واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
روابط ايران و اروپا در عصرايلخانان(1) نويسنده :مرتضي دهقان نژاد* چکيده رابطه ي فرمانروايان مغول ايران با مغرب زمين را از اين نظر بررسي مي کنيم که علل مذهبي،مهم ترين دليل پديد آمدن اين رابطه بوده است.ايلخانان، مسيحيان ساکن قملرو خود را چندين بار از آسيب حوادث درامان داشتند و اين امکان را به وجود آوردند که اروپاييها براي تبليغ دين مسيح به قملرو آنان مسافرت کنند و مدتي طولاني درآن دياربه سر برند. ازديدگاه کشورهاي مغرب زمين،مسائل مذهبي زمينه سازروابط سياسي ميان شرق و غرب بوده است.از سوي ديگر ايلخانان و پادشاهان مغرب زمين مي کوشيدند در برابر مصر،خان دشت قبچاق ،فرمانرواي ماوراء النهر،فرمانرواي سيسيل و فرمانرواي کاتالوني با يکديگر متحد شوند،اما اين همکاري سياسي هرگز به معناي واقعي تحقق نيافت. کليد واژه :مغول، ايلخانان ، واتيکان، اروپا، پاپ. مقدمه ايران به سبب موقعيت جغرافيايي خاصي که دارد در طول تاريخ همواره با تهاجم اقوام گوناگون از شرق و غرب روبه روبوده است.حمله ي مغولان يکي ازمهيب ترين اين حمله هاست که در ابتدا بخش اعظمي از اين سرزمين را ويران کردند،اما تمدن و فرهنگ ايران،فاتحان را مغلوب و در زمان ايلخانان، آنان را به پادشاهان اين سرزمين تبديل کرد. در اين ميان اروپاييان که در جنگهاي صليبي، موفق شده بودند .سرزمينهاي مسلمانان را تسخير کنند،تصور مي کردند با کمک ايلخانان مغول مي توانند دولت مماليک را که مانع اصلي آنان در فتح اورشليم بودند از ميان بردارند؛اين امر سبب ايجاد روابط سياسي با ايلخانان ايران شد و پاپ نقش واسطه ي ميان پادشاهان مغول و پادشاهان مسيحي را بازي کرد و هيئتهاي متعددي را به دربار ايلخانان مغول فرستاد و اين امر زمينه ساز مناسبات جديدي در عرصه ي سياست خارجي ايران شد که موضوع مقاله ي حاضر است. اروپا در دوره ي مغول مسلمانان در آغاز دوره ي مغول،اروپا را تهديد کردند تا جايي که به گفته ماتيو پاريس ،سالنامه نويس انگليسي:«مسلمانان مي خواستند با مسيحيان همداستان شوند به اميد آنکه با قواي خود در برابر آن عفريتان (مغولها)مقاومت کنند.»اما با استقلال يافتن حکومت مغولي ايران و تجزيه ي قدرت مغول در دوره ي ايلخانان،کم کم از سياست خشن و دامنه دار جهانگيري که در روزگار چنگيزخان پي ريزيي شده بود کاسته شد.از سوي ديگر کينه و دشمني ملوک مصر موجب شد اروپاييها براي گرفتن انتقام شکستهاي جنگهاي صليبي و شکستن سد مقاومت دلاورانه ي مجاهدان مصر و شام در صدد برقراري رابطه با دربار ايلخانان و تحريک و تشويق آنان براي لشکرکشي به شام و جنگ با پادشاهان مصر برآيند.بدين ترتيب مسيحيان متعصب براي پايان دادن به نفوذ و قدرت مسلمانان که به مراتب بيش از آنان،به علم،صنعت و تمدن دست يافته بودند تا با فرزندان و جانشينان هولاکو،همان قوم مکروه و شيطاني که به گفته ي خود اروپاييها مانند شياطين و عفاريت طبقات جهنم به دنيا هجوم آورده واز هر گونه قانون و تمدني بي بهره بودند،بر ضد مسلمانان را ه دوستي و اتحاد در پيش گرفتند (مرتضوي، 1370ص46،7). مغولها با همه ي ويراني که به بار آوردند،موجب شدند ارتباط مستقيم تري ميان شرق و غرب برقرار شود و اين امر به نهضت رنسانس کمک کرد.