تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1834983890
چه چهرههایی نویسنده رادیو بودند؟ + نمونه دستخط
واضح آرشیو وب فارسی:ایسنا: چهارشنبه ۳۱ تیر ۱۳۹۴ - ۰۴:۱۴
باقر رجبعلی - پژوهشگر ادبیات داستانی و نویسنده رادیو - در مطلبی با عنوان «پرورش نویسندگان تازه نفس برای رادیو» نگاهی به نویسندگان رادیو از آغاز تا امروز داشته است. این مطلب که بخش دوم مقالهای با عنوان «آیا رادیو نویسندههایش را از دست میدهد؟» محسوب میشود، ضمن معرفی تعدادی از شاعران و نویسندگان مطرح جامعه که مدتی به عنوان نویسنده با رادیو همکاری کردهاند، هشدار میدهد که ممکن است رادیو در آیندهای نه چندان دور، جایگاه خود را به عنوان منبعِ قابل اعتماد و قابل استناد از دست بدهد. او بر این عقیده است که اگر رادیو نویسندههای ثابت و حرفهای نداشته باشد و مطالبش برآمده از فرایندی تحقیقی و پژوهشی (توسط نویسندهای متمرکز و تابعِ سیاستهای خود رسانه) نباشد، جز حرکت ایجابی، سطحی، نامنسجم و حرفهای پراکنده ناشی از جوّ گرفتگی و احساسات لحظهای، نصیبش نخواهد شد. این نویسنده رادیو در ابتدای مطلبی که در اختیار سرویس تلویزیون و رادیو ایسنا، قرار داده، آورده است: «در بخش اول این طرحِ تحقیق (آیا رادیو نویسندههایش را از دست میدهد؟-ایسنا) تعدادی از نویسندگان رادیو و ماجراهایی که در این رسانه از سرگذراندند، معرفی و مرور شدند. در این بخش نیز تعداد دیگری از شاعران و نویسندگان مطرح جامعه که مدتی به عنوان نویسنده با رادیو همکاری کردهاند و میکنند معرفی میشوند به این امید که نشان دهد رادیو اگر جذابیتی داشته، دست کم 50 درصدش به دلیل حضور این نامها و چهرههای ادبی و هنری بوده است. قبل از آن بگویم: حال که رادیو به دلایل خاص و ناگزیر، نه تنها در ایران بلکه در سراسر جهان، نویسندگیِ برنامههایش را محدود کرده (به قول طنازان با تجربهی رادیو نسبتاش را با نویسندگان حرفهای از نَسَبی به سببی تغییر داده) و روشهای نوینی مبتنی بر همان روشهای کلاسیک همچون صدای فیالبداهه و زنده مردم و مجریان، مسئولان، هنرمندان، کارشناسان، سخنرانان و غیره را بهتر و منطقیتر میداند، بعید نیست آرام آرام از آن حالت مرجع و ضربالمثلیِ «این کار را انجام دهیم چون رادیو آن را توصیه کرده» خارج شود و در آیندهای نه چندان دور، جایگاه خود را به عنوان منبعِ قابل اعتماد و قابل استناد از دست بدهد؛ زیرا رادیو اگر نویسندههای ثابت و حرفهای نداشته باشد و مطالبش برآمده از فرایندی تحقیقی و پژوهشی (توسط نویسندهای متمرکز و تابعِ سیاستهای خود رسانه) نباشد، جز حرکت ایجابی، سطحی، نامنسجم و حرفهای پراکنده ناشی از جوّ گرفتگی و احساسات لحظهای، نصیبش نخواهد شد. رادیوها در واقع با در پیش گرفتن این وضعیت جدید، (گذشته از ناگزیریهای اقتصادی) معتقدند هم در دستمزدها صرفهجویی میکنند و هم درصد قابل توجهی از مسوولیتها را میتوانند به گردن صدای پخششده از رادیو (غیر از گویندگان خود رادیو) بیندازند؛ گرچه به هر حال مسوولیتها در نهایت به عهده مدیریت رادیوست اما پاسخگویی به عبور از خط قرمزها بر دوش صاحب صدا نیز خواهد بود و بنابراین بار این مساله بر دوش رادیو سبکتر خواهد شد. همچنین با مرور این نامها درمییابیم که رادیو، این رسانهی فراگیر در صورت رسیدن به این جایگاه مفروض، چه ظرفیتها و فرصتهای درخشانی را برای کار فرهنگی از دست خواهد داد و چه لحظههای ناب و بالقوه آموزشی را به جای تبدیل به فعل، تبدیل به موجهای فرار در روشهایی این گونه خواهد کرد.»
دست خط نویسندگان رادیو
در ادامهی این مطلب رجبعلی آورده است: «محمدرضا ترکی یکی از نویسندگان رادیو که به مدیریت شبکه رادیویی فرهنگ هم رسید و بعد آن را رها کرد، در مورد شغل نویسندگی در رادیو (جزوه چاپ شده در اداره تحقیق و توسعه رادیو) میگوید: «متأسفانه یکی از بیحساب و کتابترین بخشهای رادیو نویسندگی رادیویی است. امروز همه بخشها و مشاغل رادیویی کمابیش دارای تعریف هستند؛ کمیتهها و ضوابط خاصی در رادیو وجود دارد که معلوم میکند چه کسی میتواند تهیهکننده، گوینده، صدابردار یا گزارشگر باشد. درجهبندی و مراتب این مشاغل هم کمابیش معلوم و مشخص است، تنها عرصهای که دوغ و دوشاب در آن آمیخته است حرفه شریف نویسندگی است. به قول یکی از بزرگان: هر کس در رادیو صاحب یک خودکار باشد میتواند ادعا کند که نویسنده است...» این نویسنده که در بخش قبل طرح تحقیقیاش، تعدادی از نویسندگان و شاعرانی که قبل و بعد از انقلاب با رادیو همکاری داشتند را معرفی کرده است، در این بخش نیز به معرفی تعداد دیگری از آنها معرفی پرداخته و یادآور شده است: اینها هر کدام صاحبِ اثر در زمینههای مختلف ادبیات و هنر بودهاند و در واقع حضورشان در رادیو به سبب همان اعتبار و حیات ادبیشان بوده، وگرنه رادیو طی عمر طولانی خود هزاران نویسنده غیرمعروف (یا معروف فقط در داخل خودِ رادیو) داشته که در زمینههای گوناگونِ سیاسی، اقتصادی، معارفی، ورزشی و حتی ادبی برای رادیو قلم زدهاند. اغلب این نویسندگان، گاهی از نظر نگارش رادیویی، بهتر از نویسندگان مطرح و معروف قلم میزدند