واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: یادداشت داستان نویس دفاع مقدس در باره فیلم رستاخیز/ چرا به فتوای امام گردن نمی نهیم؟ فرهنگ > سینما - حبیب احمدزاده در واکنش به حواشی فیلم سینمایی «رستاخیز» در یادداشتی نوشت:
آنچه امروز بر سر فیلم رستاخیز آمده، بیشتر از برون است تا از درون فیلم. بزرگان برای حفظ حرمت دین و ائمۀ اطهار، فتاوایی از قدیم داشتهاند که تاکنون بر دیده منت بوده. اما اکنون فتاوای جدیدی در کار آمده که به همان اندازۀ فتاوای قدیم، گران سنگ و قابل تأملند. مانند همین فتوای رهبری که در پاسخ استفتاء تهیهکنندۀ فیلم رستاخیز به ایشان گفتهاند: پرسش : صورتگری یا صحنه سازی از زندگانی حضرت محمد (ص) یا دیگر پیامبران گذشته یا معصومین (ع) یا هر راز و رمز مقدس تاریخی و نشان دادن آنها بر پردۀ سینما یا صفحۀ تلویزیون یا صحنۀ تئاتر و غیره جایز است؟ (1) پاسخ : اگر مستلزم توهین یا نسبت باطلی به آن حضرات (علیهم السلام) نباشد، فی نفسه اشکال ندارد. و یا حتی این نظر امام راحل (ره) : سؤال: آیا تشبه به اهل بیت علیهم السلام در نمایش و تعزیه و غیر آن جایز است؟ (2) امام خمینی رحمهالله: با مراعات احترام آنان جایز است. حال بر سر دوراهی بین این فتاوای جائز( با قید شرط) و نیز فتاوای (حرمت بلاشرط)، چگونه هنرمند ما همچون آن کودکان فوتبال باز، هم راه به مسجد باز کند و هم ناخواسته این مکان مقدس را نیالاید؟ آیا تشخیص اولیۀ این کار، واقعا برگردن هنرمند است؟ چرا که او نمیتواند این تناقض را درک کند که چگونه صدها سال در تعزیهها، نمایش چهره امام حسین (ع) و حضرت عباس (ع) بلامانع بوده و همین تعزیهها در تلویزیون قابل نمایش بودهاند، ولی همین کار با وجود فتاوای موجود، در سینما ضد دین تلقی میگردد. اگر اشکال و خدشهای را که بعضی دوستان به تفاوت تعداد بینندگان یک فیلم اینچنینی با گستره جهانی و محدودیت آن در یک تعزیه در یک روستا و شهر کوچک محلی را عنوان میکنند قبول کنیم و آن که از آن پس با شنیدن نام این بزرگواران، چهره بازیگر نقش سینماییشان در ذهن تداعی میشود، باید به این سؤال هم پاسخ دهیم که چگونه بچه مسلمان خودمان را در نقش مقدسین برنمیتابیم ولی هر روز در دلمان بازی آنتونی کویین در نقش حمزه (ع) را ستایش کرده و از تداعی یک بازیگر هالیوودی درنقش عموی بزرگوار پیامبر، در ذهن اینگونه ننگ بخود راه نمیدهیم؟ آیا این داستانِ همراهی با "تشبه" در تعزیه و تنبیهِ آن در سینما، مصداق آن حدیث معروف رطب خوردن و منع رطب کردن نیست؟ دوست دیگری از تخفیف ماجرای کربلا در این فیلم سخن میگفت، سؤال این است که آیا تمام جن و انس تاکنون توانستهاند از پسِ برآوردن ماجرای کربلا در مقام خود، بدون صدها فرسنگ نزول و تخفیف برآیند؟ آیا یک مداح یا یک ذاکر اهل البیت، ادعایی چنین دارد که از پس تام و تمام روایت برآمده؟ آیا جز دل امام حسین(ع) و حضرت زینب (سلام الله علیها) عین دقیق ماجرای کربلا را کسی از علما تا عوام، ادعای دانستن و فهم دارد و حتی جرات این مدعا را بر زبان آوردن؟ آیا اینگونه فیلمها در اوایل راه و حرکت در مقابل سینمای دشمنان نیستند که حتما با اشکالاتی هم مواجهاند؟ آیا صرفاً به خاطر کامل و تام نبودن، باید اجازه جسارت و تجربه را از خودیها گرفت؟ آیا در دفاع مقدس نیز با همین بهانهها و عناوین، میبایست هزاران خطر را در راه رزمندگان میشمردیم و عملیاتها را به کل لغو میکردیم؟ یاد همۀ ما هست که سریال فاخر و بیحاشیه و زیبای امام علی (ع) به خاطر همین محدودیتها و دیده نشدن شخصیت های مثبت ملموس و دست بسته بودن کارگردان آن بود که در حین و پس از اتمام نمایشش بیشتر تکیه کلام شخصیتهای منفی مثل قطام و ولیدش در اذهان مخاطب باقی ماند! تا حتی مالک اشتر .آیا این، خسارت محسوب نمیشود؟ شاید اولین مشکل ماجراهای به وجود آمده در مراحل ساخت و نیز نمایش اینگونه فیلمها و از جمله رستاخیز، از نبود ستاد کار جمعی در حوزۀ فرهنگ ناشی میشود. تا هنرمند حیران دفاتر نشود و حرف اول و آخر را از جایی مورد وثوق بشنود. شاید بگوییم که به هرحال هر آنچه که بود، گذشت. ولی همگی باید بدانیم و بپرسیم حق الناس آن جماعت بیرون از ایران که به سربازان فرهنگی نظام اعتماد کرده و داراییهای خود را بیچشمداشت و به نذر نهضت امام حسین (ع) به پای این پروژه ریختهاند، چگونه و چیست؟ آیا دیگر اعتمادی در کار خواهد بود تا دوباره چنین شود؟ مسئولیت جوابگویی اینان را در دنیا و آخرت چه کسی برعهده خواهد گرفت؟ آیا مدتی بعد و پس از این همه خسارت، ماجرای فیلم(آدم برفی) برای این فیلم تکرار نخواهد شد؟ آیا میدانیم که ماجرای ساخت فیلم معروف (محمدرسول الله) مصطفی العقاد نیز همینگونه بود و اگر امام موسی صدر به عنوان ریاست مجلس اعلای شیعیان لبنان در مقابل سیل هجمهها نایستاده بود، اکنون صدا و سیمای ما در دهها مناسبت دینی، در این سی و اندی سال، اثری مناسب برای پخش نداشت !!!! ولی فصل الخطاب! یادم است که در یکی دو ماه پس از پذیرش قطعنامه و پایان جنگ، امام راحل (ره) با تغییر شرایط بازی شطرنج از یک بازی قمار گونه به یک بازی صرفا فکری، رفع حرمت آن را اعلام کردند. همان زمان بعضی از عزیزان، این فتوا را بر نتافته و نظر مخالف خود را اعلام کردند و حتی در بحثی طلبگی از ایشان خواستند در این موضوعات کوچک وارد نشوند. اما امام جوابی محکم بدانان دادند و غائله ختم به خیر شد. امروز ما هنرمندان هم چشم به فصل الخطاب خود یعنی رهبر کشور و انقلابمان داریم. در زمانهای که داعشها فرزندانمان را، و دولتهای غربی با فرهنگ مادی شان سنتها و رویاهای ما را گردن میزنند، ما همان کودکانی هستیم که پای در مسجد ایستادهایم تا کسی محبتمان کند و راه ورود نشانمان دهد. سؤال من از مسئولان محترم و حتی حوزۀ علمیه قم آن است که چرا همچون مسألۀ هستهای و بر پایۀ سخنان خطیب محترم جمعۀ تهران، با حفظ احترام به سلیقۀ دیگران، فتوای رهبری را مبنای عمل حکومت قرار نمیدهیم تا منِ عوامِ فرهنگی نیز در این تناقضات، سرگردان نشده و حال افسرده، کار را رها نکنم؟ بدانیم عدم حل مشکل امثال فیلم رستاخیز در زمان درخور، نشان دادن چراغ قرمز به تمام کسانی است که میخواهند در آینده در این راه مقدس کاری کنند. شاید اگر آن روز شیخ عبدالستار اسلامی بزرگوار به داد آن کودکان نمیرسید و خود پای آنان را نمیشست، هرگز آن رادمردان نیز با معارف اسلامی آشنا نشده و امروزه نام شهید بر پیشوند اسم زمینیشان نمینشست. و یا دقیقتر از قول مشهور امام موسی صدر بگویم که گفتهاند مشکل ما در آن است که همیشه در جستجوی آنیم که پیامبر و ائمه درگذشته چه میکردند، در حالی که سوال درستتر آن است که اگر امروز این بزرگان در میان ما زندگی میکردند، در مقابل مصائب و مشکلات امروزین چه برخورد و راه حلی داشتند؟ آیا در زمانهای که هزاران هزار مسلمان در کشورهای یمن، سوریه، بحرین، لیبی و فلسطین در پناه قطعنامههای ابرجنایتکاران (در شورای امنیتی فقط برای دزدان) کشتار گردیده و نوامیس ما مسلمین در بازارهای افراطیون داعشی وابسته به اسراییل به کنیزی جنسی فروخته میشوند، آیا درد حضرت عباس(ع)، علمدار سپاه غیرت امام حسین(روحی فداه) را به این فرعیات متوجه دانستن، توهینی تمام قد به آرمانهای این بزرگمرد نیست؟ واقعا درد آن عباس دشت کربلا در امروز کدام است؟ به هرحال باید بدانیم که دشمنان با تخریب اعتماد مردمان به قوانین و تصمیمات نظام، در صدد خشکاندن ریشههای امید در دل مسلمانان جهان نسبت به این شجره طیبه هستند که امام راحل (ره) حفظ آن را از اوجب واجبات دانستند و راه انداختن این گونه بحثهای فرعی، در این روزها که افراطیون با تمام توان بر سر مرزهای عقیدتی، حدودی و غیرتی ما رسیده اند، دقیقا بسان همان است که ذهن های مردمان قسطنطنیه در هنگام سقوط شهرشان مشغول آن شد، که آیا زخم بر تن لاهوتی مسیح خورده و یا برتن ناسوتی ؟ به هرحال ما موسایی داریم که در کنار نیل حوادث واقعی (و نه این نیل خودساخته) تاکنون راه نشانمان داده و می دهد پس چرا همگان از سینماگر، مداح، مسئول و عالم و فاضل، در این مورد، فصل الخطابش ندانیم؟ » 17302
یکشنبه 25 مرداد 1394 - 06:51:56
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 40]