تور لحظه آخری
امروز : یکشنبه ، 15 مهر 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):روزه براى من است و من پاداش آن را مى‏دهم.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1821098090




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

روابط ايران و اروپا در عصرايلخانان(2)


واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
روابط ايران و اروپا در عصرايلخانان(2)
روابط ايران و اروپا در عصرايلخانان(2)   نويسنده :مرتضي دهقان نژاد*   پادشاهي اباقاخان و فرستادن سفير به دربار پاپ کلمان چهارم با مرگ هولاکو(663-680ق/1265-1285م)اباقاخان به قدرت رسيد.او نيز به سبب ازدواج با دسپيتا مريم،دختر ميشل پالئو لوگوس، امپراتور بيزانس،با مسيحيان روابط صميمانه اي برقرار کرد؛هر چند نوشته اند که به لحاظ مذهبي بي طرف بود(بارکهازن،1346،ص229). اباقاخان که از يک سو خود را ميان اردوي زرين و مماليک گرفتار مي ديد و از سوي ديگر حلب و دمشق در دست بيبرس بود وهيتوم،پادشاه ارمنستان،متحد سرسخت مغولان نيز از مصريان شکست خورده و سرزمينش به غارت رفته بود(665ق/1216م)،تصور مي کرد اتحاد با عيسويان مي تواند کمک مهمي براي او باشد(مرتضوي، 1370،ص284). دوران اباقاخان نقطه ي عطفي در روابط ميان درباره مغول و دربار مسيحيان به شمارمي رفت.ويژگي اين دروه،برخورد مغولها با مسلمانان مصر و شام و پايداري شکست ناپذير دولت مماليک در برابر آرمان جهانگشايي نوادگان چنگيز و دشمنان قديم مسلمانان مصر و شام يعني مسيحيان بود(مرتضوي، 1370،ص115؛ابرهارد ماير، 1371،ص310).اباقاخان در نظر داشت با کمک کشورهاي مسيحي به سرزمينهاي مماليک بتازد و با اين نيت سفيري به دربار پاپ کلمان چهارم(1265-1268م)فرستاد (براون، 1357،ج3،ص25).پاپ نيز در جواب نامه ي اباقاخان که به خط ايغوري نوشته شده بود ،شرحي نوشت و درخواست کرد تا اباقاخان به زبان لاتين با او نامه نگاري کند(اقبال، 1364،ص203).پاپ در اين نامه از کارهايي که بر ضد مخالفان خود انجام داده بود براي ايلخان مطالبي نوشت و وعده داد با ياري پادشاهان عيسوي اروپا در جنگ بر ضد مسلمانان از او جانبداري کند.از آن پس مبادله ي هيئتهاي سفارت ميان تبريز که پايتخت ايلخانان بود با دربارهاي اروپا ادامه يافت. در اين زمان اوضاع به گونه اي ديگر شده بود؛زيرا نخست اروپاييها خواستار دوستي با تاتاران بودند و بيهوده مي کوشيدند نظر آنان را جلب کنند،اما بعدها اين تاتار ها بودند که در صدد جلب نظر پاپ برامدند.پاپ علاقه آنان را مي ديد،شرط ادامه گفتگوها را گرويدن ايلخانان به مسيحيت قرار داد.مبلغان مسيحي نيز به سرعتت شايعه ي مسيحي شدن هولاکو و سفر اباقاخان به واتيکان را منتشر کردند،اما از سوي ديگر برخي از سران اروپا که با اوضاع سياسي بيشترآشنا بودند اتحاد نظامي با تاتارها را براي از بين بردن مماليک عاقلانه نمي دانستند؛ زيرا مي انديشيدند که پس از برانداختن مماليک،مغول به اروپا خواهد تاخت.انحراف جنگ هشتم صليبي به تونس نيز در پي اجراي چنين سياستي بود(ويلتس، 1353،ص147). اباقاخان در سال 668ق/1269م.