اما این تبحر فقط مصرف داخلی داشت و شامل فضای ادبی سطح کشور نشد. او در ادامه آورده است: از جمله آنها میتوان به داوود جمشیدی، ناصر عابدینی، سعید معدنکن، کامران کاظمزاده، رضا بحیرانی و افسانه قیصرخواه اشاره کرد که برخی کم و برخی زیاد مطالبی برای رادیو مینوشتند و در این کار جدی بودند اما اکثر آنها در کنار نوشتن، تهیهکننده یا مدیر شدند و در موقعیت جدید، کار نویسندگیشان کمرنگ شد. حتی «نسرین آبروانی» هم اگرچه هیچگاه به طور حرفهای به وادی نویسندگی وارد نشد و همیشه تهیهکننده و مدیر بود، در دورههای اولیه جشنواره رادیو به عنوان نویسنده، مقام آورده بود.» این پژوهشگر ادبیات داستانی در ادامهی مطلبش از مرحوم «افسانه قیصرخواه» به طور ویژه یاد کرده و نوشته است: «او یکی از نویسندگان واقعا بینظیر رادیو بود، استعداد عجیبی در نویسندگی داشت و شب و روز در حال نوشتن بود اما حیف که این استعدادِ شگرف را در چارچوب خود رادیو زندانی کرد و چون در همه حال مشغول نوشتن و فکر کردن برای نوشتن بود، وقتی برایش نمیماند که شعرها و داستانهایش را عمومیتر و قابل چاپ در فضای ادبی جامعه کند؛ بنابراین، در همان محدوده خاص که در آن به بلوغ حیرتانگیزی هم رسیده بود، ماند و عاقبت هم به سبب بیماری بدخیمی که گریبانگیرش شد، در سن 43 سالگی پرید. از این نوع نویسندههای با استعداد در رادیو، زیاد هستند و توصیه این قلم به عنوان نویسنده آزادِ همکار با آنها (که مدتهای مدید سرپرستی جوانترهایشان را بر عهده داشته) همیشه این بوده که: سعی کنید حالا که رادیو تعریف مشخص و کاربردی و قانونی برای استخدام نویسنده ندارد و ما باید به طور آزاد چنین کاری را انجام دهیم، همه توان و استعداد خود را اینجا خرج نکنید و نیمی از آن را اختصاص دهید به کارهایی بیرون از رادیو که تضمینکننده نیازهای زندگی و فعالیتهای ادبیتان باشد تا حداقل ضمن داشتنِ یک روال معیشتی مطمئن، صاحبِ نام و امضا و آثاری در جامعه باشید که اگر روزی در اینجا مشکلی ایجاد شد، لااقل آنجا را برای گذراندن امور زندگی و فعالیت ادبی داشته باشید. رادیو اساسا ماهیتی زنده و پویا دارد و به سبب ذات هر دم تغییرپذیر و ناگزیریِ انطباقِ لحظه به لحظه با وقایع جامعه و اجبار در مبارزه با تکرار و کلیشه و عادت، رسانهای است که گاهی وقتها نیازمند «مدیریت لحظهیی» در به کارگیری نیروهای حوزه نرمافزاری است تا بتواند پاسخگوی پدیدههای نو و تحولاتِ «بهروزِ» جامعه باشد. بر این اساسِ از قبل پایه ریزی شده که همیشه ممکن است رخ دهد، نویسندگان شاغل در رادیو باید منطقی باشند و شأن خود را حفظ کنند چون طبیعی است که روزی تازهنفسها جایشان را بگیرند. از این گذشته آنها نباید جز در موارد خاص، نیازمند توجه و عنایت باشند و از نظر مادی باید خود گلیم خود را از آب بیرون بکشند و سرگذشت «سپانلو» را - کمی جلوتر - حتما بخوانند. شهرت و اعتبار این نوع نویسندگان و شاعران که اول در جامعه مطرح شدند و بعد به رادیو راه یافتند باید الگوی تمام نویسندگان مخصوصا جوانها باشد. آنها به سبب همان پشتیبانی بیرونی، هیچگاه شأن خود را پایین نیاوردند و تا زمانی که از احترام برخوردار بودند کار کردند و این را میدانستند که سلیقه، معرفت و طرز برخورد مدیران با افراد فهیم و مستعد، با هم فرق میکند و احتمال دارد در بهترین وضعیتها نیز یک مدیر، تابِ حضور افراد باسوادتر از خود را نداشته باشد و برای آنها موانعی ایجاد کند. برعکسِ آنها، هستند مدیرانی که فکرشان نه به خود، به کار است و برایشان مهم نیست نیرویی را که به کار میگیرند قیافهاش خوب است یا بد، فقط از تخصص او برای پیشبرد کار بهره میگیرند. برای همینهاست که گاهی حضور نویسندگان و شاعران مطرح در رادیو کم و گاهی زیاد میشده. دو مدیری که این مسأله برایشان اهمیت داشت و به آن باور داشتند و شأن شاعر و نویسنده را رعایت میکردند، حسن خجسته و حمیدرضا خزایی بودند. دکتر حسن خجسته وقتی به رادیو آمد، برای برنامههایی نویسندگی هم کرد اما به سبب فعالیت در حیطه مدیریت، وقتهای این چنینی خود را به ترجمه آثاری درباره رادیو اختصاص داد و در همه حال و تا آنجا که از دستش برمیآمد، برای نویسندگان ارزش قائل بود. یارِ گرما و گلستان او «حمیدرضا خزایی» نیز از نابغههای رادیو بود که از صدر تا ذیل فعالیتهای نویسندگان و اهالی رادیو را میشناخت و به آن توجه نشان داد. او باهوش و حواس درجه یک خود، همیشه مدافع نویسنده مخصوصا نویسندگان و شاعران مطرحی که به رادیو وصل میشدند بود و به طور ذاتی میدانست که حضورشان باعث میشود استقبال از برنامههایی که آنها نویسندهاش بودند به نحو بیسابقهای افزایش یابد. برنامهای که نویسندگان و شاعران معروف مطالب آن را مینوشتند گذشته از فضای خودِ رادیو و محدوده شنوندگان خاص خود، در جامعه و فضای مطبوعاتی و رسانهای نیز آوازهای به دست میآورد. برای همین انعکاسها بود که مسوولان رادیو به همکاریِ نویسندگان و شاعران مطرح با رادیو اهمیت میدادند (گاهی حتی به آن میبالیدند) و سعی در شکار و جذب حداکثری آنها داشتند تا کارنامه فعالیتهای خود را پربارکنند.»
