تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1833238788
روایت مادری که خانوادهاش را وارد عرفان حلقه کرد/پسرم ادعای «پیامبری و طیالارض» کرد
واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین:
روایت مادری که خانوادهاش را وارد عرفان حلقه کرد/پسرم ادعای «پیامبری و طیالارض» کرد جامعه > آسیبها - خبرگزاری تسنیم نوشت:
«یک روز خانم مهریزی زنگ زد و گفت امام زمان به ما نامه داده تا از پسر تو محافظت کنیم! حتی ابوطالبی گفت پسر تو میتواند امام زمان باشد؛ هر کسی میتواند امام زمان باشد». از اولش قرار نبود کسی ادعای امام زمانی را بکند؛ فقط قرار بود درمان شوند. برای همین هم سر از کلاسهای عرفان حلقه یا عرفان کیهانی درآوردند؛ عرفانی که در ایران با نام محمدی علی طاهری سرکرده آن عجین است. عرفان حلقه فعالیتهای خود را ابتدا با ادعای انرژی درمانی و درمان بیماران آغاز و مخاطبان بسیاری را به خود جذب کرد؛ مخاطبانی که به امید واهی درمان، راهی کلاسهای عرفان حلقه میشدند اما بعد از صرف هزینههای بسیار، مشکلات روحی و روانی و اختلالهای شخصیتی پیدا میکردند و زندگیشان از هم میپاشید. هر چند امروز سرکرده این عرفان کاذب در زندان به سر میبرد اما هنوز مربی یا مسترهای او به صورت پنهانی و مخفیانه کلاسهای خود را برگزار میکنند. عرفان حلقه آسیبدیدههای زیاد داشته است؛ افرادی که روزی زندگی عادی و معمولی خود را داشتند و امروز دیگر از آن زندگی آرام خبری نیست. خانم سیاهکویی یکی از آن افرادی است که به واسطه ورود به عرفان حلقه و کلاسهای این عرفان کاذب آن هم به امید درمان بیماری خود و خانوادهاش، امروز نه تنها کسی را در اطراف خود نمیبیند بلکه فرزند و خویشاوندان نزدیکش را هم به خاطر آشنایی با این عرفان کاذب از دست داده است. پای درد دلهای این مادر نشستیم و روزهایی که به واسطه ورود به این عرفان کاذب بر او گذشته را مرور کردیم. قبل از آشنایی با عرفان حلقه زندگیتان چگونه بود؟ ساکن رفسنجان هستم و زندگی عادی و معمولی داشتم اما همواره بیمار بودم؛ از آنجا که ازدواجم فامیلی بود، فرزندانم مشکل داشتند. دو دختر و یک پسر دارم و همسرم نیز در شرکت مس سرچشمه کار میکرد اما اکنون بازنشسته شده است. چگونه با عرفان حلقه آشنا شدید؟ بعد از مراجعه متعدد به پزشکان و بیمارستانها و درمان نشدن، دست به دامن عطاریها و دکترهای گیاهی شدم. سال 87 بود که یک روز دختر داییام گفت قرار است کلاسی با موضوع انرژی درمانی در مرکز بیمارهای خاص شهر کرمان برگزار شود و از من نیز خواست به آنجا بروم. وقتی وارد کلاس شدم، ترسی وجود مرا گرفت. جمعیت زیادی آمده بودند و تقریباً کلاس پر شده بود. استادی که در کلاس حضور داشت از ما خواست چشمهایمان را ببندیم و ارتباط بگیریم اما هر کاری کردم نتوانستم به خاطر همین از کلاس بیرون آمدم. پس از آن دیگر پیگیر این ماجرا نشدم تا اینکه یک سال