تور لحظه آخری
امروز : چهارشنبه ، 14 آذر 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):هر كس به صداى قارى‏اى كه بسم اللّه‏ الرحمن الرحيم را قرائت مى‏كند گوش دهد، براى او...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

ساختمان پزشکان

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

خرید نهال سیب

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

رفع تاری و تشخیص پلاک

پرگابالین

دوره آموزش باریستا

مهاجرت به آلمان

بهترین قالیشویی تهران

بورس کارتریج پرینتر در تهران

تشریفات روناک

نوار اخطار زرد رنگ

ثبت شرکت فوری

تابلو برق

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1837581438




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

مردی از تبار پیران صاحب سرّ


واضح آرشیو وب فارسی:ایرنا: به مناسبت زادروز شاعر سفرکرده مردی از تبار پیران صاحب سرّ تهران- ایرنا- 189 روز گذشت، از نبود مردی از تبار پیرانِ صاحب سرّی که چون رخت بر می گیرند از دنیای خاک، دیگر جایگزینی نمی توان برایشان یافت، مگر در عالم افلاک.


«وانهادم خانه ی گل، قبله ام شد کعبه ی دل / تا در این آیینه بینم جلوه گاه روی او را...».
28 دی ماه سال گذشته، استاد مشفق کاشانی، شاعر و تصنیف سرای برجسته ی هم روزگارمان، به دیدار معبود شتافت. امروز اما دل دوستدارانِ استاد بسیار هوایِ مشفق را دارد. امروزی که در آستانه ی زادروزش به سر می بریم؛ نخستین سالروز تولد استاد، پس از رفتنش... . استاد مشفق عزیز، تولدتان مبارک... .

مشفق و گذشته اش
عباس کی منش، مشهور و متخلص به مشفق کاشانی، در چهارم امرداد سال 1304، در کاشان به دنیا آمد. وی روزگار کودکی را در دامان مادری گذراند که گرچه سواد فارسی نداشت، اما بسیاری از شعرهای حافظ را از بر داشت و با قرآن و حدیث مأنوس بود و اگر به شخصیت مشفق کاشانی و شعر ایشان بنگریم، تأثیر عمیق تربیت این مادر فرزانه را به خوبی در خواهیم یافت.
مشفق، تحصیلات ابتدایی و متوسطه را در زادگاه خود گذراند و در همان دوران نوجوانی، با علاقه یی که به شعر داشت، به محفل های ادبی کاشان راه یافت، که از جمله ی آن ها انجمنی بود که با حضور استاد حسینعلی منشی کاشانی و علی نقی راوندی تشکیل می شد.
وی پس از گرفتن دیپلم، در اداره ی فرهنگ به کار پرداخت. سپس تحصیلات خود را در دانشگاه تهران، در رشته ی حسابداری ادامه داد و مدرک فوق لیسانس گرفت. مشفق از آذر ماه 1333 که به تهران آمد، در مقام دبیر، در مدارس تهران به کار پرداخت و سرانجام در 1358 بازنشسته شد.
استاد مشفق کاشانی با پیروزی انقلاب اسلامی، به عضویت شورای شعر وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، شورای شعر و ادب اداره ی کل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان تهران، شورای عالی شعر صدا و سیما و شورای شعر سازمان فرهنگی و هنری شهرداری تهران درآمد و رییس انجمن شاعران ایران و رییس شورای شعر و ترانه ی وزارت ارشاد شد.
از این شاعر ارجمند، آثار فراوانی برجای مانده است، از جمله: «صلای غم»، «خاطرات» (مجموعه ی شعر)، «سرود زندگی» (مجموعه ی شعر)، «شراب آفتاب» (مجموعه ی شعر)، «آذرخش» (گزیده ی اشعار)»، «خلوت انس» (تذکره یی در شرح احوال و آثار و مکاتبات ادبی تنی چند از شعرای معاصر)، «آینه ی بردباری» (سروده هایی از شاعران گذشته و معاصر در مناقب و مصایب)، «پرتو عرفان» (شرح اصطلاحات عرفانی کلیات شمس)، «سرود سرخ بهار» (مجموعه ی شعر جنگ)، «سیمای محمد (ص) در آینه ی شعر فارسی» و تصحیح دیوان «صباحی بیدگلی».