دست خط نویسندگان رادیو
رجبعلی از «سیمین بهبهانی» به عنوان یکی از این شکارشدهها برای رادیو نام برد که مدتی با شکار شدههای دیگری همکار شد. او در توضیح این مطلب نوشته است: «خودش (سیمین بهبهانی) در «یاد بعضی نفرات» گفته: «مدتی با سایه در رادیو همکار بودم، در کنار نادر نادرپور، یدالله رویایی و بیژن جلالی. سایه سرپرست شورای شعر و موسیقی بود و من عضو شورای شعر و ترانه...» احمد شاملو را هم یک زمان برای رادیو شکار کردند؛ او که تحت فشار زندگی بود، آمد کارهایی انجام داد ولی خیلی زود از همه آنها دست شست و رفت چون با اهالی آن زمانِ رادیو سر سازگاری نداشت، بسیاری از اعمالشان را برنمیتابید و نوشتن فیلمنامه عامهپسند و دیالوگنویسی برای فیلمفارسی را به کار کردن با آنها ترجیح داد. همین بود که مجله فردوسی، همان موقع دربارهی تردیدهای شاملو برای ماندن یا رفتن از رادیو نوشت: "از شما چه پنهان که این جناب شاملوی عزیز با «بچهها» میانه خوشی ندارد و حتی حال و حوصله این «فسقلی»ها را - به خصوص اگر «سرتخ» و «پرمدعا» هم باشند (عین جملات مجله است) - بله با همه اینها او چندی است که با برنامه کودک رادیو همکاری میکند که ظاهرا بیدردسرتر از جاهای دیگر رادیو ایران است. این همکاری باعث شد که مقدار زیادی در کار این برنامه سازندگی به وجود بیاید و از جمله این که مطالب مفیدتری برای بچهها تهیه شود. از جمله کارهای خوب شاملو تشویق بچهها به نوشتن و سرودن شعر است و اخیرا مسابقهیی هم میان آنها ترتیب داده است و نمونههایی که در برنامهی هفته گذشته میخواند، خبر از استعدادهای خوبی در این زمینه میداد. بماند که یکی از دوستان میگفت شاملو با صدای گرمش حتا مزخرفترین شعرها را هم خوب میخواند. امیدواریم از طریق شاملو این استعدادها را در مجله نیز معرفی نماییم..."» رجبعلی در ادامه مطلب خود به حضور شهید مطهری در رادیو اشاره کرده و آورده است: «استاد شهید مرتضی مطهری را نیز مدتی به طرف رادیو کشاندند و از قلم و دانش او بهرههای قابل توجهی گرفتند و آن را به جامعه منتقل کردند. در سندی به تاریخ 21 /5 /1336 که نامهای است از ناصر ذوالفقاری به دکتر اقبال نخستوزیر، درباره سخنرانیهای مذهبی در رادیو آمده که: «ضمنا در یک سال اخیر تنها اقدامی که به عمل آمد این بود که یکی دو تن از گویندگان مذهبی که از سالها قبل در رادیو رخنه کرده و اصلا سواد نداشتند تغییر داده شدند و کسانی نظیر آقایان «مطهری» و ... که از وعاظ تحصیل کرده و مدرسه دیده هستند. به جای آنها گمارده شدند...» دلیلشان هم این بود که: «گفتارهای مذهبی کمی زیاد شده و تقلید منشی مد گشته و بسا اشخاص غیرصلاحیتدار بیسواد مطالب مبتذل میگویند و به جای سود زیاد میدهند...» در همان سند آمده که: «... و چون اصولا این قبیل سخنرانیها باید از تصویب مراجع مسوول بگذرد ... باید سخنرانیهای خود را بنویسند و پس از تصویب شورای نویسندگان اجرا کنند...» بر اساس این سندها، سخنرانان تأیید شده نیز از جمله نویسندگان رادیو محسوب میشدند و شهید مطهری نیز از این قاعده مستثنا نبود و بنابراین میتوان گفت که او نیز یکی از نویسندگان رادیو بود. محمد بقایی (ماکان) در مورد رادیویی بودنِ شهید مطهری میگوید: "آن رادیو رفتن، اشکالی برای آقای مطهری نداشت. برای این که میخواست حرف خودش را بزند و در آن موقع، جای حرف زدن در همین رسانه بود..."» او نوشته است که «دکتر سید جعفر سجادی» هم یک زمان نویسنده رادیو بود و یادآور شده است: «بر اساس یکی دیگر از اسناد رادیو، نامهای نوشته میشود و داده میشود به دست جوان با استعدادی که مشخصا برود و جواب آن را بگیرد. در آن نامه نوشته شده بود: «حامل نامه آقای سید جعفر سجادی از افاضل طلاب علوم دینی هستند که نظیر ایشان به ندرت مشاهده میشود. تا کلاس سوم دانشکده معقول را دیدهاند و سطوح فقه و اصول را به خوبی عهده میکنند. تاکنون در جرائد مرکز نیز مقالات دینی مفید به خامه ایشان کرارا نشر شده است. شایسته است امر و مقرر فرمایند در اداره رادیو بخش تبلیغات مذهبی از وجود ایشان استفاده شود. به هر حال با عطف توجه به مانند ایشان یک نفر از با استعدادترین جوانان فاضل و عالم کشور را تشویق فرموده خواهید بود. در پایان موقع را برای تجدید عهد مودت و عرض ادعیه خالصانه مغتنم میشمارد. ارادتمند صمیمی: سید محمد مشکوة-12 /9 /1328» با همین نامه بود که طلبه سید جعفر سجادی سالها به عنوان نویسنده و بعد کارشناس مذهبی در رادیو حضور داشت. ضیاءالدین سجادی و دکتر سادات ناصری هم مدتی کارشناس و نویسنده چند برنامه رادیویی بودند که جلوتر خواهیم دید وضعیتشان چهگونه بوده است.» «خسرو شاهانی» هم مدتی در رادیو قلم میزد. او برنامهای داشت به نام «سیر و سفر» که در آن گلچینی از مطالب روزنامهها و مجلات را انتخاب و پخش میکرد. «حسن شهباز» هم برنامه شاهکارهای ادبیات جهان را تنظیم و مدیریت میکرد؛ بعدها همان قطعات پراکنده رادیویی تبدیل به کتابی چند جلدی شد که به دفعات چاپ شدند. «سبکتکین سالور» نیز مدتهای مدید قصههای برنامه داستان شب رادیو را مینوشت که در واقع سرگذشت بزرگان شعر و ادب در قالب قصه بود. «حسن هنرمندی» نیز مدتی نویسنده رادیو بود، مصاحبه هم میکرد. از جمله مصاحبههای معروف او گفتوگو با «سعید نفیسی» در برنامه «صدای شاعر» بود که توجه بسیاری از علاقهمندان ادبیات را جلب کرده بود. پیشتر، از سعید نفیسی طی نامههای رسمی تقاضا شده بود هفتهای دو روز بیاید رادیو طرز تلفظ واژههای دشوار را به گویندگان بیاموزد و نویسندگان را برای کار در رادیو آموزش دهد. این واقعه مربوط به قبل از سال 1330 بود، یعنی زمانی که این استاد مسلم، در فرهنگستان و جاهای دیگر شبیه آن هم کار میکرد. از دیگر نویسندگان حرفهای رادیو میتوان به مترجم سرشناس «عبدالله توکل» اشاره کرد، به خصوص برنامه «جهان هنر» با نویسندگی او بسیار هواخواه داشت. بعدتر «عمران صلاحی» نیز به جمع نویسندگان رادیو پیوست و در برنامهای به نام «کتاب روز» کتابهای تازه منتشر شده را معرفی و نقد و بررسی میکرد.