اين نهضت نقطه ي آغاز تمدن جديد اروپاست و مسلمانان مقدمات آن را با انتقال علوم و فلسفه ي يوناني و پيشرفتهاي چشمگير فرهنگي و علمي هموار کرده بودند.ايجاد امپراتوري گسترده ي مغولان سبب شد که دو سوي دنياي متمدن آن روزگار به گونه اي مؤثر با هم ارتباط برقرار کنند(جوادي، 1351،ص3؛اصفهانيان ،2536،ص48). هولاکوخان حامي مسيحيان و خواهان برقراري رابطه با مغرب زمين هنگامي که هولاکو خان در سال 654قمري قلعه هاي اسماعيليه را ويران کردند و رکن الدين خورشاه تسليم شد،مسلمانان سني خوشحال شدند و پنداشتند او مجاهدي در راه اسلام است،اما اندکي پس از تسخير بغداد و کشته شدن خليفه ي عباسي در سال 656ق/1258م .آنان درماتم فرورفتند و اين بار مسيحيان شاد شدند.هولاکو مي دانست با اين کار مي تواند نظر پادشاهان مسيحي را جلب کند؛زيرا چهار سال پيش از آن نيز با پادشاه ارمنستان،هتوم اول،پيمان دوستي و همکاري بسته بود(جوادي، 1351،ص15-14).در اين دوران،مسيحيت بر دستگاه سلطنت پادشاهان ايلخان تأثيري بسيار داشت.به ويژه نقش زنان در اين ميان در خور تأمل است.براي نمونه دو قوز خاتون،همسر مسيحي هولاکو،نقش مؤثري دررفتارسياسي شوهرش داشت . او دختر اونگ خان،خان مسيحي مغول بود که اروپاييها او راملک يوحنا مي خواندند و درايت اين زن موجب شده بود منگوقاان،پادشاه بزرگ مغول نيز به هولاکو سفارش کند تا در کارهايش با وي مشورت کند(نوايي، 1364،ج1،ص29). در اين زمان مسيحيان ايران که خان مغول را منجي خود مي پنداشتند ،مي کوشيدند از قدرت او براي کمک به مسيحياني که در شام و مصر با مسلمانان مي جنگيدند استفاده کنند و آيين اسلام را از آسيا و آفريقا براندازند.اين احتمال وجود دارد که يورش هولاکو به شام و مصر نتيجه ي تحريکات مسيحيان ايران باشد(همداني، 1940،ج1،ص26؛اقبال 1364،ص198گروسه،1368،ص581).هولاکو براي رسيدن به اين آرزو، سردار مسيحي و دلاور خود کيتو بوقا را مأمور فتح شام و مصر کرد.اين سردار پس از تصرف دمشق در سال 658ق تمام مسجدها رابه کليسا تبديل کرد.اگر جسارت و کفايت امير قدوز و فتح او در نبرد عين جالوت نبود، مغولها آخرين پناهگاه اسلام يعني فلسطين و آفريقاي شمالي را تصرف مي کردند و با توجه به اينکه صليبيون عيسوي در همان روزگار براي نابودي مسلمانان پافشاري مي کردند،ديگر مشکل بود که اسلام جاني تازه يابد و در ميان دو دشمن متعصب و کينه توز قد علم کند(ويلتس،1353،ص145). مقاومت مسلمانان در شام و مصر.مغولان را همچون صليبيون در دستيابي به سرزمين بيت المقدس ناکام گذاشت.اين موضوع دربار خان بزرگ در چين و ايلخانان ايران را با دستگاه پاپ نزديک ساخت و موجب شد در دوره ي ايلخانان نامه نگاريهاي دوستانه و اتحاد ميان ايلخانان ايران، پاپ ها و پادشاهان مسيحي ادامه داشته باشد(مرتضوي ، 1370،ص77؛دستغيب،1367،ص62؛باوزاني،1359،ص167). سفر نخستين هيئت سفارتي پاپ به شرق پاپ الکساندر چهارم براي شناختن اهداف مغولها،هيئتي را به رياست ديويد اشبي از فرقه ي دومينيکن به دربار هولاکو فرستاد.