری از هنرمندقاعده بازی سیاسی در ایران رعایت نمی شود/ فرهنگ تحمل مخالف را در ایران نداریم/ در مقابل نقدها صبر و حوصله داشته
به گزارش حوزه احزاب خبرگزاری فارس دبیرکل رئیس شورای مرکزی اعضای شورای مرکزی و ارشد حزب ندای ایرانیان با حجت السلام ناطق نوری عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام دیدار و گفت وگو کردند در ابتدای این دیدار سید محمد صادق خرازی عضو موسس و رئیس شورای مرکزی حزب ندای ایرانیان به ارائه گزارشی-
فرهنگ و هنر
پربازدیدترینها