دست خط نویسندگان رادیو
رجبعلی درباره عمران صلاحی که از او هم به عنوان نویسنده رادیو یاد کرده، اینگونه نوشته است: «یکی از نویسندگان خوش مشرب و به قولی «شیرین منتقدِ» رادیو بود، از سال 52 کارمند رسمی و اداری رادیو شد و سال 1375 به مقام بازنشستگی نائل آمد اما، هم قبل از سال 52 و هم بعد از آن در نویسندگی برای رادیو فعالیت داشت و همیشه نوشتنِ برنامههای طنز به عهده او بود. برنامه نیم ساعتهای هم داشت به نام «زیر دندان طنز» که حدود سال 53 دوشنبهها پخش میشد و در عین حال برای برنامههای «حسن منزوی» هم مطالبی مینوشت و کتابهایی را که او سفارش میداد نقد و بررسی میکرد. انتقادهای عمران هیچگاه به مذاق کسی تلخ نیامد. برای همین «اصغر واقدی» که برنامه نیم ساعتهای به نام «مباحث نظری شعر امروز» داشت همیشه از او نقد میخواست. در گروهی که اینان فعالیت میکردند و زیر نظر «نادر نادرپور» اداره میشد، عدنان غریفی، محمدحسن سجودی، همایون علیآبادی، قطبالدین صادقی، محمد مالمیر، لیلی گلستان و بهروز رضوی هم بودند. «عدنان غریفی» نویسنده و مجری برنامهای به نام «برای شما خواندهایم» بود، یعنی هم بخشهایی از آن را مینوشت و هم آنها را اجرا میکرد. عدنان در مورد سختیهای کارش در رادیو گفته است: "برای ادامه برنامههای رادیویی، هفتهای یک بار میرفتم اهواز و در رادیو اهواز برنامههایی ضبط میکردم. حقیقتاش من هر روز که از رادیو میآدم منزل، به این یاد آن دلیل عصبی بودم و میگفتم که دیگ نمیشود، باید اتفاقی بیفتد..." دیگر نویسنده و مجری این برنامه «باقر علیخانی» بود که با عدنان به صورت شیفتی، آن را مینوشتند و اجرا میکردند. در این برنامه یک مقاله از مجلهای انتخاب و بعد از تنظیم رادیویی، خوانده میشد. «هوشنگ کاووسی» نیز از دیگر نویسندگان رادیو بود که در برنامهای به نام «هنر هفتم»، هم نویسندگی میکرد و هم اجرا. او در برخورد با فیلمهای اکران شده، رویهای خاص داشت و معمولا مباحثی را مطرح میکرد که چالش برانگیز بودند و عدهای را به واکنش وامیداشتند؛ برای همین او زیاد در رادیو دوام نیاورد و جای خود را به سینمایینویسهای دیگر داد. یکی از آنها «بهنام ناطقی» بود و دیگری «محمدرضا شاهیر» که بیشتر درباره موسیقی فیلم در برنامهای به همین نام، مطلب مینوشت. از دیگر نویسندگان مشهور رادیو در آن زمان، نادعلی همدانی، اسماعیل پوروالی، نوذر پرنگ و منوچهر آتشی بودند. آتشی متنهای برنامه شعر و موسیقی را مینوشت و برای برنامههای مختلفی از گروههای ادبی و هنری، نویسندگی میکرد و همین فعالیتهای نفسگیر را بعدتر در مجله تماشا و حتی بعد از آن در مجله سروش ادامه داد و از خود، هزاران صفحه مطلبِ تألیفی و ترجمهای باقی گذاشت. شعر معروفی از او در آن زمان، زبانزد روشنفکران رادیو بود: «ای شعر، ای ترانه- پُر بال و پُر پَرَم کن- زان پیش کت بشویند- چون فکر از سرِ من- در این خموشخانه...». «محمدحسن سجودی» و «م.الف.بخیرنیا» نیز مدتی از نویسندگان و مترجمان رادیو بودند. قاسم صنعوی، ایرج زهری و منوچهر نیستانی نیز مدتی دستاندرکار نوشتن متنهایی برای برنامههای ادبی و هنری رادیو شدند. آنها بعد از مدتی، فعالیت خود را بیشتر در مجله تماشا که بخشهای ادبیاش زیر نظر منوچهر آتشی بود و به طور کلی زیر نظر «رضا سیدحسینی» اداره میشد متمرکز کردند.» محمدعلی سپانلو، نصرت رحمانی، پوران فرخزاد و حسین مسرور هم یک زمان نویسنده رادیو بودند. نصرت رحمانی تا به رادیو راه یافت، به این که خیلیها از آنجا حقوق میگرفتند اما حضور نداشتند اعتراض کرد و پس از درگیری با رئیس رادیو، به اداره پست و تلگراف کاشان (به قول خودش) تبعید شد. درباره حسین مسرور هم «ضیاء موحد» میگوید: «او برنامه مرتبی برای رادیو داشت. ازدواج هم نکرد. میگویند خانمی بود که میآمد کارهای خانهاش را انجام میداد و مسرور پیش از مرگش هم هر چه داشت به آن خانم بخشید...» این پژوهشگر ادبیات داستانی یکی از مشهورترین و پرماجراترین نویسندگان رادیو را «محمدعلی سپانلو» دانسته و درباره او آورده است: «حرفهای او درباره این برهه از زندگی پر تب و تابش واقعا شنیدنی است: "بعد از سربازی، مهرداد صمدی به من پیغام داد که برای تو در رادیو کار پیدا کردهام. آن موقع پاکروان آمده بود شده بود وزیر اطلاعات و برای رادیو هم نیروی جدید میخواست. او به ما گفت بروید هر کاری بلدید انجام دهید... مرا استخدام روزمزد کردند. روزی چهل تومان به عنوان مترجم اخبار... یک جوان 25 ساله بودم... برنامهای در رادیو بود به نام «شما و رادیو» که هر برنامهای برایش مینوشتی 250 تومان میدادند و هر روز هم پخش میشد و میتوانستی هفتهای دو برنامه برایش بنویسی. آنجا محمود عنایت مینوشت و حسن شهباز و عزیزالله حاتمی. کسی را راه نمیدادند ولی آنقدر کارِ من گرفته بود که مرا هم بردند آنجا و بالاخره با آن پولی که از آن برنامه میگرفتم توانستم خانهای اجاره کنم در خیابان فروردین و بتوانم ازدواج کنم و وسایل خانهای بخرم... در آن برنامه من دکتر ضیاءالدین سجادی را دیدم. آنجا او بزرگ سردبیر بود. کنترل این افراد باعث میشد که برنامه غلط نداشته باشد... یک کاری که میکردم در اوایل سال 45، این بود چون رادیو با شعر نو خوب نبود آن هم شعر نویی غیر نادرپوری، چون نادرپور و امثال او چهارپارههای مردّف میگفتند که در مجله سخن چاپ میشد ولی جز این را قبول نداشتند. ما چیزی درست کردیم به نام «سفینه شعر نو» در 10 دقیقه آخر برنامهای که به نام «روزگار گویا» داشتیم. بعد از آن که شوخیها تمام میشد شعرهای سینمایی میدادیم مرتضی اخوت میخواند یا اکبر مشکین. مثلا شعر «آنگاه پس از تندر» را اکبر مشکین خواند چون دوست اخوان هم بود و دوست داشت این کار را بکند و یک هیجانی شد علیه ما در رادیو، چون عقیده بر این بود که کسانی که شعر نو میگویند کمونیست هستند و قصد دارند اساس سلطنت را بر هم بریزند. جمشید امیربختیار رفته بود افتاده بود روی پای شاه و گریه کرده بود که جلو اینها را بگیرید، اینها دارند پادشاهی ایران را از بین میبرند. خود روسای رادیو نمیخواستند به ما فشار بیاورند، چون موضوع را میدانستند ولی از بیرون به آنها فشار میآوردند به خصوص سر این برنامه شعر نو ول نمیکردند. برای برنامه شب عید هم زیاد اذیت کردند ولی خود پاکروان به ما گفت نخست وزیر که آن موقع هویدا بود، به من گفته برنامه خوبی بود، با آن که ما در آن برنامه نخست وزیر را مسخره کرده بودیم. به هر حال این حرف، بلا را دور کرد اما سرِ شعر نو ول نکردند، به طوری که 10 روز بیشتر داوم نیاورد با آن که من در اول این برنامه میگفتم سفینه شعر معاصر منتظر نظرات شما هست اما باز 10 روز بیشتر نماند و بعد هم که وزیر رفت و وزیر جدید آمد و کلا برنامه به هم خورد. یعنی بعد از آمدن انصاری، من پنج شش برنامه بیشتر ننوشتم..." همان موقع «ناصر شاهینپر» که در بخش خصوصی نفوذ داشت، به سپانلو میگوید روزی 40 تومانِ رادیو را ول کن بیا بخش خصوصی ما اینجا ماهی دو هزار تومان به تو حقوق می دهیم. و اضافه میکند که: آن برنامههای 250 تومانی را که در خانه همه میتوانی بنویسی." سپانلو هم از خدا خواسته میرود بخش خصوصی، در عین حال همچنان انبوهی از مطالب رادیو را هم مینویسد. محسن فرجی و اردوان امیرنژاد در مصاحبهای از سپانلو میپرسند: نظر دیگران راجع به این همکاری شما با رادیو چه بود؟ آیا شما را متهم به همکاری با حکومت نمیکردند؟ این حرفها بود؟ و سپانلو میگوید: حتما بود، متنها اولش بود. اولا که من وارد زندگی اجتماعی نشده بودم. یعنی دو تا کتاب درآورده بودم ولی هنوز وارد زد و بندهای این گونه حرفها نشده بودم. بعد هم برنامهای که پخش میشد، برنامهای مخالف با حمله آمریکا به ویتنام بود و «لورکا» را معرفی میکرد. بالزاک معرفی میکرد، شعر اخوان و شاملو میخواند. مقالاتم هم که در مجله فردوسی بود. فقط ممکن بود کسانی تهمت بزنند که همه چیز را میگویند بازی است. جالب است که به شما بگویم من در سال 1369 که با رضا براهنی در دو شماره مجله کلک بحثمان شد سر کانون نویسندگی، یک بخش که براهنی نوشته بود این بود که سپانلو برنامه «روزنامه گویا» را برای رادیو کار کرده است و این را به عنوان سند خیانت من آورده بود (در زمانی که خودش مترجم سفارت آمریکا بوده) که یعنی صرف این که در رادیو کار میکرده. خب خیلیها در رادیو کار میکردند. یکی آواز میخواند، یکی تنبک میزد، همه که تفسیر سیاسی نمینوشتند، آن از بالا میآمد و کسی هم نمیدانست چی هست ... سپانلو درباره فضای آن سالهای رادیو هم به مصاحبهکنندگان این طور پاسخ میدهد که: رادیو هنوز جوان بود و داشت با این بودجهها وسعت میگرفت. تلویزیون نبود و یک فضای پُر از حقه و کینه و زدن علیه یکدیگر. یعنی یارو فکر میکرد اگر این 40 تومان را تو نگیری خودش میتواند بگیرد؛ میراثی که از زمان معینیان مانده بود یک گداخانه بود. هی میگویند معینیان مدیر خوبی بود ولی او یک گداخانه ساخته بود. فضای خوبی نبود. مطلقا حرف سیاسی نبود. چی کار داریم به این کارها، کارت را بکن... یک چنین محیطی بود...
دست خط نویسندگان رادیو
حرفهای سپانلو درباره فضای رادیو در سالهای قبل از انقلاب آن قدر جالب است که از بعضی قسمتهایش واقعا نمیتوان گذشت. مثلا درباره دکتر سجادی میگوید: «دکتر ضیاءالدین سجادی»، بزرگ دبیرِ تعدادی از برنامههای رادیو بود که از لحاظ ادبی برنامهها را کنترل میکرد و بعدا اینها با نادرپور گروهِ «ادب امروز» را در رادیو تشکیل دادند ولی من دیگر با رادیو کار نمیکردم، چون در بخش خصوصی کار میکردم و احتیاج نداشتم که حتی برنامه آزاد برای رادیو بنویسم، اما اصلا به نظر نمی رسید که این سجادی همان سجادی است که خاقانی را تصحیح کرده است. بیشتر یک مدیر اداری به نظر میآمد. خیلی از اینها را من از نزدیک دیدم. مثلا «سادات ناصری» هم همینطور. هیچ جاذبهای از نزدیک ندارند. تو اصلا نمیتوانی بفهمی که این چه بارش است ... در کتابخانه رادیو «همایون نوراحمر» یا همین «پوران فرخزاد» آنجا مینشستند دورههای قدیم کتاب هفته و مجلهای سخن را برمیداشتند و از روی آنها، برنامه مینوشتند و کار به جایی میرسید که میدیدید دو نفر یک مطلب مشابه نوشتهاند چون برنامهها را تند تند مینوشتند. یک اتفاقی هم که افتاد بگویم. این آقای فرهنگ فرهی که در رادیو هم سردبیر یک قسمتی بود کاری که کرد گفت من در برنامه «شما و رادیو» اسم نویسندهها را حذف میکنم و برنامهها را از نوشتههای مختلف ترکیب میکنم. تو هم نمیتوانستی تمام هفته بنشینی پای رادیو ببینی فلان تکه نوشتهات پخش میشود یا نه. اسم هم که نداشت. در نتیجه آخر هر ماه میدیدیم یک مقدار دستمزد ما کم است. بعد فهمیدیم مقداری از نوشتهها را که بیرسم پخش میکند پولش را خودش میگیرد. مثلا میگفتیم آقا من این برنامه را نوشتم پخش هم شد. میگفت یکی دیگر هم نوشته بود. تا این که من یک برنامهای نوشتم درباره «بودا» خودم اختراع کرده بودم. این برنامه پخش شد گفتم دستمزد این برنامه چه شد؟ گفت این را یکی دیگر هم نوشته بود. گفتم چی، این را من از خدم درآوردم. بعد به رادیو هم شکایت می کردیم، میگفتند حرفش را نزن... وقتی کمی تحت تأثیر آن فضای فلاکتزده فکری قرار گرفتم ترجیح دادم در رادیو کار نکنم...» حرفهای سپانلو درباره آن فضای مسموم را هوشنگ ابتهاج (سایه) هم تأیید میکند: «... در رادیو فقر فرهنگی و معنوی نبود بلکه خلأ معنوی وجود داشت (با تکیه و تأکید «خلأ معنوی» را بیان میکند) یه فضای مرده مرداب مانندی واقعا. نه کنجکاوی داشتن، نه معرفت داشتن، معرفت به کار خودشون حتی، و نه چشم داشتن کسی رو ببینن...» این «پیرِ پرنیان اندیش» با وجود آن فضای ناخالص، این را هم گفته است که: «من وقتی رفتم به رادیو، یه شورای شعری بود که سیمین بهبهانی، عماد خراسانی، ابراهیم صهبا، دکتر نیرسینا و محمود ثنایی (شهرآشوب) توش بودن. من شبانهروز برای رادیو وقت میذاشتم. اصلا یکی از علتهای مهم بیرون اومدنم از سیمان تهران، کار تو رادیو بود... تا دو بعد از نیمه شب تو رادیو بودم...» سایه در این عشق و علاقه، تنها نبود. رجبعلی در این مطلب با اشاره به اینکه دیگرانی هم بودند که رادیو را جدی گرفتند و ماندند بسیار هم گل کردند، در ادامه به نام «پرویز نقیبی» اشاره کرده و آورده است: «سیروس علینژاد مینویسد: "پرویز نقیبی بعد از آیندگان، به رادیو تلویزیون رفت و تا زمان انقلاب اسلامی درگیر برنامههای رادیو تلویزیون بود. برنامههای او در رادیو با عنوان «سلام بامدادی» و «بعدازظهر روز ششم» بسیار گل کرد...» پری سکندری همسر پرویز نقیبی هم میگوید: «به جرأت میتوانم بگویم که در عمر برنامههای رادیویی در ایران کمتر برنامهای مثل سلام بامدادی در خانوادهها راه یافت و از نظر اجتماعی و سیاسی تأثیرگذار شد. همه مسائل مردم، سانسور شده و سانسور نشده در این برنامه میآمد و پرویز چنان مینوشت که ساطورِ سانسورچی وزارت اطلاعات گردن برنامه را نزند..." این نویسندگان، طوری با رسانه عجین شده بودند که هیچکاری جز نویسندگی برای رادیو نمیکردند. «محمد حاجیحسینی» آنقدر در نوشتن برای رادیو پرکار بود که به نظر نمیآمد وقتِ سرخاراندن داشته باشد. او طنزنویسی بود که برای برنامههای متعددی از جمله صبح جمعه با شما، عصر جمعه با رادیو، سلام صبح بخیر، راه شب، برنامههای کودکان، نوجوانان، خانواده، کارگر، کشاورز، صدای هنر، گروه نمایش و... مطلب مینوشت. همچنان که صادق عبداللهی به عنوان یکی دیگر از طنزنویسان با سابقه رادیو، حجمی این چنینی را در نویسندگی مدیریت میکرد. همینطور بود «ایرج برخوردار» که از نویسندگان موفق رادیو در قبل و بعد از انقلاب بود. همینطور است «عزیزالله حاتمی» که نویسندهای بود با تخصص بالا در نوشتن داستانهای رادیویی. او اولین داستان خود را در سال 1319 یعنی زمانی که 28 سال داشت برای رادیو نوشت و خودش آن را اجرا کرد. بعد، از سال 1337 به طور جدی کار خود را در رادیو با نویسندگی برنامه «داستان شب» گسترش داد و تلاشهایش در این کار تا سال 1342، ادامه داشت. از دیگر نویسندگان داستانهای شب رادیو میتوان به «محمد مجلسی»، «ابوالقاسم جنتی عطایی» و «حسن مشیربهرام» اشاره کرد. وقتی صحبت از داستان و نمایش رادیویی میشود، علاوه بر نامهایی که در بخش پیشین از آنها یاد شد، این نامها نیز قابل ثبت هستند: زهره سطوت، محمدامیر یاراحمدی، جهانشاه آل محمود، علیرضا نادری، مرضیه رشیدبیگی، مجید نظری نسب، فاطمه دلیری، سیدمهرداد ضیایی، سعید تشکری، بابک صفیخانی، حسین کیانی، ملیحه مرادی جعفری، بهرام صادقی مزیدی، شهلا دباغی، ایوب آقاخانی، علی عباسی، نورالدین جوادیون، عباس شادروان و... در این میان، «مهدی شرفی» (از نمایشیهای قدیمی رادیو) دستی توانا در تنظیم رادیویی نمایشنامههای خارجی داشت و این هنر را غیرمستقیم به اغلب اهالی مرکز هنرهای نمایشی رادیو انتقال داد. این نویسنده رادیو سپس توضیح داده است: «در بخش اول این طرح تحقیقی، به نویسندگانی که بعد از انقلاب به جمع نویسندگان رادیو پیوستند (یا در واقع به عنوان نویسندگان متعهد، جایگزین نویسندگان قبلی شدند) اشاره کردیم. باید به آن نامها کسان دیگری را نیز اضافه کنیم که در سالهای اولیه دگردیسی رادیو، تحریریهای تشکیل دادند و به خصوص با آغاز جنگ تحمیلی، فعالیتهای گستردهای را در پشتیبانیِ از برنامههای مربوط به حماسه دفاع مقدس آغاز کردند. از جمله آنها میتوان به این نامها اشاره کرد: احمد توکلی، علی لاریجانی، علی مطهری، محمدحسن زروق، محمدعلی ابطحی، سیدهاشم هوشی سادات، محمد کوکب، سیدحمید جاوید موسوی، محمد کتابفروش، محمدباقر راستگو، محمود دهقان، حسن فتحی، جواد سرکارپور، مهرداد خسروی و... که اغلبشان بعد از این رسالت فرهنگی، مدیریت بخشهای مختلف رادیو را بر عهده گرفتند و یا در جایگاههای دیگری به خدمت خود ادامه دادند. «محسن مخملباف» و همسرش «فاطمه مشکینی» نیز در زمان جنگ نویسنده رادیو بودند. چندین سال بعد اما، نویسندههای جدیدتری به رادیو راه یافتند، از جمله «چیستا یثربی» که حوالی سالهای 69 به بعد مدتی نویسنده و سردبیر برنامههای کودک رادیو از جمله «شب بخیر کوچولو» بود که به همت «ساعد باقری» تهیه میشد. «یعقوب آژند» هم مدتی در رادیو مینوشت. او در رادیو تهران برنامه قصه و قصهنویسی را پایهگذاری کرد و زمانی که به جای دیگری انتقال یافت، مدیران وقت، این برنامه را به نویسنده برنامه «در انتهای شبِ» رادیو سراسری «محمدباقر رضایی» سپردند. او به مدت هفت سال این برنامه را مدیریت کرد و بعد که دوره برنامه به پایان رسید، مأموریت یافت در تحریریه و بعد (زمانی که سیدحسن حسینیِ شاعر از بخش ویرایش پرکشید) در آن بخش، تجربیات خود را به نویسندگان جوان منتقل کند. «شهرام گیلآبادی» نیز کم و بیش برای مدتی کوتاه از نویسندگان، خوش فکر و مبتکر رادیو بود که در نوشتن مطالب نوستالژیک، تبحر و دستی توانا داشت؛ جوششِ ابداع در وجود او آنقدر فوران داشت که در جای کوچک نمیگنجید، همین باعث شد او به جایگاههای مورد نیاز فرهنگ عمومی کشور ببرند. از جمله نویسندگان دیگری که نامشان و یادشان باید به نویسندگان نامبرده شده در این فصل و فصل قبلی اضافه شود، اینها هستند: فرزام شیرزادی، رحمت حقیپور، پدرام پاک آیین، فریبرز دارایی، داریوش کاردان، محمدباقر (پوریا) معلم، کامران سحرخیز، حسن آزاد (نویسنده کتاب پشت پردههای حرمسرا)، عبدالجواد موسوی، مهناز بهمن، اکبر کتابدار، جلال سمیعی، پژمان کریمی، فرزاد حسنی، سام فرزانه، پدرام کریمی، مسعود پیوسته، قاسمعلی فراست، محمدعلی علومی، شهرام میرشکاک، محمدعلی محمدی و ... رجبعلی از محمد علی محمدی (م.