واضح آرشیو وب فارسی:جام جم آنلاین:
وقتی دفاع از فلسطین کار دست ناصر تقوایی داد دفاع ناصر تقوایی از فلسطین و مردم این کشور در سالهای پیش از انقلاب با عث میشود که فیلم اول این کارگردان دوسال دیگر هم در توقیف بماند.
او که فیلم «آرامش در حضور دیگران» را بر اساس داستانی از غلامحسین ساعدی در سال 1347 می سازد، سال ها منتظر می ماند تا توقیف این فیلم تمام شود و بتواند شاهد اکران آن در سینما باشد. تلویزیون ایران یکی از تهیه کنندگان این فیلم بوده و به همین دلیل رضا قطبی مدیر وقت تلویزیون و فرخ غفاری کارگردان و یکی از مدیران میانی تلویزیون در تلاش بوده اند تا زمینه رفع توقیف این فیلم را به وجود بیاورند. در این بین اتفاقی رخ می هد که تقوایی آن را در کتاب «به روایت ناصر تقوایی» این گونه روایت کرده است:« یکی از سیاست مدارانی که در امور فرهنگی هم صاحب نظر بود، فریدون هویدا بود که برای مدتی به ایران آمده بود و به عنوان کفیل وزارت خارجه در کابینه ی برادرش کار می کرد. غفاری و قطبی، روزی از او دعوت کردند به تلویزیون بیاید. در سال سوم توقیف فیلم، جلسه ای ترتیب دادند و هویدا فیلم را دید و خیلی خوشش آمد. مدتی در مقابل ساختمان قدیمی تلویزیون با هم قدم زدیم و او درباره ی فیلم حرف زد تا این که شب شد. این آشنایی باعث شد او یک مهمانی به افتخار ما در منزلش ترتیب بدهد. من، همسرم، گلستان، غفاری و جلال مقدم به این مهمانی رفتیم.» تقوایی در مورد شب میهمانی در خانه هویدا گفته: «آن شب، شب عجیبی بود. آنشب باعث شد که این فیلم دو سال دیگر در محاق بماند. علت این دعوت هم که در واقع طرح و نقشه ی غفاری بود، این بود تا از طریق آشنایی و نفوذ فریدون هویدا بر پهلبد،یک جوری اجازه ی فیلم گرفته شود.» فیلم «ارامش در حضور دیگران درباره یک افسر امنیتی است که در دوران بازنشستگی به تهران و نزد دخترانش می آید تا استراحت کند اما آن ها و آدم های اطافشان را غرق فساد میبیند. این نقد صریح بر اوضاع زمانه به مذاق دستگاه حاکم خوش نیامده بود و باعث شده بود تا این فیلم که همزمان با «قیصر» و «گاو» ساخته شده بود، چند سال پس از اکران این فیلم ها روی پرده ی سینما برود. از این سه فیلم در مباحث مربوط به سینمای ایران به عنوان آغازگران سینمای نوین ایران نام برده می شود. تقوایی در مورد شب میهمانی خانه ی هویدا می گوید: «می دانید که هویدا، رمانی نوشته است به نام قرنطینه که ماجرایش مربوط به فلسطینی هاست. آن شب بر سر قضیه ی فلسطین بحث کردیم. چون همان زمان فلسطینی ها یک هواپیما را ربوده بودند. رمان قرنطینه مربوط به دورانی است که او و برادرش عباس در لبنان دانشجو بودند و چهره ی فلسطینی ها را خیلی خوب بررسی کرده بودند، ولی آن شب در مقام کفیل وزارت خارجه شروع کرد به بی احترامی به مردم فلسطین. می گفت این ها وحشی هستند و می خواهند دویست مسافر بیچاره را قتل عام کنند. من گفتم که به عنوان یک دیپلمات از حرف شما تعجب نمی کنم اما به عنوان یک نویسنده چه طور شما کتابی نوشته اید که عقیده ی خودتان نیست؟ شما که چنین تصوری نسبت به این ملت دارید، چطور درباره ی آن ها چنان رمانی نوشته اید؟ خیلی بهش برخورد، تا حدی که تلفن کرد به سازمان امنیت که بیایند مرا ببرند. گلستان و غفاری هرچه وساطت کردند، کارگر نیفتاد و گفت مرا ببین که می خواهم فردا بروم و از فیلم چه آدم ابلهی در فرهنگ و هنر دفاع کنم. گفتم شما آدم بی خودی هستی، اگر بروی و از فیلمی که خوشت نیامده دفاع کنی. به هر حال به ضرب تلاش گلستان، از تحویل دادن من منصرف شد و پاسبانی را که به در خانه اش آمده بود تا به من دستبند بزند بیرون کرد. همین ماجرا باعث شد که فیلم دو سال دیگر بخوابد.» (خبر آنلاین)
 
سه شنبه 27 مرداد 1394 ساعت 16:40
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جام جم آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 48]