سفيراني به دربار پادشاه ولايت آراگون فرستاد و از او خواست با ديگر کشورهاي مسيحي متحد شود و از جانب اروپا بر مسلمانان بتازد.اباقاخان در ابتدا پيشنهاد دهنده ي اين مطلب بود،اما به سبب کهولت سن و مخالفت سرداران خود به اين امر اقدام نکرد (اقبال ،1364،ص203). ادوارد اول که در جنگ صليبي هشتم در تونس شکست خورده بود،هنگامي که به عکا رسيد هيئتي را به دربار اباقاخان فرستاد تا با يکديگر نقشه ي هجوم به کشورهاي اسلامي را بکشند.در اين هنگام به دليل آنکه قسمت اعظم سپاه ايلخان گرفتار جنگ در ترکستان بود،تنها گروهي کوچک مرکب از ده هزار نفر روانه ي سوريه شدند.نخست اين نبرد با کاميابي پيش رفت اما در برابر سپاه بزرگ بيبرس عقب نشستند.به اين ترتيب نقشه ي ادوارد که از لحاظ فن پيکار خوب طراحي شده بود به سبب کمبود افراد شکست خورد و او در سال 671ق/1272م .به انگلستان بازگشت (معلوف ،1369،ص352). اباقاخان در سال 671ق/1272م.هيئتي را به دربار پاپ گرگوار در شهر ليوان فرستاد،نامه ي او به دربار ادوارد اول،پادشاه انگلستان(1272-1307م)هم فرستاده شد .ادوارد به بهانه ي اينکه براي لشکر کشي به منظور رهايي بيت المقدس آمادگي ندارد در خواست اباقاخان را رد کرد(مرتضوي ، 1370،ص120). اباقاخان در سال 673ق/م1274.به تشويق پادشاه ارمنستان که مايل به آزادي و رهايي بيت المقدس از چنگ مسلمانان بود،هيئتي شانزده نفره را به اروپا فرستاد(طاهري، 1349،ص36).نامه ي اباقاخان که همراه هيئت فرستاده شده بود در شوراي کليسايي چهاردهم در سال 673ق/1274م.در حضور پاپ گرگوار دهم خوانده شد که شامل درخواست پيوند دوستي و پيشنهاد همکاري براي گسترش مسيحيت و جنگ با اسلام بود.براي تحت تأثير قرار دادن شورا،سه نفر از اعضاي هيئت به دست اسقف استياکه که بعدهاپاپ اينوسان پنجم ناميده شد غسل تعميد داده شدند،اما جاي ترديد است که اين عمل توانسته باشد نظر مساعد حاضران مجلس را جلب کند؛زيرا يکي از وقايع نگاران مي نويسد:«خدا مي داند که اين کار براي چه مقصود انجام شد. »شورا در پايان قطعنامه اي براي آغاز يک جنگ صليبي جديد صادر کرد و در پي آن سفيران مغول با قول مساعد پاپ به ايران بازگشتند(صدر، 1322،ص9).رفتارهاي بعدي مسيحيان ثابت کرد که اظهار دوستي پاپ اعظم با ايلخانان بدون حسن نيت و بر اساس مصلحت سياس‍ي و تبليغ مذهبي بوده است .چنانکه وقتي اسماعيليه براي از ميان برداشتن مغول،از دربار اروپا کمک خواستند ،اسقف وينچستر در پاسخ گفت: «بگذاريد اين سگان همديگر را بدرند و نسل هم را کاملاً براندازند،آن وقت ما بر خرابه هاي بلادشان آيين عمومي کاتوليک را پي بگذاريم.»(براون،1357،ج3،ص 6،مرتضوي 1370،ص281). اباقاخان که کينه ي شديدي از شکست عين جالوت در دل داشت مي خواست به هر ترتيب شده آن را جبران کندپس بار ديگر در سال 675ق/1276م.سفيراني به دربار واتيکان فرستاد .پاپ ژان بيست و يکم(1276-1277م)از نمايندگان ايلخان به خوبي استقبال کرد و با وعده ي همکاري به سفيران اباقاخان مانند گذشته نامه هايي به دربار پادشاهان فرانسه و انگليس فرستاد.سفرياي ياد شده،ژاک و اسلوس،در اصل از مسيحيان گرجستان بودند و از قول اباقاخان به پاپ وعده دادند که وي دين عيسي را بپذيرد،اما پاپ در 1277م.وفات يافت و اين تصميم در زمان وي عملي نشد .نيکولاي سوم(1277-1280م)پاپ جديد،سال بعد نامه اي به اباقاخان و قوبيلاي نوشت و از کمک آنان به عيسويان سپاسگزاري کرد و همچنين هيئتي پنج نفره از راهبان فرانسيسکن را به دربار تبريز و خانباليغ ‍[پکن ]فرستاد (اقبال،1364،204) کوششهاي گسترده ي اباقاخان براي حمله به مصر نتيجه نداد؛زيرا پس از سالها جنگ دراروپا ديگر انگيزه ي لازم براي آزادي سرزمين مقدس وجود نداشت و فرنگيان ترجيح مي دادند با مصريان گفتگو کنند که سرانجام نيز اين گفتگوها به صلح انجاميد.جمهوريهاي ونيز و جنوانيز که از تجارت با مصر در آمد سرشاري به دست آورده بودند نمي خواستند بار ديگر خود را به درد سر بيندازند.گويي با مرگ لوئي مقدس،روح جنگهاي صليبي نيز مرده بود، کوششهاي گرگوار براي جنگ افروزي نتيجه اي نداشت و اساس سياست اباقاخان که جلب دوستي مسيحيان و دشمني با اسلام و مسلمانان بود با شکست جدي رو به رو شد(مرتضوي ،1370،ص121).سرانجام، اباقاخان در سال 681ق.در گذشت و برادرش تگودار به سلطنت رسيد. تگودار که در جواني غسل تعميد داده شده بود و نيکولا نام داشت پس از آميزش با مسلمانان به اين دين علاقه مند شد و اسلام آورد و احمد نام گرفت(سايکس،1366،ج2،ص152).سختگيري تگودار نسبت به عيسويان و بوداييان موجب شد که در دربار مغول دو دستگي و اختلاف شديدي رخ دهد که با کشته شدن او به دست ارغون خان در 683ق.موضوع پايان يافت. همچنين در بعضي منابع گفته شده که سلطان احمد در صدد بود با مملوکان مصر روابط دوستانه برقرار کند که اين نيزاز ديگردلائل مخالفت امراي مغول با او بود(پيگولوسکايا و ديگران،1354،ص353). روابط ارغون خان با اروپا ارغون خان مانند پدر خود با پادشاهان مسيحي روابط دوستانه برقرار کرد(سايکس،1366،ج2،ص152).همچنين سه نفر از زنان ارغون خان از جمله همسر سوگلي اش،اوروک خاتون،مسيحي بودند و او را به اتحاد با مسيحيان تشويق مي کردند؛بنابراين هيئتهاي گوناگوني ميان طرفين مبادله شد و در مورد اتحاد و اتفاق با عالم مسيحيت بر ضد مسلمانان کارهاي مهمي صورت گرفت.ارغون خان با اينکه بودايي مذهب بود تحت تأثير همسران خود تعلق خاطري نسبت به نصارا داشت و دست آنان را در مملکت باز گذاشته بود.او نيز پس از رسيدن به مقام سلطنت همچون پدر و جد خويش به ياري مسيحيان پرداخت و کوشيد تا متحداني در ميان مسيحيان اروپا براي رويارويي با مسلمانان بيابد.به اين دليل هيئت سفارتي را به دربارهاي اروپا فرستاد. عامل اين سفارتها و رفت و آمدها در اين روزگار،مسيحيان نسطوري بودند که خواه در لباس روحاني و يا جامه ي بازرگانان در دستگاه پادشاهان مسيحي مغول پايه ي والايي يافته بودند (معلوف، 1369،ص355). ارغون خان در سال 684ق/1285م.نامه اي براي پاپ هنريوس چهارم فرستاد که ترجمه ي لاتين آن در بايگانيهاي واتيکان محفوظ است .در اين نامه ايلخان مي گويد : «پدر مهربان ما که در اين سو و شما که در آن سوي هستيد،اما سرزمين سامي(شام و سوريه)يعني سرزمين مصر را که ميان ما و شما قرار دارد مسخر خواهيم کرد.