واضح آرشیو وب فارسی:فارس: یادداشت مینا ساداتی در آستانه اکران فیلم «محمد رسولالله(ص)»
با تپش، اضطراب و هیجان،دیدار فیلم «محمد رسولالله(ص)» را انتظار میکشم
پرواز میدهم جانم را به لحظهای که آمنه در کنار محمد(ص) بر دشتی زیبا به آسمان نگاه می کند و بهترین آرزوهای مادرانه را برای فرزندش دارد. پرواز می دهم جانم را به زمانی که آمنه در دوران بارداری، با هدیهای که خداوند به امانت به او سپرده، درد دل میکند. پرواز می دهم جانم را به روزگاری که تلاش میکردم از امورات این جهانی کمی دست بشویم تا شفاف تر، جامه آمنه را بر تن کنم.
به گزارش خبرگزاری فارس، مینا ساداتی بازیگر نقش حضرت آمنه فیلم «محمد رسولالله(ص)»که در حال حاضر همراه با مجید مجیدی، مهدی پاکدل و ساره بیات برای رونمایی از نخستین اکران جهانی فیلم عازم جشنواره مونترال کانادا شده در یادداشتی به بیان حس و حال خود از ایفای نقش در این فیلم پرداخته است. متن کامل دلنوشته ساداتی به شرح ذیل است:«نوشتن، دشوار است. نوشتههای زیبا را خواندن، سادهتر است و شیرینتر. با یادداشتی ساده مواجه شدن، مطلوبتر است. وظیفه دشوار نوشتن یادداشتی درباره فیلم بزرگ محمد(ص) را به سادگی میسپارم. چرا که سادگی پر از اعجاز است. چرا که سادگی صداقت می آورد و راستگویی، اولین نشان و مهمترین وصیت رسول حق است. حرف من و واژه های این متن، مطلقاً ندای درون من است. من به مرورِ رویدادهایی که در روزگار فیلمبرداری، بسیار سخت و پیچیده و رمزآلود بود و امروز با گذشت چندین ماه به جانم نشسته، قانعم و این قناعت امروز بخشی عمیق از زندگی حرفهای من شده. بخشی قابل دفاع از روند آرام طی طریق در جاده باشکوه سینمای ایران. یادداشتی که باید اعتراف نامه ای باشد در مدح سینما. یادداشتی درباره پروژه ای با قالبی کاملاً حرفه ای. با بهترینها بودن و از بهترینها دیدن. با بهترین روایتی که از کودکی آویزه جانمان شده. با روایت زندگی محمد مصطفی(ص). یادداشتی درباره تجربه نقشی که یکی از نامدارترین مادرهای تاریخ زندگی بشر است: آمنه بنت وهب. پرواز می دهم جانم را به لحظهای که آمنه در کنار محمد(ص) بر دشتی زیبا به آسمان نگاه می کند و بهترین آرزوهای مادرانه را برای فرزندش دارد. پرواز می دهم جانم را به زمانی که آمنه در دوران بارداری، با هدیهای که خداوند به امانت به او سپرده، درد دل میکند. پرواز می دهم جانم را به روزگاری که تلاش میکردم از امورات این جهانی کمی دست بشویم تا شفاف تر، جامه آمنه را بر تن کنم. پرواز می دهم جانم را به اوقاتی که صرف خواندن مقالاتی درباره مادر پیامبر(ص) و کتاب “پیامبر” نوشته زین العابدین رهنما و سایر مرجع هایی شد که به زندگی خاتم انبیا و مادرش آمنه می پرداخت. اوقاتی که با آن، شاکله نقش در کنار گفتگو با کارگردان شکل می گرفت و نقش می بست. اوقاتی که منتظر میشدم تا همه در سکوتی عمیق، سفره لحظه بازی را رنگین کنند تا من تلاش کنم این چیدمان باشکوه را در قالب جملات و احوالات نقش به پیش ببرم. اوقاتی که امروز حسرت دورشدنش را میخورم و اینکه آیا قدردانش بودم یا نه؟ آیا برای آینده، میوهاش را چیدم یا نه؟ آیا صبورترم کرد یا نه؟ آیا آرامترم کرد یا نه؟ آیا وسیعترم کرد یا نه؟ اوقاتی که خوش بود و ناب. اوقاتی که تجارب شیرین من است در فیلم محمد(ص). درکنار کارگردانی که شاهد تلاش جانکاهش بودم برای عبور از این مأموریت بزرگ؛ مجید مجیدی. در کنار ویتوریو استورارو ، جیانِتو دروسی، کرکا و… که از نوابغ زنده سینمای جهان هستند و رفتار حرفه ای و شیفته وارشان را برای به سرانج امرساندن این پروژه پر فراز و نشیب دیدم. گفتگوهای شیرین با یدالله نجفی، محسن شاه ابراهیمی و… تماشاکردن هم بازیهای دلپذیر و سفرهای دور و طولانی که فرصتی بود برای فرار از روزمرگی. نفس کشیدن در کنار این آدمهای نازنین و رفت وآمدها و دویدنها و تلاشکردن ها و خنده ها و گریه ها و… همگی دست داد به یمن حضور در این فیلم. این تجربه نفیس و گران را ارج مینهم و با تپش و اضطراب و هیجان، دیدارش را انتظار میکشم… انتهای پیام/
94/06/03 - 15:34
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 79]