واضح آرشیو وب فارسی:جام نیوز:
نقد و بررسی فیلم "نهنگ عنبر" ساخته سامان مقدم
"نهنگ عنبر"، تکرار فیلمفارسی های بی هویت
این روزها نهنگ عنبر با فروشی روز افزون بازار اکران را قبضه کرده است، اما دلیل نمی شود که الزامات چنین فیلم هایی را در چرخه سینمای ایران بررسی نکرد.
به گزارش سرویس فرهنگی جام نیوز، این روزها نهنگ عنبر با فروشی روز افزون بازار اکران را قبضه کرده است، اما دلیل نمی شود که الزامات چنین فیلم هایی را در چرخه سینمای ایران بررسی نکرده و یا با توجه به گیشه پر رونق این فیلم تصوری همراستا با عده ای داشته باشیم که فروش فیلم را دلیلی بر موفقیت این بسته محصولی می دانند، چرا که اگر سینما را هنری متعالی و فیلم را به عنوان کالایی فکری و حتی منبعی سرگرمی زا بدانیم، " نهنگ عنبر" به کل از دایره فیلمی هویت مدار خارج گردیده و اثری کاملا بی ساختار خواهد بود.
تنها اگر به سیر داستان این فیلم و انواع تصادفات رخ داده در قبال رخدادها بنگریم، خواهیم دید که همه عناصر روایی بدون هیچ منطق دراماتیزه ای تنها به خواست کارگردان بوجود آمده و شرایط پیش زمینه ای از این حوادث در طی سکانس های متوالی وجود ندارد. ارژنگ که کارش ضبط و تکثیر فیلم و موسیقی است دل بسته رویا است، ناگهان رؤیا به فکر اقامت دائم در آمریکا میافتد. ارژنگ می خواهد به دنبالش به آمریکا برود که ناگهان با تاکسی از جبهه و وسط تیراندازی عراقیها سر درمیآورد! چند سال بعد از جبهه بازگشته و ناگهان با دوست رؤیا یعنی فرناز ازدواج میکند. رؤیا از شوهرش طلاق می گیرد و به کشور برمی گردد. ناگهان ارژنگ نیز با اطلاع از بازگشت رؤیا، همسرش را طلاق میدهد تا با رؤیا ازدواج کند. ناگهان رؤیا با دوست ارژنگ ازدواج کرده و به آمریکا میرود. رؤیا دوباره به وطن بازمیگردد و ارژنگ قهرمان بازی در می آورد و در انتها رؤیا قصد رفتن به آمریکا را دارد که ناگهان پشیمان شده و زنگ خانه ی ارژنگ را می زند تا فیلم با یک پایان خوشحال کننده و یا شاید امید بخش به پایان برسد. این داستان خود برملا کننده جهان پا در هوای فیلم است که همچنان می توانست ادامه داشته باشد و انقدر رویا به آمریکا رفته و برگردد و اتقدر ارژنگ دلباخته باقی بماند که سر به جنون بزند! اگر چه این موضوع مشخص است که فیلمنامه در پی ساخت جهان هایی وارونه از عناصری متضاد است که یکی نقش عاشق پیشه بازی می کند و دیگری معشوقی رو به فرار، اما آیا این همه ساختار ناموزون و این طرح ته دیگ که بارها در آثار فیلمفارسی پیش و پس از انقلاب به کار رفته، می تواند عاملی از موفقیت یک فیلمساز به شمار رود؟
سامان مقدم را از دستیاری کیمیایی تا ساخت " سیاوش" و " پارتی" و فیلم توقیفی "صد سال به این سال ها" می شناسیم که هر بار سعی دارد با استفاده از هیاهوی طرح و سوژه و حضور بازیگری خاص جلوه گیری کند، اما آیا می توان با تصاحب نگره مخاطب و نزول آن به سطحی ترین برخورد با پدیده تصویر، عنوانی چون هنرمند را برای خود برگزید؟! فیلم "نهنگ عنبر" با دست اندازی به انواع نشانه های عامه پسندانه سعی در تصاحب نگاه بیننده دارد و با استفاده از تمایز نشانه های زندگی دورانی مختلف از لباسها گرفته تا نمای پیرامون به دنبال نمایشی مضحکانه از تغییر ظواهر بیرونی برای کمیک شدن موقعیت ها است و این سوء استفاده تاریخی برای فیلم حکم طنازانه ای یافته است. شکلی اغراق شده از چهره ها بدون وجود طراحی معقولانه تنها حکم مُسکنی برای رسیدن به جذابیتی ظاهری نزد تماشاگر خواهد داشت. "نهنگ عنبر" مثل همه فیلمفارسی ها، شخصیتهایی اضافه و بی کارکرد دارد که به راحتی می توان حذف شان کرد. نشانه های دیگری از فیلمفارسی هم در این فیلم وجود دارد، مانند تغییرات ناگهانی احساسات، هیجاناتی سطحی و بی بنیان و ساختاری سست و بی منطق که در سرتاسر فیلم "نهنگ عنبر" به عینه قابل ردیابی است. همچنین در ادامه کلیشه های سینمای تجاری می توان به موسیقی نازلی که تقریبا در همه صحنهها به گوش می رسد اشاره نمود.
سازندگان فیلم " نهنگ عنبر" به دنبال غلظت حس نوستالژیک چیزی در حدود نیم قرن از دورانی عاشقانه را به فیلمنامه و سپس به اجرا در آورده اند، اگر چه هنوز صد سال به این سال ها مانده و می توان این کار را در ساخته های بعد برای زمانی بیش از این هم اختصاص داد! آن چه باید یادآوری کرد این بوده که این زمان طولانی از رخدادهای تکراری بدون هیچ وجه دراماتیزه ای رخ داده است، چرا که بدون وجود رابطه ای علی و معلولی شاهد بسیاری از وقایع بوده ایم. یکی از مهم ترین عوامل فروش فیلم هم وجود عطاران بازیگوشی است که حتی حضورش بدون هرگونه پیش زمینه گی می تواند پیش برنده باشد. این کاراکتر با توجه به سکانس هایی بی پایه به تنهایی و به شکلی فی البداهه می تواند نقص های فیلمنامه را بپوشاند، همان نقشی که مرحوم بیک ایمانوردی در پیش از انقلاب ایفا کرده و به تنهایی فیلمی بی سر و ته را به هم می دوخت و از این رو باید دامنه آن سینمای افول یافته را در دورانی جدید باز هم مشاهده کرد.
به طور حتم وجود فیلم های کمدی بخش مهمی از سینما بوده که برای تماشاگر ضروری است و از طرفی جذابیت و سرگرمی بخش تفکیک ناپذیری از سینما است، اما آن چه مشخص است وجود فضایی مضحکانه با نام جعلی کمدی و بی هویت سازی کاراکترها به بهانه رسیدن به مرز سادگی است. " نهنگ عنبر" با دست اندازی به همه نشانه های خام دستانه به دنبال جذب مخاطب بوده و با استفاده از عناصری ظاهری سعی در فروش بیشتر دارد، اما ساختار فیلم با همه آمارهای گیشه ای در بی هویتی کامل به سر می برد، چرا که نه ساختاری مناسب برای فیلمنامه وجود داشته و نه ثمره ای اخلاقی از این قصه می توان به دست آورد.
فرهنگ نیوز
۱۳/۰۴/۱۳۹۴ - ۱۴:۴۵
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جام نیوز]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 80]