واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
سه حکايت قرآني نويسنده: سيد محسن موسوي آملي 1. خان، انا انزلناه! تو هم، انا انزلناه! در اواخر دوره قاجاريه، مردم به طبقات گوناگوني از خان، ميرزا، بيگ، رعيت و ... تقسيم مي شدند. ممتازتر از همه طبقات، اعيان يا خان ها بودند، که معمولا از نظر ثروت و قدرت نيز، برتر از ديگران بودند. اينان، آداب و رسوم خاصي داشته و از هر حيث، خود را از طبقات پايين تر، به ويژه رعيت برکنار مي گرفتند. پافشاري ايشان، در امور خاني و خان بازي و نيز، خود برتربيني نسبت به رعيت، گاه سبب رخداهايي مي شد که دهان به دهان مي چرخيد و سبب خنده و مسخره را فراهم مي کرد. در يکي از روستاهاي دورافتاده بيرجند، در آن زمان، خاني بود که سعي مي کرد؛ همه اسباب برتري را فراهم آورد. او در نمازهايش بعد از حمد، برخلاف معمول، سوره قدر (اناانزلناه) را قرائت مي کرد. تا نسبت به ديگر مردمان- که سوره توحيد مي خوانند- امتياز و برتري داشته باشد. روزي، فردي عادي، غافل از اين نکته، در مسجد روستا، به نماز ايستاد و پس از حمد، به قرائت سوره اناانزلناه پرداخت. اين خبر به گوش خان رسيد و او را نزد خان آوردند. خان، چنان عصباني شد که او را به باد کتک گرفت و گفت: پدرسوخته! خان، اناانزلناه! تو هم اناانزلناه؟! تو، همان قل هوالله احد آبا و اجداديت را بخوان! اين حکايت، بر سر زبان ها افتاد. از آن پس، هر گاه بخواهند نسبت به خودپسندي و انحصارطلبي کسي اعتراض کنند، اين جمله را به کار مي برند. 2. آن قدرها هم قرآن نبود! روزي، در مجلس ميهماني يکي از بزرگان شهر، جمعي از دانشمندان و برخي مقامات حکومتي و نظامي حضور داشتند. يکي از وزيران، رشته سخن را به دست گرفت و در ضمن سخن، حکايت کرد که قرآن خطي نفيس و تذهيب شده اي داشتم، که افراد زيادي طالب آن بودند. بالاخره، آن را به مردي يهودي، به قيمت بسيار گزاف فروختم. ميزبان- که اين سخن را نامناسب ديد- با ايما و اشاره، حضور علماي ديني را به وي تذکر داد. ديگري، از گوشه مسجد، صدا در داد که: (لا يمسه الا المطهرون). وزير که متوجه گزافه گويي خود شده بود، سخن خود را توجيه کرده و گفت: البته، چيزي که گفتم آن قدرها هم قرآن نبود! 3. با حکم «اذا زلزلت»! «رقم رمق مي خواهد»، ضرب المثلي قديمي است و کنابه از اين که،حکم، کاري را صورت نمي دهد، بلکه کارداني انجام دهنده حکم است که به حکم قوت اجرا مي دهد. «با حکم اذا زلزلت» را مي توان ضرب المثلي معادل مثل يادشده به حساب آورد. مي گويند: نادرشاه به الله وردي خان فرمان داد: برو ماليات عقب مانده فارس را وصول کن! خان تعظيمي کرد و بيرون آمد و بدون گرفتن حکم مأموريت، به جانب شيراز حرکت کرد. در راه به فکر افتاد، که اگر از او حکم بخواهند، چه جواب بگويد. در اين افکار بود که به امامزاده اي رسيد. براي فاتحه خواني وارد بقعه شد. کاغذ زيادي ديد که اوراق پاره قرآني بود و روي صندوق چوبي قبر امامزاده ريخته بودند. يکي از آنها را برداشت و در جيب بغل گذاشت. به شيراز که وارد شد، بي درنگ به مسجد جامع شهر رفت و مردم را براي شنيدن امر نادرشاه فراخواند. مردم که جمع شدند، گفت: شاه امر کرده است که باقي ماليات پارسال خود را فورا بپردازيد. و مرا مأمور کرده تا هر کس تخلف کند، او را تنبيه کنم. چنان با صلابت مطالب را ادا کرد که مرم همه جا خوردند و گفتند: به ما مهلت بده. گفت: سه روز بيش تر اجازه مهلت ندارم و بايد روز چهارم به پايتخت برگردم. بالاخره يکي از مستوفي هاي محلي- که تشخيص مانده ماليات با او بود- به عرض خان رساند که حکم نادرشاه مطاع است و سه روز ديگر باقي مانده ماليات را مي دهيم. ولي، حکم را بايد ببينيم و بر طبق آن عمل کنيم. خان گفت: روز حرکت، حکم را به شما نشان خواهم داد. روز سوم، به حسب قرارداد همه به مسجد آمدند. سران قوم هم حاضر شدند و کيسه هاي پول را پيش رو نهادند. خان، پول ها را تحويل گرفت. وقتي مي خواست حرکت کند، به او تذکر دادند که حکم شما را نديديم. جواب داد: يکي برخيزد و برود بالاي منبر و حکم را بخواند که همگي از آن باخبر شوند. يکي بالاي منبر رفت. خان، ورق را به دست او داد و گفت: بخوان! نوشته، از قضا سوره زلزال بود. او به خيال اين که اشتباه کرده، در خواندن اين پا و آن پا کرد. خان گفت: چرا نمي خواني؟ بيچاره مجبور شده و خواند: (بسم الله الرحمن الرحيم، اذا زلزلت الارض زلزالها...) خان گفت: بس است. نادرشاه، امر کرده است، همين که به سرزمين شيراز رسيدي، در شهر زلزله بينداز و باقي ماليات را وصول کن. شما چون مردمان عاقلي بوديد و ماليات را خودتان فراهم کرديد، زحمت زلزله انداختن را از سر من کم کرديد! ورق قرآن را گرفت و در جيب گذاشت. ماليات را برداشته و به پايتخت رساند. نادرشاه در حق او خيلي التفات کرد. بي خود نيست که مي گويند: رقم رمق مي خواهد. اگر شخصي مأمور کاري باشد و بخواهد کاري را به انجام برساند، با حکم اذا زلزلت هم مي تواند، خدمت را انجام دهد. منبع:نشريه بشارت- ش77 /ن
#فرهنگ و هنر#
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 335]