بعد در سال 88، دختر خواهرم که در اداره بهداشت کار میکرد، فردی را به نام خراسانی معرفی کرد که مدعی شده بود اگر کسی طلسم شده باشد، متوجه میشود و طلسم را باطل میکند. با دختر خواهرم به خانه این فرد رفتیم و در آنجا برای ما ارتباط گرفت. باز هم خیلی ترسیدم. بعد از مدتی در خانه و بیشتر به عنوان شوخی به همراه خواهرم و دخترانش، ارتباط میگرفتیم. بعد از چند بار ارتباط گرفتن، ترسم تا حدودی ریخت و موضوع برایم تا حدی عادی شد. ارتباط گرفتن چگونه بود؟ آیا ذکر یا ورد خاصی خوانده میشد؟ بیشتر یک نوع تمرکز ذهنی بود. به این شکل که روی زمین دراز میکشیدی و چشمهایت را میبستی و سپس وارد ارتباط میشدی اما نمیدانم چه اتفاقی میافتاد که فضا سنگین میشد و احساس عجیب و غریبی به من دست میداد. از چه زمانی این قضیه برایتان جدی شد؟ یک روز برای یکی از دختران خواهرم ارتباط گرفتم اما بعد از ارتباط، او تعادل روحیاش را از دست داد. من خودم را مقصر میدانستم بنابراین پرس و جو کردم تا اینکه یک عطاری پیدا کردم که مدعی بود حلقهها را میشناسد. حدود 10 الی 15 جلسه نزد این عطاری رفتیم و او برایمان ارتباط میگرفت. بعد از کلاسهای او، وضعیت دختر خواهرم تا حدودی خوب شد به همین خاطر مادر و فرزندانم را هم که بیماری داشتند، نزد این عطاری بردم تا از طریق ارتباط گرفتن، آنها را مداوا کند. همسرتان از رفتن به این کلاسها خبر داشت؟ همسرم کاری به این کارها نداشت. چون این کلاسها را بیشتر برای درمان میرفتیم چیزی نمیگفت و کمک هم میکرد. پسرتان از چه زمانی وارد این کلاسها شد؟ بعد از اینکه دختر خواهرم قدری بهتر شد، پسرم را که بیمار بود و 22 سال داشت را نزد آن عطاری بردم. بعد از چند جلسه، پسرم میگفت شبها حالت عجیبی پیدا میکند. بعد از چند جلسه مراجعه به این عطاری که هر جلسه هم 5 هزار تومان میگرفت از وی خواستم تمام حلقهها را به من بیاموزد تا از این پس خودم اجرا کنم و دیگر نیازی به کلاس رفتن نداشته باشم. بعد از چند وقت، صاحب این عطاری، کلاسهایی را در کرمان معرفی کرد و به نوعی معرف من برای حضور در این کلاسها شد. تا اینجای کار اسمی از طاهری شنیده بودید؟ اصلاً طاهری را نمی شناختم. البته عکسهایش را در کلاس آن عطاری دیده بودم. روزنامههای مختلف محلی و سراسری هم چیزهایی درباره او نوشته بودند اما من اهمیت نمیدادم و برایم مهم نبود و در کلاسهایی هم که تا آن موقع رفته بودم بیشتر از درمان برای ما میگفتند و من نیز بیشتر دنبال ارتباط گرفتن بودم. از چه زمانی به کلاسهای کرمان رفتید؟ بعد از تعطیلات عید نوروز سال 88 بود که برای نخستین جلسه به کلاسی که در کرمان برگزار میشد، رفتم. در جلسه نخست به ما نحوه گرفتن لایه محافظ را آموختند. بعد از آموختن لایه محافظ، روی مادر، خواهرانم و خواهرزادههایم کار کردم. روی پسرم نیز کار میکردم. نحوه برگزاری کلاسهای کرمان به چه شکل بود؟ هر شش جلسه این کلاسها یک ترم میشد و بابت هر ترم 50 هزار تومان دریافت میکردند. در هر کلاس حدود 150 نفر حضور داشت و استادش هم از تهران میآمد و همیشه صحبتهایش را با شعرهای مولانا آغاز میکرد و سپس میگفت وارد ارتباط شوید. همه چشمانشان را میبستند و به یکباره صدای جیغ و فریاد کل سالن را پر میکرد. سپس افراد با هم دعوا میکردند که استاد میگفت اینها کالبدشان با هم درگیر شده است. در میانه راه، حجاب و ارتباط میان محرم و نامحرم از بین میرفت/ از ما میخواستند به تعطیل شدن کلاسها اعتراض کنیم در ابتدای کار، مسایلی مثل حجاب در کلاسها رعایت میشد اما بعد از ترم چهارم و اوایل ترم پنجم به تدریج بگومگوهایی ایجاد شد و دیگر روابط بین زن و مرد رعایت نمیشد که من گفتم دیگر نمیمانم زیرا به نماز و روزهام و مسایل اعتقادی خیلی مقید بودم و به حج هم رفته بودم و به این مسایل خیلی اعتقاد داشتم. بعد از مدتی گفتند کلاسها تعطیل شده و استاد گفت بروید اعتراض کنید و بگویید چرا کلاسها را تعطیل کردهاید. این آخریها دیگر حجاب رعایت نمیشد. هدف من این بود بروم و حلقهها را بیاموزم و روی اطرافیانم کار کنم. در این کلاسها به شما کتاب هم میدانند؟ بله. کتابهایی مثل عرفان کیهانی و انسان از منظری دیگر میدادند. کتابها را میخواندم اما چیزی نمیفهمیدم. من فقط دوست داشتم ارتباط بگیرم. بعد از تعطیلی کلاسها چه شد؟ اوایل ترم 5 بود که با خانمی به نام مهریزی که استاد دانشگاه رفسنجان بود آشنا شدم. وی مدعی بود که کالبد شوهرش در بدنش بوده و الآن کالبد شوهرش رفته و راحت شده است. وقتی دیدم یک استاد دانشگاه این طور حرف میزند با او دوست شدم. بعد از تعطیلی کلاسها به زندگی عادی بازگشته بودم اما چند روز بعد همان عطاری که کلاسهای کرمان را معرفی کرده بود، زنگ زد و گفت کلاسها در رفسنجان زیر نظر فردی به نام ابوطالبی دایر است. ما سر کلاس رفتیم و ابوطالبی از ما خواست برایش شاگرد بیاوریم تا آنها را نیز به سطح ما برساند و سپس آموزشهایش را برای ما آغاز کند. من نیز به چند نفر از خویشاوندانم و خانمی که اخیراً با او آشنا شده بودم، اطلاع دادم و آنها نیز استقبال کردند. از جمله کسانی که گفتم در کلاسها شرکت کند، پسرم بود و از او خواستم به کلاسها بیاید. یعنی ورود اصلی پسر شما به عرفان حلقه از اینجا بود؟ قبلاً پسرم چند جلسه به صورت خصوصی در کلاسها شرکت کرده بود اما با آغاز کلاسهای ابوطالبی در رفسنجان به پسرم گفتم برای اینکه درمان شود خودش باید حلقه بگیرد. در نهایت پسرم را به زور به کلاسها بردم. بعد از یکی دو جلسه حضور در کلاس، پسرم به هم ریخت و گریه میکرد و میگفت دیگر به کلاس نمیرود. هر طوری بود پسرم به ترم سوم رسید که گفتند حلقههای هفت و هشتی که خود محمدعلی طاهری ندارد، پسر شما دریافت کرده است. از ابوطالبی خواستم لایه دفاعی بدهد اما نداد بنابراین چند جلسه خصوصی پیش فردی به نام محسنی در کرمان بردیم اما همچنان پسرم به هم ریخته بود. به هم ریختگی پسرتان بیشتر به چه شکل بود؟ بیشتر توی خودش بود و با پرندگان حرف میزد و شعر میگفت. اوضاع به همین منوال بود و پسرم دیگر در ادامه کلاسها شرکت نکرد. بعد از مدتی ترم پنجم کلاسهای عرفان حلقه در رفسنجان شروع شد و دوباره خودم در کلاسها شرکت کردم. ارتباط گرفتنها بیشتر برای من یک شوخی شده بود. وقتی ارتباط برقرار میشد، بقیه حالتهای عجیب و غریب میگرفتند اما من هرگز اینگونه نمیشدم و فکر میکردم ایراد از من است و خالص نیستم. بعد از گذشت چند جلسه، ابوطالبی به من گفت که چرا پسرت دیگر در کلاسها شرکت نمیکند. اینها طراحی کرده بودند پسرم را جذب کنند و همواره اصرار میکردند که چرا پسرت در کلاسها شرکت نمیکند. از طرف دیگر هم حال پسرم اصلاً خوب نبود. خواندن قرآن و نماز به تدریج در کلاسهای عرفان حلقه فراموش میشود در این کلاسها درباره مسایلی همچون خواندن و نماز و قرآن چیزی نمیگفتند؟ ابتدا نه اما از ترمهای بعدی به تدریج خواندن قرآن و نماز فراموش میشد. به حدود ترم ششم رسیده بودم که یک حسی گفت باید کلاسها را رها کنم. به ابوطالبی زنگ زدم و گفتم در سایتهای مختلف از جمله سایت برخی مراجع تقلید درباره این کلاسها چیزهای بدی نوشتهاند. من دیگر نمیآیم. گفت کاری به این مطالب نداشته باشم و پر پرواز بگیرم و رها باشم. از اینجا دیگر ارتباطم با این فرد قطع شد اما پسرم با اصرار آنها در کلاسها شرکت میکرد. با ادامه حضور پسرتان در کلاسها، وضعش تغییری نکرد؟ بعد از گذشت چند وقت، پسرم پیشگویی میکرد. مثلاً میگفت الآن فلان اتفاق میافتد. همیشه با خودش درگیر بود. در همین حین و حال هم ابوطالبی روی این بچه کار میکرد. هر روز که میگذشت حال پسرم خرابتر میشد و حالات عجیبی داشت. یک روز از همان خانمی که استاد دانشگاه بود و در کلاسهای ابوطالبی هم شرکت میکرد، خواستم برای پسرم ارتباط بگیرد. او نیز به خانهمان آمد و در حین ارتباط گرفتن گفت در سینه پسر شما تندیسی وجود دارد که آینده مملکت را میسازد. همان روز این خانم برای دختر کوچکام نیز ارتباط گرفت و گفت در بدن این دختر مارمولکی وجود دارد که خودش رفته اما دمش هنوز در بدن دخترت باقی مانده است و با چند بار ارتباط گرفتن مشکلاش حل میشود. پسرتان ادعاهای عجیب و غریب هم میکرد؟ یک روز پسرم برگشت به ما گفت میخواهم به ترکیه بروم. گفتم تو که خدمت نرفتهای و گذرنامه نداری، چگونه میخواهی بروی؟ گفت طیالارض میکنم! پسرم وسایلش را جمع کرد و رفت. بعد از سه روز، به سراغ خانم مهریزی که او هم در کلاسهای ابوطالبی شرکت میکرد، رفتم و سراغ پسرم را گرفتم اما او گفت با منِ معنوی پسرم تماس بگیرم!. من نمیدانستم من معنوی چیست و باید چکار کنم. بالاخره پسرتان را پیدا کردید؟ بعد از چند روز پسرم با لباسهای پاره و خونآلود وارد خانه شد و ادعای پیامبری کرد!. میگفت من پیامبر هستم و همان طور که روی سر حضرت محمد(ص) خاکستر میریختند، میخواهند مرا نیز خوار و پست کنند اما باید مقاومت کنم. در مسلک عرفان حلقه،هر کسی میتواند امام زمان باشد درباره جن و پری هم صحبت میکرد؟ میگفت با اجنه ارتباط دارد و آنها از او خواستهاند مصلی رفسنجان را بخرد و خیلی کارهای دیگر. همیشه هم ساعت 5 صبح با کتاب قرآن و مفاتیح میرفت و ساعت یک بامداد برمیگشت. بعدها خبردار شدم که همین آقای ابوطالبی و خانم مهریزی او را سر قبر باب میبردند. همچنین بعدها مطلع شدم در دفترش با یکی از رسانههای آمریکایی در ارتباط بوده و قصد داشته از این طریق، آموزشهای عرفان حلقه را معرفی کند. دیگر هیچ ارتباطی با ابوطالبی نداشتید؟ بعد از این ماجرا به او زنگ و گفتم که چه بلایی سر پسرم آورده است. گفت شما گذشتهتان پاک بوده و پسر تو پذیرفته شده است. حتی یک روز هم همین خانم مهریزی زنگ زد گفت امام زمان به ما نامه داده تا از پسر تو محافظت کنیم!. ابوطالبی هم میگفت پسر تو میتواند امام زمان باشد. هر کسی میتواند امام زمان باشد. بابت این اتفاقات هیچ شکایتی به پلیس نکردید؟ نه. میگفتیم بچه است و همینطوری حرف میزند. قضیه را جدی نمیگرفتیم تا اینکه یک روز آمدند و گفتند پسر شما اسکورت میشود. حتی فامیلهایم به من خرده میگرفتند و میگفتند چرا این طوری میکنید. این کار خدایی بوده است. در نهایت رفتیم و شکایت کردیم. جالب این است که در سالن انتظار دادگاه پسرم دست این و آن را میگرفت و ارتباط میداد و میگفت من سید هستم. در نهایت اردیبهشت سال 90 دادستان نامه نوشت تا پسرم را بستری کنیم؛ بنابراین او را در بیمارستان بستری کردیم. دکتر گفت پسر شما به اسکیزوفرنی مبتلا شده است. جالب این است که پسرم در بیمارستان هم به پرسنل ارتباط میداد تا اینکه دکتر ممنوعالملاقاتش کرد اما او از بیمارستان فرار کرد. از آن به بعد دیگر پسرم را ندیدم. فقط یک روز آمد و گفت میخواهد با خانم مهریزی که 37 سالش بود و دو بچه داشت، ازدواج کند. در نهایت از طریق همین آقای ابوطالبی با مهریزی ازواج کرد. الان هم مرتب کار میکند و کلاس دارد. شاید از محمدعلی طاهری هم فعالتر شده باشد. اگر پلیس کار ما را پیگیری میکرد ماجرای تجاوز به چندین دختر در سال 92 به بهانه انرژی درمانی رخ نمیداد. 237
کلید واژه ها: عرفان کاذب -
یکشنبه 21 تیر 1394 - 11:42:27
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 156]
صفحات پیشنهادی
یادداشت وارده/ پیشگیری از وقوع جرم حلقه مفقوده دستگاه قضا برای کاهش پروندهها
یادداشت وارده پیشگیری از وقوع جرم حلقه مفقوده دستگاه قضا برای کاهش پروندههابه طور قطع اهمیت موضوع پیشگیری و تقدم آن بر امر درمان در دنیای پزشکی بر کسی پوشیده نیست و این اهمیت در امر مبارزه با جرائم نیز نمایان شده است اما به نظر میرسد در هفته قوه قضاییه این مهم به دست فراموشی سپروایتی جدید از انحصار در واردات خودرو!