ايلخان به خوبي از هيئت پذيرايي کرد و قول داد به قلمرو حکومت صليبيان تعرض نکند،همچنين از مبشرين کليساي روم در قلمرو مغول خراجي گرفته نشود.هولاکو با وجود اين حسن نيت،نتوانست در تصميم غرب نسبت به مغولان تغييري ايجاد کند و آنان به اتحاد با مغولها علاقه اي نشان ندادند،اما شکست کيتو بوقا و پيشرفت ناگهاني بيبرس،غرب را به انديشه فرو برد.برخي چنين مي پنداشتند که بيبرس براي مسيحيت خطرناک تر از تاتار است و تباهي قدرت مماليک،هدف مشترکي براي اروپاييان و ايلخانان شد(ويلتس،1353،ص6-145). شکست عين جالوت نقطه عطفي در تاريخ قرون وسطي بود که از طرفي جلوي پيشرفت مغولان به سوي مديترانه را گرفت و استقرار قدرت مماليک را تا زمان فتح عثمانيان 923ق/1517م تضمين کرد و از سوي ديگر ضربه هايي مهلک به مستملکات صلبيون در خاور ميانه وارد آورد(اقبال ،1364،ص195). وجود شاهزاده خانمها و مشاوران و وزيران مسيحي در دربار مرکزي مغول و ايلخانان نيز از جمله عوامل اساسي نفوذ مسيحيت بود و بيش از عوامل ديگر توانست در تخصيص امتياز ويژه براي مسيحيان و حسن سلوک و رفتار دوستانه با هيئتهاي مسيحي تأثير داشته باشد (مرتضوي، 1370،ص110). تا سال 1260قمري در ديدگاه مغولان نسبت به اروپا تغييري واقعي صورت نگرفت و رويدادهايي که در اين سال اتفاق افتاد،مشخصه ي آغاز فروپاشي قدرت مغول بود.ايلخانان ايران در رويارويي با دشمني رژيم مماليک مصر و عموزاده هايشان در اردوي زرين،غرورو تکبر گذشته را از دست دادند و دولتهاي مسيحي را همانند متحداني بالقوه نگريستند.انديشه ي اصلي پشت اين گونه طرحهاي وحدت،انجام دادن عمليات مشترک بر ضد مماليک مصر بود. مسيحيان مي انديشيدند اگر نيرويي صليبي از اروپا فرستاده شود و فعاليتهاي خود را با هجوم حکومت ايلخان به سوريه همراهي کند،آنان مي توانند بار ديگر مالکيت اورشليم را به دست آورند و مغولهارا نيز تشويق کنند آيين مسيحيت را بپذيرند(بيگولو سکايا و ديگران،1354،ص344). $رهسپار شدن هيئت سفارتي هولاکوخان مغول به دربار پاپ اوربان چهارم هولاکوخان به منظور يافتن متحداني در ميان مسيحيان، هيئت مغولها را که مرکب از چند نفر بود با پيشنهاد اتحاد براي کوبيدن اسلام در 662ق/1263-1264م .روان? دربار پادشاهان اروپا کرد.اين هيئت در سيسيل گرفتار مانفرد شد و تنها يک نفر توانست به روم برسد و پيام هولاکو را به پاپ اوربان چهارم برساند.پاسخ اوربان محتاطانه ودوستانه بود.پاپ، امير مغول را به سبب رفتار کريمانه اي که با مسيحيان در پيش گرفته بود،ستود و او را با يادآوري اينکه ديگر اعضاي خاندانش مسيحي شده اند به گرويدن به مسيحيت تشويق کرد.پيام پاپ هنگامي به ايران رسيد که هولاکو مرده بود(ويلتس ، 1353،ص146). پي نوشت ها : * استاديار گروه تاريخ دانشگاه اصفهان منبع :پژوهش علوم سياسي شماره سوم ، پاييز و زمستان 1385،صص73،96 ادامه دارد .... /ج
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 786]