ما فرستادگان پيش گفته را خواهيم فرستاد و از تو مي خواهيم که هيئت و سپاهي را به سرزمين مصر اعزام کني در اين هنگام خواهد بود که ما از اين جانب و شما از آن جانب به کمک مردان شايسته اين سرزمين را ميان خود خرد خواهيم کرد و شما مردي با کفايت را در جايي مي فرستي که آرزو داري مطالب پيش گفته در آنجا تحقق يابد .ماساراسنها را از ميان بر خواهيم داشت و عاليجناب پاپ و خان(قوبيلاي)صاحب و مالک اين سرزمين خواهند شد.»(با سورث و ديگران،1371،ج5،ص349). ايلخان مغول، هيئتي را که عبارت بود از سابادين ،ارخائون و توماس آنفوزين و يک نفر مترجم به نام اوگتا به رياست رابان صومه به دربار پاپ فرستاد ، در اين زمان نيکولاي چهارم بر مسند پاپي تکيه زده بود(پيگولوسکابا، 1354،ص356).آنرونيک دوم، امپراتور بيزانس، در قسطنطنيه از اين هيئت استقبال کرد و رابان صومه از آنجا به روم رفت،اما زماني به روم رسيد که پاپ هنريوس در گذشته بود .رابان صومه پيام دعوت ارغون خان را براي حمله به شام در واتيکان مطرح کرد و سپس از راه ژن رهسپار فرانسه شد.اهالي ژن نيز به دليل ارتباط تجاري که با ايران داشتند از او استقبال فراواني کردند. رابان صومه در 686ق/دهم سپتامبر 1287به حضور فيليپ لوبل،پادشاه فرانسه،بار يافت و پادشاه به او مرحمت و توجه کرد .رابان صومه پس از ديدن پاريس به شهر بردو[بوردو]نزد ادوارد اول،پادشاه انگلستان رفت. (اواخر اکتبر و ابتداي نوامبر)او نيز مانند پادشاه فرانسه نماينده و سفير کبير مغول را با چهره اي گشاده پذيرفت، اما هيچ يک از اين دو پادشاه با همکاري نظامي و پيمان لشگري که اصل و مقصود سفارت رابان صومه بود موافقت نکردند(گروسه، 1368،ص611).او به روم برگشت و به خدمت نيکولاي چهارم رسيد و از او قول همکاري گرفت و سپس در اواخر تابستان 1288م.با نامه هاي پاپ نيکلاي چهارم و فيليپ لوبل و ادوارد اول به دربار ارغون خان بازگشت و ارغون خان به شکرانه ي اين اتفاق دستور داد در کنار معبد و خرگاه سلطنتي کليسايي برپا کنند و صداي ناقوس اين کليسها هيچ گاه قطع نشود(گروسه ، 1368،ص612). پاپ بارها نامه هايي به دربار ايران فرستاد و در اين نامه ها ايلخانان مغول را به گرويدن به آيين مسيح تشويق کرد.پاپ در برخي از نامه ها با پافشاري از پادشاه ايران مي خواهد که حامي و پشتيبان نمايندگان او باشد واز جان آنان در برابر دشمنان و بدخواهان حمايت کند(پيگولوسکايا،1354،ص356).پاپ نيکلاي چهارم،هيئت ديگري را به رياست مردي به نام يوحنا(ژان )از مردم مونته کورونيو براي ترويج مسيحيت در مشرق زمين و به ويژه در قلمرو ايلخانان فرستاد.اعضاي اين گروه که شش کشيش بودند با کشتي به اسکندرون آمدند و سپس از راه زمين خود را به انطاکيه و تبريز رساندند .ژان چند ماه در تبريز ماند و بسيار کوشيد تا ارغون خان را به دين مسيحيت دعوت کند،اما موفق نشد و در سال 690ق/1291م .به سفر خود ادامه داد و رهسپار چين شد (معلوف،1369ص356). پي نوشت ها :   * استاديار گروه تاريخ دانشگاه اصفهان   منبع :پژوهش علوم سياسي شماره سوم ، پاييز و زمستان 1385،صص73،96 ادامه دارد .... /ج  





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 386]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن