واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: بابا مامانم تو زندونن / روایت فرزندان زندانیان از نبودن پدر و مادر جامعه > قضایی - ایرنا نوشت:
وقتی پسر 10 ساله ای که پدرش در زندان بود و مادرش به همین دلیل از پدرش جدا شد، روی سن در آیین گلریزان انجمن حمایت درحال حرف زدن بود، کودکی 4 ساله پرید روی سن و با خوشحالی کودکانه اش گفت: بابا مامانم تو زندونن. مراسم دیگر شروع شده بود، مسوولان پای تریبون رفتند و درخصوص اهمیت پیگیری وضعیت خانواده های زندانیان مطالبی بیان کردند. بعداز این، پسرکی 10 ساله که پدرش در زندان بود روی سن آمد. این کودک از پدر زندانی اش گفت که به دلیل مواد مخدر در حبس بسر می برد و از مادرش گفت که به همین دلیل از همسرش جدا شد. می خواهم پلیس مواد مخدر شوم پسرک که حین صحبت اشک در چشمانش جاری شده بود، ادامه داد: من نزد پدربزرگم زندگی می کنم. مجری از او پرسید که بزرگترین آرزویش چیست و او پاسخ داد: بزرگترین آرزویم این است بار دیگر در کنار پدر و مادرم باهم زندگی کنیم و در پاسخ به دیگر سوال مجری که آیا ممکن است پدرو مادرش با وجود جداشدن از یکدیگر باردیگر باهم زندگی کنند، گفت: با مادرم صحبت کردم و به من گفته که اگر بابام رفتار گذشته را انجام ندهد و سمت مواد نرود حاضر است باردیگر با او ازدواج کند و باهم زندگی کنیم. از این کودک پرسیده شد در آینده دوست داری چکاره شوی که او پاسخ داد: می خواهم پلیس مواد مخدر شوم تا جلوی آنهایی را که مواد مخدر می فروشند بگیرم. این کودک 10 ساله همچنان در حال صحبت بود که پسرکی 4 ساله با خوشحالی روی سن پرید و میکروفون را از دست او قاپید و با شعف گفت: مامان بابای منم تو زندونن. جمع شدن خانواده های زندانیان دور خبرنگاران از حاشیه های قابل توجه دیگر این آیین، جمع شدن خانواده های زندانیان دور خبرنگاران بود که می خواستند به هر طریقی که شده مشکل خود را با خبرنگاران در میان بگذارند. هر کدام از آنها دردی با خود داشتند، زنی از همسر زندانیش می گفت که به هنگام تحمل کیفر همسرش پا به ماه بود و در این چهار سالی که همسرش در بند است حتی یکبار کودکش را نتوانسته رو در رو ببیند و او را در آغوش بگیرد و صورتش را ببوسد. خانمی دیگر از دختر دانشجویش گفت که با وجود نداشتن بضاعت مالی بدلیل در حبس بودن پدر، شرم دارد به کمیته امداد امام خمینی (ره) برای دریافت کمک مراجعه کند؛ این خانم به خبرنگار ایرنا گفت: دخترم دانشگاه را نیمه کاره رها کرد و برای امرار معاش مشغول کار نیمه وقت شده است. بانوی سالخورده ای از همسر هفتادساله اش گفت که 10 سال است به دلیل کشیدن چک بدون اعتبار در حبس به سر می برد و این بانو خودش در خانه های افراد دیگر کار می کند تا بتواند از پس مخارج خانه بر بیاید. دختر جوانی که به گفته خودش شرمنده روی نامزدش بود، گفت: بیش از چهارسال از زندانی شدن پدرش می گذرد و سه خواهر جوان و یک برادر 12 ساله دارد که هزینه آنها بسیار سنگین است. این خانم جوان ادامه داد: شرمنده روی نامزدم هستم چون گاهی او برای خانواده ما خرجی می آورد و خرید می کند و از آنجا که دو دختر عقد کرده در خانه داریم تهیه جهیزیه برای مادرم بسیار سخت است. اینها تنها شمه ای از مشکلات چند خانواده زندانی به صورت نمونه بود که در این گزارش آورده شده است به امید روزی که بتوانیم گره از کار همدیگر باز کنیم و خانواده های زندانیان را جزو خانواده خود ببینیم. ۴۷۴۷
کلید واژه ها: زندان - حبس - زندان -
سه شنبه 23 تیر 1394 - 17:25:16
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 40]