تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 24 شهریور 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):بهترين سخن، آن است كه قابل فهم و روشن و كوتاه باشد و خستگى نياورد.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

طراحی کاتالوگ فوری

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

وکیل کرج

خرید تیشرت مردانه

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ابزار دقیق

خرید ریبون

موسسه خیریه

خرید سی پی کالاف

واردات از چین

دستگاه تصفیه آب صنعتی

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

خرید نهال سیب سبز

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

دیوار سبز

irspeedy

درج اگهی ویژه

ماشین سازان

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

شات آف ولو

تله بخار

شیر برقی گاز

شیر برقی گاز

خرید کتاب رمان انگلیسی

زانوبند زاپیامکس

بهترین کف کاذب چوبی

پاد یکبار مصرف

روغن بهران بردبار ۳۲۰

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1815649431




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

مناسبات دولت صفوي با امپراتوري عثماني (3)


واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
مناسبات دولت صفوي با امپراتوري عثماني (3)
مناسبات دولت صفوي با امپراتوري عثماني (3)   نويسنده:   ايروان متعلق به ايران   شايد بتوان گفت که از نتايج مثبت اين معاهده تعلق يافتن شهر و قلعه ي مهم ايروان در مقابل بغداد به شکور ايران بود؛ زيرا ايروان نيز مانند بغداد، اهميتي بسيار داشت و ايران و عثماني چندين بار بر آن دست يافته بودند و تصرف ان براي هر دو کشور مهم بود؛ آن روزها، ايران و عثماني بر سر تصرف آن مي جنگيدند .قلعه ي ايروان در سال 1044ق .در تصرف سپاه قزلباش بود؛ سلطان مراد نيز با سپاه سنگين آن قلعه را محاصره کرد (نعيم،1281ق،ج3، ص255؛ هدايت،1380، ج8،ص894)طهماسب قلي خان قاجار مقاومت کرد، اما چون کمکي به او نرسيد و از طرفي از سپهسالار گرجي رنجيده خاطر بود، ايروان را به مرادخان خواندگار تسليم کرد . سلطان مراد، گروهي از سپاه عثماني را در آنجا گذاشت و طهماسب قلي خان را به روم فرستاد و خود به سوي تبريز رفت و شهر تبريز را به ويرانه تبديل کرد و به ديار روم برگشت(نعيم،1281ق ص268).شاه صفي در زمستان آن سال (1044ق)به تبريز رفت و با بذل و بخشش، لشکري انبوه گرد آورد و به قلعه ي ايروان حمله و آنجا را دوباره تصرف کرد .«شاه صفي در جامع ايروان در آمده، شيخ عبدالصمد جبل عاملي برادر شيخ بهايي(ره) خطبه در جامع مزبور به اسم ائمه اثني عشر(ع)و به اسم شاه صفي ختم کرد.»(اعتماد السلطنه،1364،ص936؛ هدايت،1380،ج8،ص897). ارمنستان و گرجستان نيز که موقعيت خاص داشتند، به ايران تعلق گرفتند.شاه صفي، ايالت ايروان را به کلب علي خان، حاکم لار، واگذار کرد و توپهاي گران غنيمتي را به اصفهان انتقال داد و خود به سوي اهر و اردبيل حرکت کرد.«از طرفي سلطان مراد در نظر داشت که به مناسبت فتح ايروان، جنش با شکوهي در استانبول برپا نمايد و استقبال شاياني از وي به عمل آيد ولي طولي نکشيد که خبر فتح مجدد ايروان به دست سپاه قزلباش به سمع او رسيد.»(همانجا؛ همان،ص898). $روابط دوستانه ي ايران و عثماني پس از معاهده ي زهاب اين صلح به جنگهاي طولاني ميان ايران و عثماني خاتمه داد و روابط دو کشور تا حدي دوستانه شد و رفت و آمد سفيران و فرستادن هديه رونق گرفت .در کتاب سفارتنامه هاي عثماني، فهرست سفيراني که پس از معاهده ي زهاب ميان ايران و عثماني به سفارت انتخاب شدند، به شرح زير آمده است، سفيران ايران عبارتند از: محمد قلي خان و ساروخان:براي مذاکره ي صلح زهاب در تاريخ 1049ق/1639م ابراهيم خان ايکرمي :براي دريافت نسخه ي تصديق شده معاهده ي در همان تاريخ محمد خان:براي تبريک جلوس محمد چهارم در تاريخ 1049ق/1639م پير علي :در تاريخ 1066ق/1656م کلب علي خان:براي عرض تبريک جلوس احمد دوم در تاريخ 1121ق/1692م عبدالمعصوم ، حاکم خراسان:در سال 1112ق/1700م مرتضي قلي خان ، حاکم نخجوان :در سال 1117ق/1706م وي در مقابل سفارت دري افندي در سال 1132ق/1721م .به عثماني رفت (رياحي ،1368،ص43). نام چند تن از سفيران عثماني هم که به اصفهان آمدند، عبارتند از :يک بستانچي (از افراد گارد سلطنتي):سال 1058ق/1648م اسماعيل آقا:براي رساندن نامه؛ در سال 1069ق/1659م عبدالنبي چاوش :در سال 1078ق/1667م محمد بيک امين دفتري همراه نحيفي شاعر(از طرف مصطفي دوم):در سال 1109ق/1697م محمد پاشا همراه نحيفي شاعر :در سال 1112ق/1700م احمدي دري افندي :در سال 1134ق/1721م(همان،ص44). روابط ايران و عثماني در زمان شاه عباس دوم(1052-1077ق/1642-1666م)   با مرگ شاه صفي، پسرش شاه عباس دوم به سلطنت رسيد .اين پادشاه همانند پدرش براي رعايت معاهده ي زهاب اهميتي بسيار قائل بود و کوشيد از ايجاد هرگونه سوء تفاهم با دولت عثماني خود داري کند.«در خلال 25سال دوره سلطنت شاه عباس دوم، ايران و عثماني همچنان روابط دوستانه را حفظ کردند »(مجله ي ايرانشهر،ج1،1342،ص443). سلطنت بيست و پنج ساله ي او مصادف بود با سلطنت سلطان ابراهيم (1049-1055ق)و سلطان محمد چهارم(1058-1099ق) و رهبران دو کشور در آغاز، سياستي مسالمت آميز در پيش گرفتند، به گونه اي که مؤلف عباسنامه مي نويسد: «ابراهيم سلطان که بعد از مراد به سلطنت روم رسيد ه بود، يوسف آقا را با نامه ي مودّت آميز روانه ايران نمود.سفير مزبور در قزوين به شرف پاي بوسي سرافراز يافته از قضا مراسم جشن نوروز در تالار سعادت اباد برگزار بود و ايلچي مذکور به حضور همايوني رسد.دستور دادند که از سفير عثماني پذيرايي شايان بشود.نخست ميرزا تقي اعتماد الدوله و سپس جاني قربان قورچي باشي وديگران، از سفير عثماني پذيرايي شايان نمودند .»(وحيد قزويني،1329،ص54). مؤلف فارسنامه ي ناصري هم به اين روابط دوستانه و برخورد صميمانه ي دو دولت اشاره مي کند و مي نويسد: «...و در سال 1052هجري از جانب سلطان ابراهيم خان قيصر روم، ايلچي با نامه مودت ختام که مشعر بر تعزيب و تهنيت بود، خدمت حضرت اشرف اعلي [شاه عباس دوم]رسيده، مورد عنايت گرديد.»(فسايي،1367،ص477). شاه عباس دوم در آغاز بر تخت نشستن(1052ق/1642م).مقصود خان را به سفارت استانبول فرستاد تا خبر جلوس مخدوم خود را به سلطان عثماني اعلام کند.سفير ايران با هديه هايي بسيار و با يک صد و پنجاه نفر رهسپار استانبول شد: «هديا عبارت بودند از :شصت توپ پارچه زري، چند توپ مخمل گلدار، شصت و پنج توپ پارچه اطلس زري، هفتاد و پنج توپ پارچه نازک براي عمامه، هفتاد و چهار توپ تافته، هفت شيشه پر از عنبر و مشک، سي و چهار تيغه شمشير، بيست و هشت کمان، شصت پارچه ظرف چيني، بيست و شش تخته قالي، پنجاه نفر شتر ذلول با اسباب طلا ، چهارده رأس اسب عربي.»(اعتماد السلطنه ،1364،ص946). شاه عباس دوم با سفير خود، نامه اي براي سلطان عثماني، سلطان ابراهيم خان، فرستاد و در آن، روابط دوستانه ي گذشته را يادآور شد و تحکيم دوستي را خاطر نشان کرد.فرازي از نامه چنين است: «...مستور نماند که بنا براقتضاي حکمت بالغه، ناچار اين خاکدان گذشتني است.لذا رجاه واثق دارد که از طرف پادشاه ظل اللهي ، مضمون ايه :و اوفوا بالعهد ان العهد کان مسئولاً [بني اسرائيل،34‍‍‍‌]هميشه مورد توجه و عمل قرار گيرد تا به ميامن اين طريقه خجسته، فقرا از رنج و عناد آسوده گشته به دعاي دوام سلطنت بي زوال استفاده نمايد.»(ثابتيان،1343،ص342). پس از اين نامه، سلطان عثماني نيز پيام دوستانه اي به دست حسين پاشا براي شاه عباس دوم فرستاد(1053ق/1643م)؛ در اين پيام بر روابط و مناسبات حسنه تأکيد شده بود و شاه ايران نيز در تحکيم اين روابط، بسيار کوشيد(وحيد قزويني، 1329،ص222). مناسبات سياسي ايران و عثماني در عصر سلطنت شاه سليمان(1077-1105ق).   بر اساس اطلاعات تاريخي موجود، در سالهاي سلطنت شاه سليمان، صلح و امنيت در مرزهاي ايران و عثماني برقرار و معاهده ي زهاب همچنان معتبر بوده است.در اين مدت، سفيران اروپايي مي کوشيدند تا ايران را به دشمني با عثماني وادارند ، اما سياست و کارداني شيخ علي خان زنگنه، وزير اعظم شاه، نقشه هاي آنان را نقش بر آب کرد.کمپفر در سفرنامه ي خود در اين مورد چنين مي نويسد: «هدف از سفارت ما (اروپاييان )در دربار ايران، بيشتر اين بود که شاه ايران را وادار به يک لشکر کشي مشترک بر ضد ترکها که در جريان صلح ،بغداد را از چنگ پدر بزرگش شاه صفي خارج کرده بودند، بنماييم.فقط چون وزير اعظم با اين کار موافق نبود، کوششهاي ما به جايي نرسيد.»(همو،1350،ص58) سياست و سرسختي وزير سبب شد که اروپاييان نتوانند در دل شاه سليمان نفوذ کنند.کمپفر به نقل از شيخ علي خان وزير چندين دليل مي آورد که چرا وزير اعظم در خواست انان را نپذيرفت : «1.جنگيدن با عثماني برخلاف قرار داد ما با خواندگار يعني سلطان عثماني است .2.شرايط فعلي ما اجازه چنين اقدامي را نمي دهد .3.فاصله ما و شما مانع از آن مي شود که بتوانيم همديگر را متفق يکديگر دانست و اخبار و اطلاعات لازم را به همديگر برسانيم.پس از آن، شيخ علي خان تجربه مربوط به زمان شاه عباس اول را بيان کرده و گفت:چنين اتحادي خطرناک است، زيرا او (شاه عباس)هم با فرنگي ها متحد بود ولي مسيحيان به موقع اقدام لازم را نکردند...»(همان،ص86). چنانچه اشاره شد، ايرانيان مي کوشيدند معاهده ي زهاب را حفظ کنند و از سويي بي توجهي شاه سليمان به امور کشورو کشتارهاي بيرحمانه، سبب تضعيف سپاه ايران شده بود و همچنين تجربه ي تلخ اتحاد شاه عباس اول با اروپاييان، مانع اين اتحاد مي شد؛ زيرا «آزموده را آزمودن خطاست» همه ي اين عوامل، سد محکمي در مقابل درخواستها و تقاضاهاي اروپاييان بود، پس صلح جويي ايران و عثماني از يکسو و عافيت طلبي شاه سليمان از سوي ديگر و درگير بودن عثماني در اروپا، اجازه نداد که درگيريهاي مختصر، به جنگ ميان دو کشور بينجامد. کارري نيز نظير صحبتهاي کمپفر را در مورد سرسختي شيخ علي خان نقل مي کند «نخست وزير او[شاه سليمان]که از طرفداران جدي دوستي با ترکها بود، اعتقاد داشت که عثماني در واقع براي ايران سد محکمي است در مقابل مسيحيان، اگر روزي ترکها منهدم و نابود شوند، حتماً نوبت حمله به ايران خواهد رسيد و براي ايران، پايداري در مقابل مسيحيان امکان نخواهد داشت. »(همو، بي تا، ص92). «از طرفي ، براي شاه سليمان و مملکت او جاي کمال خوشبختي بود که در آن زمان ترکها سرگرم جنگ با دول اروپايي بودند و فرصت حمله به ايران را نداشتند.»(مجله ايرانشهر ش1342؛ج1/ 1963م،445ص). مناسبات سياسي ايران با عثماني در زمان شاه سلطان حسين(1077-1135ق/1694-1722م ).   معاهده ي زهاب ، مهم ترين قرار داد صلح ميان دو کشور است که مرزهاي قطعي را تعيين کرده و در معاهده هاي بعدي به آن استناد شده است.اين معاهده حدود يک قرن، صلح ميان دو کشور را تضمين کرده است. در زمان سلطنت شاه سلطان حسين، دولت ايران از ناحيه ي عثماني، مشکل خاصي نداشت.خبرهايي که جاسوسان ايراني به دولت مر کزي مي دادند، از درگيري سخت عثماني در اروپا حکايت داشت.مشکل ديگر ترک ها، اعراب بصره و عراق بود.همچنين مأموران ايراني در سمت ايروان، گزارش مي دادند که دولت عثماني با روس درگير شده است .در همين سال سفيري از سوي ايران به عثماني رفت و با سلطان عثماني ديدار کرد.مؤلف دستور شهرياران، نام اين سفير را عبدالمعصوم خان معرفي کرده و مي نويسد: «در خارج شهر، چاوش باشي خواندگار با جمعي به استقبال آمده او را داخل خانه معين مي نمايند.»(نصيري،1373،ص165). سلطان وزيراعظم و ديگر ارکان دولت عثماني به سفير ايران احترام مي گذارند و ضيافتهاي شايسته اي ترتيب مي دهند.جالب آنکه خواندگار، از سفير ايران مي خواهد به سربازاني که همراهش بودند، بگويد در حضور سلطان چوگان بازي کنند.محمد ابراهيم نصيري مي نويسد: «...خواندگار در خيمه اي که در کنار ميدان بازي براي او برپا کرده بودند، ميدان و بازي را تماشا مي کرد، خواندگار را طريق ملاعبه ايشان خوش آمده به دو نفر که گوي سبقت در طرز ملاعبت از همگان ربوده بودند، موازي بيست عدد اشرفي انعام مي دهد و بعد از طي ضيافتهاي طولاني ، چون هنگام رخصت ايلچي مي شود، مومي اليه را به دربار طلب داشته خلاع شاهي به ايلچي و چهل نفر از ملازمان او داده، جواب نامه همايون را تسليم و يک رأس اسب و زين و لجام و ديکدگي مرصع به جواهر و لآلي به رسم يادبود اعليحضرت شاهي، به ايلچي مي سپارند و دو رأس اسب مکمل يراق لجام مينا به ايلچي و امام قلي بيک، خويش او تکلف مي نمايند.»(همو، ص166). در مقابل سفارت ابوالمعصوم، دولت عثماني نيز براي تحکيم دوستي ميان دو کشور، سفيري با هديه هاي شاهانه، به ايران فرستاد.ورود سفير عثماني ، محمد بيک امين دفتري ، به خاک ايران، با جشن نوروز سال 1109هجري قمري مصادف شده بود ؛ در آن سال قرار بود مراسم جشن نوروز و سير و شکار در ييلاق بهمنزار و ييلاقهاي ديگر برپا شود، اما به احترام ايلچي عثماني که بهتر بود در پايتخت از او پذيرايي شود، شاه و همراهان به پايتخت بازگشتند .نصيري درباره ي آمدن سفير عثماني و پذيرايي شاهانه از وي چنين مي نويسد: «...چون خبر ورود ايلچي فرمانرواي ممالک روم به اين مرز و بوم از سرحدات ولايت اذربايجان به مقيمان آستان اسمان سان رسيده بود ، به مراعات آنکه سفير مزبور از راهي دور احرام طواف حريم سده کعبه اشتباه بسته و از دربار اقتدار آل عثمان که از عهدي بعيد تشييد داده ارکان وداد با اين خانواده ولايت اعتضادند به بادپاي سفارت نشسته است.هر گاه در مقر سلطنت و فرماندهي و مرکز مملکت شاهنشاهي به پابوس اشرف مشرف گردد، همانا به رعايت اداب و رسوم و دوستي و به ملاحظه قوانين اتحاد که منظور نظر حقيقت بين آن سايه پروردگار آسمان و زمين است ، اقرب و انسب خواهد بود.در اين سال فرخنده، سير و شکار ييلاق بهمنزار و ساير ييلاقات فارس را که قرار داد خاطر حقانيت احساس شده بود، موقوف داشته فرمود، چندي در سعادت اباد بزم آراي محفل سرور گرديدند و پس از آن به دولتخانه مبارکه مجاورت فرموده که منتظر رسيدن سفير مزبور شدند.»(همو،ص142) بدين گونه روابط دوستانه ميان دو کشور، همچنان ادامه يافت.دولت صفوي ، در بازپسين سالهاي پادشاهي سلطان حسين، همانند درخت کهني بود که از درون پوسيده باشد و به ضرب يک تيشه يا وزش باد تند به اساني برافتد . درباره ي آن روزها در کتابهاي تاريخ و سفرنامه ها و گزارشهاي داخلي و خارجي ، مطالبي بر جاي مانده است که در به تصوير کشيدن اوضاع و احوال نابسامان آن روزگار مکمل يکديگرند .مؤلف رستم التواريخ مي نويسد: «وضع نابسامان دولت صفوي به گوش کشورهاي همسايه و دوست نيز رسيده بود و هر کدام، نامه هاي مودت آميز به سلطان حسين نوشته و وي را دوستانه از وضع نامطلوب کشور، اگاه ساختند ولي متأسفانه درباريان بي کفايت، اين نصيحت ها و خيرخواهي ها را به «حسد و کينه و بي ادبي»حمل نموده و جوابهاي نامطلوب به آنان داده و ايلچيان را با استخفاف تمام برگرداندند. »(آصف ،1380،ص96). همين تملقهاي بيجا، سبب شد که در ايام سختي و محاصره ي اصفهان از طرف افغانان قندهار، دولتها و همسايگان متمکن، سلطان حسين را ياري نکنند و دولت عظيم صفوي به دست عده اي افغان نابود بشود. اخرين رفت و امد سفيران عثماني در زمان شورش افغانها رخ داد.سفيري از عثماني به ايران امد و گزارش مفصلي از وضع نامطلوب ايران نوشت و وضع کشور را بسيار بحراني و دولت را در استانه ي سقوط توصيف کرد، در نتيجه ، با اينکه امپراتوري عثماني در اروپا شکست خورده بود و دربار استانبول، حال و روز غمباري داشت، به فکر تجاوز به خاک ايران افتاد.هنوي مي نويسد :«دولت عثماني با شکستي که از اتريشي ها خورده بود، در سراشيبي ضعف افتاده بود، به فکر تجاوز به خاک ايران افتاد و بعدها قرار داد تقسيم ايران با روسيه را امضاء کرد .»(همو،1367،ص210،رياحي،1368،ص49). پي نوشت ها :   * استاديار گروه تاريخ دانشگاه تهران   منبع :پژوهش علوم سياسي شماره سوم ، پاييز و زمستان 1385،صص73،96 ادامه دارد .... /ج  





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 651]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن