واضح آرشیو وب فارسی:ایرنا: خیابان قهر و سرعت روزنامه افسانه چاپ شیراز در شماره 2798 یادداشتی با عنوان "خیابان قهر و سرعت" بر ضرورت چاره اندیشی برای آمار تلفات سانحه های رانندگی در کشور تاکید کرده است.
در این یادداشت به قلم "حمید مقدس فرد" آمده است: بر اساس آمار شدت حوادث ترافیکی منجربه فوت و معلولیت و جرح شدید در خیابان های و گذرهای شهری در سال های گذشته افزایش داشته است؛ به گونه ای که آمار حوادث از آمار افزایش اتومبیل ها بیشتر بوده و ثابت شده که تمایل به سرعت و رعایت نکردن سرعت مجاز در شهر از عوامل اصلی افزایش تصادف ها بوده اند.
روشن است که نطارت بر رانندگان و فضای ترافیکی ضعیف است. کم کاری در کنترل سرعت، سخت نبودن ضوابط دادن گواهینامه و ناقص بودن آموزش ها که باعث می شود همه کسانی که می توانند پایشان را به پدال گاز برسانند گمان کنند راننده حرفه ای اند، جریمه ها که پلیس می گوید بازدارندگی کافی ندارند، قانون گریزی راننده ها، عصبی بودن و افسردگی جوانانی که آرامش و پرستیژ را درسرعت جستجو می کنند، خودروسازهای محترم که جان آدمها را با تبلیغات و فقر معامله می کنند، وزارتخانه ازآن محترم تر که به ساختن اتومبیل های غیراستاندارد مجوز می دهد، نهاد قضایی که در تلفات ناشی از ضعیف بودن بدنه و نقص فنی کاری نمی کند، پدر و مادرهایی که اجازه می دهند دختران و پسران ناشی و عصبی شان اتومبیل سواری کنند.
بازماندگان حوادث که از همه دست اندرکاران حادثه شکایت نمی کنند، دستگاه های نظارتی که کارشان را درست انجام نمی دهند یا اصلا انجام نمی دهند، افکار عمومی بی تفاوت که فردای روز حادثه همه چیز را از یاد می برد، رسانه ها که وظیفه شان را دراین باره نیم بند صورت می دهند، تلویزیون که برنامه های بی خاصیت شبه طنز و فیلم های تکراری وقتی برای پخش چند دقیقه برنامه آموزش رفتار ترافیکی و هشدار به آن نمی دهد و ... کدام یک از این عوامل را در تبدیل یک خیابان معمولی به پیست مسابقه و سرعت، مهم بشماریم؟
چرا یک سفر معمولی شهری دراین خیابان ها به یک سفر جنگی تبدیل می شود؟ در این خیابان ها چه چیز هست که مشوق رفتارهای پرخطر می شود؟ چرا راننده ایرانی به آسانی تسلیم جنون سرعت می شود؟ چرا زنان که زمانی الگوی رانندگی بودند، دست کم به شکل تعارف، این روزها در رانندگی تهاجمی و ناشیانه، از مردان سبقت گرفته اند؟
اینان کدام عقب ماندگی را می خواهند با سریع راندن، جبران کنند ؟ چرا هیچ جامعه شناس و روانشناسی مساله شدن رانندگی را بررسی نمی کند و وقت خود و دانشجویانشان را با مرور بیهوده نظریه ها تلف می کنن ؟ پس علم به جز در کلاس های درس و سمینارهای بی فایده درکجا وبرای چه کسی باید به کاری بیاید؟
چرا جرم شناسان برای جماعت نمی گویند رفتارهای پرخطر رانندگی، نوعی جرم غیر متعارف و موجب پی گرد قانونی است؟ حقوق دانان و وکلا که باید ازمنافع عمومی دفاع کنند چرا چیزی نمی گویند؟
چرا هیج نهاد مدنی برای دفاع از منافع قربانیان، فعالیت نمی کند؟ چند نفر دیگر باید کشته شوند و چند خانواده دیگر باید متلاشی شوند تا کسانی که مسوولند از پشت میزهایشان بلند شوند و به جای سخنرانی و وعده و وعید، کاری کنند؟
چند صحنه خونین دیگر باید رخ دهد تا همه ما کمی به خود بیاییم و در رفتارمان دوباره نگری کنیم و بند این افسردگی و مرگ پرستی پنهان و گرایش های ویرانگر را از پای رفتارمان باز کنیم و کمی متمدنانه و قانونمند حرکت کنیم و خیابان را به قتلگاه تبدیل نکنیم؟ خیابان ها در شهرهای ایران نمایشگاهی از قهر و شتابزدگی آدم هایی هستند که درفضای ترافیکی مجال برخورد با هم را ندارند چون این فضا به سلول هایی به نام اتومبیل تقسیم شده که نماد قهر عمومی است.
در شهرهای تاریخی مانند شیراز دیگر از کوچه قهر و آشتی خبری نیست. جای آن را خیابان هایی گرفته اند که گذر قهر و سرعت شده اند. این جا به جایی یک مساله مهم اجتماعی است که هنوز به درستی دیده نشده و مانند هزاران مساله ریز و درشت دیگر به حال خود رها شده است.ک/1
2027/ 5054
08/05/1394
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ایرنا]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 143]