ریحان) به عنوان یک نویسنده حرفهای و کار بلدِ رادیو به طور ویژه یاد کرده و نوشته است: «او یکی از فعالترین نویسندگان رادیو طی سالهای مختلف (با قطع وصلهای مکرر) است که وقتی در استودیو مینشیند تا درباره موضع یک برنامه مثلا 5 ساعته زنده، مطلبِ لحظهای بنویسد، بدون نگاه به هیچ منبعی میتواند حتی تا صد صفحه مطلب جذاب و در حد عالی برایتان آماده کند. رادیو از این نوع نویسنده در سراسر عمر خود کم داشته و همیشه هم در حسرت آن بوده. همین نویسنده، که شعرهای مربوط به یک موضوع را خودش در جا میسراید، شعر دیگران را نیز از حافظه نقل میکند، انواع و اقسام حکایتها، روایات و سخنها را از «بر» است و همیشه هم نمره نویسندگیاش 20، به قول دوستان طنزنویس هیچگونه «وصلیتی» به رادیو ندارد؛ یعنی سازوکاری وجود نداشت تا به طریقی و طوری از وجود امثال او بهره بگیرند که مسائل حاشیهای و فرعی نتوانند مجال بروز بیابند و رادیو از وجود نیروهای کاردان و مفید، محروم کنند. یکی از انتقادهای همیشگی به رادیو هم این بوده که تخصص را به نفع مسائل حاشیهای نادیده میگرفتند. «مهدی لبیبی» یکی از نویسندگان و مدیران ارزنده رادیو تعریف میکرد چندین سال قبل عدهای از نویسندگان و مدیران و برنامهسازان مطرح جهان آمده بودند جام جم با ما رادیوییها جلسهای برای تبادل افکار و تخصصها داشتند. یکیشان میگفت در تحریریه به ما گزارش داده بودند که یکی از نویسندگان حرفهایمان همیشه وقتی به اداره میآید و مشغول نوشتن مطالب برنامه میشود، مستِ لایعقل است، با او چه کنیم؟ مدیران بالا پرسیدند: مطالبی که در آن «حال» مینویسد آیا قابل قبول و صحیح است؟ گفته بودند: کاملا درست است و همان چیزی است که ما میخواهیم. گفتند: «تا وقتی مطالبش همان چیزی است که رسانه ما به آن نیاز دارد، بیاید اشکالی ندارد و آن مسأله را نادیده بگیرید.» خوشبختانه نویسندگان رادیو در ایران، از این گونه مسائل ندارند اما تا دلتان بخواهد قد و یکدنده و آرمان گرای افراطی هستند و با آن که اغلب مواقع حق با آنهاست، نمیتوانند گاهی به نفع زندگی ناگزیر خانوادگی، کوتاه بیایند. اغلب نویسندگانی که در این فصل از آنها نام برده شد، دیگر در رادیو نیستند و در واقع رادیو آنها را از دست داده است؛ در حالی که آنها میتوانستند با تجربیاتی که در این کار به دست آوردند باعث انتقال اصولی و فنونی شوند که نویسندگان جوان و تازه نفس رادیو مجبورند طی سالها در آزمون و خطا آنها را فرا گیرند؛ با همه اینها، این یک روند محتوم و ناگزیر است و همانطور که اینها روزی به عنوان نویسنده تازه نفس به رادیو آمدند و قبلیها رفتند، اینان نیز باید میرفتند تا نویسندگان تازه نفس جایشان را بگیرند. خوشبختانه شنیده شده که رادیو در مرکز آموزش صداوسیما رشتهای مرتبط با نویسندگی آن هم کارشناسی ارشد و فقط برای رادیو ایجاد کرده. براساس برنامهریزیهای سازمان برای استفاده از نیروهای متخصص، این افراد، متعهد به همکاری با شبکههای «رادیویی» هستند (روزنامه جام جم، سهشنبه 26 خرداد 94 صفحه 3). این، خبر خوبی است اما کافی نیست؛ رادیو باید امکاناتی فراهم کند تا جوانهای تازه نفس بتوانند از تجربیات نویسندگان پیشکسوت و حرفهای بهره بگیرند. جوانها معمولا فرزندان اینترنتاند در حالی که رادیوهای ما هنوز اینطور نیستند و 90 درصد به طور سنتی اداره میشوند که البته این را جامعه میطلبد.» رجبعلی در پایان این مطلب نوشته است: «در تعامل نویسندگان پیشکسوت با جوانها، در عین حال که قدر و منزلتِ آنها را ارج مینهیم، تجربههای ارزشمندشان را منتقل میکنیم و نمیگذاریم نویسندگان جوانمان بیپشتوانه بمانند. این هم یک جبر رسانهای است. از خیل نویسندگان مشهور رادیو هنوز هستند کسانی که نامشان قابل ثبت و ماجراهایشان شنیدنی است. از جمله: پوران فرخزاد، علی باباچاهی، احمدرضا احمدی، اصغر فرهادی و همسرش پریسا بختآور، مصطفی رحماندوست، محمود گلابدرهیی و ... که ماجرای آنها را در فصل بعد خواهم گفت.» انتهای پیام
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ایسنا]
[مشاهده در: www.isna.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 74]
صفحات پیشنهادی
«عید بندگی» ویژه برنامه رادیو قرآن در روز عید فطر
عید بندگی ویژه برنامه رادیو قرآن در روز عید فطرعید بندگی عنوان ویژه برنامه رادیو قرآن در روز عید سعید فطر است که در روزهای شنبه و یکشنبه از این شبکه پخش خواهد شد به گزارش خبرگزاری فارس به نقل از روابط عمومی رادیو قرآن عید بندگی عنوان ویژه برنامه رادیو قرآن در روز عید سعید فطرکتاب صوتی «دموکراسی یا دموقراضه» با صدای نویسنده
دوشنبه ۲۲ تیر ۱۳۹۴ - ۱۰ ۱۵ کتاب صوتی دموکراسی یا دموقراضه سید مهدی شجاعی با صدای این هنرمند و آهنگسازی ناصر چشمآذر منتشر شد به گزارش خبرنگار ایسنا این کتاب در ۱۵ فصل نوشته شده و داستان آن در رابطه با کشور خیالی غربستان و پادشاه آن کشور است که میخواهد بعد از مرگ خود مردم بایادآوری خاطرات مهران دوستی در دورهمی قدیمیهای رادیو
دوشنبه ۲۲ تیر ۱۳۹۴ - ۱۱ ۰۷ حسن خجسته در مراسم بزرگداشت شب مهر با اشاره به این که رادیو ویژگیهای هویتی متعددی دارد که یکی از آنها صدای خاص است گفت صدای مهران دوستی بخشی از هویت رادیو بود به گزارش سرویس تلویزیون و رادیو ایسنا مراسم بزرگداشت هنرمند فقید مهران دوستی با عندر مراسم یادبود مهران دوستی عنوان شد خجسته: صدای مهران دوستی بخشی از هویت رادیو بود
در مراسم یادبود مهران دوستی عنوان شدخجسته صدای مهران دوستی بخشی از هویت رادیو بودحسن خجسته در مراسم بزرگداشت شب مهر با اشاره به این که رادیو ویژگیهای هویتی متعددی دارد که یکی از آنها صدای خاص است گفت صدای مهران دوستی بخشی از هویت رادیو بود به گزارش خبرگزاری فارس مراسم بزرموضوع «طلاق توافقی» به رادیو ایران رسید
موضوع طلاق توافقی به رادیو ایران رسید تاریخ انتشار دوشنبه 22 تیر 1394 ساعت 13 38 | شماره خبر 2016118931273347267 تعداد بازدید 8 پ پ در خبرها خواندیم که طلاق توافقی بدون مشاور ممنوع شد برای همین برنامه شناسا کاری از گروه جامعه رادیو ایران امروز دوشنبه 23 تیر به این موضورادیو ایران پیشرو در صرفه جویی برق
رادیو ایران پیشرو در صرفه جویی برق تاریخ انتشار دوشنبه 22 تیر 1394 ساعت 13 00 | شماره خبر 2016084888799027953 تعداد بازدید 0 پ پ همزمان با طرح ساعت تهران رادیو ایران نیز لامپ های اضافه خودرا خاموش می کند به گزارش جام جم آنلاین به نقل از روابط عمومی شبکه رادیویی ایران همزمروایت اهالی رادیو از «مهران دوستی»
روایت اهالی رادیو از مهران دوستی شامگاه یکشنبه ۲۱ تیرماه و در ساختمان نگارستان شهر در بوستان گفتگو هنرمندان رادیو و تلویزیون در کنار مردم مراسم چهلمین روز درگذشت زندهیاد مهران دوستی را در فضایی متفاوت برگزار کردند خبرگزاری مهر شامگاه یکشنبه ۲۱ تیرماه و در ساختمان نگارستاناهالی رادیو از «دوستی» گفتند/ نماز خواندن یک مدیر برای یک مجری
در چهلمین شب درگذشت زندهیاد مهران دوستی اهالی رادیو از دوستی گفتند نماز خواندن یک مدیر برای یک مجری شناسهٔ خبر 2857537 - دوشنبه ۲۲ تیر ۱۳۹۴ - ۰۹ ۲۴ هنر > رادیو و تلویزیون شامگاه یکشنبه ۲۱ تیرماه و در ساختمان نگارستان شهر در بوستان گفتگو هنرمندان رادیو و تلویزیون در کنارناسازگاری «رادیو هفت» با تلویزیون/آنتن خالی نمیماند
شنبه ۲۰ تیر ۱۳۹۴ - ۱۰ ۴۲ روزهای پایانی خرداد ماه بود که عوامل برنامه رادیو هفت با انتشار متنی در سایت رسمی خود اعلام کردند که ادامهی ساخت این برنامه با شرایط فعلی امکانپذیر نیست رادیو هفت در مدت زمان پنجسالهِ پخش توانست به عنوان یکی از پرمخاطبترین برنامههای تلویزیونمدیر شبکه آموزش: «رادیو هفت» با تلویزیون ناسازگار بود
مدیر شبکه آموزش رادیو هفت با تلویزیون ناسازگار بود فرهنگ > تلویزیون - ایسنا نوشت روزهای پایانی خرداد ماه بود که عوامل برنامه «رادیو هفت» با انتشار متنی در سایت رسمی خود اعلام کردند که ادامهی ساخت این برنامه با شرایط فعلی امکانپذیر نرادیو / یکشنبه
رادیو یکشنبه تاریخ انتشار یکشنبه 21 تیر 1394 ساعت 01 40 | شماره خبر 2014270117418780326 تعداد بازدید 0 پ پ تاریخ انتشار یکشنبه 21 تیر 1394 ساعت 01 40 | شماره خبر 2014270117418780326 تعداد بازدید 0رادیو / دوشنبه
رادیو دوشنبه تاریخ انتشار دوشنبه 22 تیر 1394 ساعت 01 21 | شماره خبر 2015305955532056266 تعداد بازدید 0 پ پ تاریخ انتشار دوشنبه 22 تیر 1394 ساعت 01 21 | شماره خبر 2015305955532056266 تعداد بازدید 0کارگردان «خانه پدری»: در این مملکت همه رها شدیم/ من هم نمونه این رهاشدگی هستم
کارگردان خانه پدری در این مملکت همه رها شدیم من هم نمونه این رهاشدگی هستم فرهنگ > سینما - کیانوش عیاری به جلسه نمایش فیلم فرار از تله ساخته زندهیاد جلال مقدم رفت تا بگوید که در این مملکت همه رها شدهایم و هیچ استعدادی جدی گرفته نمیشود به گزارش خبرگزاری خبرآنپخش مستقیم نماز عید سعید فطر از رادیو تهران
پخش مستقیم نماز عید سعید فطر از رادیو تهراننماز عید سعید فطر به صورت زنده با عنوان جشن بندگی از ساعت 6 تا 10 30 روز عید همراه با سخنان مقام معظم رهبری از رادیو تهران پخش میشود به گزارش خبرگزاری فارس احمد برمر تهیه کننده برنامه با اعلام این خبر گفت رویکرد اصلی این برنامه پوششهیچ نویسنده داخلی ممنونالقلمی نداریم
معاونت فرهنگی وزارت و ارشاد اسلامی در جمع خبرنگاران گفت هیچ نویسنده داخلی ممنونالقلمی نداریم ما هیچ نویسندهی داخلی ممنوعالقلمی نداریم در صورتی که محمد سلگی پیش از این با ذکر چند نام گفته بود این نویسندگان ممنوعالقلم هستند به گزارش خبرنگار حوزه ادبیات گروه فرهنگی&nنماز عيد سعيد فطر زنده از راديو تهران پخش مي شود
۲۳ تير ۱۳۹۴ ۱۶ ۳۲ب ظ نماز عيد سعيد فطر زنده از راديو تهران پخش مي شود موج-نماز عيد سعيد فطر به صورت زنده با عنوان جشن بندگي از ساعت ۶ و ۳۰ تا ۱۰ همراه با سخنان مقام معظم رهبري از مصلي تهران شبکه راديو تهران موج اف ام رديف ۹۴ مگاهرتز پخش ميشود به گزارش خبرگزاي موج احمد برمرتجلی عفاف و حجاب در برنامه های رادیو ایران
تجلی عفاف و حجاب در برنامه های رادیو ایران تاریخ انتشار سه شنبه 23 تیر 1394 ساعت 16 55 | شماره خبر 2017518065734077227 تعداد بازدید 4 پ پ لحظه های آسمانی مهمان آسمان شو و راه شب به موضوع حجاب و عفاف می پردازند به گزارش جام جم آنلاین به نقل از روابط عمومی شبکه رادیویی ایرا-
سینما و تلویزیون
پربازدیدترینها