**تضمین دوازده بند و نذر امام حسین (ع)
یکی از اثرهای درخشان مشفق کاشانی، مسمطی است که ایشان در سال های جوانی در تضمین از ترکیب بند معروف همشهری نامدارش، مولانا محتشم کاشانی، سروده است:
«از موج فتنه چشم جهان غیرت یم است / وز تندباد حادثه پشت فلک خم است
صبح امید چون شب تاریک مظلم است / "باز این چه شورش است که در خلق عالم است
باز این چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است"...».
استاد در مصاحبه یی، ماجرای چگونگی پدیدآمدن این تضمین را این گونه بازگو کرده اند: «در سال 1318 به علت مشکل کیسه ی صفرا که پیدا کردم، وضع من به جایی رسید که دکترها جوابم کردند و درد شدیدی داشتم. پدرم هنرمند بود؛ روی فلزات حکاکی می کرد و مؤسس هیئتی بود به نام هیئت اباالفضل (ع) کاشان. شب تاسوعا در کاشان رسم بود که چهل منبر را شمع می گذاشتند و پا برهنه می رفتند و علاقه داشتم به اینها؛ پدرم گفت امشب شفای این بچه را از امام حسین (ع) می گیرم؛ چهل سال من در این خانه دارم سینه می زنم، می روم و وقتی برمی گردم این خوب شده. با قاطعیت گفت. تقریباً نیم ساعت که از رفتن ایشان گذشت، مثل آبی که روی آتش بریزند، درد از وجود من رفت و من فریاد زدم که گرسنه ام. مادرم می گفت: داروهایت را بخور! می گفتم: من چیزیم نیست، وقتی پدر برگشت و کلون در را کشید، مادرم گفت: عباس خوب شده و دارد غذا می خورد. پدر به من گفت: حالا تو یک د ِینی داری نسبت به امام حسین(ع) و باید یک شعری بگویی. گفتم من در آن حد نیستم که بتوانم شعر بگویم برای امام حسین(ع). گفت: نه، باید این کار را بکنی چون شفا گرفتی از ایشان.
در مدرسه ی پهلوی که درس می خواندیم، سید بزرگواری بود به نام سلیمی که مدیر مدرسه بود. من شب در خواب دیدم که در مدرسه هستم و پیش سید ایستاده ام. سید دست کرد توی کشو و دوازده بند محتشم را درآورد و گفت این را تضمین کن... . تضمین در شعر یکی از فنون خیلی سخت است، به این دلیل که شما می خواهید به یک بیت، سه مصراع یا چهار مصراع اضافه کنید به صورت تخمیس یا تثلیث. شما باید در آن حد تبحر داشته باشید که بتوانید با آن هدفی که شاعرِ اول، شعر گفته، بگویید. در همان خواب من گفتم آقا من نمی توانم و ایشان گفت که نه تو می توانی. من وقتی مشغول شدم، خوب یادم است که مثل کسی که گوشی در گوشش باشد، سه مصراع به من تلقین شده است.
حدود دو ماهی من روی تضمین این دوازده بند کار کردم. برای هیچ کس هم نخواندم؛ نه در انجمن، نه برای استادان آن زمان. انجمنی داشت استاد حسین علی منشی کاشانی، به نام انجمن کریم که با سهراب سپهری در سال25- 26 به آن انجمن می رفتیم. شعر را فرستادم برای کتاب فروشی اسلامیه که کتاب های اسلامی را چاپ می کرد. تلگراف زد که شما موافقت کنید، ما ده هزار نسخه از این را چاپ می کنیم، هزار نسخه هم به شما می دهیم. ما هم گفتیم یاعلی! مجموعه چاپ شد و جنجالی در شهر کاشان به پا کرد.
آقا بزرگ تهرانی در الذریعه، که تألیفات شیعیان را فهرست کرده، آنجا معرفی می کند که تضمین دوازده بندِ محتشم، اثر عباس المشفق الغاسانی».

**غزل مشفق؛ غزلی با پشتوانه ی ادبیات دیرپای فارسی
شعر مشفق از بهترین نمونه های شعر معاصر است، به ویژه در غزل. غزل مشفق که رنگ و بویی خوش از غزل های شیخ و خواجه ی شیراز با خود دارد، در کنار غزل های شاعران بزرگی چون شهریار، سایه، رهی معیری، عماد خراسانی و سیمین بهبهانی، جزو بهترین نمونه های این قالب مهم شعری در این روزگارِ شعر فارسی است. غزل مشفق درحالی که سنت و پیشینه ی باشکوه شعر و ادبیات فارسی را در خود دارد، زندگیِ امروز را نیز با همه ی غم ها و شادی ها و فراز و فرودهایش می توان در آینه ی آن دید. همین دو عامل، یعنی مطالعه ی عمیق در حوزه ی ادبیات کهن فارسی؛ و نیز داشتن درد و دغدغه نسبت به آنچه در جامعه و پیرامون شاعر در جریان است، از مهم ترین دلیل های توفیق و اعتبار شعر مرحوم مشفق کاشانی است.
نقش مهم و حیاتیِ مطالعه ی جدی آثار کهن ادبیات فارسی در استواری شعرِ هر شاعر، آن گونه است که همه ی شاعران بزرگ و ادیبان عالی قدرِ هم روزگارمان بارها در توصیه هایشان به شاعران جوان تر بر آن تأکید کرده اند. مرحوم استاد مشفق نیز مطالعه ی دقیق آثار قدما را برای شاعریِ امروز ضروری می دانستند. ایشان بر این باور بودند که شاعران معاصر را به دو گروه می توان تقسیم کرد؛ گروهی که از دید تعداد، بسیار اندک هستند اما به پشتوانه ی مطالعه ی عمیق در ادبیات گذشته، آثاری بسیار ارزشمند و ماندگار پدید آورده اند. گروهی دیگر هم هستند که گرچه اکثریت را تشکیل می دهند، اما به علت نداشتم پشتوانه ی ادبی، آثاری بی ارزش عرضه می کنند.

** مشفقِ تصنیف سرا
یکی از بُعدهای مهم شخصیتِ هنری و کارنامه ی شعری استاد مشفق کاشانی، تصنیف سرایی ها و ترانه گویی های ایشان است. مرحوم مشفق، در این حوزه ی اثرگذار ادبی - موسیقایی، مهارت و صلابت و ظرافت را با هم داشتند که حاصل آن، به یادگار ماندن شمار فراوانی تصنیف و ترانه با صدای خوانندگان گوناگون است که بسیاری از این آثار، جزو ماندگارترین قطعه های موسیقایی دهه های اخیر به شمار می رود. از جمله ی این آثار می توان به تصنیف های «چراغ زندگی» (بی تو ای آرام جان/ شعله دارم بر زبان/ روز و شب سوزم ز داغ زندگی...) و «خورشید شبستان» (شب، سیمای عاشقان/ روشن چون ستارگان/ مَه رقصان در دل صحرا...) از آلبوم «افسانه» اشاره کرد که با صدای دلنشین علیرضا افتخاری ماندگار شده است.
از دیگر خوانندگانی که تصنیف های مشفق کاشانی را خوانده اند، می توان از حسین خواجه امیری، عبدالحسین مختاباد، مسعود خادم و محمد حشمتی نام برد.
اما یکی از خوانندگان خاطره آفرین موسیقی ایرانی که همکاری های متعدد و ماندگاری با مرحوم مشفق داشته، بهرام حصیری است. آلبوم «جان عاشق» با آهنگسازی روانشاد استاد اسدالله ملک و شعر مرحوم مشفق و صدای دل انگیز بهرام حصیری، یکی از ماندگارترین مجموعه های موسیقی در دهه های اخیر بوده است. به همین مناسبت گفتگوی کوتاهی داشته ایم با این خواننده ی پیشکسوت موسیقی ایرانی:

** «جان عاشق»؛ نتیجه ی یک مثلث هنری موفق
حصیری درباره ی آشنایی با مرحوم مشفق گفت: «بنده حدود سال 70، 71 که از انگلیس بازگشتم، وقتی صدای ساز ویلون استاد زنده یاد اسدالله ملک را شنیدم، به سبب ارادت فراوانی که به ایشان داشتم، خدمتشان رسیدم و این سرآغازی شد بر آشنایی با مرحوم استاد مشفق کاشانی. در خدمت مرحوم ملک نشست هایی داشتیم که استاد مشفق هم حضور داشتند. در آنجا با شخصیت استاد مشفق آشنا شدم که مرد نازنینی بودند. ایشان پیر دیر غزل بودند و طبیعی بود که وسواس فراوانی داشتند در گزینش و سرایش شعرها».
خواننده ی «جان عاشق» افزود: «کاری را در لندن خوانده بودم به نام قلب عاشق، که بعد به همراه استاد ملک آن را به مرحوم مشفق دادیم و ایشان با تغییرهایی که ایجاد کردند، شعر جان عاشق را روی آن آهنگ گذاشتند. ما، یعنی استاد ملک و استاد مشفق و بنده در آن سال ها یک مثلث هنری تشکیل داده بودیم که کنسرت های گوناگونی هم به اتفاق هم برگزار کردیم. خاطرم هست که به اتفاق هم و با همراهی ارکستر همنوازانِ مرحوم ملک، کنسرتی برگزار کردیم که سالن مرکز همایش های صدا و سیما، با چهار شب کنسرت ما، با بلیط پنج هزار تومانی، که آن موقع سر و صدای زیادی به پا کرد، افتتاح شد».
این استاد آواز ایرانی با اشاره به درک موسیقایی قوی استاد مشفق، افزود: «می نشستیم و با اسدالله خان ملک فکرهایمان را روی هم می ریختیم برای اجراها و استاد مشفق به دلیل فهم بالایی که از موسیقی داشتند و نیز به سبب پشتوانه ی قویشان در زمینه ی مطالعه ی آثار کهن ادب فارسی، به خوبی تلفیق شعر و موسیقی را انجام می دادند؛ و همین تلفیق عالی شعر و موسیقی از مهم ترین دلیل های ماندگاری تصنیف های ایشان است. تصنیف و ترانه با شعر فرق می کند و هر کس که شاعر باشد الزاما نمی تواند ترانه سرای خوبی هم باشد، چرا که وی باید از موسیقی هم آگاهی داشته باشد تا به خوبی شعر را با موسیقی تلفیق کند.
این درحالی است که امروز متأسفانه ترانه هایی به گوش می رسد که هیچ محتوا و پیامی برای مخاطب ندارد و با تکرار چهار مصراع چیزی را به اسم ترانه می سازند که چون هیج پشتوانه یی از فرهنگ و ادب گذشته و آگاهی آکادمیک پشت سر خود ندارد، هیچ ماندگاریی هم نخواهد داشت».

** «قناری من»؛ مرثیه ی شاعر برای قناری های مرده اش
حصیری در پایان گفت و گو، ضمن اشاره به همکاری های دیگرش با مرحوم مشفق، خاطره ی شکلگیری آلبوم «قناری من» را این طور تعربف کرد: «بنده در آلبوم های گوناگونی با مرحوم مشفق همکاری داشته ام که آخرینِ آن بر می گردد به آلبوم قناری من که به آهنگسازی پسرم، چند سال پیش منتشر شد.
روزی بنده و پسرم، پویا، که آن موقع جوانی بیست و یکی دو ساله بود، منزل استاد مشفق رفتیم و ایشان شعر قناری من را به پسرم داد تا روی آن آهنگ بسازد و پویا هم با عشق و علاقه یی که داشت، دست استاد را بوسید و آهنگ قناری من را ساخت. اما ماجرای قناری من برمی گردد به اینکه استاد مشفق چند قناری داشتند؛ وقتی برای سفر به کاشان می روند، که 24 ساعت طول می کشد تا باز گردند و در این فاصله قناری ها می میرند. استاد از این ماجرا آن قدر آزرده می شوند که شب تا صبح گریه می کنند و تا صبح این شعر را با چشم گریان می سرایند و می شود تصنیف قناری من».
این گزارش به مناسبت زادروز مردی با صفا و نازنین از قافله ی شعر و ادب نگاشته شد، اما چه می شود کرد که داغ فراق استاد هنوز در سینه تازه است و لبخند تبریک را روی لب پژمرده می کند. به یاد آن روزِ وداعِ آخر با استاد در تالار وحدت افتادم که پیکر استاد روی دست دوستدارانش راهی سفر به سوی دوست می شد و در محوطه ی تالار وحدت، صدای پر از حزن علیرضا افتخاری عزیز پخش می شد که این شعرِ استاد را می خواند:
«جانانِ من چرا رفتی،
چون جان از تن کجا رفتی
افتاده ام به بند غم،
یارا یارا چرا رفتی...
بازآ و دمی خندان بنشین،
خورشید منی، تابان بنشین...».
فراهنگ ** 3067**1601**






03/05/1394





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: ایرنا]
[مشاهده در: www.irna.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 101]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


فرهنگ و هنر

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن