واضح آرشیو وب فارسی:جام نیوز:
گفتگو با مهسا ملک مرزبان؛
آیا تلویزیون جای معرفی کتاب «لاغری در چهل روز»است!؟
برنامه کتابنامه شبکه چهار نباید کتاب لاغری در چهل روز و آشپزی سریع را معرفی کند، چرا من باید این کار را انجام دهم؟ چرا باید خودم را خراب کنم؟ اول باید به خودم جواب بدهم و بعد به مخاطبم.
به گزارش سرویس فرهنگی جام نیوز، قصه کتاب نخوانی ما، قصه جدیدی نیست و بعید به نظر میرسد که به همین زودی هم قدیمی شود! در این ماجرا پای بسیاری از اشخاص و نهادها هم در میان است. یکی از این نهادهای پا درمیان، رسانه ملی است که البته مدیرانش معتقدند در حوزه معضلات فرهنگی، دیواری کوتاه تر از این دستگاه پیدا نمیشود! پای حرفهای مهسا ملک مرزبان، مترجم و مجری تلویزیون نشستیم. او چهار ماه پیش از برنامه «کتابنامه» شبکه چهار (برنامهای با محوریت معرفی کتاب و تحلیل اخبار حوزه نشر) کوچ کرد. گفتگو بامهسا ملک مرزبان درباره فرصتها و تهدیدهای فراروی برنامههای تلویزیونی در حوزه کتاب و مشکلات دست به گریبان این یار مهربان و
بی زبان. چه فرصتهایی را برای ترویج فرهنگ کتابخوانی و معرفی کتاب در رسانه ملی میبینید؟ - رسانه ملی مخاطبانش را از دست داده و تبلیغ کتاب در آن بیاثر است. متأسفانه در برنامههای معرفی کتاب، تلویزیون سراغ کتابهایی میرود که هیچ حرف ویژهای ندارد، چرا که رسانه ملی فیلترهای خودش را دارد. بعد از عبور از آن فیلترها هم، فرصت اندکی برای معرفی هست که چندان نمیتوان حق مطلب را ادا کرد. خواندن بخش کوتاهی از کتاب، نام نویسنده و مترجم و انتشارات را گفتن، معرفی کتاب نیست. شبیه ویترینی که ممکن است در خیابان انقلاب از روبهروی آن عبور کرده باشیم، آشنایی ایجاد نمیکند و در ذهن مخاطب قلاب نمیاندازد که او را برای خریدش وسوسه کند. ماجرای کتاب در رسانه ملی، فقط برای رفع تکلیف است. بیشتر شبکههای تلویزیونی با ربط و بیربط دارد، کتاب معرفی میکند، اما در سرانه مطالعه اتفاق جدیدی رخ داده است؟ پیشنهاد شما برای کیفیت بخشی به برنامههای معرفی کتاب در رسانه ملی چیست؟ - برنامههای کتاب و ادبیات در رسانه ملی، خنثی و بی تأثیر است. افراد تأثیرگذار بسیارند، اما رسانه ملی سراغ آنها نمیرود. این تعامل باید قویتر شود. رسانه ملی بایستی از ظرفیتها و توانی که دارد بیشتر استفاده کند. افراد مسلط به ادبیات، شیرین و جذابی داریم که اگر کتابی را معرفی کنند، روی فروش آن تأثیر خوبی میگذارد. بخشی از موفقیت یک کتاب به تبلیغ آن است که دیده شود؛ متأسفانه اقتباسهای سینمایی و تلویزیونی از متون کهن هم ضعیف است و جذابیتی ندارد. حتی برای ناشران هم مهم نیست که کتابشان فروش برود و معرفی شود. ناشران برای تبلیغ کتابهایشان هیچ کاری نمیکنند. فکر میکنند کتابی که درآمد، خودش میفروشد. خب هزینههای تبلیغ در تلویزیون بالاست، آن هم روی کالایی که چندان اقبالی به خرید آن نیست، ناشران نگران بازگشت سرمایهشان هستند . - تبلیغات هزینه نیست سرمایهگذاری است. کالایی را که در پستوی انباری باشد، مشتری نمیبییند، باید آن را به معرض نمایش گذاشت. وقتی تیراژ پایین است، برای ناشران توجیه اقتصادی ندارد که روی کتاب تبلیغ کنند. - ببینید کتابی که بیمحتوا و بیمایه باشد و ناشر حاضر به تیراژ بالای 500 تا برای آن نیست، چرا باید دربیاید که 400 تای آن در انبار بماند؟ متأسفانه به هرکسی مجوز نشر دادهاند که کتاب تولید کند. کتاب براحتی تولید انبوه میشود؛ اینکه مصوب شده هر ناشری درسال باید 2 تا 5 کتاب منتشر کند، روی کیفیت سنجی آثار هم نظارت میشود؟ از گذشته برخی ناشران برای ما غول بودند و کتابهای خوبی از آنها میدیدیم، ولی متأسفانه همین ناشران هم اهمیتی نمیدهند که چه کتابی با چه کیفیتی منتشر میشود و این اتفاق بدی است. متأسفانه غلط حروفچینی، ویراستاری نکردن و مشکلات ترجمه و
صفحه آرایی در کتابها به دفعات زیاد دیده میشود. با این تولید انبوه، کتابهای پرغلط در بازار زیاد شده است. کتاب در انزوا نیست، دچار انحطاط و سهلانگاری شده است. کیفیت در تولید انبوه فدا شده است. کتابی که از شفیعی کدکنی منتشر میشد، چاپ چهارم آن 50 هزار جلد بود؛ حین معرفی این کتاب در یک برنامه تلویزیونی، با دیدن این تیراژ بغضم گرفت. بازار کتاب پر از آثاری است که خواندن و نخواندن آنها فرقی ندارد. کشف و شهودی در آن نیست. اگر یک خط از شاملو میخوانیم پر از کشف است، در حالیکه یکی 6 جلد کتاب مینویسد و یک جمله کشف در آن نیست. معتقدم که 70 درصد بازار کتاب ما باید خمیر شود. 30 درصد کار خوب داریم. ترجمههای کپی برداری و کتابهای کم محتوا زیاد شده و تولید کم است. برایتان اتفاق افتاده که مجبور باشید، کتابی را در برنامه تلویزیونی معرفی کنید که چندان رغبتی به معرفی آن نداشته باشید؟ - بارها پیش آمده بود و مقاومت میکردم. دلیلش چه بود؟ - چون هزینه تبلیغ را داده بودند، ما مجبور بودیم که آن کتاب را در برنامه معرفی کنیم. وقتی برنامههای کتاب، حامی مالی نداشته باشند، همین میشود. کتابهایی را باید معرفی می کردیم که ایراد محتوایی و صفحه آرایی و اشکال در جلد دارد، محتوای سخیفی که حرفی برای گفتن ندارد. میگفتند که پولش را دادند و ما مجبوریم. یکی از دلایلی که دیگر به برنامه کتابنامه شبکه چهار نمیروم، همین است. چهار ماه است که اجرای این برنامه را تحویل دادم. وقتی تولید انبوه باشد و هر روز مجبور به ضبط برنامه باشید، مجبور میشوید کتابهایی معرفی کنید که کم محتواست. کتاب وسیله ای برای پول درآوردن شده است. برنامه کتابنامه شبکه چهار نباید کتاب لاغری در چهل روز و آشپزی سریع را معرفی کند، چرا من باید این کار را انجام دهم؟ چرا باید خودم را خراب کنم؟ اول باید به خودم جواب بدهم و بعد به مخاطبم. حدود یک سال و نیم اجرای این برنامه را بر عهده داشتم. کتابهای کم محتوایی برای معرفی میآمد، ولی چون هزینه تبلیغش را میدادند پذیرفته میشد. خانمی با پول شوهرش، کتاب رمان چاپ کرده بود، کتابی که از لحاظ ساختاری و محتوایی کم ارزش بود، پول داده بود تا کتابش در تلویزیون معرفی شود. شبکه چهار، شبکه نخبگان است، شبکه سه نیست که درآمدزایی کند. پس برنامه کتابنامه در مسیر حرفهای شما نبود؟ ببینید کسی که ذوق کاری را داشته باشد با آنکه از سر رفع تکلیف کاری را انجام میدهد، فرق میکند. کتابنامه، برنامه رفع تکلیفی است. من هم آدم رفع تکلیفی نبوده و نیستم. قدس آنلاین
۳۱/۰۴/۱۳۹۴ - ۲۰:۱۴
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جام نیوز]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 142]