سهشنبه ۹ تیر ۱۳۹۴ - ۰۲ ۳۶ رییس شورای رقابت تلاش نمایندگیهای رسمی خودروسازان خارجی برای آگاهی از اطلاعات تجاری رقبایشان را از جمله دلایل نارضایتی از دستورالعمل فعلی واردات خودرو عنوان کرده و این اقدام را نادرست دانسته است به گزارش خبرنگار ایسنا بهمن ماه سال گذشته وزارت صنعت معضو کمیسیون انرژی در گفتوگو با فارس مطرح کرد بنزین وارداتی یورو ۴ نیست/ تکذیب ادعای سخنگوی کمیسیون انرژی
عضو کمیسیون انرژی در گفتوگو با فارس مطرح کردبنزین وارداتی یورو ۴ نیست تکذیب ادعای سخنگوی کمیسیون انرژیعضو کمیسیون انرژی با رد ادعای سخنگوی کمیسیون انرژی درباره مهر تایید این کمیسیون بر مطابقت بنزین وارداتی با استاندارد یورو ۴ گفت واردات از کشورهایی است که بنزین یورو 4 تولید نمدخهآ وارد مادرید شد+عکس
دخهآ وارد مادرید شد عکس دروازهبان اسپانیایی منچستریونایتد که مورد توجه رئال قرار گرفته است امروز وارد مادرید شد آفتاب داوید دخهآ دروازهبان اسپانیایی تیم فوتبال منچستر یوناتید که مورد توجه رئال قرار دارد ظهر امروز وارد مادرید شد دخهآ در واکنش به حضور در مادرید گفت که فقطرئالمادرید باید پسرم را نگه دارد
مادر سرخیو راموس رئالمادرید باید پسرم را نگه دارد مادر مدافع اسپانیایی باشگاه فوتبال مدعی شد که رئالمادرید باید به هر قیمتی که شده پسرم را نگه دارد به گزارش دنیای ورزش گروه ورزشی باشگاه خبرنگاران به نقل از شبکه تلویزیونی لاسکتا در شرایطی که این روچرا در عرفان حلقه نام خدا هم ممنوع است؟
چرا در عرفان حلقه نام خدا هم ممنوع است چرا عرفان حلقه به اسامی خداوند هم روی خوش نشان نداده و حتی نام زیبای بسم اللّه الرحمن الرحیم خوانده نمیشود و به جایش جملهی به نام بی نام او گفته میشود در حلقه اصرار بر این است که خداوند را بدون نام یاد کنند به گزارش فرهنگ نیوز حمزه شادعای احتمال ترور فیزیکی احمدی نژاد/ دولت روحانی در معرض یک حمله گازانبری / روایتی از تخلف هزار و 800 میلیارد
ادعای احتمال ترور فیزیکی احمدی نژاد دولت روحانی در معرض یک حمله گازانبری روایتی از تخلف هزار و 800 میلیارد تومانی قبر ابن ملجم در شمال تهران است واکنش ضرغامی به شایعهای درباره شغل پسرش توافق در سفر نیویورک نهایی می شود رصدخانه تابناک خبرهایی برای مخاطبان آماده میکندروایتی جدید از انحصار در واردات خودرو! |اخبار ایران و جهان
روایتی جدید از انحصار در واردات خودرو سال گذشته وزارت صنعت معدن و تجارت با ابلاغ دستورالعملی واردات خودرو را منحصر به نمایندگیهای رسمی خودروسازان خارجی کرد کد خبر ۵۱۳۱۳۸ تاریخ انتشار ۰۹ تير ۱۳۹۴ - ۰۷ ۰۵ - 30 June 2015 رییس شورای رقابت تلاش نمایندگیهای رسمی خودروسازان خارجیادعای اسپوتنیک: آمانو وارد تهران شد
ادعای اسپوتنیک آمانو وارد تهران شد خبرگزاری روسی اسپوتنیک به نقل از یک منبع دیپلماتیک مدعی شد که مدیرکل آژانس بین المللی انرژی اتمی امروز چهارشنبه وارد تهران شده است به گزارش نامه نیوز خبرگزاری روسی اسپوتنیک به نقل از یک منبع دیپلماتیک مدعی شد که مدیرکل آژانس بین المللیروایت آمنه بهرامی از قبل، بعد و لحظه اسیدپاشی/ از بخشش، پشیمانم/ تماشای مستند زندگی یک قربانی اسید
روایت آمنه بهرامی از قبل بعد و لحظه اسیدپاشی از بخشش پشیمانم تماشای مستند زندگی یک قربانی اسید جامعه > آسیبها - نازنین سهامیزاده کارگردان تئاتر چشم در برابر چشم میگوید این کار تئاتر مستندی است که به یکی از معضلات اجتماعی میپردازد عمل غیرانسانی اسیدپاشیایمنی، حلقه گم شده انبارهای جنوب پایتخت
ایمنی حلقه گم شده انبارهای جنوب پایتخت بیش از 270 انبار کالا و اماکن تجاری در جنوب پایتخت از هیچگونه استاندارد و اصول ایمنی برخوردار نیست حمیدرضا حیدری رئیس اداره ساماندهی شهرداری منطقه 20 در گفتگو با خبرنگار حوزه شهری گروه اجتماعی باشگاه خبرنگاران با بیان اینکه تعدادواقعه «هفتم تیر» و روایت هایی که باید بخوانید
واقعه هفتم تیر و روایت هایی که باید بخوانید در مطلب پیش رو به مناسبت واقعه ی تلخ هفت تیر روایت های مختلف افراد نزدیک به واقعه را فهرست کردیم در ابتدای مطلب گزارش روزنامه ی کیهان را هم آوردیم که به حال و هوای آن روزها نزدیک شوید برترین ها - ایمان عبدلی در مطلب پیش رو بهروایت رهبری پس از شهادت شهید بهشتی
روایت رهبری پس از شهادت شهید بهشتیتاریخ انتشار يکشنبه ۷ تير ۱۳۹۴ ساعت ۱۹ ۰۳ رهبر معظم انقلاب پس از شهادت شهید بهشتی فرمودند آقای بهشتی خیلی خیلی بزرگ بود و این مردم هنوزم که هنوز است آقای بهشتی را نشناختهاند بهشتی در آینده شناخته خواهد شد پایگاه اطلاعرسانی دفتر حتشریح جزئیات خبر واردات خودرو توسط کمیته امداد در دولت نهم از زبان فتاح
تشریح جزئیات خبر واردات خودرو توسط کمیته امداد در دولت نهم از زبان فتاح جامعه > آسیبها - خبرگزاری تسنیم نوشت پرویز فتاح در پاسخ به سوالی مبنی بر اینکه جزئیات خبر منتشر شده در خصوص واردات خودرو توسط کمیته امداد و مددجویانی که این امکان را دارند اظهار کرد افرادی کههمزمان با آغاز پنجمین جلسه رسیدگی به پرونده سعید مرتضوی وارد دادگاه شد
همزمان با آغاز پنجمین جلسه رسیدگی به پروندهسعید مرتضوی وارد دادگاه شددقایقی پیش سعید مرتضوی جهت حضور در پنجمین جلسه رسیدگی به پرونده خود وارد دادگاه شد به گزارش خبرنگار قضایی خبرگزاری فارس دقایقی پیش سعید مرتضوی برای حضور در پنجمین جلسه دادگاه رسیدگی به پرونده خود در دو موضوع تواردات روغن پالم امسال افزایش نمییابد |اخبار ایران و جهان
واردات روغن پالم امسال افزایش نمییابد کد خبر ۵۱۵۳۷۱ تاریخ انتشار ۱۶ تير ۱۳۹۴ - ۱۸ ۲۹ - 07 July 2015 معاون وزیر و رئیس سازمان غذا و دارو با بیان اینکه سیاست وزارت بهداشت کاهش جهشی واردات روغن پالم بوده و به کاهش سقف واردات این روغن در سال 93 رسیده است تاکید کرد به هیچ عنوان دتمام مردان این موارد را از همسرشان پنهان می کنند
راز های مردانه تمام مردان این موارد را از همسرشان پنهان می کنند مواردی در زندگی هر زن و شوهری است که امکان دارد از هم پنهان کنند در این مطلب 4 موردی را معرفی می کنیم که تمام مردان از همسرشان پنهان می کنند رسول اکرم صلی الله علیه و آله رمضان ماهى است كه ابتدايش رحمت است و ميان-
اجتماع و خانواده
پربازدیدترینها