واضح آرشیو وب فارسی:جام نیوز:
ماجرای واقعای با همکاری پلیس؛
کار بی شرمانه کارمند زن شرکت، برای وصول طلب
اصلا باورم نمي شد نمي دانستم چه چيزي باعث اين تهمت ناروا شده است اين درحالي بود که «نسيم» کنارم قرار گرفت و همه تلاشش را براي رفع اين تهمت از من به کار گرفت.
به گزارش سرویس حوادث جام نیوز، پدرم هميشه مي گفت انتخاب درست همسر که با عقل و منطق همراه باشد، سعادت و خوشبختي دنيوي و اخروي انسان را تضمين مي کند چرا که انتخاب عاقلانه، «عشق صادقانه» را نيز به وجود مي آورد. اين جملات طلايي پدرم نه تنها در زندگي خانوادگي ما خودنمايي مي کرد بلکه راهگشاي خوبي براي ازدواج من بود و ... مرد جوان که موفق شده بود با حمايت و پشتيباني هاي همسرش به قاضي دادگاه اثبات کند که پيشنهاد دوستي و ارتباط نامشروع، تنها پاپوشي است که يکي از مستخدمان شرکت براي او طرح ريزي کرده است، درحالي که دختر کوچکش را در آغوش مي فشرد به تشريح ماجراي تلخ زندگي اش پرداخت و به مشاور کلانتري شهيد نواب صفوي مشهد گفت: در يک خانواده پرجمعيت به دنيا آمدم و پدرم همه درآمدش را براي درمان بيماري صعب العلاج مادرم هزينه مي کرد. از همان دوران کودکي معناي عشق به همسر و زندگي با دسترنج خود را از پدرم آموخته بودم تا سن 16 سالگي خيلي از شغل ها را تجربه کردم تا اين که از شاگردي خسته شدم و با يکي از دوستانم مغازه اي راه اندازي کرديم. در همين زمان بود که انتخاب همسر را به عهده خانواده ام گذاشتم چرا که مي دانستم بزرگ ترها با تجربه اي که دارند در انتخاب همراه من براي يک زندگي مشترک اشتباه نمي کنند. پدرم هميشه مي گفت عشق هاي احساسي و خياباني دوامي نخواهد داشت چرا که اگر کوچک ترين مشکلي در زندگي به وجود بيايد آن احساس هاي عاشقانه هم از بين مي رود اين بود که پدر و مادرم نسيم را براي ازدواج من پيشنهاد کردند. او از بستگان دور ما و دختري با اخلاق بود.18ساله بودم که مراسم ازدواجمان برگزار شد و تلاش هاي من نيز براي کسب روزي حلال و درآمد بيشتر شدت گرفت. همزمان با تولد دخترم از شريک کاري ام جدا شدم و يک شرکت نصب دوربين هاي مدار بسته تاسيس کردم. با حمايت و تشويق هاي همسرم زندگي ام هر روز بيشتر رونق مي گرفت و من طعم خوشبختي را حس مي کردم اما روزي ماموران انتظامي به در منزلم آمدند و مقابل چشمان حيرت زده همسرم، دستبندهاي آهنين را بر دستانم حلقه کردند. در کلانتري فهميدم خانمي که در شرکتم کار مي کرد به اتهام پيشنهاد دوستي و برقراري رابطه نامشروع از من شکايت کرده است و 2 نفر ديگر از همکارانش هم شهادت دادند. اصلا باورم نمي شد نمي دانستم چه چيزي باعث اين تهمت ناروا شده است اين درحالي بود که «نسيم» کنارم قرار گرفت و همه تلاشش را براي رفع اين تهمت از من به کار گرفت او نه تنها به من بدبين نشد بلکه همه حرف هايم را صادقانه پذيرفت و با به دست آوردن اسنادي از اين ماجرا بي گناهي مرا اثبات کرد. آن روز با اشاره يکي ديگر از مستخدمان شرکت متوجه شدم که آن زن و شاهدان دروغين به خاطر دريافت نکردن حقوق طي دو ماه گذشته و براي وصول طلب خودشان اين نقشه را طرح کرده بودند. من هم بلافاصله با برادرم تماس گرفتم و با پرداخت حق و حقوق آن ها ماجراي تهمت ناروا نيز به پايان رسيد. اما فهميدم که انسان همواره بايد در انتخاب شاگرد و همکار دقت کافي داشته باشد و از همه مهمتر اين که براي ازدواج عاقلانه تصميم بگيرد و عاشقانه زندگي کند... ماجراي واقعي با همکاري پليس پيشگيري خراسان رضوي خراسان/ 2009
۰۹/۰۶/۱۳۹۴ - ۱۱:۱۹
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جام نیوز]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 79]